مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

سیاست ملا اختر منصور و آینده حضور طالبان در افغانستان – گفتگو با پیرمحمد ملازهی

اشتراک

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

در یک ماه اخیر تحرکات طالبان بیش از انتظار بالا رفته، طالبان در کنار آدم‌ربایی‌ اکنون دست به حملات تهاجمی در شمال و شمال شرق و شمال غرب و برخی مناطق دیگر زده است. چنانچه برخی با اشاره به دلایل سقوط «غوریان» و قندوز از وجود نشانه‌های تغییر جغرافیای جنگ خبر میدهند. گفتگوی زیر برای بررسی سیاست ملا اختر منصور و آینده حضور طالبان در افغانستان است.

واژگان کلیدی: سیاست ملا اختر منصور، آینده حضور طالبان در افغانستان، وضعیت افغانستان، وضعیت طالبان در افغانستان، آینده طالبان در افغانستان

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: علل تحرکات گسترده طالبان در مناطق شمال افغانستان چیست؟

بعد از اعلام فوت رسمی ملا محمد عمر و رهبری جدید ملا اختر منصور است، تردیدهایی نسبت به چگونگی تعیین رهبر در میان مجموعه طالبان ایجاد شد. یعنی اخباری وجود داشت که آقای عبدالمنان نیازی و خانواده ملا عمر و همچنین تعدادی از رهبران طالبان، نسبت به نحوه تعیین رهبر جدید اعتراض داشتند. به نظر می رسد که این مسئله سبب شد که ملا اختر منصور تصمیم بگیرد، که عملیات گسترده ای را سازماندهی کند و به اجرا بگذارد تا مخالفان را نسبت به اینکه وی در سطحی قرار دارد تا بتواند جانشین ملا محمد عمر شود را قانع کند. این دلیل می تواند باشد که این عملیات در غرب و در شمال افغانستان گسترش پیدا کرد. ( اساسا با توجه به این که شمال موضع قومی تاجیک ها و ازبک ها و سایر قومیت های ترک تبار است، در منطقه شمال انتظار نمی رفت و این انتظار وجود نداشت که طالبان بتوانند در آنجا پایگاهی بدست آورند) اما سیاستی که اختر منصور در پیش گرفت، استفاده از نیروهای محلی آن منطقه بود. علاوه بر آن گروه هایی از ازبک ها ، چچن ها و تاجیک هایی که به طالبان نزدیک هستند از این نیروها استفاده کرده و توانستند عملیات مهمی را انجام دهد تا آنجایی که شهر قندوز که منطقه ای استراتژیک محسوب می شد، در مدت کوتاهی را به تصرف خود درآورند.

بنابراین من فکر می کنم که دلیل اصلی را در رهبری طالبان جستجو کرد. هرچند که بحث دیگری هم وجود دارد. یعنی اگر قرار باشد طالبان به مذاکره برگردند و آن طوری که با پاکستانیها وعده می دهند آنها به پای میز مذاکره برگردند، علی القاعده باید عملیاتی انجام دهند و از موضع قدرت وارد مذاکره شوند . یعنی این پیغام را به دولت می دهند که ما حاضریم با دولت مذاکره کنیم ولی شرایط خاص خودمان را داریم.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: با توجه به گزارش ها در مورد رهبری عملیات ها توسط خارجی ها آیا ترکیب انسانی نیروهای طالبان در بهره گیری از عنصر خارجی خیلی گسترده تر شده است؟

در شمال بله اما در مناطق دیگر خیر. در شمال قبل از اینکه طالبان به قندوز حمله کنند، داعش مدعی شده بود که به آن منطقه کرده است. داعش هم از نیروهای ازبک ، چچن و نیروهایی که مربوط به سینگ کیانگ و حاشیه مرکزی آسیا است، استفاده کرده است. به نظر می رسد که سازمان القاعده که نیروها به آنها وابسته بودند، با حضور داعش دچار مشکل شده اند. در افغانستان و بخشی از این نیروها پیوستن به داعش و بخشی از آنها هم چنان وفادار به سازمان القاعده باقی ماندند. و همین ها هم که درجنگ با پیوند با طالبان همکاری می کنند. حقیقتا این نیروهایی که وفادار به سازمان القاعده باقی ماندند، در کنار طالبان قرار دارند و در منطقه شمال علیه نیروهای دولتی و وقایعی که در قندوز و .. پیش آمد، عملیات انجام می دهند. اما تنها اینها نیستند و طالبان هم از این امکان برخورداند که از بخشی هایی در مناطق شمالی از حمایت هم برخوردار باشند. چنانچه فیلم مربوط قندوز دیده باشید، که تعدادی استقبال کرده و شیرینی پخش کردند. این نشان می دهد که قبل از اینکه طالبان وارد شوند، تدابیری را اندیشیده بودند و نیروهای خود را در لباس عادی فرستاده و کسانی را به خودشان متمایل کردند و شعارهایی که علیه امریکاییها جهاد می کنیم و دولت کابل دست نشانده امریکاییهاست و ما با آنها برخورد می کنیم… را داده بودند به هرحال ممکن است که تعدادی که از مردم با آن ضدیت و بیگانه ستیزی که در بین مردم است با شعارهایی که طالبان سر می دهند متمایل باشند.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: با توجه به سقوط چند ساعته غوریان در شمال غرب تا چه حدی نگاه طالبان به شمال غرب افغانستان و مرز ایران متوجه شده است؟

من فکر می کنم سقوط و خروج آنها در بعضی از مناطق از شمال برنامه ریزی شده است. یعنی این طوری نیست که همین که منطقه ای را بگیرند و بخواهند آن منطقه را نگه دارند. وقتی آنها وارد منطقه ای می شوند، برای اداره آنجا خیلی مسئله دارند. باید غذا و سوخت مردم را تامین کنند و برای آنها کار ایجاد کنند. لذا به نظر می آید که هدف طالبان این نیست که منطقه را بگیرند و نگه دارند، بلکه نمایش قدرت است تا نشان دهند که دولت ضعیف است و ما از قدرت برخورداریم. هرجا که اراده کنیم می توانیم وارد آن منطقه شده و آنجا را تصرف کنیم و بعد از آنجا بیرون رویم.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: در شرایط کنونی در کوتاه مدت طالبان چه استراتژی نظامی میدانی برای مناطق مختلف افغانستان مد نظر دارد؟

من فکر می کنم که طالبان قبل از این که وارد مذاکره با دولت کابل شوند، (با آن طرح هایی که هم امریکاییها داده بوند و هم پاکستانیها به دنبالش هستند) یعنی طالبان را به نوعی وارد جریان سیاسی کنند و تا حدی به اهداف خود دست پیدا کنند، به نظر می آید که در حال حاضر یک سری عملیات را تا زمستان انجام خواهند داد. ولی بعد از آن استراتژیشان با پاکستانیها هماهنگ خواهد شد و به این طرف می رود که حالا با هم مذاکره کنیم، اما در آن مذاکرات همان طرحهایی که ژنرال پترائوس مطرح کرد و تحت عنوان طرحD یا C مطرح شدند حالا بیایید با هم مذاکره کنیم. آنها نظرشان این است که حدود یازده ایالت که منطقه پشتون نشین در جنوب و شرق افغانستان است در اختیار طالبان بگذارند و چند وزارت خانه را هم به آنان بدهند. قانون اساسی را تغییر دهند و با تغییر قانون اساسی طالبان تثبیت شود و شاید نظام ریاستی کنونی به نظام نخست وزیری و پارلمانی تغییر کند و شکل فدرالی برای افغانستان مد نظر باشد.

در هر حال طالبان قدرت دارند، نمی شود آنها را نادیده گرفت. آنها خود را نماینده قوم پشتون می دانند و به نظر می آید که در آینده قابل پیش بینی، طالبان به سمت مذاکره و صلح بروند. اگر پاکستانی ها به شکل جدی تر با افغانها در حل و فصل مسائلشان وارد معامله شوند، در آن صورت احتمال دارد که طالبان دست از جنگ بردارند و به بخشی از قدرت رضایت دهند.

 

مطالب مرتبط