دکتر گلناز سعیدی
پژوهشگر روابط بینالملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
مقدمه
عربستان سعودی در دهههای گذشته عمدتاً بهعنوان کشوری نفتمحور و مذهبی شناخته میشد که قدرت و نفوذ خود را از طریق صادرات انرژی، مدیریت اماکن مقدس اسلامی و شبکههای مالی و سیاسی وابسته به آن اعمال میکرد. با این حال، تحولات جهانی و داخلی در دو دهه اخیر این کشور را به سمت بازنگری در ابزارهای قدرت و سیاست خارجی سوق داده است. در شرایطی که وابستگی شدید به درآمدهای نفتی به دلیل نوسانات بازار انرژی آسیبپذیری زیادی ایجاد میکرد و همچنین فشارهای بینالمللی بر سر مسائل حقوق بشر و سیاستهای منطقهای وجهه کشور را تضعیف کرده بود، رهبران سعودی به ضرورت بازتعریف تصویر بینالمللی و ساختن نوعی هویت فرهنگی-مدرن پی بردند.
طرح چشمانداز ۲۰۳۰ که در سال ۲۰۱۶ از سوی محمد بن سلمان ولیعهد معرفی شد، نقطه عطفی در این مسیر بود. این طرح نهتنها نقشه راهی برای تنوعبخشی به اقتصاد و کاهش وابستگی به نفت است، بلکه تأکیدی ویژه بر فرهنگ، هنر، گردشگری و صنایع خلاق بهعنوان ابزارهای قدرت نرم دارد. این تحول از یکسو پاسخی به نیازهای داخلی، بهویژه مطالبات نسل جوان برای مشارکت در فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی است و از سوی دیگر تلاشی برای بازسازی چهره عربستان در سطح جهانی و رقابت با قدرتهای فرهنگی منطقه مانند امارات و قطر به شمار میرود.
سیاست فرهنگی نوین عربستان سعودی همچنین بازتابی از روندهای جهانی است که در آن فرهنگ بهعنوان یکی از ارکان اصلی دیپلماسی عمومی و قدرت نرم عمل میکند. در جهانی که ارتباطات دیجیتال و رسانههای جدید مرزهای سنتی را درنوردیدهاند، مشروعیت و نفوذ کشورها بیش از گذشته به تواناییشان در شکلدهی به روایتهای فرهنگی و ارائه تصویری جذاب از خود وابسته شده است. عربستان نیز در همین راستا کوشیده است با سرمایهگذاریهای کلان در عرصههای سینما، موسیقی، هنرهای تجسمی و گردشگری فرهنگی، نوعی «برند ملی» جدید خلق کند که با ارزشهای جهانی همخوان باشد و در عین حال ریشههای تاریخی و مذهبی خود را برجسته سازد.
از این منظر، سیاست فرهنگی و قدرت نرم نوین عربستان سعودی نهتنها یک تغییر سطحی در عرصه سرگرمی یا هنر نیست، بلکه بخشی از راهبرد کلان این کشور برای ورود به دورهای تازه از رقابتهای منطقهای و جهانی است؛ دورهای که در آن نفت دیگر تنها معیار قدرت نیست و فرهنگ و تصویر جهانی کشورها نیز به همان اندازه تعیینکنندهاند.
چارچوب نظری
مفهوم قدرت نرم نخستین بار توسط جوزف نای در دهه ۱۹۹۰ مطرح شد و در مطالعات روابط بینالملل جایگاهی ویژه یافت. قدرت نرم بر این اساس تعریف میشود که یک کشور توانایی تأثیرگذاری بر دیگران را نه از طریق اجبار نظامی یا فشار اقتصادی، بلکه از راه اقناع، جذابیت و مشروعیت به دست آورد. این جذابیت میتواند در ارزشهای سیاسی، فرهنگ، سیاستهای عمومی یا حتی سبک زندگی متجلی شود. به بیان دیگر، در جهانی که مشروعیت و تصویر بینالمللی نقشی روزافزون در تعیین جایگاه کشورها ایفا میکنند، قدرت نرم به ابزاری حیاتی برای رقابت ژئوپلیتیکی بدل شده است.
در کنار این مفهوم، سیاست فرهنگی بهعنوان بخشی از ابزارهای قدرت نرم دولتها عمل میکند. سیاست فرهنگی مجموعهای از راهبردها، برنامهها و نهادهای رسمی است که هدف آن هدایت و سازماندهی عرصههای فرهنگی در داخل کشور و همچنین نمایش یک چهره مطلوب از ملت در عرصه بینالمللی است. از این منظر، سیاست فرهنگی تنها به تولید و مصرف داخلی محدود نمیشود، بلکه به ابزاری در خدمت دیپلماسی عمومی و تعاملات فرامرزی نیز تبدیل میشود. در واقع، سیاست فرهنگی میتواند به کشورها امکان دهد که هم هویت ملی خود را بازتعریف کنند و هم سرمایه نمادین تازهای برای کنش در نظام بینالملل بیافرینند.
قدرت نرم معمولاً از طریق ابزارهایی چون دیپلماسی فرهنگی، گسترش زبان و آموزش، ترویج رسانههای ملی، سرمایهگذاری در سینما، موسیقی و هنرهای تجسمی، حفاظت و معرفی میراث فرهنگی و همچنین بهرهگیری از نمادها و آیینهای هویتی تحقق مییابد. این ابزارها توانایی ایجاد پیوندهای عاطفی و نمادین با مخاطبان خارجی را دارند و به کشورها اجازه میدهند که بدون اعمال زور، رفتار دیگران را متأثر کنند.
در چارچوب تحولات اخیر، سیاست فرهنگی نوین عربستان سعودی را میتوان مصداقی برجسته از این الگو دانست. این کشور با آگاهی از اهمیت فزاینده قدرت نرم، تلاش کرده است مدرنیته و سنت را در هم آمیزد و فرهنگ را به عرصهای برای رقابت بینالمللی و کسب اعتبار جهانی بدل سازد. این رویکرد در واقع تلاشی است برای بازآفرینی تصویر عربستان بهعنوان کشوری نهتنها مذهبی و نفتی، بلکه دارای ظرفیتهای متنوع فرهنگی، هنری و گردشگری. بدینترتیب، چارچوب نظری مقاله حاضر بر این فرض استوار است که سیاست فرهنگی نوین عربستان سعودی در پیوند با نظریه قدرت نرم، ابزاری استراتژیک برای تقویت نفوذ منطقهای و جهانی این کشور در عصر پس از نفت.
انگیزهها و اهداف
تحول در سیاست فرهنگی عربستان سعودی را نمیتوان جدا از چشمانداز کلان این کشور برای عبور از اقتصاد تکمحصولی نفتی و ورود به عصر پس از نفت درک کرد. انگیزه اصلی رهبران سعودی، بهویژه در چارچوب چشمانداز ۲۰۳۰، تنوعبخشی به منابع درآمدی و توسعه بخشهای جدیدی چون گردشگری، صنایع خلاق و سرگرمی است. سرمایهگذاری در فرهنگ و هنر نهتنها به جذب سرمایه خارجی و رونق اقتصادی کمک میکند، بلکه فرصتهای اشتغال گستردهای برای جوانان عربستانی به وجود میآورد.
در سطح اجتماعی، افزایش جمعیت جوان و تحصیلکرده و گسترش دسترسی به رسانههای دیجیتال و شبکههای اجتماعی موجب شده است که مطالبات برای آزادیهای فرهنگی و اجتماعی بیش از گذشته مطرح شود. دولت سعودی در این زمینه تلاش کرده است با باز کردن فضا برای فعالیتهای هنری، برگزاری جشنوارهها و فراهم کردن زمینه مشارکت زنان و جوانان، نوعی رضایت اجتماعی و مشروعیت داخلی ایجاد کند. این سیاست در واقع پاسخی به ضرورت بازتعریف رابطه دولت با جامعه در شرایطی است که نهادهای سنتی مشروعیت، مانند مذهب یا ثروت نفتی، به تنهایی دیگر کارکرد پیشین را ندارند.
از منظر بینالمللی، یکی از اهداف کلیدی عربستان بهبود وجهه جهانی و مقابله با تصویر منفی ناشی از پروندههای حقوق بشری، درگیریهای منطقهای و رویدادهایی همچون قتل جمال خاشقجی است. سیاست فرهنگی به این کشور امکان میدهد تا با روایتسازی جدید، خود را بهعنوان کشوری پویا، مدرن و فرهنگی معرفی کند و توجه رسانهها و افکار عمومی جهانی را از مسائل منفی به دستاوردهای فرهنگی معطوف سازد. افزون بر این، رقابت با کشورهای منطقه، بهویژه امارات و قطر، که پیشتر با پروژههای عظیم فرهنگی و ورزشی قدرت نرم خود را تثبیت کردهاند، یکی از انگیزههای مهم عربستان در این مسیر است.
در مجموع، اهداف اصلی سیاست فرهنگی نوین عربستان را میتوان در سه محور خلاصه کرد: نخست، تقویت پایههای اقتصادی غیرنفتی از طریق سرمایهگذاری در فرهنگ و گردشگری؛ دوم، ایجاد انسجام اجتماعی و پاسخ به مطالبات نسل جوان؛ و سوم، ارتقای وجهه بینالمللی و کسب نفوذ نرم در منطقه و جهان.
ابزارهای سیاست فرهنگی
عربستان سعودی برای تحقق این اهداف، مجموعهای متنوع از ابزارهای سیاست فرهنگی را به کار گرفته است که هر یک بازتابی از تلاش برای ترکیب سنت و مدرنیته است. در سطح نهادی، تأسیس وزارت فرهنگ در سال ۲۰۱۸ و ایجاد کمیسیونهای تخصصی برای حوزههایی همچون فیلم، موسیقی، ادبیات و میراث فرهنگی، نشاندهنده عزم دولت برای سازماندهی و راهبری این حوزههاست. این نهادها علاوه بر حمایت از تولیدات داخلی، زمینه تعامل با نهادهای فرهنگی بینالمللی را نیز فراهم ساختهاند.
در حوزه هنر و سرگرمی، بازگشایی سینماها پس از چندین دهه ممنوعیت نقطه عطفی در سیاست فرهنگی کشور بود. برگزاری جشنوارههایی چون جشنواره فیلم دریای سرخ و رویدادهای گستردهای همچون «ریاض سیزن» که ترکیبی از موسیقی، تئاتر، مسابقات ورزشی و نمایشگاههای هنری است، عربستان را به مقصدی نوظهور در عرصه سرگرمی جهانی بدل کرده است. علاوه بر این، پروژههای کلان فرهنگی مانند توسعه منطقه تاریخی «العُلا» و طرحهای هنری شهری همچون «ریاض آرت» تلاش کردهاند ترکیبی از میراث تاریخی و هنر معاصر را ارائه دهند و بدین وسیله، نوعی برند ملی فرهنگی ایجاد کنند.
در زمینه دیپلماسی فرهنگی، عربستان به مشارکت فعال در نمایشگاهها و بیینالههای جهانی روی آورده و با همکاری نهادهای خارجی مانند «آفالولا» در فرانسه پروژههای میراثی و گردشگری مشترک تعریف کرده است. همچنین این کشور تلاش کرده است با استفاده از رسانههای نوین، شبکههای ماهوارهای و حضور پررنگ در فضای دیجیتال، روایت جدیدی از هویت خود ارائه دهد.
ورزش نیز بخشی از راهبرد قدرت نرم عربستان محسوب میشود. میزبانی مسابقات بینالمللی، سرمایهگذاری در باشگاههای فوتبال اروپایی و جذب ستارههای ورزشی جهانی، اگرچه در ظاهر به حوزه ورزش مربوط است، اما عملاً مکمل سیاست فرهنگی و بخشی از تلاش برای ارتقای تصویر جهانی کشور است.
در حوزه میراث فرهنگی، حفاظت و بازسازی اماکن تاریخی و مذهبی و ثبت آنها در فهرست جهانی یونسکو، نهتنها به جذب گردشگر کمک میکند بلکه به عربستان امکان میدهد تا ریشههای تاریخی و فرهنگی خود را در سطح بینالمللی برجسته کند.
به این ترتیب، ابزارهای سیاست فرهنگی نوین عربستان مجموعهای گسترده از اقدامات نهادی، هنری، رسانهای، گردشگری و ورزشی را شامل میشود که همگی در خدمت ساختن یک هویت فرهنگی نوین و تقویت قدرت نرم کشور قرار دارند.
پیامدها و چالشها
اجرای سیاست فرهنگی نوین در عربستان سعودی پیامدهای چندگانهای در عرصه داخلی و بینالمللی به همراه داشته است. در بعد داخلی، این سیاست توانسته است فرصتهای اقتصادی و اجتماعی جدیدی برای جامعه سعودی ایجاد کند. ایجاد مشاغل جدید در حوزههای گردشگری، هنر، سینما و موسیقی نهتنها به تنوع اقتصاد کمک کرده، بلکه به نسل جوان امکان داده است تا نقش فعالتری در توسعه فرهنگی کشور ایفا کند. مشارکت زنان در فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی نیز بهطور چشمگیری افزایش یافته و این امر به تغییر تدریجی ساختار سنتی جامعه کمک کرده است. افزون بر این، گشایشهای فرهنگی سبب افزایش احساس تعلق اجتماعی و رضایت بخشی از جامعه نسبت به سیاستهای دولت شده است.
در سطح بینالمللی، سیاست فرهنگی عربستان تا حدودی تصویر کشور را تغییر داده است. میزبانی رویدادهای فرهنگی و هنری بزرگ، حضور فعال در نمایشگاهها و جشنوارههای جهانی و سرمایهگذاری در پروژههای میراثی و گردشگری باعث شده است عربستان بهعنوان بازیگری نوظهور در عرصه فرهنگی مطرح شود. این سیاست توانسته است برخی از انتقادات بینالمللی علیه کشور را تعدیل کرده و زمینه را برای همکاریهای فرهنگی و اقتصادی جدید با دولتها و نهادهای جهانی فراهم آورد.
با وجود این، چالشهای متعددی بر سر راه تحقق کامل اهداف وجود دارد. یکی از مهمترین چالشها، محدودیتهای سیاسی و استمرار کنترل دولتی بر عرصه فرهنگی است که باعث شده آزادی بیان و خلاقیت هنری همچنان با موانع روبهرو باشد. این تناقض میان باز شدن نسبی فضای فرهنگی و تداوم ساختار اقتدارگرای سیاسی، میتواند اعتماد جامعه و هنرمندان را نسبت به پایداری اصلاحات تضعیف کند. همچنین، بخشی از جامعه محافظهکار همچنان در برابر تغییرات فرهنگی مقاومت نشان میدهد و این امر میتواند موجب تنشهای اجتماعی گردد.
از سوی دیگر، برخی ناظران خارجی سیاست فرهنگی عربستان را بیشتر نوعی «شوی فرهنگی» یا تلاش برای بهبود وجهه جهانی و سرپوش گذاشتن بر مشکلات حقوق بشری و سیاسی میدانند. چنین دیدگاهی موجب میشود تا سیاست فرهنگی عربستان در سطح بینالمللی با تردید و احتیاط نگریسته شود و تحقق اهداف بلندمدت قدرت نرم را دشوار سازد. به علاوه، رقابت شدید با کشورهای همسایه مانند قطر و امارات در حوزههای مشابه نیز چالشی جدی برای تثبیت جایگاه عربستان در عرصه فرهنگی محسوب میشود.
نتیجهگیری
سیاست فرهنگی و قدرت نرم نوین عربستان سعودی را میتوان بخشی جداییناپذیر از راهبرد کلان این کشور برای ورود به «عصر پس از نفت» دانست. این سیاست با بهرهگیری از ابزارهایی چون جشنوارههای هنری، پروژههای میراث فرهنگی، گردشگری، سینما، موسیقی و حتی ورزش توانسته است چشمانداز تازهای از عربستان ارائه دهد؛ چشماندازی که آن را از یک قدرت صرفاً نفتی و مذهبی به کشوری در حال گذار به یک قدرت فرهنگی و منطقهای معرفی میکند.
از منظر داخلی، این سیاست تا حدی موفق به ایجاد رضایت اجتماعی، افزایش مشارکت زنان و جوانان، و تنوعبخشی به اقتصاد شده است. از منظر خارجی نیز توانسته تصویری نسبی از عربستان بهعنوان کشوری پویا و مدرن در سطح جهانی شکل دهد و زمینه را برای جذب سرمایهگذاری و همکاریهای فرهنگی بینالمللی فراهم کند.
با این حال، پایداری و موفقیت بلندمدت این سیاست وابسته به چند عامل کلیدی است. نخست، میزان توانایی دولت در ایجاد توازن میان مدرنیته فرهنگی و سنت مذهبی، بهگونهای که نه جامعه داخلی دچار شکاف عمیق شود و نه هویت مذهبی کشور خدشهدار گردد. دوم، گسترش آزادیهای فرهنگی و کاهش کنترل دولتی بر تولیدات هنری و رسانهای که شرط اصلی شکوفایی واقعی قدرت نرم است. سوم، اعتمادسازی در سطح بینالمللی و کاستن از تردیدها درباره اصالت و پایداری این تغییرات.
در نهایت، سیاست فرهنگی نوین عربستان سعودی هرچند توانسته است دستاوردهای چشمگیری به همراه آورد، اما همچنان در ابتدای مسیر قرار دارد. موفقیت این سیاست در گرو آن است که عربستان بتواند از سطح نمادین و تبلیغاتی فراتر رود و با تعمیق واقعی اصلاحات فرهنگی و اجتماعی، قدرت نرم خود را به عنصری پایدار و مؤثر در معادلات منطقهای و جهانی تبدیل کند.
منابع
- Al-Tamimi, N. (2023). Saudi Arabia’s Vision 2030 and cultural diplomacy: Building soft power through arts and heritage. *Middle East Policy, 30*(2), 112–127. [https://doi.org/10.1111/mepo.12612](https://doi.org/10.1111/mepo.12612)
- Alsharekh, A. (2021). Youth, entertainment, and cultural change in Saudi Arabia.
- Contemporary Arab Affairs, 14*(3), 54–72.
[https://doi.org/10.1525/caa.2021.143004](https://doi.org/10.1525/caa.2021.143004)
- Brand Finance. (2024). *Soft power in the Gulf: Saudi Arabia’s cultural branding*. Brand Finance Insights. [https://brandfinance.com/insights/33975-
2](https://brandfinance.com/insights/33975-2)
- Darwich, M. (2022). The geopolitics of soft power in the Gulf: Saudi Arabia, UAE, and Qatar in competition. *International Politics, 59*(6), 894–912. [https://doi.org/10.1057/s41311-022-00426-5](https://doi.org/10.1057/s41311-022-00426-5)
- (2023). *Soft power in the Gulf: Comparative assessment of Saudi Arabia and its neighbors*. Institute for National Security Studies. [https://www.inss.org.il/strategic_assessment/soft-power-in-the-gulf](https://www.inss.org.il/strategic_assessment/soft-power-in-the-gulf)
- Le Monde. (2024, October 26). Afalula: The French agency developing Saudi tourism is subtly evolving. *Le Monde*. [https://www.lemonde.fr/en/culture/article/2024/10/26/afalula-the-french-agency-developing-saudi-tourism-is-subtly-evolving_6730573_30.html](https://www.lemonde.fr/en/culture/article/2024/10/26/afalula-the-french-agency-developing-saudi-tourism-is-subtly-evolving_6730573_30.html)
- Le Monde. (2025, February 7). La Biennale des arts islamiques de Djeddah: L’autre levier du soft power saoudien. *Le Monde*. [https://www.lemonde.fr/culture/article/2025/02/07/la-biennale-des-arts-islamiques-de-djedda-l-autre-levier-du-soft-power-saoudien_6535400_3246.html](https://www.lemonde.fr/culture/article/2025/02/07/la-biennale-des-arts-islamiques-de-djedda-l-autre-levier-du-soft-power-saoudien_6535400_3246.html)
- Rugh, W. A. (2020). *Arab cultural diplomacy in transition: The case of Saudi Arabia*. Georgetown University Press.
- Ulrichsen, K. C. (2021). The rise of Saudi soft power under Vision 2030. *Journal of Arabian Studies, 11*(2), 145–163.
[https://doi.org/10.1080/21534764.2021.1976320](https://doi.org/10.1080/21534764.2021.1976320)