مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

سیاست خارجی افغانستان گفتگو با دکتر محیی الدین مهدی – استاد پیشین دانشگاه و نماینده ی مردم در پارلمان افغانستان

اشتراک


فرزاد رمضانی بونش

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

مقدمه:دکتر محیی الدین مهدی از سال 1358 همرزمی و همراهی با احمد شاه مسعود قهرمان ملی افغانستان را انتخاب کرد، و از جانب او سمت های زیادی نیز عهده دار شد. از سال 1375 وی ضمن تأسیس موسسه ی خبرگزاری «آریا پرس» سخنگوی جبهه ی متحد را نیز عهده دار بود.  پس از سقوط طالبان دکتر مهدی به عضویت لویه جرگه ی اضطراری انتخاب گردید  و در لویه جرگه ی تصویب قانون اساسی هم در هیئت رهبری جناح اصلاح طلب قرار داشت.وی همچنین از موسسین نهاد سیاسی “شورای متحد ملی افغانستان” است .او نویسنده ای پرکار و توانا و آثار زیادی در زمینه های ادبیات، سیاست و اجتماع دارد وی اکنون از نامیند گان سرشناس پارلمان افغانستان است . دراین میان تعیین خطوط اساسی سیاست خارجی کشور، در مطابقت با حکم قانون اساسی از اولویتهای اصلی و کاری ایشان در مجلس دوم این کشور است  همین امر بهانه ای شد تا در پرتو تجربیات فراوان سیاسی ایشان به گفتگو با وی بپردازیم:

مرکز بین المللی مطالعات صلح :چند سال پیش وزارت خارجه ی افغانستان براي نخستين بار اصول سياست خارجي اين کشور را در يازده ماده به عنوان يک سند رسمي تدوين کرد، و بر اصولی همچون  اصل عدم مداخله ، باور به صلح جهاني ، اصل حسن همجواري ، احترام به حق حاکميت ملي استوار ،ايجاد و تقويت روابط نزديک با کشورهاي اسلامي ،دور ماندن از رويارويي و تنش ميان قدرت هاي جهاني و منطقه، مبارزه مشترک با تروريسم و پايان دادن به افراط گرايي بر بنياد ارزش هاي مشترک سياسي، امنيتي و منافع بلند مدت،  و روابط نزديک با قدرت هاي بزرگ منطقه اي همچون چين، هند و روسيه تاکيد شد. در این راستا به نظر شما سیاست خارجی افغانستان تا کنون تا چه  حدی توانسته در راستای این اصول حرکت کند؟
محدودیتهایی وجود دارد که مانع اجرا و بکارگیری اصول مطروحه توسط وزارت خارجه می شود. به عباره ی ]عبارت [ دیگر واقعیتهای افغانستان کنونی در اصول مذکور نا دیده گرفته شده است. مهمترین این واقعیتها حضور نیروهای خارجی در افغانستان و منازعه ی تاریخی سرحدی با پاکستان است. حضور نیروهای خارجی در افغانستان تضمین اصل عدم مداخله، توسعه ی رابطه با کشورهای اسلامی، و تأمین رابطه با قدرتهای منطقوی]منطقه ای[ چون چین و روسیه را زیر سوال می برد. منازعه ی تاریخی با پاکستان اصل حسن همجواری و احترام به حق حاکمیت دیگران را نا ممکن می سازد. به همین ترتیب بی توجهی به وجوه مشترک و همسویی ها میان حلقات مهم در حاکمیت کنونی افغانستان با طالبان و القاعده، مبارزه ی مشترک با تروریسم و افراط گرایی را مانع می شود. چنانکه می بینیم در تمام عرصه های مذکور، انکشاف ]توسعه[ جدیی به ملاحظه نمی رسد. از جانب دیگر اختلاف ایدئولوژی کشورهای منطقه میان خودشان و در عین حال با قدرتهای بزرگ، نمیگذارد گامی در جهت همگرایی منطقوی برداشته شود. اگر فرض را بر این بگذاریم که همین شیوه تا سال 2014(سال خروج نیرو های بین المللی از افغانستان) ادامه داده شود، هیچ تضمینی برای عدم مداخله ی کشورهای همسایه و منطقه وجود نخواهد داشت.
مرکز بین المللی مطالعات صلح :برخي از کارشناسان تاکيد سياست خارجي افغانستان بر روابط عميق با آمريکا و کشورهاي غربي و در عين حال داشتن روابط نزديک با چين، هند و روسيه  و بویژه ایران را يکي از موارد تناقض سند سياست خارجي افغانستان مي دانند؛ در این بین نگاه شما به این امر چیست، آیا کابل توانسته است موازنه ای متناسب بوِیژه در روابط با دو کشور ایران و امریکا برقرار کند؟
به نظر می رسید] قبلا[دولت ایالات متحده ی امریکا، محور هند و افغانستان را بجای پاکستان انتخاب کرده باشدوبر این امر وزیر خارجه ی پیشین و نماینده ی افغانستان در سازمان ملل تأکید داشتند. اما دولت اوباما، افغانستان را از این معامله بیرون ساخت و تقویه ی ]تقویت[ رابطه با هر یک از دو کشور هند و پاکستان را مد نظر قرار داد. علاوه بر این  انتقادهای تند امریکا از دولت آقای کرزی و حملات کرزی به امریکا و غرب، داشتن رابطه ی عمیق با امریکا و غرب را زیر سوال برد. در حالیکه روابط اداره ی مرکزی رئیس جمهور افغانستان با جمهوری اسلامی ایران بسیار نزدیک است، ذهنیت حاکم در تیم کرزی نمایانگر نگاه مثبتی نسبت به ایران نیست. این نگاه مسایل فرهنگی چون زبان و مذهب را مد نظر دارد و به هر حال خود را به پاکستان نزدیک می بیند. از همین روست که رئیس جمهور کرزی در واکنش با چیزهایی که توسط سایت انترنتی ویکی لیکس به نشر رسید، بی محابا پاکستان و افغانستان را قربانی یک توطئه ی مشترک دانست و امتیازاتی به پاکستان داد که او را در کنفرانس استانبول در مقابل حملات وزیر داخله ی آن کشور خلع سلاح ساخت.در این راستا می خواهم بگویم که نه تنها در طرح مذکور تناقض وجود دارد؛ بلکه آن باعث شده که هیچ یک از طرفین بر حکومت افغانستان اعتماد لازم را نداشته باشند.
مرکز بین المللی مطالعات صلح :از آنجا که جنابعالی به عنوان نماینده ی پارلمان افغانستان هستید،  در واقع نقش و پتانسیل پارلمان را در تدوین و پیشبرد  سیاست خارجی افغانستان تا چه حدی موثر می دانید ?در این حال   پارلمان گذشته تا چه حدی توانست بر سیاست خارجی کشور تاثیر گذار باشد؟
بر عملکرد پارلمان گذشته سه ایراد وجود دارد: یک- جایگاه و اعتبار اعضای پارلمان در میان مردم افغانستان پایین آمد؛ دو- پارلمان نتوانست تعادل خویش در مقابل حکومت و قوه ی قضائیه را نگهدارد؛ همواره در برابر آنان، خصوصاً در برابر حکومت کوتاه آمد و حتا در قانون شکنی با قوه ی اجرایی شریک بود؛ سه- نتوانست تعریف روشنی از رابطه ی افغانستان با جامعه ی جهانی بدست بدهد. در حالیکه قانون اساسی تدوین و تصویب اصول سیاست خارجی را به عهده ی پارلمان گذاشته، پارلمان گذشته هیچ گاهی نخواست وارد این عرصه گردد. از همین جاست که مشاهده می کنیم که رئیس جمهور افغانستان تأمین چگونگی رابطه با جهان- مخصوصاً با ایالات متحده امریکا را- حق مشخص خویش دانسته طی حکومت جمهوری خواهان حضور نیروهای خارجی را مشروع میخواند، در حالیکه طی دو سال اخیر این حضور را تجاوز گرانه و اشغالگرانه خوانده است. اما بسیاری از مردم افغانستان حضور نیروهای بین المللی را نجات دهنده و رهایی بخش می دانند، فقط طالبان اند که با آن مخالفت می کنند. باور من اینست که پارلمان بعدی در روشنیی قانون اساسی مسئولیت خویش را خود به عهده بگیرد و با ارائه ی تعریف استوار از رابطه ی جامعه ی جهانی با افغانستان از حضور آنان به سود افغانستان استفاده کند.
مرکز بین المللی مطالعات صلح :اگر بخواهیم مقایسه ای بین  سیاست خارجی دور اول ریاست جمهوری آقای کرزای با دور  دوم  ریاست جمهوری ایشان  انجام دهیم ( بویژه با تغییر وزیر خارجه ی جدید و روی کار آمدن آقای زلمی رسول ) به چه نکات مهمی می توان اشاره کرد،  در این بین آیا تغییراتی در سیاست خارجی کشور  انجام پذیرفته است ؟
علی رغم نا استواری در کار سیاست خارجی افغانستان، به نظر نمی رسد که تفاوتی میان این دو دوره پیدا بتوانیم ]کنیم[؛ اگر تفاوتی دیده شود آنرا ناشی از سلیقه ی شخصی افراد نامبرده توسط شما باید دانست. آقای اسپنتا پر هیاهو و خیال پرداز بود؛ زمانی هوس میانجیگری میان ایران و امریکا را در خصوص مسایل هستوی ]هسته ای[ ایران در سر می پرورید. در عین حال به دلیل عدم تعلق تباری شان به حلقه های حاکم، در موارد بسیاری نظرشان با نظر آنان فرق می کرد. اسپنتا طالبان و القاعده را شامل یک ارگان می دانست: در حالی که حلقات حاکم کوشش به جدا نشان دادن آنها از هم دارند. آقای زلمی رسول مردی آرام است. به دلیل حضورش در حلقه ی حاکمیت کمتر خیال بافی می کند. علاوتاً به دلیل عدم انتساب زلمی رسول به گروههای چپ لائیک، کشورهای اسلامی با او احساس نزدیکی می کنند. آقای اسپنتا با بی اعتنایی اش در برابر آرای نمایندگان مردم افغانستان، نشان داد که به آنچه می گوید باور ندارد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح :نگاه شما  به آینده ی سیاست  خارجی افغانستان چیست، و چه متغیر هایی را در آینده ی آن دخیل می دانید ؟
همانطوری که گفتم منازعه ی تاریخی با پاکستان و حضور نیروهای بین المللی  در افغانستان دو عامل مهم در سیاست خارجی به حساب می آیند. اصرار بر تداوم منازعه با پاکستان کماکان بخش اعظم ظرفیت ها و امکانات ما را هدر می دهد؛ حضور نیروهای بین المللی در کوتاه مدت یک امر ضروری و حتی حیاتی است. در حالیکه در دراز مدت، خود باعث ایجاد تحریکات و تخریب ها در سطح منطقه و جهان می شود. در مجموع باور من این است که افغانستان با پایان دادن منازعه با پاکستان، سیاست همگرایی منطقوی ]منطقه ای[ را دنبال کند. کشوری چون افغانستان نمی تواند امنیت خویش را در حضور نیروهای خارجی، یا با شرکت در مسابقه ی تسلیحاتی جستجو کند. افغانستان باید این امنیت را در همگرایی منطقوی پیدا کند. به عباره ی دیگر فقط ایجاد تعادل سیاسی می تواند ضامن امنیت افغانستان باشد. افغانستان کشوری محاط به خشکی است که نمی تواند روی پیوند نظامی با قدرت های بزرگ تکیه کند. افغانستان باید از موقعیتش در مرکز کشورهای عضو ایکو]اکو[ به نفع خویش استفاده کند.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: با سپاس از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.

مطالب مرتبط