مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

سياست خارجي آذربايجان: حفظ توازن قوا

اشتراک


فرهاد نوایی

مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC


تحليل سياست خارجي آذربايجان در طي 16 سال اخير نشان مي دهد كه اين كشور سياست خارجي مبتني بر موازنه را در پيش گرفته است. اين سياست در جستجوي سه هدف اصلي و اساسي بوده است كه همگي عمدتاً با محوريت منابع انرژي انجام گرفته است. ديپلماسي آذربايجان در بعد خارجي بر بنيان های زير استوار بوده است: حفظ استقلال، حل مسالمت آميز مناقشه ديرين قره باغ-ناگورنو و تبديل آذربايجان به يك شريك كليدي براي قدرتهاي منطقه اي. سياست خارجي آذربايجان بر اين بنيان ها را در طول نزديك به دو دهه گذشته مي توان«ديپلماسي خاموش» نام نهاد كه به وسيله آن، باكو رفته رفته نقش خود را در معادلات قدرت با استفاده از تضادها و مناقشات ميان قدرتهاي منطقه افزايش مي دهد. در اين زمان باكو دست به اقداماتي زده كه نشان مي دهد خط مشي اتخاذي اش وابسته به قدرت هاي منطقه اي نيست و فقط در جستجوي منافع ملیس خود مي باشد.

سياست آذربايجان در قبال دوستي تركيه و ارمنستان

تلاش هاي اخير تركيه و ارمنستان براي عادي سازي روابط خود بدون در نظر گرفتن منافع آذربايجان، آزمايش مهمي براي سياست خارجي آذری ها بوده است. دوره ي اكتبر 2009 كه پروتكل ايجاد روابط ديپلماتيك ميان ارمنستان و تركيه امضاء شد تا ماه مي 2010 را مي توان دوره ديپلماسي فعال آذربايجان ناميد. در اين زمان آذربايجان افكار عمومي تركيه و كارت انرژي را براي وادار كردن تركيه به تجديد نظر در ايجاد روابط دوستانه با ارمنستان مورد استفاده قرار داده است. در واكنش به اين پروتكل و در كمتر از يك هفته، علي اف رئيس جمهوري آذربايجان اعلام كرد كه به لحاظ اقتصادي ارسال گاز به تركيه به بهاي يك سوم قيمت بازار خود غير عقلاني است و به لحاظ ساقتصادي به صرفه نيست. علي اف تلاش كرد تا اين بيانيه را نه پاسخي به پروتكل مذكور بلكه مرتبط با بررسي هاي بازرگاني و تجاري جلوه دهد. اما تحليلگران سياسي اين حركت را هشداري به تركيه مي دانند كه مي بايست منافع آذربايجان را در مراودات خود با همسايه اش مورد ملاحضه قرار دهد. با اين بيانيه باكو به تركيه و سپس اتحاديه اروپا يادآوري كرد كه مسائل مربوط به انرژي مي تواند پروژه ي خط لوله گازي ناباكو را تضعيف و يا حتي منتفي كند، پروژه اي كه آذربايجان تامين كننده ي اصلي و كليد ترانزيتي آن محسوب مي شود. در اينجا، در بالاترين سطح تنش ميان آذربايجان و تركيه، باكو حركت قدرتمندي را انجام داد و استقلال در سياست خارجي خود را به رخ كشيد. در 14 اكتبر 2009 زماني كه عبدالله گل همتاي ارمني خود، سركسيان، را در جريان يك ديدار فوتبال ميان تيم هاي ملي دو كشور ملاقات كرد شركت ملي نفت آذربايجان(SOCAR) با روسها به توافقي رسيد كه بر مبناي آن شركت آذري متعهد شد 500 ميليون مترمكعب گاز را به گازپروم با قيمت 350 دلار براي هر هزار متر مكعب بفروشد و سپس علي اف تصريح كرد كه اين مقدار بالاترين ميزاني نيست كه آذربايجان به روسيه صادر مي كند و ادامه داد كه آذربايجان در انعقاد اين قرارداد به دنبال منافع ملي خود است. او تا جايي پيش رفت كه اظهار داشت باكو، روسيه را به عنوان مقصد اصلي براي صادرات گاز خود برگزيد. مفهوم ضمني اين حركت آذربايجان تداوم وابستگي اروپا به گاز روسيه است و بيش از پيش آسيب پذيري اين منطقه از جهان را در برابر روسيه تشديد مي كند. اتحاديه اروپا به تبعات اين وابستگي آگاه است و روسها نيز در گذشته نشان دادند كه از اين ابزار براي فشار بر اتحاديه اروپا استفاده مي كند. اين توافقنامه همچنين به آنكارا نشان داد كه آذربايجان براي ترانزيت گاز خود به تركيه وابسته نيست و مي تواند با موفقيت گاز خود را حتي با قيمت بالاتر از قيمت پيشنهادي تركيه ارسال كند. سوم اين توافقنامه به تركيه تصريح كرد كه اگر مرزهايش با ارمنستان را باز كند بازنده است. نتيجه فشارهاي مستقيم و غيرمستقيم آذري ها بر تركيه در نهايت موجب شد تركيه روابط با ارمنستان را به آهستگي به پيش ببرد و تلاشهاي خود را بر حل مناقشه قره باغ متمركز كند. روابط اين دو كشور در اگوست 2010 در جريان ديدار عيدالله گل از آذربايجان به اوج خود رسيد سوء تفاهمات را برطرف کرد و نیز نشان داد كه تهديدات كشور اخير براي تركيه مثمرثمر بوده است، تركيه آماده است تا به قيمت منافع ملي خود روابط با ارمنستان را قرباني كند و فقط براي جلب نظر اتحاديه اروپا و تسهيل فرايند الحاق به اين سازمان، از جنبه سمبليك آن استفاده كند. در جريان ديدار اخير عبدالله گل و علي اف پيمان مشاركت استراتژيك و همكاري متقابل را امضاء كردند. اگرچه متن كامل اين پيمان منتشر نشدو در دسترس افكار عمومي قرار نگرفت اما دو طرف اين واقعيت را پنهان نكردند كه توافقنامه مذكور همكاري هاي نظامي را نيز تحت پوشش قرار داده است و كمك متقابل كه زمينه حضور قانوني و سياسي سربازان ناتو در آذربايجان را فراهم كند در بر مي گيرد. اين پيمان پاسخي به امضاي توافقنامه ميان ارمنستان و روسيه مي باشد كه بر مبناي آن حضور سربازان روسيه در خاك اين كشور براي مدت طولاني تري تمديد شد ارزيابي مي شود. توافق تركيه و آذربايجان اين امكان را فراهم كرد تا با نفوذ روزافزون روسيه در منطقه مقابله شود، چيزي كه براي حل مسالمت آميز مناقشه قره باغ مضر مي باشد.

روابط آذربايجان با روسيه و مسئله پايگاه نظامي گیومری

آذربايجان در طول چند ساله اخير تعهد خود را به روابط محكم و سازنده با همسايه روسي اش نشان داده است. باکو حساسيت همسايه روسي خود را به خوبي در نظر گرفته و لحن آرام و محتاطانه اي در قبال آن در پيش گرفته است و ترجيح مي دهد تا زمانيكه مسير كلي الحاق به غرب را نپيموده است آب را گل آلود نكند. باكو به نفوذ سنتي روسها در آذربايجان آگاه است و مي داند كه حتي در حوزه انرژي خودس، مسكو خود را از همه كشورهاي دنيا ذي صلاح تر مي داند. اين ديپلماسي مانع آن شده تا روسيه سياست تهاجمي در قبال آذربايجان در پيش بگيرد حتي اگر حل مناقشه قره باغ-ناگورنو، ثبات سياسي و امنيت منطقه اي را ترغيب نكند. اين جريان باثبات روابط دو كشور در آگوست 2010 كاملاً به هم ريخت و آن زماني بود كه روسيه تصميم گرفت صف آرايي نيروهايش در ارمنستان را گسترش داده و با توافق سرژ سرکیسیان رئیس جمهوری ارمنستان این توافق تا سال 2044  تمديد شد. يادآوري مي كنيم كه در حال حاضر 5000 نيروي روسي در پايگاه گيومري در خاك ارمنستان هستند كه تحت فرماندهي مستقيم منطقه نظامي قفقاز شمالي فدراسيون روسيه مي باشند و مجهز به موشكهايS-300، 18 جنگنده MIG-29 ،100 تانك T-72 و ديگر تسليحات هستند و از اين جهت تهديد مهمي براي آذربايجان محسوب مي شوند. معاهده ي جديد ميان روسيه و ارمنستان تصريح مي كند كه در كنار حمايت از مرزهاي تركيه-ارمنستان، سربازان روسيه در پايگاه مذكور از مرزهاي ارمنستان-آذربايجان نيز دفاع مي كنند. اين امر بدآن معني است كه اگر آذربايجان به ارمنستان حمله كند روسيه آماده است تا بر عليه باكو و براي دفاع از متحد خود وارد جنگ شود. علارغم ماهيت ضد آذري، اين پيمان واكنش شديدي از طرف از آذربايجان در پي نداشت.اول به اين دليل كه ارمنستان و روسيه هر دو اعضاي سازمان پيمان امنيت دسته جمعي(CSTO) هستند كه با هدف دفاع از اعضايش در مقابل يك دشمن خارجي تشكيل شد. معاهده اخير چيز جديد به تعهد موجود اضافه نكرد بنابراين جاي نگراني براي آذري ها وجود ندارد. دوم آنكه آذربايجان طرحي براي حمله به ارمنستان نداشته و نخواهد داشت.و در حالت غير محتمل اگر اين كشور بخواهد وارد جنگي با ارمنستان شود تمام كنش نظامي بر منطقه قره باغ-ناگورنو متمركز خواهد بود و به داخل ارمنستان كشيده نخواهد شد. بنابراين معاهده ي تشريفاتي جديد تا حدود زيادي داراي اهداف سمبليك و سياسي براي ارمنستان است و بيشتر مصرف داخلي دارد. ضمناً در خلال اين معاهده رسانه هاي روسي از قول سخنگوي «روسونواكسپورت» خبر از فروش موشك هاي S-300 به آذربايجان را به قيمت 300 ميليون دلار دادند كه امضاي اين قرارداد خريدي استثنايي از طرف يكي از اعضاي CIS است. باكو در واكنش به اين خبر اعلام كرد كه درصدد تقويت بنيان دفاعي اش است اما روسيه امضاي اين قرارداد را انكار كرد. تحليلگران سياسي معتقدند اگر اين معامله انجام گيرد يكي ديگر از نشانه هاي سياست خارجي موفق علي اف است. اين معاهده در صورت انجام، صنعت نظامي روسيه را وارد آذربايجان مي كند و علاوه بر اينكه نشانگر ارجحيت منافع اقتصادي بر سياسي است از طريق درگير كردن شركت هاي روسي در بازار خو نوعي آسيب پذيري متقابل را نيز ايجاد مي كند كه مي تواند در آينده گامي در جهت تعدل ميان انتخابهاي روسيه به نفع آذربايجان و دور كردن نسبي آن از ارمنستان تحليل شود.به علاوه اين فروش فضاي هوايي و زيرساخت هاي اين كشور را تقويت مي كند. روابط آذربايجان با روسيه با سفر اخير مدودوف و ديدار از باكو به اوج خود رسيد و در سپتامبر 2010 شش سند همكاري دوجانبه توسط روساي جمهور دو كشور به امضاء رسيد. يكي از اين توافقات مسئله خطوط مرزي است كه از زمان استقلال اين كشور لاينحل باقي مانده بود. روسيه حتي نوع آذري تحديد حدود را پذيرف. بويژه مسئله مهم حدود رودخانه سمور كه بخش اعظم منبع آب شيرين باكو را تامين مي كند. اين معاهده به آذري ها اين امكان را داد تا كنترل توليد برق از اين رودخانه را تحت كنترل خود حفظ كنند. دومين توافق در زمينه افزايش دريافت گاز آذربايجان توسط روسها به ميزان 2 ميليون متر مكعب در روز حاصل شد. چندين موفقيت ديگر نيز نصيب آذري ها شد از جمله اينكه مدودوف در اين ديدار از پروژه ناباكو انتقاد نكرد و حتي نشستي را نيز براي مباحثه پيرامون برخي مسائل مربوط به نفت و گاز منطقه پيشنهاد كرد. تحليل بيانيه ي مدودوف نشان مي دهد كه روسيه رويكردي متفاوت در قبال آذربايجان در پيش گرفته است. اگرچه روسيه مي تواند از اهرم انرژي بر عليه بلاروس، اكراين، ارمنستان و برخي كشورهاي ديگر آسياي مركزي استفاده كند در عين حال به نظر مي رسد قصد همكاري با آذربايجان را دارد. نفوذ فعالانه باكو در گرجستان و تا حدودي بازار انرژي اكراين و نيز مشاركت پايدار در پروژه ي خط لوله ناباكو كه روسيه را كنار مي گذارد از نظر مسكو آزار دهنده نيست. به نظر مي رسد ديدار اخير مدودوف از آذربايجان مي تواند روابط دو كشور را به يك سطح پراگماتيك و تا حدود زيادي اقتصادي تغيير دهد.

سياست آذربايجان در CIS

سياست خارجي آذربايجان با افزايش ظرفيت هاي اقتصادي اين كشور حمايت مي شود. در طول دو دهه قبل حضور تجاري و اقتصادي آذري ها در گرجستان افزايش يافته است. رئيس جمهور علي اف در گردهمايي اقتصادي داوس در سال 2008 بيان داشت كه شركت هاي آذري، 3 ميليارد دلار در اقتصاد گرجستان سرمايه گذاري كرده اند. شركت ملي نفت آذربايجان(SOCAR) نيز به عنوان يكي از ماليات دهنده هاي اصلي گرجستان در سال 2008 و 2009، تلاش مي كند انحصار بازار نفت  و گاز گرجستان را بدست گيرد. در آگوست 2010 گزارش رسانه ها نشان داد كه آذربايجان يك پيشنهاد به ارزش 500 ميليون دلار  براي خريد خط لوله گازي گرجستان-ارمنستان كه گاز روسيه را به ارمنستان از طريق گرجستان حمل مي كند داده است. در ابتدا گازپروم يك پيشنهاد 250 ميليون دلاري را ارائه كرده بود اما گرجستان به دليل قيميت پائين و  و نيز الزامات امنيتي رد كرده بود. با در نظر گرفتن اين احتمال كه خط لوله مذكور به دست آذري ها بيفتد ، همسو با بازسازي بي وقفه راه آهن باكو-تفليس-كارز(KARS) آذربايجان تلاش مي كند تا از طريق اين پروژه ارمنستان را در چنگ خود نگه داشته و آرام آرام اين كشور را وادار  به پذيرش شرايط صلح نهايي كند. مقامات آذري يك قدم باثبات و محكم ديگر نيز در منازعه گازي ميان بلاروس و روسيه انجام دادند به اين شكل كه كمكي 200 ميليون دلاري براي تسويه بدهي هاي بلاروس به گازپروم به اين كشور كردند. براي هر رئيس جمهور ديگري مي تواند يك كابوس باشد كه بخواهد در اين منازعه پادرمياني كند. اين حادثه نشان داد كه اگر منافع ايجاب كند آذربايجان تصميمات جسورانه تري اتخاذ مي كند. آذربايجان ثابت كرد كه قادر است روابط دوستانه اش را با روسيه حفظ كند و در شرايط سخت نيز به كمك بلاروس كمك كند. در طي سالهاي گذشته باكو تلاش كرد تا روابطش با بلاروس به عنوان يكي از اعضاي مهم اعضاي CASTOرا بازسازي كند. يك دهه پيش بلاروس تامين كننده اصلي تسليحات نظامي ارمنستان بوده و همين عامل نيز باعث سردي روابط دو كشور شده بود. اما حالا آذربايجان پيش بيني مي كند اين نوع كمكها به مينسك پشتوانه مهمي براي برخي جنبه هاي كليدي منافع ملي آذربايجان مي شود.

روابط با ايران

براي آذربايجان، ايران يك كشور معمولي نيست. اولاً  دو كشور 618 كيلومتر مرز زميني مشترك دارند و در درياي خزر نيز هم مرز بوده و به علاوه داراي گذشته و عناصر فرهنگي مشتركي مي باشند.آذربايجان دومين بزرگترين كشور شيعه مذهب بعد از ايران بوده و دو كشور عضو سازمانهاي منطقه اي از جمله سازمان كنفرانس اسلامي و ECO مي باشند. با اين پيشينه قوي، آذربايجان از نقش آفريني ايران در منطقه و به ويژه در مسئله مهم و حياتي قره باغ آگاه است. در عين حال مي توان گفت روابط اين كشور با ايران نيز از همان سياست خارجي نسبتاً مستقل اش پيروي مي كند و به دنبال منافع ملي خود مي باشد.در اين راستا در حوزه ي اقتصادي سطح گاز ارسالي آذربايجان به ايران به ميزان روزانه 5 ميليون مترمكعب در روز در سال2009 رسيده است. حجم روابط تجاري دو طرف در سال اخير 70.4 ميليون دلار بوده است.در مسئله رژيم حقوقي درياي خزر نيز آذربايجان سعي دارد طرف ايراني خود را نرنجاند. در عين حال در مسئله مناقشه آميز هسته اي ايران آذربايجان طرف غرب را دارد اگرچه با نگراني از تحريمات يكجانبه آمريكا اعلام كرده كه صدور نفت و محصولات فرعي آن به ايران را ادامه مي دهد

نتيجه گيري

در طول دو دهه گذشته آذربايجان برعكس اكثر كشورهاي آسياي مركزي و قفقاز كه نوع فنلانديزه شدن را براي سياست خارجي خود برگزيدند، درصدد حفظ سياست خارجي مستقلانه بوده است. با اينحال فقدان پيشرفت در منازعه قره باغ- ناگورنو و احتمال از سرگيري جنگ آسيب پذيري اين كشور را افزايش داده است.اين بحران تنها شاخص محدود كننده سياست خارجي اين كشور است كه از تقويت طرح هاي اين كشور براي ادغام و يكپارچگي يوروآتلانتيكي جلوگيري مي كند. تاكنون آذري ها و تاحدودي گرجستان تنها كشورهايي هستند كه در كنار دولتهاي بالتيك در فضاي پس از سقوط شوروي سياست خارجي مستقلانه را در پيش گرفتند. اگر اين تنش هاي بدون پيشرفت دو كشور مذكور ثابت بمانند و يا بدتر شوند دو كشور فرصت هاي پيش رو در حوزه سياست خارجي را از دست داده و قرباني نفوذ رو به تزايد روسيه در منطقه قفقاز مي شوند.

مطالب مرتبط