مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

سناریوهای احتمالی کنش آمریکای بایدن با چین، روسیه و اتحایه اروپا

اشتراک

دکتر علی قلی جوکار

جامعه شناس و پژوهشگر ارشد  حوزه فرهنگی  و اجتماعی 

مرکز بین المللی مطالعات صلح-  IPSC

مقدمه

چندماه قبل دوره اول ریاست جمهوری دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق ایالات متحده آمریکا پایان یافت و او در کسب آرای اکثریت کامل مردم، نخبگان و نمایندگان حاکم بر آمریکا( کسب اکثریت آرای الکترال) ناکام ماند،و به این وسیله در ظاهر دوره ی ترامپیسم در آمریکا پایان پذیرفت اما بسیاری از پیامدهای ترامپیسم در آمریکا چه در ظاهر و چه به صورت لایه های زیرین در میان جامعه آمریکا و حزب حاکم باقی مانده و تاثیر خود را بر جای خواهد گذاشت.

جوبایدن نماینده حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا با توجه به شعارها و وعده های داده شده اش موفق به راهیابی به کاخ سفید گشته، زمام اجرایی دولت را بدست گرفت.همانطور که میدانیم دولت ترامپ با سیاست ها و راهبردهایی متفاوت از اسلاف خود در هر دو حزب حاکم بر آمریکا، اقدام به کنشگری های نامتعارف داخلی و بین المللی نمود که با نارضایتی های کنشگران اساسی بین المللی از جمله اتحادیه اروپا و بازیگران داخلی آمریکا همراه بود به نحوی که کنشگری های خارج از عرف ها و هنجارهای بین المللی او، در نهایت منجربه عدم موفقیتش در راهیابی مجدد به کاخ سفید گردید.ترامپ از بسیاری از معاهدات مهم و تضمین کننده نظم و هنجارهای بین المللی ومرتبط با محیط زیست و آب و هوایی و پیمان کاهش تعداد تسلیحات و موشک های هسته ای با روسیه خارج گردید.آمریکای بایدن وارث اشتباهات استراتژیک او در روابط و حقوق بین الملل در جهانی شد که پر از ابهام و چرخش قدرت های جهان در حال دگرگونی است. سوال اساسی این است که کنشگری های های دولت بایدن در مقابل کنشگرهای اساسی بین المللی از جمله اتحادیه اروپا، چین و روسیه چگونه خواهد بود و در این میان بازی یا استراتژی مطلوب ایران چه خواهد بود؟برای این مهم ابتدا به آسیب شناسی دستگاه دیپلماسی کشور می پردازیم و سپس سناریوهای احتمالی کنش آمریکای بایدن با کنشگران تاثیر در روابط بین المللی را پی خواهیم گرفت.

آسیب شناسی نهاد دیپلماسی ایران در کنش های جهانی

 ایران پس از سقوط پهلوی ها در سال 1357 از یک دیپلماسی با ثبات،منسجم برای کنش با کنشگران در روابط خارجی و بین الملل برخوردار نبوده،و فاقدیک نقشه راه با ثبات و منسجم بر اساس منافع در سیاست خارجی بوده،و سناریو ها واستراتژی های کوتاه مدت و بلند مدت برنامه ریزی شده ای که برآیند صدای واحد همه نیروهای داخل در حکومت باشدنداشته است. در ظاهر و از بیرون به نظر میرسد دولت ایران هیچ وظیفه ای در برابر توسعه ایران و رفاه اقتصادی، اجتماعی،فرهنگی و سیاسی مردم و جامعه ایران نداشته و فاقد هیچگونه مسئولیتی بوده است.در صورتی که ایران به لحاظ دارا بودن چندین مولفه قوی و فوق العاده تاثیرگذار وقابل بهره برداری در کنشگری های بین المللی و زمینه سازی برای توسعه همه جانبه کشور؛واجد موقعیت بی نظیر،استراتژیک وسوق الجیشی منطقه ای، استقرار در موقعیتی به عنوان پل ارتباطی استراتژیک میان دنیای شرق و غرب،دارا بودن هزاران کیلومتر ساحل دریایی، وجود جزایر مطلوب برای سرمایه گذاری های مختلف، امکان ساخت جزائر ثابت و متحرک زیاد برای توسعه تجارت داخلی و خارجی،و توسعه صنعت دریایی(،حمل و نقل جهانی از طریق کشتیرانی دریایی،توسعه ناوهای پهن پیکر هواپیما بر و اقتصادی،توسعه صنعت کشتی سازی های سبک ،سنگین و نیمه سنگین، توسعه زیردریایی ها در کلاس های سبک و سنگین با سوخت هسته ای و فسیلی)،دارا بودن مهمترین منابع غنی سوخت های فسیلی همچون نفت و گاز در جهان و خاورمیانه،دارا بودن معادن و کانی های فراوان مورد نیاز داخلی و جهانی،تنوع در فصول مختلف سال برای توسعه صنعت کشاورزی،باغداری،دامداری سنتی و صنعتی و سدسازی،و اشراف بر خلیج پارس و به خصوص تسلط بر آبراه و تنگه ی مهم و استراتژیک هرمز، می توانست هم اکنون یکی از کشورهای پیشرفته وتوسعه یافته در منطقه و حتی در جهان باشد این در حالی است که بخش اقتصاد خصوی کشور تعطیل است.در بخش توسعه اجتماعی وفرهنگی بشدت دارای آسیب پذیری هستیم.میزان طلاق و خودکشی در میان مردم درکشور ما ردر حال افزایش است.کارخانه ها یکی پس از دیگری تعطیل شده است. بسیاری از جوانان که فارغ التحصیل دانشگاه های کشور هم هستند بیکار هستند و برخی خود را به آب و آتش برای مهاجرت به کشورهای بیگانه می زنندو… به جز دوران قبل از انقلاب اسلامی،حتی پس از گذشت 42 سال از انقلاب اسلامی علیرغم وعده و وعیدها و شعارهای زیبا و عامه پسند ، هنوز نقشه راهی مطلوب، منسجم، علمی و کارشناسی شده،باثبات و بلند مدت برای کنش های مطلوب و با ثبات و به نفع منافع ملی، در ارتباط با جامعه جهانی و کنشگران و بازیگران آن، طراحی و به موقع اجرا نداشته ون گذاشته ایم،و از این جهت سرمایه گذاران داخلی و خارجی را برای سرمایه گذاری در بخش اقتصاد ایران ترغیب و تشویق نکرده ایم هیچ بلکه فراری داده ایم.یکی از مهمترین علت های شکست کشور در این زمینه را می توان تعیین تکلیف نکردن کنش های خودمان باکنشگران و جامعه جهانی از یک طرف و از طرفی دیگر حاکم نبودن ثبات در دستگاه دیپلماسی کشور و چالش های دامنه دار آن با نهادها و نیروهای قدرتمند و ذی نفوذ داخل درحاکمیت کشور، دانست؛ چرا که قدرت های ذی نفوذ دستگاه دیپلماسی کشور را علی رغم تبعیت از سیاست های رهبری و نهادهای سیاستگذار کلان و بالادستی،به لحاظ این که او را همچنان نماینده دولت منتخب می دانند و لذا با این اندیشه که باید او را در هر صورت زمینگیر کرد،نه خواهان موفقیت او در روابط خارجی وکنشگری های روابط خارجی هستند و نه می پذیرند که دستگاه دیپلماسی کشور مجری سیاست های مراجع بالادستی در روابط بین المللی از جمله استیذان مقام معظم رهبری هستند .لذا این دستگاه رادر طرح های کلان و مهم روابط خارجی همانند برجام هستند، تحت فشارهای غیرضروری گذاشته اند.در هر فرصتی بر دستگاه دیپلماسی کشور تاخته ودستگاه دیپلماسی کشور را در ارسال پیام واحد وهماهنگ به کنشگران بین المللی در فشار قرار داده اند.همان طور که اخیراً شاهد بوده ایم علی رغم پشتیبانی قوی وموثر بودن قدرت نیروهای میدانی از دیپلماسی درچانه زنی های آن درکنش های بین المللی،در مواقع مهم با دستگاه دیپلماسی کشور هماهنگ نبوده و دستگاه دیپلماسی در ارسال پیام واحد و برعکس آن بجز در برخی موارد،استفاده بهینه دستگاه دیپلماسی از پیروزی ها وقدرت نیروهای میدانی،در تنگنا بوده است. میدانیم بدون وجود یک دستگاه دیپلماسی قدرتمند هزینه نگهداری پیروزی ها و موفقیت های نیروهای میدانی نیز بسیار گران و جبران ناپذیر خواهد بود چرا که در صورت ائتلاف و اتحاد پنهانی دو یا چند کنشگر جهانی تاثیرگذار در روابط بین الملل،حفظ ونگهداری پیروزی ها و موفقیت های نیروهای میدانی به سختی و با هزینه های جانی و مالی فراوان و بعضاً جبران ناپذیرهمراه خواهد بود.حمله رژیم صهیونیستی به نیروهای ایرانی و مقاومت در سوریه و عدم اجازه مقابله وقفل بودن دفاع ضد هوایی اس 300 سوریه که مجوز آن در دستان روسیه است می تواند نشانه هایی از تفاهم پشت پرده روسیه و اسرائیل باشد که اجازه مقابله نیروهای مقاومت و دولت سوریه و یا نیروهای ایرانی برای مقابله با تجاوز هواپیماها و موشک های رژیم صهیونیستی را از آنها گرفته و یا اسرار امنیتی نیروهای مقاومت را در اختیار این رژیم قرار می دهد تا به راحتی و با خیال آسوده، بمباران نیروهای ایرانی و مقاومت در سوریه استمرار یابد، که در صورت واجد اختیار و قدرت بودن، دستگاه دیپلماسی می توانست با رایزنی های به موقع می تواند به کمک نیروهای میدانی شتافته و از ورود هزینه های اضافی بکاهد(همان طور که هنگام اسارت 52 نفر از نیروهای میدانی توسط داعش، با کمک دیپلماسی توانستیم آن ها را نجات بدهیم) و یا برعکس آن، وقتی دستگاه دیپلماسی کشور در حال مذاکره و چانه زنی با کنشگران بین المللی است به پشتوانه ی موفقیت ها و قدرت اقدام نیروهای میدانی، دارای قدرتی لازم برای چانه زنی باشد. لذا نیروهای میدانی باید به عنوان ابزاری قدرتمند در اختیار مراکز و مراجع سیاستگذار و دستگاه دیپلماتیک کشور باشد نه برعکس آن، تا بتوانیم سیاست ها و راهبردهای اجرای سیاست خارجی را توسط دستگاه دیپلماسی قدرتمند کشور به موقع اجرا بگذاریم. در جهان روابط خارجی و بین الملل، هیچ دوست و دشمن ثابت و دائمی وجود ندارد و روابط همواره بر اساس منافع ملی در شرایط و موقعیت های خاص است. بنابرین وقتی دستگاه دیپلماسی می تواند در روابط بین الملل به نفع منافع ملی خوب کنشگری نماید که از اختیارات لازم وبه موقع برخوردار باشد چرا که گاهی اوقات زمان تصمیم گیری در تحولات و کنش های بین المللی بخصوص دیپلماسی اقتصادی بسیار مهم و تاثیرگذار می تواند باشد. حال با توجه به آسیب شناسی دستگاه و نهاد دیپلماسی کشور، می توان به بررسی و مطالعه سناریوهای احتمالی آمریکای بایدن در کنشگری با کنشگران مهم در عرصه روابط بین الملل و جهان به شرح مختصر زیر پرداخت و با توجه به این سناریوها،به کنش های مطلوب دستگاه دیپلماسی کشور برای مقابله با تهدیدهای بین المللی نسبت به منافع ملی و کسب حداکثر منافع ملی ،تبیین کرد. 

الف اتحادیه اروپا و کنش های آمریکای بایدن 

آن چه از ظاهر کنش های آمریکای بایدن بر می آید این دولت بایدن در مدت کوتاهی از گنشگری های خود در صدد ترمیم روابط ایالات متحده آمریکا با اتحادیه اروپا و کسب رضایت آن ها،هماهنگی و همسویی بیشتر با اروپا در حل مسائل جهانی مورد نظر، و در عین حال استفاده از کارت آنها در پیشبرد اهداف خود در سازمان ها ،مجامع و نهادهای بین المللی همچون سازمان ملل متحد، شورای امنیت و شورای حکام انرژی اتمی و سایر نهادها و سازمان های بین المللی و کنشگری خود در مقابل روسیه ،چین و یا ایران ، خواهد بود. مصداق و نشانه ی بارز این دیدگاه را در هماهنگی آمریکا با اتحادیه اروپا در برابر کنش های روسیه نسبت به مسئله ی اوکراین و هماهنگی این کشور با اعضای اروپایی برنامه اقدام مشترک یا برجام برای احیای آن و برگشت آمریکا به آن در مقابل مذاکره و توافق با ایران برای رفع برخی از تحریم های اقتصادی مرتبط با موضوعات هسته ای است که هم اکنون در وین ادامه دارد.  

ب- کنشگری های استراتژیک دولت بایدن با چین

  چین طی دهه های اخیر در ابعاد مختلف سعی کرده است به صورتی آرام و خزنده از طریق توسعه روابط خارجی با کنشگران مختلف،دیپلماسی اقتصادی،گسترش فن آوری های نوین ارتباطاتی و مجازی، توسعه تسلیحاتی، نظامی و فضایی، خود را در همه ابعاد به خصوص در حوزه های مختلف اقتصادی توسعه دهد .چین سعی کرده است با توسعه روابط از طریق تفاهم نامه ها و قراردادهای اقتصادی و راهبردی و نظامی کوتاه مدت،میان مدت و یا بلند مدت با کنشگرانی جهانی ناراضی از جهان غرب و به ویژه ناراضی از آمریکا، به آرامی به قدرت برتر اقتصادی در جهان دست یابد و در این زمینه با جهان غرب و به خصوص با آمریکا به رقابتی تنگاتنگ بپردازد.تفاهم نامه ی 25 ساله ی اقتصادی و عمرانی ایران و چین آخرین مورد از این روابط و دیپلماسی های اقتصادی چین برای تحکیم جای پای خود در اقتصاد جهانی و ظهور به عنوان یک کنشگر قدرتمند و بزرگ جهانی رقیب ایالات متحده آمریکا بوده است.این رفتارهای آرام اما ادامه دار توسعه اقتصادی، تکنولوژی و نظامی –امنیتی  چین سال هاست که دولت های آمریکا را نگران، و وادار به کنش های متقابل چون حضور میدانی در آب های آزاد و همجوار با چین وحمایت از جدایی طلبی تایوان کرده است که چین آن را بخشی از خاک و قلمرو خود می داند.دولت بایدن تاکید کرده است که راهبردها و سیاست های مقابله با چین را تا جایی که به درگیری های امنیتی خارج از کنترل ادامه نینجامد خواهد داد.   

ج کنشگری دولت بایدن برای مهار روسیه 

گفته می شود روسیه به خصوص روسیه ی پوتین همواره سعی کرده است راه نفوذی برای دسترسی به اطلاعات،کشف اسرار و شناخت کنشگری های دولت های ایالات متحده آمریکا در مناطق مختلف جهان به خصوص اروپای شرقی که برای روسیه منطقه ای استراتژیک به شمار می رود پیدا کرده تا بتواند با تدوین استراتژی ها و سناریوهای مقتضی مقابله، بر آنها تاثیر گذاشته و یا آمادگی مقابله با سیاست ها و راهبردهای ایالات متحده آمریکا را داشته باشد.شاید بر همین اساس بوده است که این شایعه مطرح است که روسیه سعی در نفوذ در روند برگزاری انتخابات ایالات متحده داشته و بر اساس شایعاتی روسیه سالیان زیادی است که بر روی دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق ایالات متحده سرمایه گذاری کرده است و پاسخ مثبت آن را نیز در دوران ریاست جمهوری ترامپ دریافت کرده است. این گمانه زنی را موضعگیری حزب دموکرات آمریکا و به خصوص جو بایدن پس از پیروزی در انتخابات در ارتباط با دخالت روسیه در انتخابات ایالات متحده بیشتر اعتبار می بخشد .بر این اساس به نظر می رسد استراتژی راهبردی آمریکای بایدن بر این مبنا استوار خواهد بود که با هماهنگی اعضای اتحادیه اروپا و سازمان نظامی ناتو با تهدید روسیه ، از توسعه روزافزون روسیه در تهدید اروپای شرقی کاسته و شرایط را برای این کنشگر موثر روابط بین الملل محدود نماید.به نظر می رسد این استراتژی از هم اکنون توسط دولت بایدن آغاز شده و تحریم های اقتصادی نهادها و شخصیت های تاثیرگذار دولت روسیه، نشانگر این کنشگری جهانی ایالات متحده ی بایدن خواهد بود. 

کنشگری های مطلوب ما و آمریکای بایدن

به نظر می رسد با توجه به نتایج تحریم های همه جانبه اقتصادی بخش های مختلف ایران از جمله بخش های بانکی و به خصوص بانک مرکزی،صنعت و فن آوری های نوین،صادرات و واردات، صنعت حمل و نقل هوایی،بخش های مختلف اقتصاد دولتی و خصوصی ایران،و سایر بخش های مختلف، دموکرات ها و آمریکای بایدن را به این نتیجه رسانده است که این تحریم ها بیشتر از این کارساز نخواهد بود و حتی ممکن است این فشارها ایران را به سمت دو رقیب اصلی ایالات متحده آمریکا یعنی چین و روسیه بیشتر سوق دهد ، در آن صورت کنشگری های ایالات متحده آمریکا و هم پیمان های منطقه ای او را بیش از پیش با چالش های منطقه ای مواجه خواهد کرد. به نظر می رسد بر این مبنا آمریکای جدید تصمیم به مذاکره مستقیم یا غیر مستقیم در حوزه های مختلف به خصوص بازگشت به برجام و احیای آن، و لغو تحریم های ایجاد شده توسط دولت سابق آمریکا گرفته باشد.همچنین به نظر می رسد چنانچه ایران از خود انعطاف نشان دهد ایالت متحده بایدن حاضر است در بسیاری از حوزه ها در منطقه خاورمیانه و کنشگری هایی که به هم پیمانان و متحدان او مربوط است به توافق یا به نوعی ثبات گفتمان برسد که این بستگی به عقلانیت و درایت طرفین و چگونگی فائق آمدن طرفین بر دیدگاه های چالش برانگیز نیروهای داخلی و توافق با آنان در داخل کشور خود خواهد داشت . نشانه های بارز این رویکرد را می توان در توافق های نهایی نشده در هفته های اخیر در وین در ارتباط با احیای برجام،بازگشت آمریکا به برجام و لغو تحریم های اعمال شده توسط دولت ترامپ ، و همچنین ملاقات های نامرئی مقامات امنیتی ایران و عربستان، جستجو کرد . از طرفی ایران نیز با توجه به تجربه ها،چالش ها و فرصت های موجود در کنشگری های جدید دولت آمریکا و سایر کنشگران جهانی با رفع تحریم ها می تواند برای افزایش گزینه های محدود خود در بازی های دیپلماسی اقتصادی  با کنشگرانی که در وضعیت تحریم های اقتصادی ایالات متحده آمریکا بناچار لازم است با آن ها به تفاهم نامه های بلند مدت، کوتاه و میان مدت اقتصادی ، امنیتی ،سیاسی و راهبردی منطقه ای تن بدهد، گزینه های بیشتری را از میان کنشگران جهانی جستجو کرده ،انتخاب نماید تا مجبور به پذیرش گزینه های محدود و زیانبار و تحمیلی نگردد .  

واژگان كليدي: سناریو, احتمالی ,کنش ,آمریکا, بایدن ,چین, روسیه , اتحایه اروپا,دکتر علی قلی جوکار

مطالب مرتبط