مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

سبقت روسیه و چین از آمریکا در رالی خاورمیانه 

اشتراک

علي بمان اقبالي زارچ

پژوهشگر ارشد اوراسيا

مركز بين المللي مطالعات صلح -ipsc

در شرایط سخت بین المللی و تشدید مجادلات لفظی بویژه بین واشنگتن و مسکو؛  دولت بایدن با واقعیت ژئوپلیتیکی روبرو است که در آن کشورهای روسیه و چین به طور فزاینده ای در از بین بردن نفوذ آمریکا در مشرق زمین مهارت دارند. واقعیت این است که قالب قدیمی سیاست بین الملل با حوزه های نفوذ ، اتحاد نظامی بین دولت های ملی ، روایت حاکمیت ، درگیری های اعتقادی ناشی از بحران های قرن نوزدهم – دیگر با واقعیت فعلی در هزاره سوم سازگار نیست امری که  چشم انداز سیاست خارجی  واشنگتن نسبت به خاورمیانه در هاله ای از ابهام قرار داده است.

پکن در چارچوب راهبرد کلان هزاره سوم سعی دارد تا در 2028 قدرت برتر اقتصادی جهان و در 2040 قدرت اول تمام عیار بین المللی باشد و به عنوان یکی از ارکان رشد و توسعه اقتصادی در هزاره سوم میلادی  برنامه جامعی را برای بسط و گسترش همکاری های همه جانبه سیاسی ، امنیتی ، دفاعی ، اقتصادی و فرهنگی با تمامی اقصی نقاط جهان طراحی و در قالب های گوناگونی نظیر یک جاده یک کمربند در حال اجرای آن می باشد؛. و در این میان توجه ویژه ای به تقویت روابط و همکاری راهبردی با روسیه به عنوان بزرگترین همسایه ، قدرت دوم نظامی جهان و یکی از اصلی ترین منابع تامین انرژی می باشد و تلاش دارد در رقابتی نزدیک با مسکو دامنه نفوذ و حضور خود در خاورمیانه را گسترش دهد؛ چرا که این منطقه برای رویکرد آتی تامین انرژی صنایع پرمصرف چین بسیار مهم می باشد. البته شکی نیست که از طرفی آقای پوتین نیز توجه ویژه ای به بسط و همکاری با چین خصوصا” در دو بعد بازار مهم مصرف چین در حوزه انرژی و قدرت روزافزون این کشور در بخش سرمایه گذاری خارجی می باشد و از سوی دیگر مسکو خوب می داند که حضور بیشتر پکن در این منطقه موازنه را از سمت آمریکا به سوی روسیه سوق می دهد.

دو کشور دارای 6/1 میلیارد نفر جمعیت ؛ با 27 میلیون کیلومتر مربع و درآمد سرانه تقریبی 10500 دلار سهم مهمی در جغرافیای طبیعی و انسانی جهان دارند و در حوزه سیاسی اگر چه دو کشور دارای رقابت خاص می باشند البته شکی نیست که پکن و مسکو موضوعات مهمی برای رقابت و حتی منازعه در اواسط قرن 21 دارند که یکی از آنها مقابله با بازگشت به ایده ترویج لیبرال دموکراسی در جهان  برای مقابله با قدرت های تجدیدنظرطلب ، چین و روسیه ، ایده ای که جو بایدن از زمان مبارزات انتخاباتی مطرح کرد؛ می باشد. البته ایده بایدن مشوق خاصی نداشته و جایگاهی در میان متحدان سنتی بدست نیاورده است چرا که رفتار دوگانه غرب در موضوعات مهم و چالشی جهان از جمله حقوق بشر؛ امنیت  و تروریسم تاثیر منفی بر شرکای آنها گذاشته است . در همین راستا  اروپایی ها؛  اتحادیه اروپا  به ویژه آلمانی ها ، کاملاً واضح اعلام کرده اند که ترجیح می دهند بی طرف بمانند تا ریسک  به خطر انداختن روابط اقتصادی با پکن را نداشته باشند. در مورد اتحادیه اروپا همچنین خط لوله  نورد استریم و امضای توافق نامه عمده تجاری و سرمایه گذاری با چین عدم تمایل به محکوم کردن سرکوب در هنگ کنگ تا حد ممکن ، یک بار دیگر فاصله بین اظهارات اصولی و اقدامات مشخص را آشکار کرد. با این حال ، نقش حاشیه ای که اتحادیه اروپا در درگیریها  در سوریه و در روابط خود با ترکیه یا ایران ، نشان می دهد که این نوع نفوذ دیگر هیچ کس را تحت تأثیر قرار نمی دهد.

پویایی تحولات در خاورمیانه و بن بست موجود موجب شده تا واشنگتن رویکردهای قابل توجه دیگری را نشان می دهد که توسط دولت بایدن برای تماس با واقعیت موجود انجام می شود. کاخ سفید پس از ابراز تمایل برای از سرگیری مذاکرات با ایران ، روابط خود را با اسرائیل سرد کرد ، امری که  واکنشی منفی  به روابط بسیار صمیمی دونالد ترامپ و بی بی نتانیاهو بود و از عربستان سعودی در زمینه حقوق بشر انتقاد کرد. روسیه و چین برای استفاده از فرصت های ارائه شده در شرایط جدید به سرعت عمل کردند. سرگئی لاوروف بلافاصله از منطقه خلیج فارس و ترکیه دیدار کرد تا روابط خوب بین مسکو ؛ تهران؛ آنکارا  و پادشاهی سعودی را برجسته کند. و در فاصله کمی دورتر ، وزیر امور خارجه چین وانگ یی به گشت و گذار در منطقه پر اهمیت خاورمیانه پرداخته و سند بسیار مهمی را با ایران امضاء نمود؛ چرا که چین می خواهد ضمن گسترش روابط اقتصادی و تجاری خود را به عنوان جایگزین ایالات متحده در منطقه و حمایت از این کشورها در برابر  انتقاد غرب از وضعیت حقوق بشر معرفی کند. 

تحرکات اخیر پکن در غرب آسیا یک موفقیت بزرگ برای این کشور بوده که به گفته کارشناسان ، ناشی از نگرش چین همه موضوعات از جمله حقوق بشر و موقعیت آن به عنوان یک شریک تجاری عمده و خریدار نفت است. حتی اردوغان که در ابتدا انتقاداتی را نسبت به وضعیت اویغور ابراز داشته بود ، ترجیح داد این موضوع را نادیده بگیرد. منافع تجاری ، سرمایه گذاری های عمده چینی ، واکسن های ضد COVID به ترکیه بر اصول و نگرانی ها در مورد سرنوشت اخوان المسلمین غلبه دارد. این کشورها می دانند که نمی توان چین را عصبانی کرد ، همانطور که در مورد کشورهای غربی عادت شده است زیرا بلافاصله خطر تلافی جویی اقتصادی را دارید. روی هم رفته از نظر اروپایی ها ؛  روند تحولات در خاور میانه عدم واقع بینی در رویکردهای سیاست خارجی آمریکا را نشان می دهد. 

در برابر فرسایش کلی نفوذ غرب در جهان بویژه خاورمیانه و آسیای مرکزی ، با گذشت زمان دولت بایدن می فهمد که برنامه های تهیه شده در طول مبارزات انتخاباتی بر اساس یک نگاه تحریف شده از جهان از زمانی بوده که آمریکا نقش جهانی غالب داشت ؛ یعنی واقعیتی که در آن منافع در برابر اصول و ارزشها برتری داشته است و شبیه آن چیزی که در سال 1979 در مورد سیاست خارجی دولت کارتر عنوان می شد که برنامه هایش نه به دلیل عدم حسن نیت بلکه به خاطر عدم واقع بینی در مورد ماهیت روابط بین کشورها  و عدم توانایی در همسویی با منافع ملی آمریکا شکست خورد . در یک جمع بندی مختصر می توان گفت که در شرایط کنونی پسا ترامپ و مشکلات فراوان ایجاد شده و بحران مقابله با کووید 19  به نظر می رسد اکنون  جو بایدن در کاخ سفید دوران سختی را تجربه می نماید و در عین وقوف به اهمیت خاورمیانه و تنظیم روابط با کشورهای خلیج فارس و تلاش برای احیای برجام؛ رویکرد بسیار دشواری را دنبال نموده و در حال واگذاری میدان به دو رقیب سنتی یعنی چین و روسیه می باشد .

واژگان كليدي: سبقت, روسیه , چین , آمریکا , رالی خاورمیانه, علي بمان اقبالي زارچ

مطالب مرتبط