مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

ریشه یابی حوادث تروریستی سیستان و بلوچستان بخش سوم : شاخص هاي بنیادگرایی سنی وهابی در محیط منطقه ای ایران

اشتراک

طهورث غلامی
مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC



یکی دیگر از شاخصه های بنیاد گرای وهابی در محیط منطقه ای ایران گروه القاعده می باشد. دراین نوشتار  تلاش خواهد شد که نحوه شکل گیري القاعده و مبانی معرفتی و ایدئولوژي این سازمان مورد بررسی قرار گیرد تا برخواننده مشخص شود که سازمان القاعده و رهبرانش با تفسیر به خصوصی که از اسلام و مقوله جهاد دارند و سعی در پیاده کردن آن اصول در صحنه عمل سیاسی می باشند، می تواند خطري براي امنیت ملی جمهوري اسلامی ایران قلمداد شود.در ابتدا نگارنده به نظریات مختلف در مورد القاعده می پردازد.

مطالعه القاعده

در بررسی منابعی که به مطالعه سازمان القاعده پرداخته اند سه دسته نظریات وجوددارد. که بیشتر از بقیه مورد توجه قرار گرفته اند. دسته اول براین باورند که ایدئولوژي القاعده و اعمالی که توسط این سازمان انجام می شود مصداقی از نظریه برخرود تمدن هاي هانتینگتون می باشد. دسته دوم نظریه هایی می باشد که این سازمان را پدیده اي مدرن قلمداد کرده و حتی در بعضی موارد ایدئولوژي القاعده را بیشتر از آنکه ریشه در آموزه هاي اسلامی بدانند متأثر از اندیشه چپ اروپایی در نظر می گیرند. دسته سوم نیز از بعد مذهبی به سازمان نگاه کرده و ایدئولوژي آن را متأثر از اندیشمندان اسلامی تصور می کنند.

1 برخورد تمدن ها:

ساموئل هانتینگتون در نظریه برخورد تمدن هاي خود بعد از اینکه خطوط درگیري ها را در مناطق مختلف جهان مورد بررسی قرار می دهد، پیش بینی می کند که کانون مرکزي درگیري ها در آینده نزدیک بین غرب و دولت هاي متعدد اسلامی و کنفیسیوسی خواهد بود. چرا که به زعم هانتینگتون در نظم جدید جهانی، ارتباطات موجود بین تمدن هاي اسلامی و کنفوسیوسی چالشی جدیدي را براي علائق، ارزش ها و قدرت غرب بوجود آورده است. حملات 11 سپتامبر بر باعث شد که بحث پیرامون تئوري وي دوباره بالا بگیرد. و عده اي نیز در تایید تئوري این حملات را گواهی بر وجود چنین برخوردي قلمداد کردند.  یورام واتیز و شائول شاي معتقدند که اسلام رادیکال در چهار سطح علیه فرهنگ هاي خارجی در حال جنگ می باشد. سطح اول نبرد اسلام رادیکال براي برانداختن رژیم هاي سکولار کشورهاي اسلامی و جایگزینی آنها با رژیم هاي اسلامی است، سطح دوم، نبرد اقلیت هاي مسلمان براي به دست آوردن استقلال و استقرار دولت اسلامی مستقل می باشد. نبرد علیه اقلیت هاي قومی- فرهنگی که خواهان خود مختاري و استقلال از کشورهاي اسلامی می باشند، سومین سطح است. چهارمین سطح نبرد علیه فرهنگ هاي خارجی، نبرد علیه فرهگ غربی است که با فرهنگ اسلامی برخورد داشته و مخالف یکدیگر می باشند.

این دو نویسنده با استفاده از تئوري برخورد تمدن هاي هانتینگتون براین باورند که ترور اسلامی که القاعده به راه انداخته و جنگ علیه ترور که ایالات متحده بعد از حملات یازده سپتامبر اعلام کرده است. برخوردي فرهنگی بوده و در حوزه بین فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی رخ داده است به نظر آنها حتی اهدافی نیز که در 11 سپتامبر انتخاب شده بودند. نشان از چنین برخوردي دارند برج هاي دو قلو نشانه قدرت اقتصادي و پنتاگون نیز سمبل قدرت نظامی بود.

برخی این تصور را غلط می دانند و معتقدند که نمی توان درگیري بین القاعده و غرب را در غالب این تئوري بررسی کرد. از نظر جفري هانیز استاد دانشگاه متروپلتین لندن، کسانی که حمله القاعده به برج هاي دوقلوي تجارت جهانی را به عنوان شاهدي بر وجود برخورد تمدن ها در نظر می گیرند، سخت در اشتباهند. وي معتقد

است که نقدهاي اساسی براین گونه نظریات وارد است. اول آن که فرقه هاي مختلفی در اسلام وجوددارند که تنها یکی از آنها دست به حمله زده است و بعضی از فرقه هاي آن حتی بیش از مسیحیت با لیبرال- دموکراسی سازگاري دارند. دوم این که حملات 11 سپتامیر از سوي هیچ دولت ویا گروهی دولتی مورد حمایت قرار نگرفته است و توسط سازمان تروریستی- بین المللی القاعده انجام گرفته است. سوم اینکه ایده برخورد تمدن ها یا مذاهب مشکل آفرین است چراکه در واقعیت امر جداسازي کامل مرزهاي تمدن هاي مختلف خیلی مشکل و حتی غیرممکن است. سرانجام این که نظریه برخورد تمدنها این موضوع را نادیده گرفته که گروه هاي تندرو انقلابی اسلام گرا و تروریسم القاعده، در وهله اول دولت هاي فاسد، غیر مشروع و ناکارآمد کشورهاي خود را مورد حمله قرار داده اند. از دهه 1970 و گسترش اسلام گرایی در دنیاي اسلام بیشتر آنها به دنبال ساقط کردن دولت هاي تحت حمایت غرب و به ویژه آمریکا بوده اند.  دکتر لیزا وبدن استاد علوم سیاسی دانشگاه شیکاگو نیز نظریه برخورد تمدن ها را رد می کند و معتقد است ایده هانتینگتون اتحاد همبستگی موجود بین مسلمانان و غیر مسلمانان را که در طول تاریخ وجود داشته است نادیده می گیرد. به اعتقاد او بنیادگرایی به دکترین ضد امپریالیستی تبدیل شده است که می خواهد جامعه اسلامی را دوباره مستقر سازد.

-2 القاعده به عنوان پدیده اي مدرن

گروه دیگري از نظریاتی که پیرامون القاعده ارائه شده است آن را پدیده اي مدرن و ریشه هاي آن را در تحولات چند دهه اخیر ذکر می کنند. جان گري استاد جیزس کالج آکسفورد ضمن رد نظریه برخورد تمدن ها اعتقاد دارد، که خشونت اسلام رادیکال هیچ ربطی به نظریه برخورد تمدن ها ندارد. به اعتقاد او القاعده سازمانی مربوط به گذشته و قرون وسطی نیست بلکه محصول جانبی جهانی شدن می باشد در حالی که کارتل هاي دارو و همکاري هاي تجاري بین المللی شده است، جرایم سازمان یافته نیز بعدي جهانی برخود گرفته اند. جان گري  معتقد است هر کسی در مورد مدرن بودن ترور انقلابی شک کند، بی تردید هیچ اطلاعی از تاریخ معاصر ندارد.او بر این باور است که در دنیاي معاصر سه جنبش مدرن وجود دارد؛ که به غرب حمله کرده و ارزش هاي آن را زیر سوال برده اند. کمونیسم، ناسیونال سوسالیسم و سوم بنیادگرایی اسلامی یا اسلام رادیکال که القاعده جزو سومین جنبش مدرن می باشد. نویسندگان و متفکران متعدد دیگري نیز سازمان القاعده را پدیده اي مدرن دانسته آن را نتیجه شکست مدرنیزاسیون در برآورده کردن تعهداتش می دانند ، جیسیون بروك نیز در این رابطه خاطر نشان می کند برداشت اعراب از جهانی شدن، امپریالیسم نو می باشد و با چیزي که غرب از آن تلقی می کند متفاوت است و القاعده یکی از هزاران جوابی است که به این مسئله داده شده است. لی هریس نیز از جنبه دیگري سازمان القاعده را مورد بررسی قرار داده است و به عبارتی آن را مدرن قلمداد می کند. وي در مقاله اي با عنوان ایدئولوژي تخیلی القاعده مدعی می شود که اعتقادات و باورهاي سازمان القاعده و اسلام رادیکال تخیلی بوده و به دور از واقعیت است. لی هریس ایدئولوژي تخیلی را ترکیبی از اندیشه هاي ویلیام جیمز، ویلفرتوپاره تو و ژرژ سورل می داند. به اعتقاد وي حمله ایتالیاي فاشیستی به اتیوپی به دلیل نیاز ایدئولوژي فاشیسم در پیروز نشان دادن خود بود. و می خواست به ایتالیایی ها ثابت کند که آنها فاتحان جنگ هستند. ایدئولوژي اسلام رادیکال نیز درخیال پردازي متفاوتی آمریکا را هدف قرارداده است و حملات 11 سپتامبر می خواست به عرب ها ثابت کند که اسلام رادیکال می تواند پیروز شود. حنیف جیمز الیور اسامه بن لادن و سازمان القاعده را جزو پیروان سید قطب و نوعی از  ایدئولوژي به نام» قطبیسم « قرار می دهد. به نظر وي قطبیسم هیچ ریشه اي در سنت اسلامی ندارد و بیشتر از آنکه ریشه در قرآن داشته باشد،از فلسفه معاصر غربی و اندیشه متفکرانی از قبیل نیچه، کیرکگارد و هایدگر متأثر می باشد و قطبیسم همانند همه ایدئولوژي هاي بنیادگرا به طرز غیر قابل انکاري مدرن می باشد.  با توجه به مطالبی که ذکر گردید همان طور که دکتر بشریه نیز نوشته اند: بنیادگرایی مذهبی، شورشی بر ضد مدرنیته و میراث روشنگري غرب بوده است. در واقع بنیادگرایی پیش از عصر مدرن متصور نبود و از این رو به یک معنا حاصل مدرنیته و مدرنیسم است. هرچند به ضدیت با آن برخاسته است بدین ترتیب بنیادگرایی سازمان القاعده نیز نتیجه همین پروسه مدرنیزاسیون و خود نیز پدیده اي مدرن می باشد.

-3 تروریسم مذهبی، افراطیون مسلمانان خشونت گرا

به نظر الیور ری مسلمانان در مواجه با پیشرفت و تهاجم تمدن غربی سه نوع عکس العمل  نشان داده اند: گروهی حسرت گذشته را خورده و معتقدند که این اسلام است که تمدن را براي غرب به ارمغان آورده است، گروه دوم فرضیه بالا را رد کرده و بر این باورند که هیچ دلیلی براي برتر دانستن ارزش هاي غربی وجود ندارد، گروه سوم نیز از اسلام دفاع کرده و عنوان می کنند که هر چیزي را که انسان نیاز دارد در قران و سنت وجود دارد و اسلام بهترین دین می باشد ، دو گروه اول موضعی تدافعی داشته اند، اما گروه سوم حالت تهاجمی به خود گرفته است القاعده در این دسته جاي می گیرد.  القاعده را جزو شاخه کوچک و تندرویی از اجتماع سلفی ها قلمداد می کنند که خشونت را براي بیرون راندن راهبرانی که پیرو اسلام نبوده و یا علیه آن فعالیت می کنند، مجاز می شمارند.  بهنظر کالتز و  ویکتور ویکز این گروه که به جهادي ها معروفند ، سایر روش ها را انکار نمی کنند، اما ضرورت استفاده از خشونت را تأکید می کنند.  تقریباً یک چهارم گروه هاي تروریستی که در سرتاسر جهان فعال هستند، از علایق مذهبی برانگیخته شده اند. در واقع انگیزه هاي آنها سیاسی نمی باشد و مذهب صرفاً براي مشروعیت بخشی اخلاقی براي به کارگیري نیروها و اعضاء به کار می رود. به عبارت دیگر مردم براي دست زدن به اعمال خشونت آمیز به مشروعیت هاي اخلاقی نیاز دارند و مذهب چنین نیازي را برآورده می کند. در بسیاري از مواردگروه هاي تروریستی مذهبی از دیدگاه ایدئولوژي کلی گرایانه برخوردارند بدین معنا که دنیا را میدان نبرد میان خیر و شر می دانند و درهمین راستا نیز ار واژه گانی کیهانی و دیالکتیکی از قبیل مؤمنین در مقابل کافران، جبهه حق در مقابل جبهه کفر و شرك و عدالت بر علیه بی عدالتی استفاده می کنند. آنها خود را مستضعفین معرفی می کنند که می خواهند ملت خود را از دست حاکمان ظالم و یا از دست دشمنان خارجی نجات دهند.

دیوید سی، راپاپورت، عضو دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه کالیفر نیا، القاعده را تحت عنوان  موج چهارم تروریسم مدرن یعنی تروریسم مذهبی مورد بررسی قرار داده است. وي گروه هاي تروریستی مدرن را به چهار گروه تقسیم کرده است که آنها شبیه یک چرخه در نظر می گیرد. از نظر او هرکدام از این امواج بعد از به وجود آمدن و طی چرخه اي نابود می شوند.  اولین موج، که به موج آنارشیستی معروف است در 1880 شروع و چهل سال ادامه پیدا کرد. به دنبال آن در دهه 1920 موج ضد استعماري شروع و در دهه 1960 از بین رفت. اواخر دهه 1960موج چپ جدید متولد شد و تقریبا تا دهه 1990 ادام یافت. چهارمین موج یا موج مذهبی درسال 1979 شروع و هنوز ادامه دارد. هرکدام از امواج تکنیک هاي خاص خود را دارند موج اول با ترور، موج دوم به وسیله حمله به اهداف نظامی، موج سوم به وسیله هواپیماربائی و موج اخیر با عملیات انتحاري از سایر امواج قابل تفکیک است. موج چهارم سازمانی را به وجود آورد که اهداف و نحوه یارگیري آن، در تاریخ تروریسم منحصر به فرد است.

هنزل کرسیتوفر سه دسته از اندیشه ها را در به وجود  بوجود آمدن القاعده دخیل می داند : دسته اول شاخه اي از مذهب وهابیت است که از طریق شخص بن لادن به سازمان القاعده رسیده است که هنزل آن را سلفی- وهابی هاي انقلابی می نامد. شاخه اي دیگر از این مذهب در عربستان سعودي به دین رسمی تبدیل شده است. دسته دوم اندیشه هاي مودودي است که از یک طرف بر روي سید قطب تأثیر گذاشته است و از طرف دیگر مستقیماً و از طریق مدارس اسلامی پاکستان بر روي مجاهدین افغانی و بالطبع اعضاي القاعده  تأثیر گذاشته است. دسته سوم اندیشه هاي سید قطب می باشد که از طریق» ایمن الظواهري«به القاعده رسیده است. مایکل دوران استاد دانشگاه پرینستون اعتقاد دارد که در بررسی ریشه هاي ایدئولوژیکی  القاعده، اولین نفري که بیشترین تأثیرگذاري را داشته است این تیمیه می باشد با این حال عقاید وي توسط خود القاعده به دنیاي مدرن وارد نشده است؛ بلکه این سید قطب است که  اندیشه هاي او را در واژگانی تازه وارد دنیاي اسلامی امروزي کرده است. مودودي و سید قطب بیشترین تأثیر را در به وجود آمدن سازمان القاعده داشته اند تنها تفاوتی که این دو نفر را از همدیگر متمایز می کند نحوه اعلام جهاد و فراخوانی براي جنگ است در حالی که مودودي در نوشته هایش تنها به آن اشاره

می کند ولی سید قطب به شدت بر جهاد و استفاده از زور براي رسیدن به هدف تأکید دارد. در ادامه به نقش عوامل عینی و نحوه شکل گیري گروه القاعده پرداخته می شود.

نقش عوامل عنی در شکل گیري القاعده

در سال 1979 دو حادثه مهم چرخش سیاسی شگرفی در جهان اسلام ایجاد کرد. انقلاب اسلامی ایران اولین حادثه بود که باعث شد مذهب نقش سیاسی به خود بگیرد دومین حادثه مقاومت افغانستان در مقابل شوروي بود که باعث شد تا چنان ابر قدرتی مجبور شود افغانستان را ترک کند. وقوع انقلاب اسلامی با یک ایدئولوژي انقلابی جاذبه هاي سعودیان را بین امت اسلامی پایین آورد. چرا که آنها خود را محافظان خانه خدا و پناهگاه امت مسلمان تصور می کردند. چنین تهدیدي باعث شد تا سیاست رژیم سعودي در گسترش اسلام وهابی شده در سرتاسر دنیا، شدت بیشتري به خود گیرد، در همین راستا به واسطه افزایش درآمدهاي نفتی، آل سعود از مجاهدین افغانی حمایت کردند تا در سایه آن هم مخالفان داخلی خود را به افغانستان سوق دهد و هم با گسترش انقلاب شیعی در جهان مبارزه بکند. اشغال افغانستان توسط شوروي فراخوانی شد براي عربستان سعودي و ایالات متحده تا به جهاد افغانی کمک کنند.در واقع آمریکا ، عربستان سعودي و پاکستان یک اتحاد غیر رسمی براي سرکوب هردو تهدید به وجود آوردند. هدف این اتحاد رواج اندیشه وهابیت و ایجاد یک اتحاد بین المللی وهابی براي مبارزه با شوروي و ایران شیعه بود. عربستان سعودي براین تصور بود که فرستادن اشخاصی مثل اسامه بن لادن و عبدا… اعظم به افغانستان و کمک به جهاد افغانی فرصتی است تا از یک طرف ناراضیان خطرناك خودرا به بیرون مرزها انتقال دهد و از سوي دیگر با حمایت از اسلام وهابی از نفوذ شیعه انقلابی بکاهد. تصوري که بعد از نبرد افغانستان براي خادمین حرمین شریفین گران تمام شد.

عامل دیگر در شکل گیری القاعده اشغال افغانستان توسط شوروي  بود . تاریخ شکل گیري القاعده با مبارزات مجاهدین در افغانستان پیوند خورده است. بعد از اشغال افغانستان بسیاري از مبارزان عرب با کمک آمریکا و عربستان سعودي رهسپار پاکستان شدند و جماعت اسلامی پاکستان پذیراي شان و سازمان امنیت داخلی پاکستان وظیفه آموزش نظامی آنها را به عهده گرفت. بن لادن در دهه 1980 و در طول اقامت خود در پاکستان به لاهور رفت و با عبدالله یوسف اعظم آشنا شد. اعظم اسلام گرایی فلسطینی بود که دردانشگاه اسلامی اسلام آباد تدریس می کرد. وي در سال 1985 به کمک هلال احمر کویت و عربستان سعودي سازمان را با همکاري بن لادن و براي سازمان دهی کمک هاي انسان دوستانه،  الخدمت للمجاهدین العرب، به مجاهدین افغانی تأسیس کرد، این سازمان سالانه حدود 600 میلیون دلار براي کمک به مقاومت افغان ها دریافت می کرد. طبق یک برآورد بین175000تا 250000 مجاهد سالیانه در افغانستان مبارزه می کردند. و تنها درصد کمی از آنها بومی افغانستان بودند. تقریباً نصف مجاهدان از عربستان سعودي حدود 3000 نفر از الجزایر ، 2000 نفر از مصر و هزاران نفر از سودان، یمن و پاکستان بودند. این مبارزان هسته اصلی مبارزان القاعده را تشکیل دادند. پس از خروج شوروي میان بن لادن و اعظم سر شیوه مبارزه اختلاف نظر پدید آمد. اعظم می خواست این سازمان را حفظ کند. بدین صورت که هر زمان کشورهاي مسلمان یا مسلمانان  با تهدید روبه رو شدند، این گروه عنوان »  نیروي واکنش سریع«  وارد عمل شود. در صورتی که بن لادن می خواست این افراد به کشورهاي تابعه خودرفته و حاکمان سکولار حامی غرب را مانند حسنی مبارك حاکم مصر، یا خاندان سعودي در عربستان از قدرت برکنار کنند. پس از ترور عبدالله اعظم در سال 1989 بن لادن به رهبري مکتب الخدمت رسید و به منابع مالی و مکانیزم آن تسلط یافت.بسیاري مکتب الخدمت را طلایه دار القاعده می دانند.  تشکیلات القاعده براي اولین بار درسال 1988 توسط بنیان گذار آن اسامه بن لادن جهت مبارزه و یا به لفظ اسلامی: غزوه بااتحاد جماهیر شوروي در شهر خوست افغانستان تأسیس شد. همان گونه که ذکر شد القاعده از سازمان مکتب الخدمت توسعه و پیشرفت یافت این سازمان در ابتدا از حمایت و پشتیبانی دولت هاي اسلامی و به ویژه پاکستان و عربستان و سازمان هاي خیریه اسلامی و عربی و هم چنین ایالات متحده آمریکا برخوردار بود. این سازمان از نظر فکري سنی سلفی جهادي و به عبارتی وهابی سیاسی به شمار می رود.که از درون وهابیت سنتی و محافظه کار سربرآورده است.

با شکست ابر قدرت شوروي در افغانستان و روي کار آمدن دولت ربانی بسیاري از این عرب افغان ها مدتی بلاتکلیف ماندند و بخشی از آنان به بوسنی هرزگوین رفتند و بخشی دیگر به چچن و در جنگ هاي بوسنی و چحن شرکت کردند. گروهی به تاجیکستان رفتند و به مخالفان دولت امام علی رحمانف پیوستند، برخی به شرق آسیا رفتند ودر گروه عبدالرسول سیاف در فیلیپین سازماندهی شدند و عده اي هم به مصر و الجزایر رفتند و به گروه هاي بنیادگرا ملحق شدند تا دولت هاي دست نشانده غربی را به زعم خود سرنگون بکنند.  با بازگشت عرب افغان ها به کشورهایشان، بنیادگرایی اسلامی از افغانستان به همه کشورهاي اسلامی و حتی اروپایی گسترش یافت. بدین ترتیب بود که سازمان القاعده در اواخر دهه 90 به سرعت جهانی گردید و تشکیلات خود را به بسیاري از کشورها گسترش داد.  پس از خروج شوروي از افغانسان و سفر بن لادن و برخی رهبران القاعده به سودان رفتند. دوران جنینی القاعده در سودان طی شد. در آن زمان اسامه بن لادن و هم پیمانانش سازمان الجهاد مصر را با مجاهدان مشهور به» افغان هاي عرب« القاعده را در قالب سازمانی بزرگتر و پیچیده تر مشهور به  مجاهدان  »جبهه جهانی علیه یهودیان و صلیبیون« سازمان دهی کردند .  فعالیت سازمان جدید تا   زمان اعلام موجودیت خود در سال 1994 نمود چندانی نداشت.  نقطه عطف تاریخ این سازمان، زمانی بود که جنگجویان عرب این سازمان که اینک القاعده نام گرفته و در سودان تقریباً منسجم شده بودند، در اثر فشارهاي حکومت سودان در سال 1996 به افغانستان مهاجرت کردند و قبایل پشتون این کشور، میزبان این سازمان گردیدند. القاعده با حمایت همه جانبه طالبان که به مدت پنج سال از سپتامبر 1996 تا دسامبر 2001 به طول انجامید، در توسعه تشکیلاتی خود و نیز سازماندهی توفیق یافت و توانست پایگاه هاي متعددي»  جهاد بین المللی « را در سرتاسر افغانستان دایر کند این پایگاه ها شامل 48 مرکز آموزشی و 30 هزار داوطلب بود که 18 هزارتن از آنها عضو رسمی القاعده بودند و به شکل مستمر در پایگاه ها حظور داشتند. ارتباطات گسترده میان سازمان الجهاد مصر و سازمان القاعده بن لادن در هنگام اقامت وي در سودان و افغانستان موجب گشت که در سال 1998 ایمن الظواهري سازمان جهاد اسلامی

مصر را با سازمان القاعده ادغام نموده و به شخص دوم این تشکیلات» منظمه الجهاد الاسلامی «

بدل شود.

در 17 آگوست 1998 گروه بن لادن به سفارت خانه هاي آمریکا در نایروبی کنیا و  درالاسلام تانزانیا حمله کرد، در واکنش به این بمب گذاري ها آمریکا اردوگاه هاي بن لادن را در افغانستان در نزدیکی مرز پاکستان و یک کارخانه داروسازي در سودان را که گفته می شد پایگاه تروریستی بود؛ بمباران کرد. رهبران طالبان در افغانستان پس از این حملات به جهانیان اسامه بن لادن سالم است و هیچ خسارت و زیانی به همراهان وي وارد نیامده است و اطمینان دادند که القاعده به حملات ادامه خواهد داد. نقطه عطف فعالیت هاي القاعده در 11 سپتامبر 2001 اتفاق افتاد. و این سازمان چهره اي بین المللی و مشهور به خود گرفت. در این تاریخ 19 هواپیماربا، کنترل 4 هواپیماي مسافربري را به دست می گیرند و دو تا از آنها را به مرکز تجارت جهانی نیویورك و یکی را به پنتاگون می زنند. چهارمین هواپیما در پنسیلوانیا سقوط می کند. به دنبال این حملات آمریکا جنگ جهانی علیه تروریسم را آغاز و پایگاه هاي القاعده در   افغانستان را مورد حمله قرار داد. که در نهایت منجر به سقوط حکومت طالبان و از هم پاشیدگی سازمان القاعده شد. بسیاري از نیروهاي القاعده در این حملات کشته شدند و بسیاري از رهبران القاعده نیز مخفی گردیدند. با حمله آمریکا به عراق و استقرار نیروهاي این کشور در عراق، القاعده بخشی از فعالیت هاي خود را در عراق متمرکز ساخت و به گفته بسیاري از کارشناسان، عراق به مأمنی براي آموزش و استقرار گروه هاي بنیادگرا و افراطی بدل گشت. در2004 سال ابومعصب الزرقاوي رهبر گروه حمایت التوحید و الجهاد رسماً این گروه را با القاعده ادغام کرد نام آن را به ، القاعده فی بلاد الرافدین یا شعبه القاعده در عراق تغییر داد  و  خود رهبري این شعبه را برعهده گرفت. به دنبال حملات و فشارهایی که ایلات متحده پس از تهاجم 11 سپتامبر علیه القاعده صورت داده این سازمان دچار انشعاباتی شده است و اجزاي آن ارتباط ناچیزي با هم دارند. و این اجزا سعی کرده اند منابع مالی و طرح هاي عملیاتی خود را به طور مستقل برنامه ریزي و اجرا نمایند در پی حملات آمریکا به پایگاه هاي القاعده، سه هزار تن از 18 هزار جنگجویی که در پایگاه هاي القاعده در افغانستان مستقر بودند، در بمباران هاي جنگنده هاي این کشور کشته شدند و 1200 تن از آنها نیز به اسارت نیروهاي آمریکایی درآمده اند. نیمی از این تعداد نیز به زندان گوانتانامو انتقال یافته اند و نیمی دیگر در مراکزي که هنوز آمریکایی ها مکان آنها را فاش نکرده اند نگهداري می شوند. بقیه جنگجویان نیز براساس ملیت خود در سرتاسر جهان پخش شده اند.ابومصعب-الرزقاري سال 2007 در عراق کشته شد. به محض کشته شدن یکی از رهبران القاعده بلافاصله جانشین او تعیین می شود و از این نظر القاعده توانسته است خود را با شرایط وفق دهد. حملات

تروریستی در اسپانیا و انگلستان نیز نشان می دهدکه علی رغم فشارهاي شدید این سازمان هم چنان توانایی برنامه ریزي و اجراي یک عملیات تروریستی گسترده را دارد.

جهاد و مبارزه با کفر در دیدگاه القاعده

شخصی که اولین بار واژه جهاد را جزو ارکان اصلی دین قرارداد ، این تیمیه بود. به نظر وي جهاد بر حج، نماز و روزه برتري دارد و کسانی که در جهاد شرکت نکنند، کافر به حساب می آیند. در عصر حاضر نیز کسانی که به طور مبسوطی به واژه جهاد پرداختند و آن را وارد ادبیات سیاسی کردند مودودي و سید قطب می باشند ، مودودي جهاد را به عنوان نبردي انقلابی براي اجراي دستورات خداوند بر روي زمین تشریح می کند، وي معتقد است؛ که همه مسلمانان وظیفه دارند براي ریشه کنی ظلم و ستم از روي زمین جهاد بکنند. با این حال کسی که جهاد را وارد ادبیات گروه هاي نظامی اسلام گرا کرد ، سید قطب بود. از نظر وي مسلمانان واقعی آنهایی هستند که در راه اعتلا و برتري کلمه حق- نام خدا- به جهاد مشغولند. قطب جهاد تدافعی را قبول نداشته و معتقد است کسانی که جهاد در اسلام را تنها دفاعی می دانند، شرق شناسایی هستند که می خواهند ماهیت اسلام را تغییر دهند.

از نظر القاعده جهاد و مبارزه با کفر نه تنها مهمترین اولویت و وظیفه هر مسلمانی است. بلکه فقط محدود به صلیبیون و یهودیون نمی شود و حاکمان کشورهاي اسلامی که پیمان اتحاد با کافرانی چون آمریکا و متحدانش منعقد کرده اند نیز از جمله کسانی هستند که القاعده جهاد علیه آنها را واجب می شمارد. از نظرعبدلله اعظم استاد بن لادن تنها راه موفقیت در استقرار جامعه اسلامی، جهاد علیه دشمنان اسلام است.

القاعده بازگشت به اسلام راستین و آزاد ساختن مسلمانان از یوغ اتحاد صلیبیون و یهودیون را در گرو استقرار خلافت اسلامی می داند و براي دست یابی به این منظور شیوه جهاد را توصیه می کند. البته منظور آنها ازاسلام راستین همان اسلام سنی وهابی است ومذهب تشیع و پیروان آن نیز در این مورد در ردیف کفار صلیبی و یهودي و حتی بدتر از آنها قرار می گیرند. حمله به حرمین شریفین عسگري و تخریب آن به شهادت رساندن محمدباقر حکیم و جمعی از نمازگذاران بعد از نماز جمعه نجف اشرف، حمله به زوار حسینی و ده ها مورد دیگر نشان می دهد که القاعده قسمت اعظم توان خودرا به نابودي این جلوه انحرافی اسلام قرار داده است. عملیات هاي انتحاري متعددي که بر ضد اجتماعات شیعیان در عراق ، افغانستان , پاکستان و سیستان و بلوچستان ایران صورت می گیرد. براساس ایدئولوژي وهابیون سخت و متعصب و مبتنی بر فتاوایی است که از سوي مفتیان وهابی مبنی بر کافر بودن شیعیان و لزوم قتل آنان صورت می گیرد. و در این مورد القاعده هم، چون متأثر از وهابیت است خود را موظف به زدودن این جلوه انحرافی اسلام و برپایی خلافت اسلامی می داند. ایمن الظواهري براي مبارزه تمرکز بر عملیات انتحاري به عنوان موفق ترین راه براي تحمیل کردن آسیب علیه دشمن و تحمیل حداکثر خسارت به آن و داشتن کمترین هزینه را به مجاهدین توصیه می کند.

. Mark Sed gwick, “sects in the Islamic world”, available at:

http://www. Caliber, VC press.net./doi/pdf /10.1525 /nr.2 00 3.

195.

. Jeffry Haynes, “understanding contemporary Islamic militancy:

The case of Al-Qaeda:Idology and Action, oaoer prepared for the

ECPR joint sessios of works hops, Uppsala”, April2004, available

at:http://www.essex.ac.uk./acpr/events/jointsessions/paper

archive/Uppsala/ws3/Hayness.pdf

. Lisa Wedeen, “Beyond the crusaders: why Huntington, and

Binladen, Are wrong”, Middle East policy, vol x, No 1,

(summer2003),

. Johan Gray, “Al-Qaeda and what it means to be modern“, (New

York and London: The new press: 2003), pp110-117.

. Jason Burk, “Al-Qaeda today and the real roots of terrorism” ,

Interview with Jason Burk, Terrorism Monitor, Vol 1, No11,

February 2004

. Lee Harris, “Al-Qaeda,s Fantasy Ideology” , policy Review on

line, Augest-september 2002,No 114, available at: http://www

.policy review.org/ AUG02/harris.html

. Waller R. Newell, “post modern jihad: what Osama binladen

lerned from the left?”, The weakly standard (11-26-2001),

available at: http://www.free public .com/focus/facus/fnews/

573060/po sts

. Haneef james Oliver, “The wahhabi myth”,(2002),pp9-10.

available at:http ://www.ratf.mi.th/publications /Terrorism /

. Quinton Wik torowics and Johan kaltner, “killing in the name of

Islam: AL-Qaeda,s justification for septamber 11″, middle east

policy, Vol X, No2, summer2003

. DavidC.Rapaport,”The four waves of rebel terror and

september11″, Anthropoetics 8, No,(spring and summer2002)

19, also available at: http://www. Anthropoetics. Usla. Edu

/archive/apo801.pdf.

David C. Rapaport “feer and tvembling: terrorism in three religious-

traditions“, American political science Review, No18, 1984,.

.

. Christopher Hanzel, “The origins of Al-Qaeda: An Anatomy af

Extrmism in middle eastern politics” , political science quarterly,6-

22-2002,avahlble at: http//www.ndu.edu/writing/ay04/pdf.

. Michal Doran, “the pragmatic fanaticism of al-Qaeda: an anatomy

of extremism in middle eastern politics”, political science

quarterly,6-22-2002, available at :http://hbuza.net./doran.htm.

. Abdel wahab Meddeb, The malady of Islam, Trans by Pierre joris

and Am Reid (New york: Basic books, 2003)

. Gilles Kepd, jihad: The trail of political Islam, Trans by

Anthony Roberts,(Massachusetts,Harvard university,2002),

. Jason Burke, Al-Qaeda:casting of shadow of terror,(London and

new york:I.B Tauris and colted , 2003)

. Kenneth katzman, “Al-Qaeda:profile and Theart Assesment”,crs

report for congress,Aagust 17.2005.p3, also available at: http:/

/www .fas.org/sag p/crs/teroor/rl33038.pdf.

9/11commission members, “The 9/11commission report”, 22julay

2004, p51. Available at: http://www. Gpoaccess gov 9/11/pdf/

full report.pdf.

. David zeidan, “The Islamic Fundamentalists veiew of life as a

perennial battle“, middle east Review of international affaires,

No4 (December2001)

.

. Abdullah Azzam, “Join the karvan, Al-jihad Fesibillah”, available

at: http://www. Religiscope. Com/info/doc/jihad/Azzam-carvan

-1-forvard.html.

. Osama Binladin,s Speech in a videotape sent to Al jazeera

television,01, November 2004, Available at: Al jazeera,s website

: http:// renglish. Al jazeera.net/NR/exeres/79c6Af22-98fb-

4A1c- B21f-28c36e87f-61f.htm.

. Osama binladin, “Text of fatwah jihad aginest Americans”,

. Al-Qaeda, “A statement from qaidat al-jihad regarding the

mandates of the heroes and legality of the operation in new york

and Washington”, available at: http://www. Mepc.org/publicasp/

jurnal Vol 10/ alqaeda.html.

104. Ayman al-zawahiri, “Knights under the prophet s banner”,

December و” 2001 available at: http://fus.org/irp /world /para

/ayman /-bk.html.

105. Osama Binladen, “Declaration of war against American

occupying the land of the holy places”

حسین بشیریه ، تاریخ اندیشه هاي لیبرالیسم و محافظه کاري ، (تهران،نشر نی،

– اولیور ري، تجربه اسلام سیاسی، ترجمه محسن مدیرشانه چی و حسین مطیعی امین،

قم: انتشارات اسلامی، 1378 .

مهدي بخشی شیخ احمد ، »جهاد از ابن تیمیه تا بن لادن« مجله راهبرد، شماره 39  ، بهار 85 .

مطالب مرتبط