مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

روابط ترکیه و روسیه و جبر استراتژیک (بخش دوم) – گفتگو با دكتر افشار سليماني سفير پيشين و كارشناس مسائل تركيه

اشتراک

 فرزاد رمضاني بونش

مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC

روابط ترکیه و روسیه در قرون 18 و 19 میلادی همواره تیره و سرد بوده است و در زمان جنگ سرد هم این دو كشور با دید غير دوستانه به یکدیگر می‌نگریستند. پس از فروپاشی شوروی و در اوایل دهه 1990، شرایط برای بهبود روابط این دو کشور فراهم شد. در اين راستا اگرچه به لحاظ مسائل امنیتی و نظامی هنوز دو کشور دغدغه‌ها و نگرانی‌های متفاوتی دارند، ولی در حوزه‌های اقتصادی و تجاری مناسبات گرم‌تری بر روابط این دو حاکم است. در اين حال با توجه به تحولات نوين در منطقه و عرصه بين الملل براي بررسي چند جانبه روابط دو كشور به گفتگويي با دكتر افشار سليماني كارشناس مسائل قفقاز و تركيه نشسته ايم كه بخش دوم آن در زير است:

واژگان كليدي: تركيه، پوتين، روسيه ، اردوغان،همكاري، رقابت، سياست

مركز بين المللي مطالعات صلح: پس از سال 2011 میلادی با پذیرش استقرار سامانه راداری ناتو در خاك تركیه مسكو بارها اعلام كرده است كه این اقدام را به عنوان تهدیدی برای امنیت ملی روسیه قلمداد می كند. در اين حال استقرار سامانه رادار دفاع موشكی ناتو در خاك تركیه  چه نقشي در  نوع نگاه امنيتي مسكو به تركيه داشته است؟

روسیه به وضوح می داند که در این مورد با ترکیه طرف نیست و طرف اصلیش آمریکاست. هرچند که این سیستم متعلق به ناتوست، ولی این آمریکاست که عضو موثر وفرمانده ناتوست. بنابراین هرگونه واکنش مسکو در رابطه با این موضوع درقبال ترکیه بیشتر نمایشی محسوب می شود که مصرف داخلی ،منظقه ای و بین المللی دارد. ترکیه عضو و پایگاه ناتوست و در قبال این سازمان متعهد است. آنکارا بیشتر مستظهر به همین عضویتها و تعهدات است که در قبال سایر بازیگران در مسائل مختلف منطقه ای وبین المللی عرض اندام می کند وطبیعی است که عرض اندامها هزینه هائی نیز درپی دارد.

سیستم دفاع موشکی ناتو دارای اجزاء وابعادی است که بخشهای دیگر آن در سایر کشورهای اروپائی (که زمانی از نزدیکان روسیه دردوره شوروی بودند)درحال استقرار است. مسکو برغم واکنشهای تند خود درقبال استقرار این سیستم و حتی بعضا با تهدید به استقرار پایگاههای موشکی در برخی مناظق روسیه و  اعلام اینکه مناطقی را در تیررس موشکهایش قرار خواهد داد نتوانسته مانع از استقرار اجزائ این سیستم در نقاط مورد نظر باشد و بعیداست از این پس نیز بتواند خللی در قبال آن ایجاد نماید. اوج دستاوردهای مسکو از اینگونه تحرکات صرفا می تواند منجر به بروز تاخیرهای موقت و اعطای برخی امتیازات در حوزه های مختلف به روسیه مانند عضویت در سازمان تجارت جهانی که اخیرا اتفاق افتاد و (با توصیه آمریکا به گرجستان این کشور برغم تنش با روسیه با ورود این کشور به WTO موافقت نمود و قرارداد لازم میان طرفین امضاء شد) باشد .البته روسها برخی امتیازات کوچک به گرجیها در رابطه با نظارت بر تردد از گرجستان به اراضی اشغالی اوستیای جنوبی و آبخازیا( که جمهوریهای خودخوانده تلقی می شوند اما متغلق به گرجستان هستند)دادند. 

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: در نگاه راهبردي مهمترين حوزه هاي اختلاف تركيه و روسيه در مناطقي مانند قفقاز و آسیای مركزی چيست؟

از آنجا که ترکیه بعد از این که در الحاق به اتحادیه اروپا با ناکامی‌هایی مواجه شده و این موضوع در اذهان عمومی تركها انعکاس داشته و ملت ترک به نوعی سر‌خورده شده اند این کشور برای تحریک اروپائیها  خود را به  سازمان شانگهای نزدیک کرد و در نشست اخیر این سازمان در پکن به عنوان شریک گفتگو در این سازمان پذیرفته شد، ترکیه معتقد است هرچقدر نقش خودرا در حوزه اوراسیا تقویت کند به همان نسبت اتحادیه اروپا توجه بیشتری به ترکیه خواهد داشت. هدف راهبردی که تركها و سیاست خارجی ترکیه دنبال می‌کند همواره الحاق به اتحادیه اروپا است. اما تلاش می‌کند نقش خود را در اوراسیا و خاورمیانه جدی‌تر کند تا مورد پذیرش اتحادیه قرار بگیرد. شاید بتوان گفت اوراسیا‌گرایی با شکلی جدید درحال گذر به نئواوراسیا‌گرایی است.

در گذشته اوراسیاگرایی ترکیه با اوراسیا‌گرایی روسیه در یک جدال جدی بودند ولی بتدریج درحال پذیرفتن یکدیگرند و معتقدند منطقه اوراسیا به عنوان یک محیط ژئوپلتیک در آینده نظام بین‌الملل تاثیرگذار خواهد‌بود و با همکاری نزدیک ترکیه و روسیه می‌تواند بعنوان قدرتهای  منطقه‌ای وژئوپلتیک تاثیر‌گذار باشد، در حالی که در فضای رقابتی نمی‌توانند کاری انجام دهند. به هر حال توجه تركها به اوراسیا یک نگاه تاریخی است و بنیادهای نظری_ تاریخی دارد.

 حضور ترکیه در آسیای مرکزی که از جانب غرب خصوصا آمریکا حمایت می شود در سال های اول استقلال کشورهای آسیای مرکزی جایگاه مناسبی را برای این کشور در عرصه های اقتصادی و فرهنگی فراهم ساخت اما این حضور پس از مدتی به جهت بازگشت روسیه به منطقه به چالش کشیده شد و به جهت مقابله روسیه و ضعف منابع مالی از نیمه دوم دهه ۹۰ به تدریج حضور ترکیه در آسیای مرکزی کمرنگ گردید.
از طرف دیگر کشورهای آسیای مرکزی که تمایل داشتند خود با کشورهای اروپایی و آمریکا تماس مستقیم داشته باشند از ایفای نقش ترکیه به عنوان کشور واسطه راضی نبودند و همین موضوع نیز باعث شد که ترکیه نفوذ سیاسی اولیه خود را در این کشورها به مرور از دست بدهد و در سال های پایانی دهه ۹۰ روابط ترکیه با کشورهای آسیای مرکزی به همکاری های فرهنگی، آموزشی، تجارت و سرمایه گذاری در سطح پایین محدود گردد و مسکو موفق شد نسبت به اوایل فروپاشی شوروی بیشتر بر فضای امنیتی این کشورها مسلط شود.
اما وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر فضای امنیتی منطقه را تغییر داد و فرصت مناسب دوباره ای  را برای حضور ترکیه در عرصه های امنیتی و سیاسی منطقه فراهم نمود. در این فضا ترکیه موفق گردید به شکل مناسبی تحت عنوان مبارزه با تروریسم بین المللی جایگاه خود را در منطقه خصوصا در عرصه های امنیتی تقویت نماید. علاوه بر حادثه ۱۱ سپتامبر مجموعه انفجارهاي تاشکند پایتخت ازبکستان و حوادث باتکن قرقیزستان نیز برای حضور امنیتی ترکیه فرصت مناسبی فراهم نمود و موجب گردید که ازبکستان و قرقیزستان اقدام به امضاء قراردادهای امنیتی با ترکیه نمایند.
حضور ترکیه در فضای امنیتی آسیای مرکزی  زمانی تقویت  شد که روسیه و چین علی رغم تشکیل سازمان شانگهای با کشورهای آسیای مرکزی و متمرکز ساختن فعالیت های این سازمان بر محور مبارزه با تروریسم و تشکیل مرکز ضدتروریستی در بیشکک پایتخت قرقیزستان در شوک واقعه ۱۱ سپتامبر گرفتار شده بودند، پاکستان گرفتار سیاست شکست خورده خود در حمایت از طالبان بوده و ایران به جهت سیاست های آمریکا در به انزواکشیدن این کشور با محدودیت های خاصی مواجه بود. بنابراین هریک از این کشورها که در حالت عادی رقیب قدرتمندی برای ترکیه محسوب می شوند در مقطع زمانی پس از ۱۱ سپتامبر نمی توانستند در عرصه های امنیتی آسیای مرکزی برای ترکیه رقیب توانمندی محسوب شوند.
با استفاده از افدامات ناشی از حادثه 11 سپتامبر ترکیه به عنوان حامی عملیات ضدتروریستی در افغانستان و مشارکت عملی در نیروهای حافظ امنیت افغانستان (ISAF) موفق گردید در کنار حضور نظامی آمریکا در منطقه با دستگاه های امنیتی کشورهای آسیای مرکزی ارتباط برقرار نموده و در جهت اعتمادسازی با این کشورها گام های مهمی به پیش بردارد و جایگاه مناسبی را برای خود در تحکیم ثبات و امنیت آسیای مرکزی تعریف نماید.

پیوندهای محکم بین ترکیه و آمریکا در این فضای امنیتی _ سیاسی موجب افزایش نقش ترکیه در ساختارها و برنامه های امنیتی کشورهای آسیای مرکزی شد. زیرا واشنگتن در این منطقه هم به حضور ترکیه در افغانستان و هم به اجرای سیاست های ترکیه در جلوگیری از بنیادگرایی اسلامی در آسیای مرکزی نیازمند است و ترکیه نیز به این مساله آگاه است که مشارکت این کشور در تحکیم ثبات و امنیت افغانستان و آسیای مرکزی در ابعاد نظامی و تکنیکی و مشارکت در عملیات ضدتروریستی تنها زمانی میسر است که توسط آمریکا پشتیبانی شود. البته این مساله را هم نمی توان نادیده گرفت که همکاری ترکیه با واشنگتن در موضوعات امنیت منطقه آسیای مرکزی زمانی تاثیر بیشتری خواهد داشت که از جانب مسکو نیز حمایت شود و پکن مخالف این همکاری نباشد.
اگر حوادث مسیر دیگری بپیماید یعنی آمریکا و روسیه مقابل یکدیگر قرار گیرند و یک بازی مجموع صفر در منطقه بین آمریکا و روسیه پدید آید ترکیه بیشترین خسارت را خواهد دید از این جهت ترکیه برای پرهیز از این وضعیت احتمالی تلاش می کند روابط خود را با مسکو و پکن ارتقاء بخشد. در همین راستا وزیران خارجه روسیه و ترکیه یک برنامه عملی برای توسعه روابط بین دو کشور را به امضا رسانده و در این سند پیش بینی شده است که یک ساز و کار مشورتی در شکل یک گروه کاری به رهبری وزیران خارجه دو کشور تشکیل شود تا موضوعات مربوط به توسعه روابط دوجانبه را پیگیری نماید این سازوکار طراحی شده است تا منازعات را به روش های سیاسی در جهت حفظ ثبات منطقه حل و فصل نمایند. طرفین خاطرنشان کرده اند که مبارزه ضدتروریستی یک اولویت خاص جامعه بین المللی است و آمادگی خود را برای مبارزه با آن اعلام کرده اند.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: اختلاف منافع دو  كشور  در درياي سياه،  بالكان و مديترانه تا چه حدي است؟

برغم حمایتهای آمریکا از ترکیه شاهد آن هستیم که در برخی از مناطق که روسیه آنها را حیاط خلوت خود می داند حتی  آمریکا هم پای خود را درون کفش روسیه نمی کند و ترکیه هم از یک سو به تبع آمریکا واز سوی دیگر در راستای منافع ملی خود رفتاری مشابه واشنگتن بروز می دهد. برای مثال در مورد حضور روسیه در دریای سیاه شاهد عقب نشینی کاخ سفید و دیگر کاخهای مستقر در سایر کشورها من جمله ترکیه در برابر کاخ کرملین هستیم. بطوری که اخیرا برخی از مقامهای نظامی روسیه اعلام کردند ، مسکو تا پایان سال جاری با کی یف توافقنامه ای نظامی امضا خواهد کرد . بر اساس این توافقنامه ، روسیه می تواند ناوگان دریایی خود را در سواستوپول ، با افزودن کشتی های جنگی جدید نوسازی کند . سواستوپول بندری در شبه جزیره کریمه واقع در شمال دریای سیاه است که در دوران جنگ سرد در حوزه جغرافیایی و حکومتی شوروی قرار داشت . در پی فروپاشی شوروی در دهه نود این بندر و پایگاه دریایی آن به اوکراین تعلق گرفت ، اما مسکو درقالب قرارداد های اجاره ، ناوگان دریایی خود را دراین بندر استراتژیک حفظ کرد .

شرایط بین المللی نشان می دهد که احتمال بروز مناقشات جدید در منطقه قفقاز، دریای سیاه و دریای مدیترانه ، چندان کم نیست . رقبای غربی روسیه به شدت تلاش می کنند تحولات این منطقه را برمبنای منافع خود جهت دهی کنند. روسیه قصد ندارد میدان را به این حریفان واگذار کند . برخی از متحدان سابق مسکو از ضعف مسکو در سال های پس از فروپاشی استفاده کردند و به ناتو ، بازوی نظامی غرب ، پیوستند. توان نظامی روسیه در حوزه دریای سیاه سبب شد کرملین از الحاق برخی دیگر از متحدان سابق خود یعنی اوکراین و گرجستان به ناتو جلوگیری کند. به علاوه حضور نظامی روسیه در حوزه خاورمیانه و شمال آفریقا که امروزه اهمیت خاصی پیدا کرده ، تنها از راه دریای سیاه ممکن است . از این رو گرچه شرایط ژئوپولیتیک در عرصه بین المللی ، متفاوت شده، اما برای دولتمردان و رهبران نظامی روسیه اهمیت بندر سواستوپول به عنوان محل استقرار ناوگان دریایی روسیه در آب های گرم ، کاهش نیافته است.

با توجه به چنین رویکردی از سوی روسیه نسبت به منطقه دریای سیاه  و نیاز ترکیه به منابع انرژی روسیه که از طریق همین دریا به ترکیه می رسد و نیز با درنظر داشت اینکه آمریکا و مجموعه غرب درحال حاضر قصد ندارند در این منطقه با روسها وارد تحرکات چالش برانگیز شوند به نظر می رسد رویکرد ترکیه نیز هم به تبعیت از غرب ونیز به دلیل برخی نیاز مندیهایش به روسیه و مشکلات داخلی و منطقه ای مبتنی بر همکاری است نه رقابت . هردو کشورترکیه و روسیه ، هم در قالب دوجانبه و هم در چارچوب سازمان همکاریهای اقتصادی دریای سیاه که عضو آن هستند با یکدیگر همکاری می کنند.

 البته نباید فراموش کرد که ترکیه به موازات تلاش برای همکایر با روسیه در مناطق مورد توجه طرف ها در برخی مواقع نیز با روسه وارد چالش می شود. همانگونه که می دانید یکی از نتایج بلافصل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق بر هم خوردن موازنة نیروهای نظامی در دریای سیاه و کاهش شدید توانایی نیروی دریایی اتحاد جماهیر شوروی سابق در این منطقه بود. از این رو، روسیه برای جبران این چالش درصدد تقویت همکاری با برخی از بازیگران منطقة دریای سیاه برآمد. در این راستا، تقویت همکاری با قبرس در دستور کار قرار گرفت. این سیاست با مخالفت ترکیه روبرو شد. بویژه اینکه روابط ترکیه و قبرس به دنبال حمایت این کشور از بخش شمالی نشین قبرس و افزایش فعالیت‌های ترکیه در حوزة انرژی در بخش شمالی قبرس و تیرگی در روابط دو کشور ابعاد جدیدی یافته است. آنکارا  همچنین در مورد سیاست صادرات تسلیحات روسیه از جمله فروش تسلیحات به جمهوری قبرس بسیار بدبینانه برخورد می کند و همواره اعتراض خود را نسبت به سیاست مسکو در فروش تسلیحات به قبرس ابراز کرده است.

 ترکیه در بالکان و دریای سیاه در چارچوب همکاری کشورهای جنوب شرقی اروپا و آمریکا در زمینه دفاعی و نظامی با حضور وزرای دفاع این کشورها نیز تعامل دارد و طبیعی است که روسیه چونان حساسیت به گسترش ناتو به شرق ،سیستم دفاعی ناتو و استقرار رادار این سیستم درترکیه و مسائل مربوط به سوریه به اینگونه موارد نیز حساس باشد. این مدل امنیتی به پیشنهاد آمریکا مطرح و برای اولین بارنشست آن  در سال1996 درتیرانا پایتخت آلبانی برگزار شد.اهداف اصلی این همکاری ها تشدید و درک همکاری های نظامی و دفاعی و همچنین همکاری درراستای سیاست های نظامی در منطقه جنوب شرقی اروپا به منظور تقویت تلاش ها و فعالیت ها در راستای ثبات و تامین امنیت منطقه بالکان می باشد.

ترکیه و روسیه  در مناطق نامبرده شده  برغم رقابتهایشان اولویت را به همکاری و بعضا گذشتهای متقابل داده اند. در قفقاز جنوبی نیز ترکیه در مسائل گرجستان ، آذربایجان وارمنستان هرچند که در مقاطع زمانی مختلف انتقادهائی هم به رفتارهای مسکو وارد می سازد اما در وادی عمل دربرابر روسیه رفتاری چالش برانگیز ازخود بروز نداده است. همینطور در رابطه با بحران های موجود درقفقاز شمالی بویژه چچن ،اینگوش ،داغستان، ترکیه رفتار مشابهی از خود نشان داده است. در مجموع با توجه به رفتارهای ترکیه  و روسیه می توان گفت هر دو کشور به دنبال برقراری نوعی توازن در همکاریهای منطقه ای با آمریکا وغرب هستند. وابستگی های متقابل اقتصادی کشورها  بصورت عام و وجود تسلیحات هسته ای دو عامل بازدارنده در همکاری های روسیه و ترکیه و همینطور بسیاری از کشورها ست که سبب می شود تا حد امکان به همکاری اولویت دهند تا رقابت. البته این دو عامل ریسک تقابلات را کاهش می دهند، ولی آنرا از بین نمی برد. رقابت قدرتهای بزرگ می تواند شکل فاجعه آمیز کمتری را بخود بگیرد ، اما بدون درک قواعد بازی و توازن پیوسته و مستحکم در هر صورت آن ثبات را مورد تهدید قرار می دهد.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: نگاه احمد داوداوغلو وزیر امورخارجه ترکیه و مبتکر سیاست خارجی این کشور در دولت حزب حاکم عدالت و توسعه در مورد سیاست خارجی کشورش در روابط با روسیه چيست؟

داود اوغلو چندی پیش در مصاحبه با خبرگزاری روسی نوستی پیرامون مناسبات کشورش با روسیه می گوید: دیمیتری مدودف 11 و 12 ماه می 2010 به ترکیه سفر رسمی انجام داد. در نتیجه آن شورای عالی همکاری سطح بالایی بین دو کشور تأسیس شد. اولین جلسه شورا در آنکارا برگزار شد. صدور روادید تسهیل گردید ، 16 قرار داد مهم در حوزه همکاری های مرتبط با انرژی ، امنیت ، حمل ونقل ، کشاورزی و نفت و گاز ، تبادل علوم و تکنولوژی و هسته ای امضاء شد.

 

شورای عالی همکاری های ترکیه و روسیه، استراتژی توسعه همکاریهای دو جانبه در حوزه سیاسی، تجاری ، اقتصادی ، فرهنگی ، نیروی انسانی ، طرح و اجراء پروژه های مشترک و سرمایه گذاری ، همکاری دو جانبه برای برقراری و حفظ صلح و ثبات و امنیت جهانی را تعیین می کند.  گذشته از اين وزیر امورخارجه ترکیه در خصوص اصول اساسی تاثیر گذاری روسیه و ترکیه می گوید:  ترکیه و روسیه با امضاء “طرح عملیاتی همکاری اورآسیا” درسال 2001، راه را برای همکاری و مشارکت همه جانبه بین خود گشودند. هدف این طرح ، توسعه نفوذ و تاثیرگذاری دوکشور در اورآسیا بود. مثلا ترکیه و روسیه درباره توسعه اقتصادی وثبات سیاسی جمهوری های سابق اتحاد جماهیر شوروی موارد همکاری مشترک را بررسی کردند. این همکاری باعث توسعه همکاری سطح بالاتری بین دوکشور شد. وی می افزاید: ترکیه وروسیه درچارچوب” حفظ امنیت و ثبات وهمکاری قفقاز” وهم در سطح همکاری دو جانبه و نهادهای بین المللی تلاش می کنند صلح وثبات و امنیت پایدار در منطقه قفقاز برقرارکنند. روسیه و ترکیه همچنین از توان موثر همکاری درجهت حفظ صلح وامنیت خاور نزدیک ، خاورمیانه تا بالکان و سایرمناطق جهان برخوردار هستند.

تقویت روند همکاری عالی رتبه در چارچوب شورای عالی همکاری سطح بالا بین دولت های مسکو و آنکارا، باعث توسعه همکاری استراتژیک شده و این روند تا مناطق اورآسیا ، خاورنزدیک و خاورمیانه ، بالکان و غیره گسترش خواهد یافت.ترکیه با هدف تامین وحفظ ثبات وامنیت منطقه ای ومقابله با ناامنی در اطراف خود ، سیاست خارجی  خود را در جهت ایجاد” کمربند امن” در منطقه را دنبال می کند. در راستای این امر از توسعه روابط و همکاری سیاسی ، فرهنگی، اقتصادی و تجاری متقابل و یا چند وجهی حمایت می کند. البته داود اوغلو در این مصاحبه به چالشهای موجود در درروابط منظقه ای وبین المللی دوکشور نمی پردازد و با رویکردی مثبت و ایجابی به مناسبات کشورش با ترکیه می پردازد.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: مهمترین حوزه هاي همكاري راهبردي دو  كشور در تركيه و روسيه در چه حوزه هايي نهفته است؟

با توجه به آنچه که در پاسخ به سوالات قبلی به آنها پرداختیم می توان گفت از آنجا که  روسیه و ترکیه هر دو از نظر داخلی با چالش های قومی و جدایی طلبانه مواجه هستند. مقابله با آنها نیازمند همکاری دوجانبه است. نگرانی فراوان مسکو در مورد احساسات و تمایلات پان ترکی در مناطق آسیای مرکزی و قفقاز و نفوذ ترکیه در این مناطق اقتضا می کند که روسیه در تعامل با ترکیه جانب احتیاط را رعایت کند. درگیری نظامیان روسیه با چچنی‌ها، بر این نگرانی‌ها می‌افزاید و به عنوان پاشنه آشیل روسیه می‌تواند امنیت این کشور را تحت‌الشعاع قرار دهد. از سوی دیگر ترکیه نیز از بدو تأسیس تا کنون با مشکل گرایش‌های گریز از مرکز و جدایی‌طلبانه کردها مواجه بوده است. از این رو ترکیه در روابط با کشورهای منطقه نحوة تعامل آنها در ارتباط با گروه‌های مسلح را مد نظر قرار می‌دهد. لذا ترکیه نیز برای خنثی‌ ساختن تحریکات روسیه در مناطق کردنشین ترکیه و همکاری این کشور با آنکارا در راستای مبارزه با گروه‌های مسلح و جدایی‌طلب کرد، سعی در جلب حمایت‌های استراتژیک روسیه دارد. بنابراین این موارد را باید دراولویت همکاریهای راهبردی دوکشور تلقی نمود.

از آنجا که هریک از دوکشور از یک سو عضو  ساختارهای متضاد منطقه ای وبین المللی هستند واز دیگر سو دربرخی از نهادها وگروههای منطقه ای وبین المللی همسو عضو هستند لذا این امکان برای آنها فراهم می شود تا بهتر و بیشتر بتوانند همکاریهای راهبردی خودرا  سامان دهند.

هر دو کشور از اعضای گروه کشورهای بیست ، سازمان همکاریهای اقتصادی دریای سیاه هستند که امکان مشورت وهمکاری در مسائل مور دعلاقه فی مابین آنها را موضوعات راهبردی فراهم می کند و تاثیر مسائل چالش برانگیز حادث شده از ساختارهائی که در نقطه مقابل هم قرار دارند را تقلیل می بخشد.

ترکیه عضو ناتو  و سازمان همکاری کشورهای اسلامی  است.اما روسیه نه تنها عضو ناتو نیست بلکه با گسترش آن به شرق مخالف است. از طرفی روسیه کشوری مسلمان نیست . از طرف دیگر روسیه با داشتن بیش از بیست میلیون مسلمان عضو ناظر سازمان همکاری کشورهای اسلامی است و با ناتو نیز در قالب شورای ناتو – روسیه به مشورتهای لازم با این سازمان می پردازد. به تعبیر دیگر این دوکشور حتی در نهادهائی که عضو اصلی آن نیستند به تبع عضو ناظر بودن ،امکان همکاریهیا نسبی دارند.

همینطور روسیه یک از بنیانگذران اصلی سازمان همکاری هاي شانگهای است که ترکیه عضو آن نیست، اما اخیرا در نشست سران این سازمان درپکن به عنوان طرف مشورت این سازمان پذیرفته شد و از همين رهگذر نیز دریچه ای دیگر برای مشورت وهمکاری در مسائل امنیتی آسیای مرکزی فراهم شد. اما روسیه با برخی از کشورهای آسیای  مرکزی پیمانی موسوم به  امنیت دسته جمعی تشکیل داده که ترکیه هیچ ارتباطی با این پیمان ندارد.

آنچه مسلم است هر دوکشور در قفقاز شمالی وجنوبی ،آسیای مرکزی ،دریای سیاه و بالکان به همین دلیل که رقیب هستند مجبور به همکاری راهبردی می باشند تا تضادها را به تعامل تبدیل کنند و هرکشور با اطمینان از اینکه منافع آنها توسط کشور مقابل تهدید نمی شود گامهای تعامل گونه را بلندتر و محکمتر بردارند. با چنین رویکردی ماهیت همکاریهای راهبردی ترکیه و روسیه اقتصای-امنیتی  ، فرهنگی –امنیتی ،امنیتی – نظامی خواهد بود. به این معنی که آن بخش از همکاریهای اقتصادی و فرهنگی  از سوی طرفها برتابیده خواهندشد که امنیت کشور مقابل را تهدید نکند.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: با توجه به تحولات  يك سال گذشته  آينده روابط دو كشور  تركيه و روسيه را با چه سناریوهايي ميتوان مورد بررسي  و تحليل قرارداد؟

روند رو به رشد روابط مسکو- آنکارا و اظهارات مقامات دو کشور در خصوص این مناسبات، بیانگر آن است که علی‌رغم چالش‌ها، تعارضات موجود، رقابت‌های پیدا و پنهان مسکو و آنکارا در مناطق مختلف که از آنها نام بردیم و نگرانی‌های مسکو از استقرار بخشی از سپر دفاع موشکی آمریکا در ترکیه، روسیه و ترکیه با درک واقعیات به بازتعریف منافع خود پرداخته و با روابطی مبتنی بر همکاری در عین رقابت، جایگاه مهمی در سیاست خارجی یکدیگر یافته‌اند. 
در مورد سوریه نیز باید خاطرنشان ساخت که اوضاع سوریه و حمایت‌های روسیه از رژیم حاکم بر سوریه، با توجه به بازی ترکیه در زمین غرب علیه رژیم اسد، ترکیه را ناگزیر می‌سازد تا مستقیما با مسکو وارد مذاکره شود. با کنار هم قرار دادن پازل‌هایی چون استقرار سپر دفاع موشکی ناتو در خاک ترکیه، ، همگرایی ترکیه و ناتو در تحولات منطقه‌ای به ویژه بحران سوریه ،می‌توان گفت که در صورت استمرار این روند روابط میان دو کشور   بیشتر در حوزه های سیاسی –امنیتی و کمتر در حوزه های افتصادی تحت الشعاع قرارخواهد گرفت اما می تواند روابط دو کشور را از ماهیت همکاری استراتژیک تهی نماید. درعین حال احتمال استمرار این روند کمتر به نظر می رسد.

با درنظر داشت موارد فوق سناریوهای احتمالی آینده همکاریهای ترکیه وروسیه به صورت ذیل می تواند باشد:

* تلاش ترکیه با پشتیبانی آمریکا برای کاهش نقش روسیه در سوریه – استمرار چالش در روابط ترکیه –روسیه و کاهش سطح روابط

* افزایش اقدامات آمریکا در استقرار سیستم دفاع  موشکی  و حمایت ترکیه از آمریکا -واکنش روسیه از طریق استقرار سیستم دفاع موشکی در مناطق مورد ادعا و کاهش همکاریهای امنیتی ترکیه –روسیه

* حمایت جدی ترکیه از گرجستان در برابر روسیه و درجهت عضویت این کشور در ناتو و حمایت جدی آذربایجان در برابر روسیه و ارمنستان با حمایت آمریکا و غرب -افزایش حضور نظامی روسیه در قفقاز شمالی و مناظق اشغال شده آبخازیا و اوستیای جنوبی وارمنستان و بروز چالش امنیتی میان آنکارا –مسکو

* افزایش تحرکات ترکیه با پشتیبانی غرب در قفقاز شمالی و حمایت ازچچن ها ، اینگوشها و سایر مسلمانان دراین مناطق – شروع مجدد حمایت روسیه از پ.ک.ک و تروریستهای ارمنی علیه منافع ترکیه

در صورت بروز سناریوهای فوق تاثیر منفی آنها را در عرصه های غیر امنیتی نیز می توان مشاهده نمود. بدیهی است در برابر سناریوهای سلبی فوق الذکر که در شرایط فعلی احتمال عینیت یافتن آنها زیاد نیست، سناریوهای ایجابی نیز متصوراست که درحال حاضر شاهد تحقق آنها هستیم موجود است که سبب افزایش همکاریها جبری و غیر جبری در زمینه های اقتصادی ،امنیتی و فرهنگی خواهد گردید و هزینه های سیاست خارجی هر دوکشور را کاهش و سود آن را فزونی خواهد بخشید.

 

 

 

 

مطالب مرتبط