مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

رسانه هاي قطر و عربستان، نقش و تاثير آن در دگرگونيهاي خاورميانه -گفتگو با دکتر محمد سلطانی‌فر كارشناس و مدیر گروه پژوهش‌های رسانه‌ای مركز تحقيقات استراتژيك

اشتراک

فرزاد رمضاني بونش


مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC

 

مقدمه: امروزه شاهد تحولات گسترده ای در عرصه رسانه ها هستیم و در نتیجه انقلاب ارتباطات، نقش رسانه ها در دنیای کنونی برخلاف گذشته بسیار پررنگ شده است. سیاست و دیپلماسی نیز از این تغییرات مصون نبوده و تحولات به وجود آمده هم در دیپلماسی و هم در عرصه رسانه موجب شکل گیری پدیده جدیدی به نام «دیپلماسی رسانه ای» شده است. در اين بين در تحولات يك سال گذشته خاورميانه عملا رسانه هاي جهان عرب (بويژه قطر و عربستان) نقش مهمي را به عهده داشته اند. در اين راستا براي واكاوي بيشتر اين عملكرد اين رسانه ها به گفتگو يي با دکتر محمد سلطانی‌فر مدیر گروه پژوهش‌های رسانه‌ای مركز تحقيقات استراتژيك نشسته ايم:

مركز بين المللي مطالعات صلح: در يك ساله اخير رويكرد رسانه اي كشورهايي نظير قطر و عربستان تا چه حدي در  افزایش پرستیژ ملی، بهبود، ارتقای منافع ملی، تحت تأثیر قرار دادن مخاطبان عرب، القای نظرات سیاسی و به وجود آوردن درک مطلوب از سیاست های خود در بین مردم و مخاطبان خارجي در جهان عرب موفق بوده است؟

بايد قبل از هر چيز به گذشته برگشت. از زماني كه الجزيره قطر پا به عرصه رسانه اي جهان عرب گذاشت اين اميدواري در بين نخبگان و روشنفكران جهان عرب پديدار شد كه آنان اين امكان را خواهند داشت كه صدايي  غير از صداي شيخ نشينان، رهبران و پادشاهان عربي را در عرصه رسانه ها بشنود. اين جرقه اميدواري به دليل آن بود كه رويكرد نخست الجزيره به چالش كسيدن برخي از منافع اين رهبران و شيوخ بود. در اين حال رسانه در بحران هايي نظير حمله امريكا به افغانستان و عراق بازر شد و جايگاه خاصي را حتي در بين كشورهاي مسلمان و عرب پيدا كرد. يعني الجزيره آرام آرام در حال تبديل شدن به رسانه اي متفاوت گو و يا در تضاد با منافع رهبران جهان عرب و همچنين امريكا ميشد.  در اين بين وقتي ديگر رسانه هاي عربي مانند العربيه هم احساس كرند كه رسانه اي مانند الجزيره داراي مخاطب است به گونه اي وارد گود شدند تا به تقليد از الجزيره اين مسير را طي كنند. اما آنچه اين رويكرد رسانه اي را برهم زد ورود نظامي عربستان به يمن و اشغال برخي از كشورهاي منطقه توسط نيروهاي عربستاني (مانند بحرين ) بود كه موجب توجه به رويكرد اجبار به سكوت و به حاشيه روي شبكه هايي مانند الجزيره و العربيه (و همچنين ديگر رسانه هايي كه آرام آرام در جهان عرب شكل پيدا كرده بودند) شد. اين چالش باعث شد تا اين رسانه ها دچار مشكلات و تخطئه شود و در نهايت هم فضايي كه به آن دامن زده شد شد فضايي داراي انتقاد همراه به سوي رهبران و مقامات عربي نباشد. يعني مردمي كه اميدوارانه براي بيان حقايق يك سال اخير به سوي الجزيره و العربيه نظر افكنده بودند متوجه اين مساله شدند كه اگر منافع كلان كشورهاي عربي و پادشاهان اين كشورها به خطر افتد حتي رسانه اي مانند الجزيره هم مجبور به گذشت از عدالت، صحت و درستي خبر خواهد بود و در نهايت هم به سمت مردم در جهت حفظ منافع و پخش صداي مردم نيست. در كنار اين هم هر چند العربيه  قبلا شبكه اي با رويكرد مثبت بود اما اكنون رويكرد حكومتي و منافع پادشاهان عربستان را مد نظر قرار ميدهد. بنابراين ما شاهد نمود چهره هايي دوگانه از شبكه هايي مانند الجزيره و العربيه به عنوان رسانه هاي پيشرو قبلي در جهان عرب بويژه پس از انقلاب ها در مصر و تونس و در جريان تحولات بيداري اسلامي هستيم . در اين راستا اكنون آنان تلاش ميكنند كه شور و هيجان را فضاي اين انقلاب ها گرفته و  رويكردهاي خود را جايگزين كنند.

مركز بين المللي مطالعات صلح: نقش ديپلماسي رسانه اي قطر در معرفی خود به عنوان بازیگر مهم در صحنه بین‌الملل و میانجی‌گر بین مخالفان و نظام های حاکم، ارائه پیشنهادهای مختلف و مشارکت در اقدام نظامی بین‌المللی در ليبي و اعزام نیروهای سپر جزیره به بحرین و معرفي خود به عنواني قدرتي مهم تا چه حدي بوده است؟

بعد از لشگركشي عربستان به يمن و بحرين در بين كشورهاي اسلامي اين انتظار از قطر و عربستان وجود داشت تا با پوشش درست و عادلانه حقايق از شبكه هاي اين دو كشور بپردازند، اما نقش و كاركرد آنان در اين مسير كاملا تغيير يافت و كشوري مانند قطر در راستاي اعمال سياستهاي خود از الجزيره در معرفی خود به عنوان بازیگر مهم در صحنه بین‌الملل و میانجی‌گر بهره برد.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: توان و ميزان تاثيرگذاري رسانه اي كشورهاي مانند مصر، الجزاير، مغرب، عراق و سودان را در تحولات يك ساله جهان عرب در مقايسه با كشورهايي نظير قطر و عربستان چگونه ارزيابي مي كنيد؟

رسانه هاي مصر بعد از تحولات و دگرگوني ها در اين كشور و فروپاشي نظام مبارك جايگاه خوبي را پيدا كرده اند. در اين بين اين رسانه ها دوباره توانسته اند خود را احيا كرده و به فضاي جديدي در منطقه بيانديشند. در اين حال اينكه رسانه اي كنوني در مصر تا چه اندازه بتوانند امپرياليسم خبري و يا هجمه رسانه اي غربي را به سوي خود مديريت كنند و يا از آنان دنباله روي كنند ابهام وجود دارد. گذشته از اين مصر به دليل وجود شاخصه هاي خوب فرهنگي اين كشور مي توانند نقش مهم و جايگاه معقول و مثبتي در آينده فضاي رسانه اي جهان عرب بر عهده داشته باشند. كشورهاي ديگر جهان عرب اكنون در وضعيت  وضعيت پايين تري نسبت به قطر، عربستان و مصر به سر ميبرند.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: آيا ميتوان بين رويكرد هاي رسانه اي دو كشور قطر و عربستان در تحولات و دگرگونيهاي يك ساله اخير منطقه خاورميانه تفاوتهايي را قائل بود؟

در گذشته مي توانستيم بين رويكردهاي رسانه اي اين دو كشور تفاوتهايي را قائل بود، اما بعد از ورود نيروهاي عربستان در بحرين و يمن و دخالت كشورهاي حاشيه خليج فارس در بحرين اين فضا و تفاوت خيلي قابل تفكيك نيست. يعني دل بريدگي  مردم منطقه از قطري ها كاملا مشخص شده است و منافع  نگاه و سيطره عربستان هم بر الجزيره هم كاملا مشخص تر و آشكارتر گشته است. در اين بين دو كشور هر چند ممكن است در رويكردهاي خرد رسانه اي خود تفاوت هايي داشته باشند اما در منافع كلان رسانه اي همگرا و همسو هستند.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: نگاه قدرت هاي رسانه اي جهان عرب به مسائل و تحولات بحرين در يك سال گذشته چه تاثيري در نگاه بازيگران منطقه اي و جهاني و  نهادهايي مانند اتحاديه عرب، سازمان همكاري اسلامي و شوراي امنيت به بحرين داشته است؟

متاسفانه اين نقش خيلي كم بوده است. در واقع رسانه هاي كشورهاي عربي از خاستگاه و جايگاه طبيعي خود جدا شده و به جاي انعكاس صداي مردم و صداي واقعي آنان به سمت منافع قدرتهاي منطقه اي و حكومت هاي عربي خود رفته اند.

مركز بين المللي مطالعات صلح: رويكردهاي رسانه اي رسانه هايي مانند الجزيره قطر و شبكه العربيه تا چه حدي با رويكردهاي رسانه اي امريكايي ها و اروپايي ها نسبت به تحولات خاورميانه همگرا بوده است؟

در بحران هايي نظير مصرو  تونس رسانه هاي قدرتمند عربي و غربي آرام آرام همسو شدند و  شايد به نوعي بتوان گفت در راستاي انقلاب هاي مردمي حركت كردند، اما بعد از اينكه ديدند نتايج اين انقلاب ها و  جنبشها به ضرر كشورهايي مانند قطر و عربستان شكل گرفته است متاسفانه رويكرد رسانه هاي مهم عربي مانند العربيه و الجزيره دوباره در مسيرهاي رسانه اي غربي و فضاي سايبر ديپلماسي حركت كردند نتوانستند جدا از قدرت هاي بزرگ قد علم كرده و با رويكرد هاي رسانه اي غربي مخالفت كنند. در سوريه هم رسانه هاي عربي به شدت فعال شدند و با رويكرد خبري تلاش كرند تا واقعيت را تغيير دهند. يعني در صورتي كه در دنياي امروز خبر سازنده واقعيت است، اما اين رسانه ها تلاش كرند تا با انعكاس برخي از اخبار و  عدم انعكاس برخي ديگر از اخبار  به اهداف كشورهاي خود بپردازند و در اين مسير نيز كاملا با رسانه هاي غربي همگرا بودند.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: تاكتيك هاي رسانه‌اي و پوشش خبری وقایع در سوریه توسط قدرت هاي اصلي رسانه اي در جهان عرب ( قطر و عربستان) تا حد زيادي موجب توجه رسانه ها و افکار عمومی دنیا به سمت تحولات در سوریه شده است؟

تاكيتيك آنان نخست بزرگنمايي، دوم تحريف واقعيتها و حقايق( گفتن بخشي از واقعيت و نگفتن برخي ديگر )، سوم تظاهر به بي طرفي( اين رسانه ها تلاش كردند تا به نوعي تظاهر به بي طرفي كنند) است. در تاكتيك ديگري دست به افشاگري و انعكاس برخي از اخبار زدند و در  پروند سوريه به كار بستند. در اين راستا بايد گفت كه اين رويكرد رسانه هاي مهم جهان عرب به سوريه باعث شده است كه توجه افكار عمومي و رسانه اي جهاني بيش از هر امري به سوريه معطوف شود. چنانچه امروزه موضع گيريهايي مانند تصميم گيري هاي اتحاديه عرب و..برخاسته از انعكاس خبري رسانه ها و  رويكرد خبري قطر و عربستان است.

مركز بين المللي مطالعات صلح: چشم انداز رويكرد رسانه اي كشورهاي قطر و عربستان را با توجه به گسترش شبكه ها و افزايش سرمايه گذاري هاي اين دو كشور چگونه مورد بررسي و تحليل قرار مي دهيد ؟

عربستان از دهه 1970 به دنبال اين بوده است كه با خريدن يونايتد پرس و همچنين سهام برخي ديگر از رسانه اي بزرگ به گسترش قدرت رسانه اي خود بپردازد و اكنون نيز در اين راستا گام برمي دارد. در اين بين عربستان هميشه در كنار قدرت اقتصادي خود به دنبال قدرت رسانه اي هم بوده است. اما در ارزيابي اينكه اين كشور تا چه حدي موفق بوده است بايد گفت مثلا نظر نميرسد اين كشور در خريد يونايتد پرس موفق بوده باشد. چرا كه بعد از خريده شدن اين بنگاه توسط اعراب يونايتدپرس به سوي نابودي و حذف از صحنه رقابتي جهان رسانه اي بدل شده است.

قطر در گذشته سياست رسانه اي موفقي در بحران هاي مانند عراق، افغانستان و.. داشته است و حتي در بحران مصر نقش رهبري  رسانه اي غربي و عربي را به عهده گرفت. اما اكنون به خاطر صاحبان رسانه و پول و از واقعيتها گذر كرده، از حالت بي طرفي خارج شده است و به نوعي رويكردهاي دو گانه را در موضوع هايي مانند بحرين و سوريه  دنبال ميكند. قطر و عربستان به عنوان دو كشور مهم رسانه اي عربي در نگاه به آينده توجه و گسترش قدرت در كشورها اسلامي را مد نظر دارند. چنانچه در افغانستان اكنون خيلي از رسانه ها توسط قدرت هاي عربي حمايت و هدايت ميشوند. همچنين قطر و عربستان فعاليت هاي خود را به جهان اسلام معطوف كرده و در وهله دوم به كشورهاي منطقه و  خاورميانه توجه كرده اند.

آنچه مشخص است بايد گفت در واقع رسانه براي مردم مي نويسند و كار مي كنند، اما اگر مردم روزي احساس كرده و اين خطر را درك كنند كه رسانه ها براي آنان سخن نمي گويند و منافع آنان را به قدرت هاي بزرگ و صاحبان پول و سرمايه فروخته اند قاعدتا از اين رسانه ها روي برمي گردانند. چنانچه در تاريخ رسانه ها هم خيلي از رسانه ها در برخود با مردم (وقتي كه به منافع مردم توجه نكردند) آرام آرام از شمار مخاطبان و شمارگانشان كاسته شد. امروز هم جايگاه رسانه هاي عربي اينگونه است. چنانچه به عنوان نمونه العربيه چون جايگاه مردم را با حكومت تغيير داده امروزه خاستگاه و محبوبيت گذشته را ندارد.

مطالب مرتبط