مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

خاورمیانه در سالی که گذشت (۱۳۹۳)

اشتراک

دكتر شهروز ابراهیمی

استاد دانشگاه

مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC

 

خاورميانه در سال ۱۳۹۳

 

خاورمیانه در سال 1393 آبستن تحولات بزرگ سیاسی و امنیتی بود. این تحولات عمدتأ ریشه در قیام های عربی سال 2011 دارد که از تونس شروع شده و ضمن ایجاد بی ثباتی در منطقه، دگرگونی در موازنه قدرت، مناسبات بازیگران را بایکدیگر دگرگون ساخته و به نوبه خود ضمن فعال ساختن لایه های فرقه گرایی در سیاست خارجی بازیگران بزرگ و تأثیر گذار منطقه، بازیگران خارجی را نیز به معادلات سیاسی و امنیتی منطقه وارد ساخته و همین طور بی ثباتی بستر مستعدی برای نضج و تشدید فعالیت گروههای تندرو و تروریستی مرتبط به القاعده از جمله داعش شده است که موفق شده اند در بخشی از کشورها از جمله در بخشی از قسمتهای عراق و سوریه یک دولت خود خوانده تأسیس کرده و در بخش های دیگر منطقه که بی ثباتی و منازعه داخلی را تجربه می کنند وارد معادلات سیاسی و امنیتی شده و موجد درگیری ها و حملات خونین گردند.

مجموعه تحولات و بی ثباتی ها باعث شده که تحولات موسوم به بهار عربی به خزان عربی تبدیل شده و فقط در تونس است که جرقه تحولات قیام عربی را زد با درایت رهبران و جناح ها اعم از اسلام گراها و سکولارها دوره انتقالی به موفقیت پشت سر گذاشته شود. ولی در برخی دیگر همچون مصر انقلاب مصادره شده و با بی تدبیری و تندروی برخی گروهها و با حمایت برخی قدرتهای منطقه ای منجمله عربستان سعودی نظامیان دوباره به قدرت برگردند و در برخی دیگر مثل سوریه همچنان جنگ داخلی با تلفات زیاد و اواره شدن جمعیت زیاد مردم، ادامه یافته و راه حل های سیاسی داخلی و بین المللی ناکام گردد. روابط بازیگران منطقه نیز تیره شده و از جمله بین ایران و عربستان سعودی به موازات خطوط شیعی- سنی و رقابت برای نفوذ، رقابت منطقه ای حادتر شده که چشم انداز مبهمی برای عادی شدن روابط به چشم می خورد. در این تلاطم سیاسی موضوع هسته ای جمهوری اسلامی ایران و مذاکرات ایران با +1 که یکی از طولانی ترین و ممترین و پیچیده ترین مذاکرات ازپایان جنگ سر محسوب می گردد در سال 1393 وارد نقطه عطف شده که آخرین ادوار آن در لوزان سویس در سال 1393 پی گرفته شد. رسیدن به توافق خیلی چیزها را در منطقه تغییر خواهد داد و البته اگرچه نشانه های زیادی برای توافق وحود دارد ولی به هرحال هیچ تضمینی برای توافق وجود ندارد. چه توافق هسته ای در ضرب الاجل تععین شده انجام گیرد و چه نگیرد نتایج منطقه ای آن چشم گیر خواهد بود. در ذیل به مهمترین تحولات سیاسی و امنیتی در خاورمیانه در سال 1393 و چشم انداز آن در سال 1394 بطور مختصر پرداخته می شود. این تحولات شامل تحولات داخلی تونس،موضوع هسته ای ایران، تحولات عراق و سوریه، تحولات داخلی مصر، عربستان سعودی، یمن و فلسطین و لیبی می باشد.

تونس در سال 1393 با دو تحول بزرگ مواجه شد و آن برگزاری انتخابات پارلمانی و اولین انتخابات ریاست جمهوری پس از سرنگونی بن علی در تونس بود. تونس از یک نظر در بین کشورهای عربی خاورمیانه منحصر به فرد بوده است. موج قیام های عربی که از این کشور اغاز شد با پشت سر گذاشتن تلاطمها و بی ثباتی ها و عمدتأ شکست ها در هرجای دیگر در این کشور به موفقیت رسیده است. این کشور هم آغازگر موج تحولات عربی و هم پایان بخش موفق ان بوده است. در واقع بهار عربی در این منزلگاه ثمر داده و تنها جایی است که به خزان تبدیل نشده است. درایت رهبران اسلام گرا که بزگترین آن حزب النهضه می باشد و همین طور احزاب سکولار از جمله بزرگترین آن حزب الندائ تونس و هشیاری مردم و دخالت کمتر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای باعث شده که این کشور دوران انتقالی را به خوبی مدیریت کرده و با برگزاری دو انتخابات سرنوشت ساز پارلمانی و ریاست جمهوری به ثبات مهم و قابل قبول برسد. رسیدن به ثبات در درجه اول مرهون اجماع و تفاهم رهبران اسلامی و سکولار بوده است. ولی این به معنای این امر نیست که تونس از جالش بی ثباتی در اینده رنج نخواهد برد. بلکه گروههای تندرو که به داعش پیوسته اند ممکن است از هرگونه روزنه بی ثباتی در آینده بهره ببرند. کوچکترین نشانه های بازگشت به دیکتاتوری از سوی حزب حاکم یعنی ندائ تونس می تواند نشانگر بی ثباتی بوده و هرگونه بی ثباتی در یمن می تواند بستر مناسبی برای فعالیت گروههای تندرو و از جمله داعش و القاعده در داخل کشور گردد. ولی چشم انداز حاکی از این است که درایت و تدبیر احزاب و گروههای مختلف که تا حالا توانسته دوره انتقالی را به خوبی پشت سربگذارد مانع از بی ثباتی خواهد شد.

عراق آبستن تحول بزرگی در سال 1393 بود. شکل گیری و تشدید فعالیت داعش در این کشور و روند تحولات نقطه عطف در عراق بود. شکل گیری و تشدید فعالیت داعش در سل 1393 در عراق هم بر روند داخلی و هم بر همسایگان تأثیر بزرگی گذاشت. اختلاف جریانات و جناح های سیاسی و مبارزه انها برای قدرت زمینه ساز تشدید فعالیت داعش و اشغال بخش های زیادی از این کشور در سال 1393 شد. این اختلافات ضمن تشدید اختلافات قومی- فرقه ای در داخل عراق بین سه جریان شیعی- سنی- کردی، همسایگان این کشور را برای دخالت بیشتر برانگیخته و همین طور سکوت آمریکا و مجامع جهانی را در پی داشت که بستر مستعد و مناسبی برای پیشروی داعش شد. پیشروی و افراط و خشونت های داعش و خطر سقوط بغداد و تشکیل دولت از طرف داعش در سال 1393 بازیگران ممنطقه ای و قدرت های بزرگ را در یک نقطه همگرا نمود. نتیجه این همگرایی تشکیل ائتلاف منطه ای و جهانی برای مبارزه با داعش در عراق بود. ضمن این که جمهوری اسلامی ایران به عنوان موثرترین قدرت منطقه ای تأثیر گذار در روند سیاسی داخل عراق نقش بزرگی در ثبات عراق و فرایند مسالمت آمیز انتقال قدرت از نوری المالکی ایفا نمود.ایران در این ائتلاف به علت اختلاف با آمریکا و اهداف ائتلاف شرکت ننمود و به تنهایی وارد مبارزه با داعش در عراق شد. نقش موثر بازیگران منطقه ای و بین المللی و نقش مهم جمهوری اسلامی ایران بدان نتیجه منجر شد که در ماههای پایانی سال 1393 بتدریج از حوزه نفوذ داعش در عراق کاسته شود. پیش بینی برای سال بعد این است که استمرار اتحاد مردمی، و نقش موثر ایران باعث شکست بیشتر داعش خواهد شد. ولی به این زودی داعش از صحنه داخلی عراق محو نخواهد شد ولی بتدریج با محدود شدن نفوذ و جاذبه ایدئولوژیکی و خشونت های بیشتر آن کم رنگ تر خواهد شد که این امر در درجه اول به تفاهم و توافق جناح ها و جریانات سیاسی داخل آن و در درجه دوم به اراده سیاسی بازیگران منطقه ای در مبارزه هماهنگ با گروههای تروریستی بستگی خواهد داشت.

موضوع هسته ای ایران در سال 1393 بعد از سالها مذاکره به گامهای نهایی توافق برسر چارچوب مذاکرات رسیده است. ایران و 5+1 در چند دور مذاکرات در لوزان سوئیس با مشارکت دیپلمات های ارشد و همین طور با دیدارهای مکرر وزرای امورخارجه به نتایج امیدوار کننده نزدیک شده اند. این مذاکرات که گفته می شود مهمترین و پیچیده ترین مذاکرات در عصر پس از جنگ سرد محسوب می شود، پیچیده ترین مراحل خود را در سال 1393 پشت سر گذاشته است. بسیاری از مسائل فنی در این دور از مذاکرات حل و فصل شده و ظاهرأ گفته می شود که فقط اراده سیاسی بین طرفهای مذاکره کننده بویژه بین ایران و آمریکا کافی است که پیش نویس چارچوب توافق نوشته شود. بحث ظرف زمانی لغو تحریمها و همین طور مدت زمان توافق موضوعی است که مستلزم اراده سیاسی طرفین است. در این شرایط موضوع مهمتر که به عنوان مانعی مهم برسر راه هرگونه توافق نهایی عمل می کند تحرکات تندروهای داخلی در دوطرف ایران و امریکاست. همین طور تحرکات رژیم اسرائیل و عربستان سعودی و نمایندگان تندرو کنگره برای کارشکنی در مقابل هرگونه توافق عامل بازدارنده توافق است. در این شرایط همه چیز بستگی به عزم جدی دولتهای طرفین دارد. هر دو دولت نیاز جدی به توافق نهایی و البته توافق خوب دارند. چرا که طیفی از موضوعات امنیتی در منطقه وجود دارد که رسیدن به توافق برای حل و فصل آنها نیازمند توافق هسته ای آمریکا و ایران است. ایران نیز تحت فشار اقتصادی تحریمها قرار دارد. همین طور بدیلی نیز برای عدم توافق وجود ندارد. در صورت عدم توافق در این دوره ممکن است فضا به سمت جنگ کشیده شود که نه به نفع آمریکا و نه به نفع ایران است. اگر چه نشانه های زیادی برای تدوین پیش نویس چارچوب توافق به چشم می خورد کوچکترین تزلزل در یکی از طرفین برای رسیدن به توافق و یا موفقیت تندورهای داخلی دوطرف در شکست توافق می تواند مانع توافق شود. به هرحال شانس توافق 50-50 است و اگر دو طرف علیرغم نشانه های زیاد توافق به توافق نرسند نباید تعجب کرد.

عربستان سعودی نیز در سال 1393 شاهد تحول مهمی بود و آن درگذشت ملک عبدالله و جانشینی ملک سلمان بود که الزاماتی برای سیاست داخلی و خارجی دارد.افکار و سیاست های گذشته ملک سلمان نشان می دهد که اصولأ نباید چیزی تغییر کند و او سیاست های ملک عبدالله را ادامه خواهد داد. ولی علیرغم این، تغییر ممکن است ایجاد گردد و ان این که شرایط منطقه، ایستارهای ایران، بوجود آمدن یک تغییر مهم در منطقه مثل توافق احتمالی هسته ای بین ایران و 5+1، نقش تغییر یافته ی بازیگران خارجی از جمله آمریکا در منطقه می تواند متغیر مهمی باشد که سیاستهای عربستان سعودی در زمان ملک سلمان را دچار تغییر نسبی نماید. ناکامی احتمالی عربستان و اسرائیل در سنگ اندازی برسر راه توافق هسته ای می تواند موجد تغییر در سیاست های عربستان گردد و فشار امریکا براین متحد منطقه ای می تواند سیاست فرقه گرایی ملک عبدالله را تعدیل نماید. البته تا زمانی که حرارت انقلابی در منطقه باقی بماند امکان تغییر در سیاست خارجی ملک سلمان کمتر است و اگر بتدریج از شور و حرارت آن در منطقه کاسته شود، امکن تغییر در مناسبات بازیگران از جمله بین ایران و عربستان بیشتر است. اگر چنانچه سیاست فرقه گرایی همچنان در دوره ملک سلمان استمرار یابد، چالش های عربستان سعودی در سال 1394 بیش از پیش خواهد شد. چشم انداز از نظر نگارنده این است که سیاست فرقه گرایی ملک سلمان در سال 1394 تشدید شده و فضای امنیتی منطقه در سایه رقابت ایران و عربستان برای نفوذ در راستای خطوط شیعی- سنی حادتر خواهد شد و به موازات حادتر شدن آن چالش های عربستان سعودی بیشتر از سال 1394 خواهد شد. نظام سیاسی عربستان سعودی چندان خود را برای تغییر و انطباق اماده نکرده و بسیاری از تحولات منطقه فی نفسه بر ضد آن می باشد.

وضعیت داخلی سوریه نیز همچون گذشته در سال 1393 وضعیت جنگ داخلی و بی ثباتی بوده است. بازیگران داخلی ان عبارت از ارتش ازاد و گروههای شورشی، دولت بشار اسد بوده و در سال 1393 فعالیت های دولت اسلامی عراق و سوریه بدان افزوده شد. تحولی که درسیاست های بازیگران خارجی در سال 1393 در سوریه ایجاد شد این بود که بازیگران خارجی به عدم موفقیت طرح های خود در سوریه واقف شده و از طرفی بین بازیگران منطقه ای متحد با آمریکا اختلاف ایجاد شد. امریکا که تا قبل از آن با سیاستهای عربستان سعودی و قطر و ترکیه برای سرنگونی بشار اسد همراه شده بود با دیدن نشانه های تندروی از جمله در جبهه النصره از سیاست های متحدان خود روی برگردان شده و عربستان سعودی درصدد برآمد که به تنهایی این سیاست را پیش ببرد که به موفقیت نرسید. نتیجه ان بوجود آمدن وضعیت پات سیاسی در عرصه میدانی نیروهای درگیر در جنگ و دست بالا داشتن ایران در رقابت با عربستان بوده است. چشم انداز حاکی از این است که در سال 1394 ممکن است وضعیت همچون گذشته باقی بماند مگر این که جامعه بین الملل واقعیت موجود و بقای بشار اسد برسر قدرت را بپذیرد و وارد فاز سیاسی و مذاکره با دولت بشار اسد گردد. در صورت اجماع جامعه بین الملل برای مذاکره با بشار اسد ممکن است درسال 1394 منازعه داخلی کمتر گردد و راه حل سیاسی ارائه گردد.

یمن در سال 1393 وارد بی ثباتی بیشتر شد. این بی ثباتی کشور را را در استانه جنگ داخلی قرار داده است. بی ثباتی زمانی تشدید شد که حوثی ها بر معادلات سیاسی و امنیتی کشور حاکم شده و اداره نهادهای آن را برعهده گرفتند. پیشروی حوثی ها در مرکز شهر و از جمله بدست رفتن کنترل پایتخت باعث استعفای منصور هادی رئیس جمهور شد که فضا را برای امنیتی شدن کشور و توجه بازیگران منطقه ای و بین المللی بدان مهیا ساخت. همین طور بی ثباتی کشور، شاخه شبه جزیره عرب القاعده را که تندروترین شاخه القاعده می باشد وارد معادلات سیاسی و امنیتی یمن نمود و به حملات تروریستی در ان کشور در نیمه دوم سال 1393 انجامید. عدم توافق گروههای سیاسی کشور برای اداره کشور، و نقش بازیگران خارجی از جمله ایران و عربستان سعودی چشم انداز ثبات را برای کشور در آینده نزدیک آماده نمی سازد و بالعکس ممکن است در سال 1394 بی ثباتی کشور تشدید شده و حتی احتمال دخالت کشورهای عربی به همراهی متحدان غربی وجود دارد. در صورت دخالت نظامی عربستان سعودی به همراه قدرتهای خارجی همچون انگلیس ممکن است یمن تجزیه شده و یا به سمت سوری شدن پیش رود. بی ثباتی بیشتر کشورموجد تحرک بیشتر گروههای تندرو القاعده و داعش در یمن خواهد شد.

در مصر در سال 1393 کودتای نظامیان به رهبری السیسی رژیم اخوان المسلمین به رهبری مرسی را کنار زد و در انتخابات ریاست جمهوری در غیاب اخون المسلمین السیس به قدرت رسید. تنها رقیب او حمد ین لصباحی بود که تنها حائز 3 درصد آرائ شد. بازگشت نظامیان به قدرت در واقع مصادره انقلاب مصر بود که الزامات داخلی و خارجی داشت. از الزامات داخلی آن این بود که اخوان المسلمین غیر قانونی شده و سرکوب سیاسی بطور سیستماتیک و قانونی در دوره السیسی ادامه یافته وبسیاری از سران و فعالین به زندان و یا اعدام محکوم شدند. الزامات خارجی آن این بود که نفوذ عربستان سعودی در عرصه داخلی مصر بیشتر شد و در واقع بازگشت نظامیان با حمایت عربستان سعودی انجام گرفت. با توجه به مصادره انقلاب مصر، ممکن است روند سرکوب سیاسی اخوان المسلمین، همچون اتشی در زیر خاکستر بماند و در موقعی دیگر دوباره فضای داخلی مصر آبستن تحولات باشد.

غزه فلسطین نیز در سال 1393 شاهد حمله هوایی اسرائیل به زیر ساخت ها و تأسیسات زیربنایی شد. این حمله بیش از 50 روز طول کشید و در جریان آن بیش از 2000 نفر از طرف حماس و نزدیک 70 نفر از طرف اسرائیلی ها تلفات داشته است. اگرچه بهانه آغاز حمله به غزه، ربودن دو اسرائیلی از طرف حماس بود ولی موضوعات داخلی از جمله انتخابات داخلی اسرائیل و همین طور به حاشیه راندن موضوع تشکیل کشور مستقل فلسطینی دلیل واقعی ان بوده است. در این حمله اگر چه تلفات نیروهای حماس بیشتر بوده ولی پیروزی سیاسی در سطح افکار عمومی جهانی را برای غزه به ارمغان آورد و آن این که برخی از کشورهای اروپایی به شدت اسرائیل را محکوم کرده و از طرف متحد اصلی خود یعنی آمریکا نیز نتانیاهو به چالش کشیده شد. این جنگ هر چه بیشتر غزه را به سمت متحدان قدیمی خود یعنی ایران و حزب الله سوق داد که سال های قبل از آن به واگرایی انجامیده بود.

لیبی در سال 1393 شاهد افزایش شکاف ها بود. این شکاف ها کشور را تا استانه تجزیه پیش برده است. شدیدترین اختلاف میان شرق به مرکزیت بنغازی و غرب به مرکزیت طرابلس بوده است.شرق(برقه) به مرکزیت بنغازی با تقسیم منطقه به چهار استان و تشکیل کابینه به سمت فدرالیسم پیش رفته است. این منطقه عملأ به پایگاه داعش تبدیل شده است و چشم انداز آینده حاکی از روند این وضعیت و ادامه جنگ داخلی و فرقه ای در لیبی می باشد.

 

 

 

 

 

مطالب مرتبط