قاسم محب علی
کارشناس مسائل بین الملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
رویکردهای چین و ایالاتمتحده امریکا در مقابل هم
در استراتژی 2017 آقای ترامپ چین بهعنوان تهدیدی عمومی برای امنیت ملی امریکا مطرح کرده است. یکی از این حوزهها اقتصادی و دوم ژئوپلیتیک و سوم نظامی است. در حوزه ژئوپلیتیک چند منطقه (كه پیشتر سیاست مهار را در قبال شوروی دنبال میکردند) اکنون قصد دارند آن را در مورد چین به اجرا گذارند. امریکا در سیاست مهار چند نکته کلیدی است را دنبال مي كند تا چین را در این حوزهها دچار محدودیت کند و اجازه ندهد پكن در آنجا به توسعه بیندیشد.
یکی از این امور پیمان دفاعی امریکا با هند و جابجا کردن پاکستان با هند بهعنوان متحد استراتژیک است. دوم باریکهها و معابری است که چینیها برای اتصال به بازارهای جهانی و بازارها میکوشند از آن بهره بند درواقع چین هم مانند روسیه محدودیتهایی را برای دسترسی به دریاهای آزاد دارد. این کشور در دریای شرقی و در دریای جنوبی چین با اختلافاتي با کشورهای همسایه و همچنین امریکا دارد. همچنین امریکا در دریای جنوبی، دریا ژاپن و شرق چین حضور نظامی دارد و در تایوان نیز چین را محدود کردهاست. در برمه نیز اختلاف دو بازیگر وجود دارد. برمه درواقع سالها حیات خلوت چین بوده است و نظامیان برمهای متحد چین بودهاند، اما با فشار غربی ها حاکمیت مزدوجی وجود دارد. در واقع برمه راه چین برای رسیدن به خلیج بنگال و اقیانوس هند است. یعنی چين برای عبور از مناطق تحت کنترل امریکا در دریای جنوبی و تنگه مالاکا و … که با حضور امریکا و یا تحت کنترل متحدان امریکا روبرو است و چینیها از آن میتواند به خلیج بنگال دسترسی داشته باشند. اما جنگ بهنوعی جنگ کم شدت ژئوپلیتیک بین اقلیت مسلمان و بودائیان برمه وجود دارد.
پاکستان حوزه دیگری است که چین بهشدت در حال سرمایهگذاری است. پاکستان متحدی کلید برای چین است تا هم هند را دور بزند و به اقیانوس هند و آسیا رسد و هم به بازارهای و مناطق صاحب انرژی مانند خلیجفارس و کشورهای خاورمیانه برسد. برای همین هم چین سرمایهگذاری عظیمی را با استفاده از بزرگراه و کریدوری از چین تا بندر گوادر (از غرب چین به جنوب شرقی پاکستان) در نزدیک مرزهای ایران طرح کرده است. درواقع با این کرویدور در صورتی که بحران در شرق آسيا شکل گرفت پكن مي تواند ارتباط خود را با غرب آسيا حفظ کند. علاوه بر این چین در حال برنامه ریزی بزرگراهي در آسياي مركزي هست تا بتواند خود را از تنگناهایی که در حوزه ژئوپلیتیک و در اثر فشار امریکا نجات دهد. در مقابل آمریکاییها تلاش میکنند این مسیرها را به سمت چین ببندند. درواقع حضور امریکا در افغانستان و بی ثبات شدن مناطق غربی پاکستان و بلوچستان میتواند بخشی از این استراتژی باشد.
حوزههای امکان افزایش بحران تصاعد بین چین و امریکا
چین با رشد اقتصادی متناسب خود در 2030 به بعد اقتصاد برابری با امریکا خواهد نداشت و این دو بازيگر بزرگترین اقتصادهای دنیا را خواهند داشت و مدیريت و رقابت دوگانه بین دو بازیگر شکل خواهد گرفت. چین در حال حاضر بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده دنیا است و امریکا نیز تجارت 250 میلیارد دلار تجارت مستقیم با چین دارد. دراینبین در صورتی که چین به توانایی بالاتری دست یابد طبیعتاً متناسب با قدرت نظامی خود را افزایش خواهد داد. در اين حال متناسب با این افزایش قدرت نظامی و اقتصادی تلاش خواهد کرد نفوذ خود را در مناطق اطراف و سپس در حوزه هایی دورتر در جهان افزایش دهد. در این راستا اقیانوس هند منطقه پاسیفیک آسیای مرکزی و آسیای غربی خواهد بود و در این مناطق امریکا نگران هستند که نفوذ چین موجب شود چین را به قدرت مسلط دنیا بدل گردد لذا تلاش دارند با استراتژی مهار و ایجاد مضایقی برای چین این کشور را از دسترسی به این مناطق باز دارند. این مناطق از غرب پاکستان و شرق ایران تا دریا ژاپن در شرق میتواند مورد کشمکش و منازعه دو قدرت بزرگ جهان در آینده باشد.
در بعد ديگري چین یکی از بزرگترین کشورهای تشنه انرژی با توجه به رشد اقتصادی خود است و تأمینکننده انرژی جهان است. دراینبین مناطق دارای انرژی در خلیجفارس و خاورمیانه گسترده است و چین اتحاد با روسیه را در این حوزه دنبال میکند. چین با روسیه در ضمن همکاری باهم رقابتهای جدید هم بر سر این حوزهها دارند. در اين ميان همچنان آمریکاییها به این منطقه چشم دارند و علاوه بر اين روسها، چینيها و امریکا در آسیای مرکزی هم رقابت دارند و میتواند به افغانستان و پاکستان هم سرایت کند. دراینبین در صد سال گذشته هم این منطقه مورد کشمکش بین روسیه و انگلیس و مشهور به بازی بزرگ بوده است. در اين شرايط اکنون چین به دنبال دسترسی به دو مسیر آسیاي مرکزی (به اروپا) و پاکستان (به دریای عرب و اقیانوس هند) هست.
واژگان کلیدی:حوزه،اختلاف، رویکرد، چین ، ایالاتمتحده امریکا