مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

حماس و سودای موازنه سازی در روابط با تهران و ریاض

اشتراک

کامران کرمی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد

جنبش سیاسی حماس از زمان تاسیس تاکنون سه نقطه عطف را در روابط پیرامونی خود با محیط پرآشوب خاورمیانه گذرانده است. بازی در جبهه مقاومت، بهار عربی و تشکیل محور اخوان و اینک گسترش روابط با عربستان و توازن در روابط با تهران. در این چارچوب سفر خالد مشعل به ریاض و تجدیدنظر عربستان در روابط با جنبش اخوان المسلمین را می توان مهمترین تحول کنونی در روابط حماس با ریاض به حساب آورد. از این زاویه حماس به دنبال آن است تا با گسترش روابط با عربستان، ضمن رهایی از بن بست کنونی خود که نوعی سرگردانی را در فضای ائتلاف های منطقه ای برای آن فراهم آورده است، بخشی از نیازهای مالی خود را در این رهگذر تامین نماید. همزمان بهبود آرام روابط با تهران و محور مقاومت در چارچوب استراتژی موازنه سازی دیگر ضلع این راهبرد حماس را نشان می دهد. راهبردی که با توجه به تجربه های پیشین این جنبش و روند تحولات منطقه ای از قدرت نهادینه کردن برخوردار نخواهد بود و بسیار دور از ذهن است که از سوی ریاض و تهران به رسمیت شناخته شود. فراز و فرود این روابط و همچنین تبیین این راهبرد حماس در این نوشتار مورد تحلیل قرار گرفته است.

کلیدواژگان: حماس، موازنه سازی، محورهای منطقه ای، ایران، عربستان سعودی

تحلیل رخداد

جنبش حماس به عنوان یکی از بازیگران غیردولتی خاورمیانه که تحقق آرمان های فلسطین را در صدر اهداف سازمانی خود قرار داده است، در طول یک دهه اخیر که تحولات منطقه به سمت فرآیندهای بحران متمایل شد، الگوی کنش این جنبش نیز متاثر از این وضعیت به سمت رویه های عملگرایانه و تاکتیکی پیش رفت.قرار گرفتن حماس در جبهه مقاومت و گسترش روابط با ایران و سوریه باعث شد تا تحلیلگران غربی و عرب از بازی نیابتی این جنبش در منطقه خاورمیانه به نفع محور مقاومت یاد کنند.

اگرچه این دیدگاه ریشه در واقعیت دارد، اما گویای کلیت ماجرا نیست، چون در این برهه؛ تهران، حماس را به دلایل ایدئولوژیک و مبارزاتی فراتر از جنبش فتح، مستحق حمایت های مادی و معنوی برای مبارزه با اسرائیل و محقق کردن آرمان های فلسطین می دانست. اگرچه ذکر این نکته لازم است که حماس همزمان و به همان دلایل ذکر شده در سطور بالا چشم به حمایت های عربستان سعودی نیز داشت و حتی در مقطعی با وساطت ملک عبدالله پادشاه متوفی سابق سعودی در فریضه حج، اختلافات خود را با ابومازن به کناری نهاد.

اما آنچه روابط حماس و محور مقاومت را تحت تاثیر قرار داد و باعث شد تا خالد مشعل رهبر این جنبش به سمت محور اخوان المسلمین در منطقه و سپس عربستان سعودی متمایل شود، خیزش های جهان عرب در سال 2011 بود که به الگوی کنش این جنبش در فضای جدید، چهره متفاوتی بخشید. تحولات بهار عربی و بخصوص بحران سوریه باعث شد تا ابتدا حماس دفتر خود را از دمشق به دوحه منتقل کند و فراتر از آن وارد دسته بندی های منطقه ای در ارتباط با ترکیه و مصر شود.

نقطه عطف این مقطع شرکت در کمپین اخوان در ترکیه به رهبری رجب طیب اردوغان و همچنین حضور محمد مرسی رئیس جمهور پیشین مصر بود که ناظران از آن تحت عنوان شکل گیری محور اخوان در منطقه یاد می کردند. برخی موضع گیری های خالدمشعل علیه بشار اسد در این فضا نیز بر رویه های عملگرایانه این جنبش مهر تایید می زند. اما آنچه این خواب نوشین را برای مقامات حماس تبدیل به کابوس نمود، شکست محور اخوان در منطقه و سقوط محمد مرسی رئیس جمهور مصر توسط نظامیان بود. از این تاریخ یعنی اواسط 2013تا مقطع کنونی را می توان ماه های سردرگمی حماس در داخل فلسطین و همچنین در منطقه خاورمیانه دانست. در این چارچوب و در هفته های اخیر شاهد بودیم که خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی این جنبش از عزم خود برای بهبود روابط با عربستان سعودی خبر داد و راهی ریاض شد. مشعل سفر اخیر خود به عربستان سعودی را گامی در مسیر درست توصیف کرد وگفت: «سفر من به عربستان صفحه جدیدی در روابط جنبش حماس با سران سعودی باز کرد.» او افزود: «جنبش حماس همه درهای عربی و اسلامی را برای فلسطین و بیت المقدس می زند و حماس خود را از حمایت هیچ طرفی بی نیاز نمی داند و در «بازی محورها» در منطقه شرکت نمی کند.»

عادل الجبیر وزیر امور خارجه عربستان هم تاکید کرد سفر مشعل فقط برای ادای مناسک عمره بود و جنبه سیاسی نداشت و موضع ریاض در برابر جنبش حماس تغییر نکرده است. اما در تازه ترین اظهار نظر خالد مشعل که حاکی از سفر دوم او به ریاض بود، او خاطرنشان کرد که حماس برای بازکردن صفحه جدیدی باعربستان که شامل تفاهم وشفافیت می شود،توافق کرده است.

در این فضا، برخی رسانه های عربی در صدد بودند تا میان تلاش های اخوان المسلمین و جنبش حماس با دیدار خالد مشعل با پادشاه عربستان ارتباطی بیایند و این گونه تحلیل کنند که حماس نیز تمایل دارد به جمع کشورها و جریان های سنی برای رویارویی با ایران به ویژه بعد از توافق هسته ای میان ایران با قدرت های جهانی بپیوندد. اما متخصصان امور عربستان می گویند آن چه در رسانه ها بر سر سفر خالد مشعل به عربستان می آید صرفا تلاشی رسانه ای از سوی حماس برای بزرگ نمایی نقشش در عرصه عربی است تا به این ترتیب این گونه وانمود کند که عربستان برای رویارویی با تهران به آن نیاز دارد. در حالی که حماس در ضعف شدید به سر می برد و نمی تواند عملا از بسیاری از سیاست های سابق خود دست بکشد.

نگاه عربستان به حماس

شکل دهی به یک ائتلاف هرچند شکننده منطقه ای و یارگیری از بازیگران غیردولتی برای تقابل با جبهه رقیب، می تواند در دستور کار سیاست خارجی جدید و عملگرایانه عربستان سعودی قرار بگیرد. در مقابل عواملی چون شکست سیاست های بلندپروازانه حماس در فردای بهار عربی و تشکیل محور اخوان در منطقه، فاصله گرفتن از ایران، سوریه و محور مقاومت و ضعف های مالی که بر کاهش اقبال عمومی هم تاثیرگذار بوده، باعث شد تا این جنبش سیاست شناوری را در عرصه منطقه ای دنبال کند و در حال حاضر فرصت را برای سفر به عربستان در زمانی که سعودی ها سیاست تجدیدنظر با اخوان را در پیش گرفته اند، غنیمت بشمرد.

در سال ٢٠١٣ وزارت کشور عربستان با صدور بیانیه‌ای گروه اخوان المسلمین را به همراه داعش، النصره و حزب الله لبنان در فهرست گروه‌های تروریستی قرار داد. مقامات عربستانی بارها جماعت اخوان المسلمین را سر منشا مشکلات جهان عرب دانسته اند. بویژه این نگرانی بعد از تحولات بهار عربی و تقویت محور اخوان بیش از پیش در دستور مقامات ریاض قرار گرفت.

اما روند تحولات منطقه ای بخصوص پس از گفت وگوهای هسته ای، ناتوانی در پروژه سقوط اسد، اختلافات شورای همکاری خلیج فارس بویژه اختلافات قطر با عربستان، تقویت جریان انصارالله در یمن و آغاز بحران در این کشور باعث شد تا سعودی ها در یک سیاست معکوس، تجدید نظر ملایمی را در روابط با اخوان در پیش بگیرند. بنظر می رسد که سعودی ها تمایل دارند که یک حماس ضعیف که متمایل به جبهه سنی ها در منطقه باشد را وارد محوربندی های خود قرار دهند.

حداقل استفاده ای که سعودی ها در این مقطع می توانند از سیاست حماس کنند، دوری از ایران و جریان مقاومت در منطقه است، بویژه با توجه به روابط نه چندان گرم حماس با ایران و سوریه دور از ذهن نیست که سعودی ها بتوانند حماس را وارد جبهه بندی و صف بندی های منطقه ای کنند. در مقابل و فارغ از بهبود روابطی که ازین مجرا نصیب حماس می شود، اما این جنبش همزمان درصدد برخواهد آمد تا روابط شکرآب خود را با محور مقاومت تلطیف و بازسازی آن را مجددا در دستور کار قرار دهد.

دورنمای رخداد

بنظر می رسد که به دلیل ماهیت ائتلاف ها در خاورمیانه، این بازی موازنه گرایانه حماس راه به جای نبرد، چون ظرفیت های این جنبش کمتر از آن است که بتواند در فرآیندهای بالانس و تعادل بخشی حرکت کند. بویژه ذکر این نکته ضروری است که به دلیل نقش نیابتی حماس در بازی قدرت های منطقه ای، ایفای چنین نقشی عملا از سوی ایران و عربستان پذیرفته نخواهد شد و عملا به سرگردانی بیشتر این جنبش در بازی محورها منجر خواهد شد.

مطالب مرتبط