مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

حلب آخر كار نيست: بررسي آخرين تحولات سوريه در گفتگو با محمد ايراني، سفير سابق ايران در اردن و كارشناس سوريه

اشتراک

سيد مهدي مدني

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

تحولات سوريه به لحظات سرنوشت سازي نزديك مي شود. دمشق اين روزها توسط ارتش از گروه هاي تروريستي پاك سازي شده و عمليات « آتشفشان دمشق» مخالفان با پاتك شديد ارتش با عنوان « قطع سر افعي» مواجه شد. بعد از آن ارتش سوريه راهي حلب شده است و اينك ( تا زمان تنظيم اين مصاحبه) توسط ارتش محاصره شده و درگيري ها ميان ارتش و مخالفان مسلح گزارش مي شود. براي بررسي آخرين اوضاع سوريه، با محمد ايراني، سفير سابق ايران در اردن و متخصص امور سوريه به گفتگو نشستيم كه در ادامه مي آيد.

کلید واژگان: سوریه، حلب، دمشق، غرب

 

اولين سوال را از محاصره شهر حلب مي پرسم. بفرماييد كه اهميت اين شهر در چيست؟

شهر حلب از چند جهت اهميت دارد. اول اينكه اين شهر به مرز تركيه نزديك است و از طرفي به مركز ناآرامي ها يعني ادلب نزديك است . همچنين اين شهر بزرگترين شهر سوريه است و به لحاظ جمعيتي نيز قابل توجه است. اين شهر مركز تجاري و اقتصادي مهمي در سوريه است. لذا هر گونه تحول در اين شهر چه به نفع دولت و چه به نفع مخالفان قابل تامل است و نقش تعيين كنندگي دارد. ارتش سوريه قصد دارد تا تحت هر شرايطي اين شهر را پس بگيرد و آرامش را به شهر بازگرداند.

اصلا چرا كار به اينجا رسيد و چگونه شد كه حلب بدست مخالفان افتاد. چرا از ابتدا با آنها مقابله نكردند ؟

ببينيد شهر سقوط نكرده است. ضمن اينكه اين شهر اينقدر بزرگ هست كه در بعد از بروز نا امني در اوضاع سوريه، كنترلش مختل بشود. ضمن اينكه گروه هاي مخالف سنتي دولت از قديم در اين شهر هستند. لذا از گذشته اين شهر پناهگاهي براي مخالفان دولت سوريه بوده است. به لحاظ جغرافيايي هم جايگاه ويژه اي دارد. لذا ارتش چاره اي جز اين ندارد كه اين شهر را بازپس گيرد. البته اين كار بسيار سختي است و محاصره آن و عمليات نظامي در آن زمان زيادي مي برد.

خوب اينك ارتش توان خود را بر شهر حلب متمركز كرده است. آيا احتمال بازگشتن نا آرامي ها به دمشق وجود دارد؟

 الان شرايط سوريه در كل طبيعي نيست و به خاطر حمايت هاي تجهيزاتي و آموزشي مخالفان توسط مخالفان منطقه اي سوريه، و همچنين آموزش هاي اطلاعاتي كه از جانب دولت هاي ضد سوريه صورت مي گيرد، هر احتمالي ممكن است.

شما به امكانات تجهيزاتي و آموزشي مخالفان اشاره كرديد. آيا اين امر صرفا در بعد رسانه اي و رواني جايگاه دارد و يا اينكه اساسا شواهدي هم براي آن مي توان ذكر كرد؟

بار ها و بارها قطري در اجلاس هاي مختلف اعلام كرده اند كه ما خواستار مسلح سازي مخالفان هستيم. البته اين براي اولين بار در عرصه بين المللي صورت مي گيرد چرا  كه طبق عرف بين المللي مسلح كردن مخالفان يك دولت توسط يك نيروي بيگانه جرم محسوب مي شود. البته دولت هاي مخالف منطقه اي از اين مرحله گشذته اند. علاوه بر اين  ايالات  متحده از ارسال كمك هاي مالي براي مخالافن سخن گفته و يا نماينده آمريكا در سازمان ملل پس از ناكامي در شوراي امنيت، از ارائه راه حل ها فراتر از شوراي امنيت سخن به ميان آورده كه دلالت بر همين كمك ها داشت. لذا در اين زمينه ترديدي وجود ندارد.

يكي از مواردي كه در روز هاي اخير توسط رسانه هاي برجسته شد، بحث مناف طلاس بود. برخي از وي به عنوان جاسوس دو جانبه ياد مي كنند و برخي از احتمال كودتا توسط او سخن به ميان آورده اند. به نظر شما اساسا اين بازيگر، نقش مهمي در تحولات سوريه دارد؟

 وي از بدنه ارتش جدا شده و پناهنده شده است. تحركات اخير وي نشان مي دهد كه وي مي تواند براي انشقاق ارتش سوريه اقداماتي را صورت دهد. خصوصا اينكه وي در ارتش داراي نفوذ بوده و پدرش نيز از امراي ارتش بوده و علاوه براين  و در اهل سنت داراي وجهه است. لذا  تحركات وي قابل پيگيري و مهم است و  مي تواند خطناك باشد.

جناب ايراني نمي شود گفت بي سابقه اما مي توان گفت كه روسها به صورت خاصي پاي سوريه ايستاده است. به نظر شما روسيه اين روند را ادامه مي دهند و يا به تعبير برخي از كارشناسان روسيه كه معقتدند روس ها بدنبال امتياز گيري بيشتري از غرب هستند، سوريه را رها مي كنند؟

ببنيد مطلق گرايي در سياست خارجي امر صحيحي نيست و نمي توان گفت كه تا ابد موضع روسها در اين زمينه تغيير نمي كند. اما بايد گفت كه نشانه ها دلالت بر اين دارد كه روسيه به دليل اهميت نفوذ استراتژيك در نظام بين الملل و يا همان بحث « بازگشت به گذشته » از سوريه حمايت مي كنند. روسها سوريه را نقطه عطفي مي دانند. لذات بحث آنها تنها محدود به خود سوريه نيست بلكه بحث آنها فراتر از منطقه و به نفوذ بين المللي آنها بر مي گردد.

در پايان، شما همواره از بن بست سوريه سخن گفته ايد. آيا با باز پس گيري حلب اوضاع آرام مي شود و يا اينكه اين ماجرا ادامه مي يابد؟

تحولات اخير نشان داده كه انتقال قدرت در سوريه اصلا ساده نيست و اينطور نيست كه مخالفان بتوانند بشار اسد را براحتي كنار بگذارند. حتي اگر اسد از شيوه اي از خارج تغيير كند، اين به معناي پايان بازي سوريه نيست زيرا آن وقت بايد به انتظار درگيري ها و منازعات قومي و طايفه اي در سوريه باشيم. لذا به نظر من راه حل نظامي به هيچ وجه مناسب نيست بلكه بايد بحران سوريه از طريق گفتگو و مذاكره در سه سطح ملي ، منطقه اي و بين المللي پيگيري و حل و فصل شود.

من سوالم را به گونه اي ديگر مي پرسم. اگر اسد حلب را پس گرفت مي توان از پايان بحران سخن گفت؟

نخير اين هم به معناي پايان بحران نيست. حضور مخالفان در سورهي ادامه خواهد داشت و تا توافقي صورت نگيرد ما شاهد ناآرامي هستيم. توافق نيز در مذاكره در سه سطح حاصل مي شود. لذا باز پس گيري حلب نقش مهمي دارد اما به معناي پايان ماجراي سوريه نخواهد بود.

 

مطالب مرتبط