دكتر حسين ربيعي
استاد دانشگاه و پژوهشگر ژئوپلتيك
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
انتخابات ایالات متحده آمریکا به پایان رسید و با وجود بسیاری گمانه زنی های پیش از آن، دونالد ترامپ نتوانست برای بار دوم به کاخ سفید راه پیدا کند. این رخداد تقریباً کم سابقه در آمریکا از جهان مختلفی قابل تحلیل و بررسی است. صرف نظر از واکنش ها و پیامدهای جهانی که در جای خود قابل تحلیل و بررسی است؛ بدون تردید مسائل ژئوپلیتیک خاورمیانه هم از این رویداد متأثر خواهد شد و رویه های جدیدی رقم می خورد.
دوران دولتداری ترامپ آنچنان رخدادهای غیرمنتظره ای در این منطقه روی داده بود که قاعده همیشگی نظم آمریکایی را به شدت مخدوش کرده بود. رفتار غیر قابل پیش بینی ترامپ اگر چه در کلیت خود با تأمین منافع آمریکا پیگیری می شد، ولی شخصیت منحصر به فرد ترامپ و رفتارهای سیاسی ویژه او، اوضاع خاورمیانه را دستخوش دگرگونی های زیادی کرده بود. با وجود این که ترامپ یک شخص بود و گفته می شد که ساختار قدرت و سیاست ایالات متحده اجازه نوسانات سیاسی بیش از حد را نمی دهد، ولی دوران ترامپ ثابت کرد که یکی از مولفه های حتمی ژئوپلیتیک شخصیت و خلقیات فردی رهبران سیاسی است. نگاهی به رفتارهای سیاسی سیاستمداران مختلف جهان نشان می دهد که از قضا، درک و فهم سیاسی، ورزیدگی و تجربه و پیشینه سیاستگذاری در اتخاذ تصمیم رهبران بسیار تأثیر گذار است و همین عامل است که ماندلا و گاندی را از هیتلر و موسیلینی و ترامپ و امثال اینها متفاوت می کند و هر کدام راه و روش متفاوتی را برای تأمین منافع ملی بر می گزینند. اگر چه بسیاری از مولفه های قدرت ملی ایالات متحده در کوتاه مدت تغییر آنچنانی نداشتند، ولی شخصیت و روحیات ترامپ و درک و برداشت شخصی وی از منافع ملی ایالات متحده آمریکا، آشکارا سیاست خارجی و داخلی هیجانی و پرنوسانی را رقم زد و در بسیاری از موارد، یکه تازی و سیاست تهاجمی ترامپ موجب حیرت جهانیان شد. اما هر چه بود به نظر می رسد در شرایط کنونی و تا قبل از شکایت احتمالی ترامپ و رسیدگی دادگاه ها، آن هیجانات به پایان رسیده است و عصر ترامپ در آخرین روزهای خود است. اما سئوال اصلی این است که آمدن بایدن دموکرات چه تأثیری بر خاورمیانه خواهد گذاشت.در یک نگاه کلی باید دانست که مقامات سیاسی کشورها اساساً به دنبال تعریف و تآمین منافع ملی خود هستند و به ابزارها و روش های مختلف آن را دنبال می کنند. پس این تصور که بایدن بنگاه خیریه ای افتتاح کند و در جهت خیر و صلاح کشورها و ملت ها قدم بردارد، تصور نادرستی است، چرا که اخلاق هیچگاه محور سیاست خارجی کشورها نبوده است و بایدن هم چنین وعده ای نداده است. بی گمان بایدن هم همانند دیگر روئسای جمهور به دنبال تأمین منافع ملی ایالات متحده آمریکا است. آنچه ممکن است تفاوت ایجاد کند، سبک بازی او با مهره های شطرنج جهانی است. منافع حتمی ایالات متحده آمریکا در وابستگی هر چه بیشتر کشورها به این قدرت جهانی، تضمین جایگاه نخستی این کشور در معادلات جهانی، حفظ امنیت اسرائیل، تضمین تأمین انرژی این کشور، تسلط بر بازار فروش اسلحه جهان و موارد دیگری است. یکی از آزموده ترین راه های دستیابی به این اهداف؛ هراس افکنی در سطح جهانی و دشمن تراشی برای آمریکائیان و افکار عمومی جهان است. هم از این روست که طرح مفهوم بنیاد گرایی و تروریسم در مقیاس جهانی و ایران هراسی در مقیاس منطقه ای، یکی از روش ها و سیاست های همیشگی ایالات متحده بوده است. ایجاد دو دستگی یا چند دستگی میان کشورهای منطقه از زمان پیروزی انقلاب اسلامی بخشی از دستور کار امنیتی ایالات متحده آمریکا بوده است. پشتیبانی از مجاهدین افغانی و تبدیل آنها به یک نیروی نظامی و پیامد آن ایجاد طالبان و القاعده و سپس پشتیبانی از هسته های اولیه داعش، بخشی از سیاست های ایالات متحده است که از اوایل دهه 1980 در این منطقه پایه ریزی شده است و در دولت های مختلف بی وقفه و به اشکال مختلف ادامه داشته است. در تمام این چهل سال، در تقابل با کشورهای مخالف نظم آمریکایی در این منطقه؛ یک دولت جنگ مستقیم و رودررو و دولت دیگر تحریم و تهدید و منزوی کردن را در پیش گرفت است. بررسی دراز مدت سیاست این کشور در منطقه خاورمیانه نشان می دهد که اگر چه می توان امیدوار بود که رفتار سیاسی بایدن با ترامپ متفاوت باشد و رویه های معمول تری در سیاست خارجی آمریکا طرح ریزی شود، ولی امیدواری به حل و فصل مشکلات خارومیانه و بازگشت آرامش و امنیت به این منطقه با تغییر ریاست جمهوری در ایالات متحده، خوش خیالی است. در کوتاه مدت البته ممکن است دگرگونی های موقت در روابط برخی کشورهای عربی منطقه مانند عربستان و امارات و بحرین با ایالات متحده پیش آید، ولی با فرونشستن گرد و غبار برآمده از انتخاب بایدن، دوباره در بر همان پاشنه سابق خواهد چرخید و سیاست هراس افکنی با هدف فروش هر چه بیشتر سلاح به ثروتمندان منطقه، تأمین امنیت اسرائیل، تقویت تفرقه در میان دولت ها و کشورهای منطقه و جلوگیری از نزدیکی قدرت های منطقه ای به همدیگر و تضمین جریان انرژی ارزان، همچنان ایالات متحده بایدن را به دوستی و نزدیکی بیشتر با کشورهای عرب منطقه، انزوای ایران و جلوگیری از نفوذ روسیه و چین در منطقه وا خواهد داشت.
واژگان كليدي: جو بایدن, دگرگونی بزرگ, خاورمیانه ,دكتر حسين ربيعي,ژئوپلتيك, امريكا, ترامپ, انتخابات