فاطمه خادم شیرازی
پژوهشگرو مدرس دانشگاه
مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC
جنگ تجاری میان آمریکا و چین، که با اعمال تعرفههای گسترده توسط دولت ترامپ آغاز شد، تنها یک نزاع اقتصادی نبوده و تأثیراتی عمیق بر نظم جهانی داشته است. تنشهای ناشی از این جنگ تجاری پیامدهایی فراتر از کاهش حجم تجارت میان دو کشور را به همراه داشته و حتی امنیت، دیپلماسی و مناسبات قدرت جهانی را تحت تأثیر قرار داده است. این مقاله با استفاده از دادههای معتبر به بررسی پیامدهای اقتصادی و ژئوپلیتیکی جنگ تجاری آمریکا و چین میپردازد.
1-پیامدهای اقتصادی
– کاهش رشد
تحلیل گران سیاسی استدلال میکنند که سیاستهای تعرفهای دولت ترامپ نه تنها مبتنی بر سوء تفاهمهای اقتصادی است، بلکه به شکلی نامناسب اجرا شده و میتواند منجر به رکود جهانی شود.سیاست تعرفهای ترامپ بر این پایه بنا شده که کسری تجاری نشانه یک بحران جدی اقتصادی است؛ اما کسری تجاری فینفسه نگرانکننده نیست و بازتاب طبیعی سرمایهگذاریهای خارجی در آمریکا است.کسری تجاری تنها به این معناست که مردم آمریکا کالاهای بیشتری وارد میکنند تا صادر کنند، و در بسیاری موارد این به نفع مصرفکننده است. تعرفهها برخلاف ادعای ترامپ، توسط دیگر کشورها پرداخت نمیشود. در حقیقت این هزینهها به طور مستقیم به مصرفکنندگان و شرکتهای آمریکایی – خصوصاً خانوارهای کمدرآمد – منتقل میشوند، زیرا این گروه نسبت بیشتری از کالاهای وارداتی را مصرف میکنند.ادعای ترامپ مبنی بر این است که کشورهای دیگر صادرات خود را یارانه میدهند، مالیات بر ارزش افزوده شکل خاصی از مالیات داخلی است ولذا تخفیف آن در صادرات به منظور جلوگیری از تبعیض مالیاتی انجام میشود. این تخفیف مالیاتی نباید به عنوان یارانه در نظر گرفته شود، زیرا برای جلوگیری از وضع مالیات مضاعف ضروری است. ترامپ تلاش دارد تعرفهها را هم به عنوان منبع درآمد و هم به عنوان ابزار مذاکره استفاده کند. اما این دو هدف با یکدیگر تناقض دارند:الف)اگر تعرفهها ابزار مذاکره باشند، پس از عقد توافقها کاهش مییابند و درآمد تعرفهای کاهش مییابد.ب)اگر تعرفهها منبع درآمد دائمی باشند، نمیتوانند بهعنوان ابزار مذاکره عمل کنند.این عدم شفافیت در اهداف و استراتژی، سیاست تعرفهای ترامپ را غیرقابلاجرا و ناکارآمد کرده است. (1)
بنابراین، زمان آن رسیده است که یک «معامله» جدید بین قدرتهای بزرگ اقتصادی با هدف تقویت رشد و ثبات اقتصاد جهانی منعقد شود، نتیجهای که تا حد زیادی به نفع منافع ملی هر یک از آنها خواهد بود. آمریکا مشتاق است و چماق بزرگی را در قالب ابتکار تعرفهای «متقابل» جدید خود به اهتزاز درآورده است؛ اروپا در حال حاضر آماده میشود تا سهم خود را انجام دهد، البته به دلایلی نامربوط؛ و به نظر میرسد چین سرانجام خود را متقاعد کرده است که پس از موجهای پیاپی ، چارهای جز افزایش مصرف داخلی برای حفظ رشد کافی در تولید و اشتغال ندارد. به نظر میرسد سیاستهای تجاری و کلان اقتصادی آمریکا احتمالاً در آیندهای قابل پیشبینی در جهتهای مخالف حرکت خواهند کرد و پروژه متعادلسازی اقتصاد جهانی را به ادامه چرخهای شدن محکوم میکنند. افزایش شدید و اجباری تعرفهها و کنترل سرمایه در این محیط، خطر بیثباتی بیشتر انتظارات سرمایهگذاران و اعتماد مصرفکننده را به همراه دارد. (2)
– تورم داخلی
تعرفههای سنگین جدید آمریکا آوریل ۲۰۲۵ ، بازارهای جهانی را با سقوط روبهرو کرد و قیمت کالاها را برای خانوارها به طور قابلتوجهی افزایش داد.هزینه سالانه هر خانواده آمریکایی حدود ۴۷۰۰ دلار بیشتر میشود و بیشترین فشار بر طبقات کمدرآمد است.در حالی که تعرفهها میتوانند درآمد دولت را افزایش داده و برخی مشاغل صنعتی را حفظ کنند، اما تجربه گذشته نشان داده است که عمدتاً باعث افزایش قیمتها و کاهش رشد اقتصادی میشوند.اقدامات تلافیجویانه چین و اروپا به صادرات آمریکا، بهویژه کشاورزی، آسیب زده و خطر رکود را تشدید کرده است.مذاکرات و معافیتها (مانند USMCA) فعلاً مانع بحران فراگیر شدهاند، اما آینده همچنان نامطمئن است.(3)سیاستهای تعرفهای ترامپ باعث کاهش رشد اقتصادی و دستمزدها، افزایش قیمتها و بالا رفتن هزینههای خانوارهای آمریکایی شده است. این سیاستها همچنین موجب افزایش درآمد کوتاهمدت دولت شده اما زیانهای اقتصادی بزرگتر برای خانوادهها و اقتصاد کلان به دنبال دارد؛ خطر رکود تورمی و آسیب به اعتماد سرمایهگذاران جدی است .(4)
اهداف تعرفهها شفاف و هماهنگ نبوده و گاهی استدلالهایی چون کاهش کسری تجاری، غیرمنطقی قلمداد شدهاند.این تعرفهها احتمالاً بیشتر باعث رکود اقتصادی میشوند تا تورم، مگر آنکه سیاستهای انبساطی اتخاذ شود که در آن صورت تورم تشدید خواهد شد.افزایش هزینهها برای کالاهای مورد تعرفه، قدرت خرید را کاهش و هزینه معیشت خانوارها را بالا میبرد.دولت آمریکا با توجه به شرایط فعلی نرخ بهره و بدهی، امکان کاهش مالیاتی وسیع را ندارد.در نهایت، ادامه این سیاستها نیازمند تصمیمگیریهای دشوار برای کنترل بحران اقتصادی است.(5)به نظر تحلیل گران سیاسی رویکرد ترامپ مبتنی بر غرایز و وفاداری کورکورانه اطرافیان است،و باعث تضعیف تیمهای تخصصی و اخراج مقامات کلیدی شده است. کنگره که باید نقش نظارتی ایفا کند، منفعل شده و واکنش مؤثری نشان نمیدهد. این تعرفهها عملاً مالیاتهایی هستند که هزینه آن بر دوش مصرفکنندگان آمریکایی است تقویت حس قدرت مطلق در ترامپ، ساختار سیاسی آمریکا را شکنندهتر میکند. (6)
گزارش بنیاد مالیات با بررسی تأثیر اقتصادی تعرفههای پیشنهادی ترامپ که شامل ۲۵٪ بر واردات از کانادا و مکزیک و ۱۰٪ بر واردات از چین است .پیشبینی میشود این اقدامات تولید ناخالص داخلی آمریکا را ۰.۴٪ کاهش داده، ۳۴۴۰۰۰ شغل را از بین ببرد . همچنین، اگراین تعرفهها بین سالهای ۲۰۲۵ تا ۲۰۳۴ حدود ۱.۲ تریلیون دلار به درآمد فدرال بیفزاید. با این حال، پیامدهای منفی مانند کاهش تولید اقتصادی و افزایش قیمت مصرفکننده نیازمند توجه جدی هستند.(7)
- پیامدهای ژئوپلیتیکی
– تغییر در اتحادها
چین در مواجهه با فشارهای اقتصادی و تغییرات جهانی، رویکردی استراتژیک اتخاذ کرده است. این کشور تلاش کرده با اعمال تعرفههای ۱۲۵ درصدی نشان دهد که نسبت به تحولات تجاری خویشتندار است اما آماده پاسخگویی به فشارها نیز میباشد. همچنین با گسترش همکاریهای اقتصادی با کشورهای عضو RCEP و تمرکز بر مناطق آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین، بازارهای خود را متنوع کرده است. این سیاستها نه تنها وابستگی به کشورهای غربی را کاهش داده بلکه به تقویت مصرف داخلی و نوآوری محلی نیز انجامیده است. در همین راستا، مشارکت چین در طرح کمربند و جاده و توافقنامههای منطقهای با هدف تقویت حضور جهانی افزایش یافته است. این تغییرات بر زنجیره تأمین جهانی تأثیر قابل توجهی گذاشته است. بسیاری از شرکتها مسیرهای تولید و عرضه خود را اصلاح کردهاند. این تحولات نشاندهنده بازتعریف ساختار تجارت جهانی است که با کاهش اتکا به یک کشور یا منطقه خاص، انعطافپذیری زنجیره تأمین را تقویت کرده است.(8)یکی از پیامدهای مهم جنگ تجاری، تسریع فرایند دور شدن چین از وابستگی به بازارهای غربی بود. ترامپ در جنگ تجاری علیه چین به سه دلیل شکست خورد:
- عدم حمایت جهانی: آمریکا در دوران ترامپ به کشوری غیرقابل اعتماد تبدیل شده و قدرتهای جهانی از “جنگ صلیبی” علیه چین حمایت نمیکنند.
- عقبنشینی از تعرفههای متقابل: ترامپ به دلیل واکنش منفی بازار مجبور به لغو برخی تعرفهها شد و این اقدام موجب کاهش قدرت چانهزنی او در مذاکرات تجاری شد.
- آمادگی چین برای جنگ اقتصادی:چین میتواند تقاضای از دسترفته آمریکا را با مصرف داخلی جایگزین کند.چین تولید کالاها بدون فناوری آمریکایی را سالها است بهخوبی مدیریت کرده است.(9)
– تقویت نقش کشورهای آسیایی
چین با مازاد تجاری بیسابقه ۱ تریلیون دلار و تسلط بر بخشهایی مانند باتریهای لیتیوم-یونی، جایگاه خود را بهعنوان رهبر تجارت جهانی تثبیت کرده است. آمریکا با اعمال تعرفههای سنگین تلاش کرده جریان واردات چینی را کاهش دهد، اما چین با تقویت تجارت با کشورهای در حال توسعه مانند ویتنام و اندونزی و سرمایهگذاری خارجی، تأثیر تعرفهها را کاهش داده است. کشورهای جهان چین را به دامپینگ و عرضه بیشازحد کالا متهم کردهاند که به صنایع داخلی آسیب میزند. سیاستهای حمایتی، زنجیره تأمین یکپارچه، و تسلط تکنولوژیک، قدرت رقابتی چین را تقویت کرده است. با این حال، فشارهای جهانی برای کاهش عدمتعادلهای تجاری ادامه دارد. ممکن است چین با افزایش تقاضای داخلی یا تغییر مسیر صادرات، این چالشها را مدیریت کند. اما در کوتاهمدت، تسلط صادراتی آن همچنان حفظ خواهد شد. (10)
بحران تجاری بین آمریکا و چین فرصتی برای اندونزی ایجاد کرده تا موقعیت خود را در نظم جدید اقتصادی جهانی تقویت کند. با توجه به کسری تجاری با چین و مازاد تجاری با آمریکا، اولویت اندونزی حفظ بازارهای صادراتی مانند آمریکا است، در حالی که واردات از چین قابل جایگزینی با کشورهایی مانند هند یا اروپا است. بیطرفی ژئوپلیتیکی، هزینه پایین نیروی کار و منابع غنی، اندونزی را به مقصد مطلوب برای سرمایهگذاری خارجی تبدیل کرده است. سه بخش اصلی شامل زیرساختها، امور مالی و انرژی-معدنی، محورهای کلیدی این رشد خواهند بود. اندونزی همچنین میتواند از تغییرات زنجیره تأمین جهانی بهرهبرداری کرده و به قطبی جدید تولید در منطقه تبدیل شود. تمرکز بر جذب سرمایهگذاری، تنوع در زنجیره تأمین و اولویت دادن به خریداران، استراتژی اصلی برای رشد پایدار است.(11)
جنگ تجاری آمریکا و چین، با اعمال تعرفههای 32درصدی بر کالاهای اندونزی، تأثیرات گستردهای بر بخشهایی مانند کشاورزی، منسوجات و نیروی کار داشته است. افزایش قیمت جهانی محصولاتی مانند سویا و روغنهای گیاهی به دلیل تغییر زنجیره تأمین باعث فشار بر اقتصاد اندونزی شده است. با این حال، فرصتهایی مانند تبدیل شدن به تأمینکننده جایگزین محصولات مبلمان و نساجی نیز ایجاد شده است. کارشناسان بر لزوم بهبود زیرساختها، افزایش رقابتپذیری و مهارت نیروی کار تأکید دارند تا اندونزی بتواند از این شرایط جهانی بهرهبرداری کند. دیپلماسی تجاری و سیاستهای حمایتی از تولیدکنندگان برای کاهش اثرات منفی ضروری است. با این حال، نبود رقابتپذیری و هزینههای بالای تولید، همچنان چالشی جدی برای صادرات موفق اندونزی است.(12)کاهش تجارت آمریکا و چین فرصتهایی برای کشورهای آسیای شرقی مانند هند، ویتنام و اندونزی فراهم کرد تا نقش بیشتری در زنجیره تأمین جهانی ایفا کنند. این تغییرات میتوانند به شکلگیری ائتلافهای منطقهای جدید و تقویت سازمانهایی مانند اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا (آسهآن) منجر شوند.
– نظم چندقطبی
اخلال در روابط اقتصادی میان چین و آمریکا، نظم جهانی مبتنی بر تعاملات اقتصادی و تجاری را تضعیف کرده و جهان را به سمت یک نظم چندقطبی سوق داده است. در چنین نظمی، کشورهای کوچکتر بین دو قطب قدرت، یعنی آمریکا و چین، مجبور به اتخاذ استراتژیهای پیچیدهتری برای حفظ منافع خود خواهند بود.
رقابت تجاری فعلی بین ایالات متحده و چین صرفاً جنگی بر سر تعرفهها و اعداد اقتصادی نیست، بلکه بخشی از یک تقابل گستردهتر برای تعیین نظم اقتصادی و سیاسی جهانی است.جنگ تجاری آمریکا و چین به مرحلهای بحرانی رسیده است، زیرا تعرفههای سنگین و اقدامات متقابل اقتصادی، دو کشور را به رقابتی وجودی کشانده است. چین با استفاده از مفهوم فرهنگی “چیکو” یعنی توانایی تحمل سختیها را برای رسیدن به اهداف بزرگتر نشان داده و وابستگی خود به تجارت با آمریکا را کاهش داده است. همچنین، پکن با هدفگیری صنایع حساس آمریکا، اهرم فشار اقتصادی خود را تقویت کرده و در عین حال تمرکز بیشتری بر رشد مصرف داخلی داشته است. از سوی دیگر، آمریکا با فشار تورمی و واکنش مردم مواجه است. این رقابت نهتنها اقتصادی، بلکه بخشی از نزاع گسترده برای برتری جهانی است و هر دو کشور تلاش دارند تا در برابر اثرات جنگ تجاری مقاومت کنند. سؤال کلیدی این است: کدام کشور توان تحمل “تلخی” بیشتری را دارد؟(13)
آمریکا شاید نتواند نقش “معمار اصلی” را به صورت انحصاری حفظ کند، اما در یک نظم چندقطبی همچنان میتواند یکی از مهمترین بازیگران باقی بماند.جنگ تجاری آمریکا و چین، بهجای مهار رشد چین، نظم جهانی را به سمت چندقطبی شدن سوق داده است. چین با تنوع اقتصادی و دیپلماسی قاطع، جایگاه خود را در تجارت جهانی تقویت کرده و وابستگی کمتری به آمریکا نشان میدهد. اختلال در زنجیرههای تأمین جهانی و کاهش رشد اقتصادی، نفوذ آمریکا را در شرق آسیا تضعیف کرده و متحدان منطقهای مانند ژاپن و کره جنوبی را به سمت پکن کشانده است. در مقابل، آمریکا با چالشهای داخلی مانند تورم و کاهش رقابتپذیری مواجه است. اگر واشنگتن استراتژی خود را بازنگری نکند و به سمت تعامل سازنده و تقویت اتحادهای اقتصادی حرکت نکند، نقش معمار اصلی نظم جهانی را به تدریج به چین و دیگر قدرتها واگذار خواهد کرد.(14)
3- پیامدهای داخلی در آمریکا
اگر چین تصمیم بگیرد به دلیل اعمال تعرفههای بالا توسط دولت ترامپ، روابط اقتصادی خود را با آمریکا کاهش دهد، اقتصاد آمریکا دچار چندین نوسان جدی خواهد شد. نخست، کاهش تجارت بین دو کشور منجر به کاهش رشد اقتصادی در ایالات متحده میشود، چون بسیاری از شرکتها و صنایع آمریکایی وابسته به صادرات به چین یا واردات مواد اولیه ارزان از این کشور هستند. این مسأله میزان درآمد شرکتها را کاهش داده و رشد تولید ناخالص داخلی آمریکا را کند میکند.از سوی دیگر، چین تأمین کننده بسیاری از کالاهای ارزان قیمت مورد نیاز بازار آمریکا است و کاهش روابط باعث افزایش هزینه واردات و در نتیجه افزایش قیمت کالاهای مصرفی و رشد تورم در بازار داخلی آمریکا خواهد شد.اختلال در زنجیره تأمین نیز یکی دیگر از تبعات این وضعیت است؛ بهویژه در بخشهایی نظیر فناوری، خودروسازی و کشاورزی که مواد اولیه یا قطعات را از چین تأمین میکنند. این اختلال ممکن است باعث تعطیلی برخی کارخانهها، کاهش بهرهوری، و حتی از دست رفتن مشاغل شود.در حوزه سرمایهگذاری، کاهش اعتماد میان دو اقتصاد بزرگ جهان باعث افت سرمایهگذاری مستقیم خارجی میشود و شرکتهای بینالمللی نسبت به آینده تجارت با احتیاط بیشتری عمل خواهند کرد.در نهایت، این تحولات نه تنها فشار تورمی و بیکاری را در جامعه آمریکا افزایش میدهد، بلکه بر فضای سیاسی داخلی تأثیرگذار بوده و سبب نارضایتی اقشار مختلف میشود. با ایجاد چنین نوساناتی، حتی نظم ژئوپلیتیکی جهانی نیز متأثر شده و کشورهای دیگر نیز ممکن است برای کاهش ریسکهای اقتصادی خود مواضع جدیدی اتخاذ کنند. (15)
– سیاست داخلی
جنگ تجاری ترامپ با چین و دیگر کشورها تاکنون تأثیرات منفی چشمگیری بر اقتصاد آمریکا داشته است، از جمله افزایش قیمتها، کاهش اشتغال و سرمایهگذاری، و سختتر شدن شرایط کسبوکارها. در کنار فشار اقتصادی، میتواند پیامدهای سیاسی بزرگی نیز به همراه داشته باشد.(16)اختلاف میان رهبران استانی کانادا و تمایل آنها به مذاکرات جداگانه میتواند انسجام ملی این کشور در برابر تهدیدات اقتصادی آمریکا را تضعیف کند. هرگونه افزایش تنش اقتصادی بین کشورهای عضو USMCA به نفع چین تمام خواهد شد. زمانی که آمریکای شمالی از انسجام اقتصادی خارج شود، چین با ارائه خود به عنوان شریک جایگزین، نفوذ خود را در بازارهای کانادا و مکزیک افزایش خواهد داد. سیاست تعرفهای ترامپ بهطور بالقوه میتواند به یک جنگ تجاری فرسایشی بدل شود که نهتنها به شرکای تجاری کانادا، بلکه به خود آمریکا آسیب جدی وارد خواهد کرد. انتخابات میاندورهای ۲۰۲۶ میتواند نقشی حیاتی در توقف یا تداوم این سیاستها داشته باشد.استراتژی تعرفهها ممکن است در کوتاهمدت به تقویت تولید داخلی آمریکا کمک کند، اما تأثیرات بلندمدت آن به دلیل وابستگی زنجیره تأمین آمریکا و کانادا، به زیان هر دو اقتصاد خواهد بود. همکاری تاریخی دو کشور به گونهای است که تعرفهها احتمالاً برای شرکتها و مصرفکنندگان در هر دو سو هزینههای اقتصادی سنگینی ایجاد میکند.(17)
-سخن پایانی
جنگ تجاری آمریکا و چین، نه صرفاً بهعنوان یک نزاع اقتصادی، بلکه بهعنوان پدیدهای با پیامدهای گسترده اقتصادی و ژئوپلیتیکی، در شکلگیری نظم جدید جهانی نقش ایفا کرده است. سیاستهای تعرفهای دولت آمریکا بهویژه در دوره ترامپ، با هدف کاهش کسری تجاری و حمایت از تولید داخلی، آثار منفی قابل توجهی بر رشد اقتصادی، اشتغال و قدرت خرید خانوارهای آمریکایی به جای گذاشته است. افزایش هزینه کالاها، رکود احتمالی، کاهش رشد اقتصادی جهانی و فشار مضاعف بر طبقات کمدرآمد، از مهمترین پیامدهای این سیاستها بوده است.
از منظر ژئوپلیتیک، این جنگ تجاری افزون بر فشار بر اقتصاد چین، زمینه تغییرات در اتحادهای اقتصاد جهانی و کاهش وابستگی کشورها به نظام اقتصادی تکقطبی آمریکا را فراهم کرده است. تشدید تنشهای اقتصادی، بیثباتی بازارها و افزایش نااطمینانی سرمایهگذاران میتواند افق اقتصاد جهانی را پیچیدهتر کند. در مجموع، تحولات اخیر نشان میدهد که تداوم رویکردهای مبتنی بر یکجانبهگرایی اقتصادی و رقابت تعرفهای، نهتنها موجب تضعیف رشد و ثبات جهانی شده، بلکه تقویت روندهای چندقطبی شدن نظام اقتصادی و سیاسی را نیز به دنبال خواهد داشت. در این راستا، تجدیدنظر در همکاریهای بینالمللی و ایجاد یک نظم اقتصادی متعادلتر سبب تقویت منافع ملی کشورها، ثبات و رفاه جهانی نیز تضمین می شود.
References
1.https://contrarian.substack.com/p/tariffs-a-bad-idea-poorly-implemented
2.https://www.brookings.edu/articles/rebalancing-the-world-economy-right-idea-but-wrong-approach/
3.https://www.linkedin.com/pulse/tariffs-20-trade-war-economic-revival-your-2025-guide-mcdonald-uisje/
4.https://www.perplexity.ai/discover/top/trump-s-trade-policies-impact-wN6K.hHBSf.wmZSuFtBUaw
5.https://www.concordaction.org/news/blogs/high-tariffs-are-high-risk/
6.https://www.lemonde.fr/en/opinion/article/2025/04/09/tariffs-and-trade-wars-chaos-created-by-donald-trump_6740004_23.html
7.https://policycommons.net/artifacts/18122739/trump-tariffs/19022252/
8.https://www.icontainers.com/es/impacto-aranceles-eeuu-china-comercio-globaI
9.https://www.rbc.ru/politics/14/04/2025/67fc590b9a7947081834f7eb
10.https://ig.ft.com/china-trade-surplus
11.https://en.antaranews.com/news/352089/indonesias-opportunities-amid-us-china-trade-tensions
12.https://www.ipb.ac.id/news/index/2025/04/ipb-strategic-talks-experts-highlight-impact-of-us-china-trade-war-on-indonesias-food-and-labor-sectors/
13.https://www.atlanticcouncil.org/blogs/new-atlanticist/china-is-ready-to-eat-bitterness-in-the-trade-war-what-about-the-us/
14.https://asiatimes.com/2025/04/us-china-trade-war-economic-fallout-and-strategic-realignment/#
15.https://taxfoundation.org/research/all/federal/trump-tariffs-trade-war/
16.https://www.newsbreak.com/reasoncom-520922/3985718828871-americans-doubt-trump-s-trade-war-will-benefit-them
17.https://asiatimes.com/2025/04/us-china-trade-war-economic-fallout-and-strategic-realignment/#