مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

جریان های فکری و سیاسی در جمهوری آذربایجان

اشتراک

دکتر گلناز سعیدی

  استاد دانشگاه

مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC

چکیده

حزب حاکم و گروه های مخالف آذربایجان هر دو با ایدئولوژی های محافظه کارانه ناسیونالیسم آذربایجانی و دموکراسی با هم همگرا شدند، و مخالفان خود را به دلیل نداشتن ایده های جدید به رسمیت نمی شناسند. تحلیل مانیفست‌های احزاب سیاسی آذربایجان نیز نشان می‌دهد که همه بازیگران سیاسی، احزاب حاکم و طرفدار حکومت و گروه‌های اپوزیسیون به طور فعال از بروز رقابت و بحث ایدئولوژیک جلوگیری می‌کنند. همه احزاب با یک ایدئولوژی زیربنایی ناسیونالیسم و تعهد سطحی یا اسمی به دموکراسی پیوند دارند. این وضعیت، وضعیت موجود را تداوم می بخشد و بی تفاوتی سیاسی را در بین جوانان ایجاد می کند. مقاله به بررسی جریان های فکری و سیاسی و در جمهوری آذربایجان پرداخته و چگونگی تشکیل جمهوری آذربایجان را بیان می دارد. 

کلید واژه: حزب حاکم,گروه , مخالف,دموکراسی,ناسیونالیسم,ایدئولوژی

چکیده

حزب حاکم و گروه های مخالف آذربایجان هر دو با ایدئولوژی های محافظه کارانه ناسیونالیسم آذربایجانی و دموکراسی با هم همگرا شدند، و مخالفان خود را به دلیل نداشتن ایده های جدید به رسمیت نمی شناسند. تحلیل مانیفست‌های احزاب سیاسی آذربایجان نیز نشان می‌دهد که همه بازیگران سیاسی، احزاب حاکم و طرفدار حکومت و گروه‌های اپوزیسیون به طور فعال از بروز رقابت و بحث ایدئولوژیک جلوگیری می‌کنند. همه احزاب با یک ایدئولوژی زیربنایی ناسیونالیسم و تعهد سطحی یا اسمی به دموکراسی پیوند دارند. این وضعیت، وضعیت موجود را تداوم می بخشد و بی تفاوتی سیاسی را در بین جوانان ایجاد می کند. مقاله به بررسی جریان های فکری و سیاسی و در جمهوری آذربایجان پرداخته و چگونگی تشکیل جمهوری آذربایجان را بیان می دارد. 

مقدمه

 “حزب کمونیست” در زمان شوروی به عنوان تنها تشکیلات سیاسی در تمامی جمهوری های سوسیالیستی از جمله جمهوری آذربایجان فعالیت داشت که به طور قاطعانه از تاسیس هر گروه یا تشکیلات سیاسی در این کشور جلوگیری و در صورت یافتن نشانه هایی با پایه ریزی این گروه ها به شدت با بانیان آنها برخورد می کرد. 

آغاز “پروسترویکا” تحرکی به فعالیت نیروهای سیاسی دگراندیش در برخی جمهوری های واقع در قلمرو شوروی بخشید تا اینکه در اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 میلادی در کشورهای حوزه بالتیک، گرجستان ، اوکراین، بلاروس و جمهوری آذربایجان تشکل جدید سیاسی به عنوان ” جبهه خلق ” که در واقع مخالف سیاست حزب کمونیست در شوروی به شمار می آمد، تاسیس شد. 

فروپاشی شوروی در واقع به سیستم تک حزبی در جمهوری آذربایجان پایان داد و کسب استقلال ملی پایه ایجاد احزاب مختلف را در این کشور بنیان گذاشت.تاسیس جبهه خلق در جمهوری آذربایجان در اوایل دهه 90 میلادی نخستین گام برای برقراری نظام چند حزبی در این جمهوری بود که این نیروی سیاسی به یکی از منتقدان تند در مقابل رژیم کمونیستی درآمد که از حمایت گسترده مردمی نیز برخوردار بود و تصادفی نیست که جبهه خلق جمهوری آذربایجان پس از یک سال از استقلال این کشور یعنی در سال 1992 میلادی به قدرت رسید.
در مدت کوتاهی از این رخداد سیاست غلط مسوولان جبهه خلق موجبات نا امیدی مردم از حکومت تشکیل شده توسط این نیروی سیاسی جدید را فراهم آورد که منجر به سقوط حکومت وابسته به جبهه خلق در سال 1993 میلادی و روی کار آمدن ” حیدر علی اف ” از رهبران سابق نظام کمونیستی و یکی از سیاستمداران اصلی شوروی شد . 

روی کار آمدن “حیدر علی اف” در پی دعوت مردم برای به دست گرفتن قدرت از سوی وی در سال 1993میلادی صورت گرفت.
سقوط حکومت وقت جبهه خلق در واقع به تشکیل احزاب سیاسی جدید و متعدد در جمهوری آذربایجان تحرک بخشید و از اواخر سال 1992و اوایل سال 1993 میلادی تعدادی احزاب سیاسی با گرایشات مختلف منشعب شده از جبهه خلق از جمله احزاب استقلال ملی ، مساوات ، سوسیال دموکرات و چند حزب سیاسی دیگر اعلام موجودیت کردند. 

علی اف رییس جمهوری فقید جمهوری آذربایجان با رسیدن به قدرت در سال 1993 میلادی در این کشور جایگاه حزب تاسیس شده ” آذربایجان نوین” توسط خود را در جامعه این کشور بیش از پیش تقویت کرد. 

رژیم‌های اقتدارگرا فاقد یک «ایدئولوژی پیچیده و هدایت‌کننده» هستند، چنین رژیم‌هایی هنوز دارای «ذهنیت‌های متمایز» پراکنده هستند (لینز 1975)، یک فراروایت ایدئولوژیک حمایتی، یک اسطوره بنیادی یا گفتمانی برای کسب رضایت عمومی (یا اطاعت منفعلانه) و القای حس مشروعیت Schatz and Maltseva 2012)  ( باعث می شود تا صاحبان قدرت بر اشکال پیچیده و کنترل و تلقین ایدئولوژیک تکیه کنند، در حالی که  Weber براین باور است که اشکال مختلف تاریخی سلطه براساس منابع متناظر ادعاهای مشروعیت مانند سنت، کاریزمای شخصی یا تقدس قانون صورت گرفته است Szelenyi 2016) ( .

اپوزیسیون‌های سازمان‌یافته در یک محیط غیردموکراتیک، که تحت محدودیت‌های شدید نهادی عمل می‌کنند، در صورتی که بتوانند پلتفرم حزبی را بر اساس مبانی ایدئولوژیکی مشخص بسازند، می‌توانند وضعیت موجود را به چالش بکشند. البته، احزاب اپوزیسیون با اجبار دستگاه دولتی و ماشین آلات حزب مسلط مواجه می‌شوند که از طیفی از استراتژی‌های «پیشگیرانه» (فینکل و برودنی 2012) و تکنیک‌های دستکاری (شدلر 2002) برای انتشار مخالفت و مشروعیت بخشیدن و نهادینه کردن حکومت استبدادی استفاده می‌کنند، اما احزاب مخالف با رقابت های انتخاباتی و کاهش حمایت مردم از دولت، می توانند برای جلب حمایت شهروندان ایدئولوژیک خود را پیش ببرند.

استقلال آذربایجان

برنامه حزب مذکور بنا به نوشته دائرةالمعارف بزرگ شوروی «اتحاد کشورهای اسلامی تحت رهبری ترکیه بود.» در ماه فوریه ۱۹۱۷ با پیروزی نخستین انقلاب روسیه و سقوط تزاریسم، سران حزب مساوات موافقت خود را با «جمهوری دموکراتیک روسیه» اعلام نمودند و در همان سال کمیته مشترکی با «حزب فدرالیست‌های ترک» برگزار کردند. در این کنگره دو حزب نامبرده ادغام شده و نام تازه‌ای تحت عنوان «حزب دموکراتیک فدرالیست‌های مساوات ترک» برگزار کردند. حزب مذکور پس از آن ادعای خودمختاری و استقلال نموده و در کنگره حزب، رسول زاده، گوجینسکی، اوسوبگ اف، آقایف و چند تن دیگر به عضویت کمیته مرکزی انتخاب شدند. ارگان مطبوعاتی حزب مذکور روزنامه استقلال بود. پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ و کناره‌گیری روسیه از شرکت در جنگ جهانی اول، سران حزب مساوات ابتدا به بلشویک‌های قفقاز نزدیک شدند ولی سرانجام با بروز اختلافات در میانشان مساواتیان در ۲۷ مه ۱۹۱۸ در تفلیس دولت خود را تشکیل داده و به نام «جمهوری آذربایجان» اعلام استقلال کردند. دولت مذکور در ژوئن همان سال مقر خود را به گنجه انتقال داد و در ۱۵ سپتامبر ۱۹۱۸ با تصرف شهر باکو توسط سپاهیان ترک به فرماندهی نوری پاشا، دولت مساواتیان به شهر باکو منتقل شد.

ساختار سیاسی

دولت آذربایجان یک جمهوری دمکراتیک، قانون محور، لائیک و یکپارچه است. حاکمیت دولتی در جمهوری آذربایجان بر پایه اصل تفکیک قوا اعمال می‌گردد. سیستم سیاسی جمهوری آذربایجان از منظر شکل اعمال حاکمیت دولتی، یک جمهوری بر پایه سیستم ریاست جمهوری است. محمدامین رسول‌زاده: او حزب مساوات را (که از ۱۳۲۹ تشکیل شد و از ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۸ در آذربایجان قفقاز به قدرت رسید) پایه‌گذاری کرد و از مبلغان اصلی پان‌ترکیسم ( به ترکی: تورکچولوک) به‌شمار می‌آمد.

احزاب سیاسی

به طور کلی در جامعه جمهوری آذربایجان در زمان حاضر نزدیک به 70 حزب سیاسی مطرح است که آنها را به طور کلی می توان به ” احزاب وابسته به دولت ” ، ” احزاب غربگرا و مخالف دولت ” ، ” احزاب چپ گرا ” و” احزاب با گرایشات دینی ” تقسیم بندی کرد، البته برخی از احزاب فعال و برخی ها غیرفعال هستند.

-احزاب جمهوری آرتساخ (ارمنی ( Արցախի Հանրապետություն Arts’akhi Hanrapetut’yun که بین سال‌های ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۷ به‌طور رسمی با نام جمهوری قره‌باغ کوهستانی شناخته می‌شد یک کشور مستقل دو فکتو با اکثریت ارمنی، در جنوب قفقاز است که تنها توسط سه کشور دیگر غیر عضو سازمان ملل، به رسمیت شناخته شده‌است. منطقه قره‌باغ سال‌ها است که محل مناقشه بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان می‌باشد. این جمهوری، بیشتر اراضی ناحیه خودمختار قره‌باغ کوهستانی سابق و بخشی از ناحیه پیرامون آن را تحت کنترل دارد و با جمهوری آذربایجان، ارمنستان و ایران هم‌مرز است. 

منطقه عمدتاً ارمنی‌نشین قره‌باغ کوهستانی که سال‌های متمادی محل سکونت و تحت حاکمیت ارامنه بود پس از استقلال ارمنستان و آذربایجان از امپراطوری روسیه در سال ۱۹۱۸، مورد اختلاف  قرار گرفت. پس از تثبیت سلطه اتحاد شوروی بر این ناحیه، این حکومت استان خودمختار قره‌باغ کوهستانی را درون جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی در سال ۱۹۲۳ ایجاد کرد. در واپسین سال‌های اتحاد شوروی، مجدداً منشأ بروز اختلاف بین ارمنستان و آذربایجان شد. رفراندومی در این ابلاست و استان همسایه شاهومیان در ۱۹۹۱، منجر به اعلام استقلال شد. نزاع قومی در پی قتل‌عام مردم ارمنی از سوی ارتش جمهوری آذربایجان منجر به جنگ قره باغ بین ۱۹۹۱–۱۹۹۴ شد، که منجر به آتش‌بس و حفظ مرزهای کنونی شد. 

حزب‌های محافظه‌کار در جمهوری آذربایجان

حزب جبهه خلق آذربایجان (به ترکی آذربایجانی: ( Azərbaycan Xalq Cəbhəsi Partiyası (آذربایجان خالق جبهه‌سی پارتیاسی) ائتلاف چند گرایش سیاسی در جمهوری آذربایجان است که در اواخر دهه ۸۰ میلادی سده گذشته از ترکیب و ائتلاف چند گروه سیاسی کوچک‌تر به وجود آمده‌است. 

این جبهه برای مقابله با اشغال منطقه قره باغ توسط ارمنستان به وجود آمد. اولین رئیس‌جمهور منتخب بعد از استقلال آذربایجان ابوالفضل ایلچی بیگ یکی از بنیان‌گذاران و رهبر این جبهه بود. جبهه خلق آذربایجان از سال ۱۹۹۶ در اپوزیسیون با دولت جمهوری آذربایجان قرار دارد. 

حزب آذربایجان نوین،حزبی سیاسی حاکم بر جمهوری آذربایجان در تاریخ ۱۸ دسامبر ۱۹۹۲ توسط رئیس‌جمهوری سابق آذربایجان؛ حیدر علی اف بنیان‌گذاری شده و تا پایان عمرش در سال ۲۰۰۳، رهبر این حزب و رئیس‌جمهوری آذربایجان بود. که در حال حاضر پسر وی، الهام علی‌اف رهبر حزب آذربایجان نوین می‌باشد. 

حزب مساوات (برابری) (ترکی آذربایجانی🙁 Müsavat Partiyası قدیمی‌ترین حزب سیاسی در جمهوری آذربایجان می‌باشد. این حزب در سال ۱۹۱۱ به عنوان سازمانی مخفی به توسط محمد امین رسول زاده و پسر عمویش محمد رسول‌زاده، عباس کاظم‌زاده، عباس اوغلی کریم‌زاده، و تقی نقی‌اوغلی با عنوان حزب مساوات دموکراتیک مسلمانان در باکو تأسیس شد. تاریخ این حزب به سه برهه آغازین، مساوات در تبعید، و دوران نوین تقسیم می‌شود. 

در احزاب وابسته به دولت حزب حاکم ” آذربایجان نوین ” با توجه به حمایت گسترده دولت و برخورداری از امکانات مالی لازم جایگاه خاصی در صحنه سیاسی جمهوری آذربایجان دارد و علاوه بر آن احزاب ” آنا وطن ” ، ” سوسیال رفاه ” و ” معاصر مساوات ” نیز به طور آشکار از سیاست دولت حمایت می کنند. 

به اعتقاد بیشتر کارشناسان مسایل سیاسی، در جمهوری آذربایجان برخی احزاب سیاسی فعال نیز وجود دارند که خود را مخالف دولت اعلام ولی پشت پرده از سیاست دولت حمایت می کنند که حزب ” همبستگی شهروندی ” ، ” نظام بزرگ ” ، ” جبهه خلق واحد ” ، ” عدالت ” ، ” یوردداش ” ، ” دمکراتهای اصلاح طلب ” و ” امید ” از این دسته احزاب به شمار می آیند. 

احزاب غربگرا و مخالف دولت باکو نیز شامل احزاب ” مساوات ” ، ” جبهه خلق ” ، ” استقلال ملی ” ، ” دمکرات ” ، ” جامعه آزاد ” ،” لیبرال ” از اصلی ترین احزاب غربگرای فعال در جمهوری آذربایجان محسوب می شوند که در این کشور فعالیت دارند.
احزاب چپگرا یا احزاب با گرایشات چپ احزاب ” سوسیال دموکرات ” ، ” کمونیست ” ، ” سبزها ” را شامل می شوند.

 احزاب با گرایشات دینی نیز در واقع متشکل از نیروهای سیاسی منشعب شده از حزب اسلامی جمهوری آذربایجان به نام های ” فضیلت ” و ” دمکراسی اسلامی ” می باشد که غیر از حزب اسلامی فعالیت احزاب دیگر چندان هم محسوس نمی باشد. 

به طور کلی در جمهوری آذربایجان تا انتخابات ریاست جمهوری سال 2003 میلادی همزمان با حزب حاکم ” آذربایجان نوین “، فعالیت چند حزب اصلی مختلف دولت و غربگرا از جمله احزاب مساوات به رهبری ” عیسی قنبر ” رییس مجلس ملی حکومت جبهه خلق در سال 1992 میلادی ، ” دمکرات ” به رهبری ” رسول قلی اف “رییس اسبق مجلس ملی و مقیم آمریکا ، ” جبهه خلق” به رهبری ” علی کریملی ” ، ” لیبرال ” به رهبری خانم ” لاله شوکت حاجی اوا ” و ” استقلال ملی ” به رهبری ” اعتبار محمداف ” در جامعه این کشور بیشتر به چشم می خورد.

احزاب غربگرا با آنکه در مقابل دولت به صورت ظاهری متحد بودند، ولی بدلیل تیرگی و اختلافات که در میان خود داشتند باعث شد تا  حزب حاکم “آذربایجان نوین” که از حمایت های همه جانبه دولت برخوردار بود در انتخابات پارلمانی سال 2005 میلادی و در شرایط نبود هیچ اختلافات درونی به طور قاطع و یکپارچه شرکت و به پیروزی دست یابند. پس از پیروزی در انتخابات از سال ۲۰۰۵ کم کم صدای اعتراض مخالفان بر حزب حاکم بلند شد و دولت جمهوری آذربایجان تمامی تظاهرات اعتراض آمیز مخالفان را سرکوب کرد و انجام هر گونه تظاهرات و اعتراضات از سوی این احزاب به طور جدی جلوگیری کرد. 

به عقیده کارشناسان ، سیاست های دولت در باره احزاب سیاسی، تاثیرات منفی نیز بر احزاب چپ و نیروهای با گرایشات دینی داشته و فعالیت آنها هم در جامعه این کشور چندان محسوس نمی باشد. 

احزاب قدیمی آذربایجان

امروزه احزاب سیاسی به ویژه اپوزیسیون بنا به دلایلی وضعیت ایدئولوژیک موجود را ترجیح دهند. یکی از آن دلایل این است که احزاب اپوزیسیون منافع خود را در سطح بسیاری در سیستم موجود توسعه داده باشند: آنها متوجه شدند که عضویت آنها در “باشگاه نخبگان” به موقعیت ایدئولوژیک آنها بستگی دارد، و تغییر درخواست های ایدئولوژیک به معنای نقض قوانین است. بازی که می تواند منجر به اخراج آنها از میدان گفتمانی شود. دلیل دیگر می‌تواند این باشد که با نگاه آنها به سیاست در شرایط اساساً ماتریالیستی، باتوجه به تجربیاتی که از مبارزات انتخاباتی بدست آوردند، استراتژی های خود را تغییر دادند. همانطور که تورکل کریملی یکی از رهبران جوانان اپوزیسیون بیان کرد، در یک فضای غیررقابتی مانند آذربایجان، احزاب مجبورند به شخصیت رهبر خود متوسل شوند. او گفت که این یک استراتژی عمدی از طرف “گارد قدیمی “( APFP ) بود که ایدئولوژی را کنار بگذاریم و به جای آن بر رهبر تمرکز کنیم زیرا «این چیزی است که مردم می‌فهمند».

هر یک از احزاب اصلی محافظه کار هستند واین احزاب خود را حافظ و یا خود را وراث می دانند:حافظ رسول زاده و الچی بی توسط حزب مساوات و حزب میثاق خلق آذربایجان، اسطوره نجات گرای حیدر علی اف توسط حزب آذربایجان نوین است . آنها هیچ تحمل مخالفت یا انتقاد ندارند. با این حال در آذربایجان احزاب سیاسی هنوز سرسختانه توسط گارد قدیمی یا فرزندان آنها و یا با مخالفان شوروی و حزب مساوات، هدایت می شوند. یک بلوک مخالف شورای ملی نیروهای دموکراتیک ( شورای ملی) که احزاب و فعالان اصلی اپوزیسیون را در چرخه انتخابات 2013 متحد کرد، کامیل حسنلی، مورخ مشهور بین المللی را به عنوان نامزد متحد مخالفان معرفی کرد (RFE/RL 2014).

حسنلی۶۱ ساله، محقق و نماینده درخشان روشنفکر پس از شوروی بود و جایگزین رستم ابراگیمبکف فیلمنامه نویس 74 ساله شوروی شد که نامزدی وی رد شده بود RFE/RL 2013) ). حسنلی و ابراهیم بکوف هر دو از لفاظی های ضد فساد به شیوه هایی استفاده کردند که با سخنرانی های علی کریملی یا عیسی گمبر در زمان مبارزات انتخاباتی متفاوت نبود.

احزاب اپوزیسیون نیز به دلیل انشعاب های داخلی ضعیف شده اند. حزب مساوات نیز چندین دوره از شکاف های تشکیلاتی و خروج فعالان متعهد را تجربه کرد. اخیراً، یکی از اعضای برجسته حزب مساوات و سردبیر روزنامه مساوات جدید، رئوف عارف اوغلو، پس از انتشار اخباری مبنی بر دریافت جایزه روزنامه نگاری از دست رئیس جمهور علی اف، صدای اطرافیان را از درون محافل مخالف برانگیخت (contact.az.2015).  تورال عباسلی که به طور کامل برای ریاست حزب مساوات ناموفق بود، جدا شد و یک سیاست جدید به نام آغ بلوک [بلوک سفید] با گرایش ایدئولوژیکی نزدیک به حزب عدالت و توسعه ترکیه، یعنی گرایش «راست‌گرای محافظه‌کار دموکراتیک» Olke.az 2016) ) ایجاد  کرد.

کمبود احزاب و ایدئولوژی های چپ با توجه به سنت سوسیالیستی غنی تاریخی در آذربایجان شگفت آور است. به عنوان مثال، یکی از احزاب سیاسی اصلی که در اوایل قرن بیستم در باکو ظهور کرد، حزبی به نام هیمت بود، یک گروه سوسیالیست مسلمان، که ایدئولوژی آن آمیخته ای از سوسیالیسم و ​​ناسیونالیسم بود (چاغلا 2002) درواقع «جنبش روشنگری بومی» بود. Swietochowski 1978) ).

قرن نهم آموزش، سکولاریسم و ​​احیای ادبی ملی سنگ بنای جنبش روشنگری آذربایجان به رهبری گروهی از روشنفکران بود  Swietochowski 1985, 25)). جریان دیگری که بر گفتمان ایدئولوژیک اپوزیسیون مسلط بود «لفاظی برای ترویج یک دولت و جامعه دموکراتیک» بود (شیرینوف 2014، 176). در حالی که همه احزاب سیاسی آذربایجان از نظر لفاظی طرفدار دموکراسی هستند، اعتبار واقعی دموکراتیک آنها مشکوک است. احزاب اپوزیسیون معمولاً رویه های داخلی خود را رعایت نمی کنند. به عنوان مثال، عیسی گمبار که بیش از 20 سال ریاست حزب مساوات را برعهده داشت، اما پس از آنکه عارف حاجیلی نامزد وفادار به ریاست جمهوری در سال  2014 را به دست آورد، موافقت کرد که از سمت خود کناره گیری کند Contact.az 2014)).

حزب مساوات که در سال 1911 ایجاد شد و اولین جمهوری را در سال 1918 رهبری کرد، به طور سنتی بیشتر سوسیالیستی – ناسیونالیستی اما با آرمان های برابری داشت (توجه داشته باشید که ممد امین رسول زاده، پدر بنیانگذار حزب مساوات، یکی از اعضای سوسیالیست هیمت بود) (یبرت 2013) . به عنوان مثال، او برنامه اصلاحات ارضی در سال 1918، واگذاری زمین به کشاورزان را تصریح کرد (البته این میراث تاریخی از بین رفته است). امروزه مساوات یکی از اعضای لیبرال انترناسیونال است و با احزاب راست گرای ترکیه همسو می شود.

یکی از داوطلبان سابق سپاه صلح، احزاب سیاسی آذربایجان را چنین مشاهده کرد: “شخصیت خداگونه و پیروانی وجود دارد که او را می پرستند”. در یک روایت بسیار بدبینانه بیان شد که احزاب اپوزیسیون واقعی نیستند، بلکه با دولت مرتبط هستند. رشاد شیرینوف (2014) خاطرنشان می کند که چندپارگی داخلی و تغییر مکرر مواضع برخی از فعالان حزبی، برخی را به این حدس و گمان واداشت که برخی از سیاستمداران اپوزیسیون به رژیم “فروخته شده اند”. این گمانه زنی با این واقعیت که برخی از اپوزیسیون ها در دولت مشارکت داشتند یا از کمک های حمایت شده توسط دولت مانند آپارتمان های رایگان برخوردار شده اند، تقویت شد(عباسوف 2013). این تصویر «اپوزیسیون » به وضوح اعتبار و اعتبار احزاب مخالف را تضعیف می کند (احمدبیلی 2009).

هنگامی که در سال 2012 یک بحث انتقادی بر سر رهبری تثبیت شده اپوزیسیون در فیس بوک شعله ور شد، رئیس حزب مساوات گمبار واکنش نشان داد که «نباید در را به جریان اصلی اپوزیسیون نشان داد، بلکه باید آن را تجدید کرد» Sultanova 2012) ). با این حال، از آنجایی که احزاب نه بحث داخلی را در صفوف خود تحمل می‌کنند و نه تشویق می‌کنند، به نظر می‌رسد اعضای جوان‌تر به حاشیه رفته‌اند.

جنبش‌های اجتماعی مخالف و گروه‌های جوانان ساکت شده‌اند و تقریباً وجود ندارند. گروه های جوانان به نمایندگی از شبکه فارغ التحصیلان امین ملی و گروه مدنی N!DA که از اعتراضات غیرخشونت آمیز حمایت می کردند تقریباً به طور کامل به حاشیه رانده شده، رادیکال شده و هدف قرار می گیرند. فعالان N!DA در سال 2013 تحت تعقیب قرار گرفتند اما یک سال بعد آزاد شدند. این گروه ها به عنوان بیان ناامیدی جوانان از مناقشات سازمانی، تمرکز و عدم انعطاف ایدئولوژیک احزاب موجود ظهور کردند.

اپوزیسیون جدید:

سازمان های سیاسی جدید در همان دام گفتمانی گرفتار می شوند. جنبش تازه تأسیس REAL [Respublikaçı Alternativ/Republican Alternative] (اکنون یک حزب سیاسی) که رئیس آن ایلگار ممدوف پس از گذراندن بیش از 5 سال در زندان در آگوست 2018 آزاد شد (فولر 2018)، نشان می دهد که چگونه برندسازی ایدئولوژیک توسط احزاب جدید دور از ذهن است. به چالش کشیدن بحث ایدئولوژیک موجود رهبران واقعی که اکثر آنها در دهه چهل زندگی خود هستند و بیشتر در فیس بوک فعال هستند تا مردمی، نماینده نسل جدیدی از چهره های مخالف در آذربایجان هستند که ایدئولوژی آنها “انعطاف پذیر” توصیف شده است .(EIU 2014)  REAL رسماً از ارزش‌های سرمایه‌داری لیبرال غربی با دولت محدود و واقعی در مقابل نسخه تحریف شده فعلی جمهوری‌خواهی پارلمانی سکولار حمایت می‌کند (فولر 2018).

با این حال، نظراتی که آنها در مطبوعات و رسانه‌های اجتماعی بیان کردند، نشان می‌دهد که آنها در واقع حامیان سرسخت ایدئولوژی ADR  1918 هستند، که حتی با تهاجمی‌تر از رقبای خود در احزاب اصلی، آن را پذیرفته‌اند.

رهبران آن دولت را نه تنها به دلیل بستن فضای سیاسی و ناتوانی در ایجاد یک دولت مدرن مبتنی بر قانون، بلکه به دلیل آنچه که آنها خیانت به آرمان های دموکراسی پارلمانی می دانند که توسط پدر بنیانگذار جمهوری اول، م. رسول زاده مطرح شده است VoA News 2013 . هرچند که همه آنها نمونه های لیبرال دموکراسی نیستند (Mamedov 2014  ). ارکین گادیرلی از هیئت حاکمه REAL یک بار در فیس بوک توضیح داد که باید قبل از حرکت کشور به سمت دموکراسی، یک مرحله استبدادی موقت داشته باشیم (نوروزوف 2014). در یکی دیگر از تفسیرهای رسانه های اجتماعی، گادیرلی، وکیل دادگستری، مدعی شد که آموزش به زبان روسی در مدارس آذربایجان تهدیدی جدی برای هویت ملی و امنیت کشور است و خواستار حذف بخش روسی از مؤسسه آموزشی آذربایجان شد Milli.az 2017)  ). 

اگرچه به عنوان یک سازمان سیاسی REAL، ناسیونالیسم را به عنوان بخشی از پلتفرم خود ندارد، ارکین گادیرلی احساسات ناسیونالیستی را به ویژه در پست های فیس بوک خود به نمایش می گذارد، که احتمالاً به عنوان یک استراتژی کمپین برای جلب و جذب جوانان است. 

یک گروه انشعابی از مساوات به رهبری کارشناس اقتصاد، گوباد عباد اوغلو، پس از شکست وی در انتخابات به ریاست حزب در سال 2014 و اخراج از حزب، حزب جدیدی را تأسیس کردند (ANS Press 2015) . جای تعجب نیست که نام اختصاری عنوان حزب تازه تأسیس «ADR» – Azərbaycan Demokratiya vəRifah انتخاب شد

(Azerbaijan Democracy and Prosperity Movement)(ADR) .

در جبهه رسانه‌های اجتماعی، اکثر فعالان رسانه‌های اجتماعی آذربایجان و مخالفان رژیم تلاش می‌کنند تا رئیس‌جمهور فعلی را در چارچوب گفتمانی خود به چالش بکشند و اغلب قربانی توهین‌های شخصی می‌شوند. سلبریتی‌های رسانه‌های اجتماعی گاهی اوقات در فعالیت‌های خود تبلیغی نارسیستیسم افراط می‌کنند. شخصیت بر ایده ها ارجحیت دارد (پیرس و گولیف 2015). به عنوان مثال، بختیار حاجی اف، فعال جوان فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد که پس از نامزدی ناموفق در پارلمان سال  ۲۰۱۰ در سال(2011-2012) زندانی شد و با آنکه هزاران فالوور در فیس بوک دارد، به خاطراین نوع سلبریتی پر زرق و برق بدنام شد. اما درکل، هیچ مجموعه منسجمی از سیاست ها در مورد اینکه چه مجموعه ای از سیاست ها برای مقابله با بسیاری از مشکلات جامعه مورد نیاز است وجود ندارد.

نتیجه

در آذربایجان، حزب حاکم و گروه های مخالف هر دو بر سر مجموعه ای از ایدئولوژی های عمدتا محافظه کارانه ناسیونالیسم آذربایجانی و جریان اصلی دموکراسی با یکدیگر همگرا شده اند. در نتیجه، ایدئولوژی‌های دیگر، به‌ویژه آنهایی که از چپ هستند، از مخالفت با گفتمان پذیرفته شده رسمی منع می‌شوند. در واقع، اعتقاد بر این است که رژیم تا حد زیادی مخالفان رسمی را به دلیل قابل پیش‌بینی بودن و نداشتن ایده‌های جدید تحمل می‌کند، اما احساس می‌کند که بیشتر با ابراز مخالفت‌ها و آنچه اسکات (1990) «نسخه‌های پنهان» می‌نامد که در مورد آذربایجان محتمل است بیشتر مورد تهدید قرار می گیرد تا با جوانان تحصیلکرده شهری، یا خطرناکتر از آن، منتقدان حکومتی با تفکر مذهبی. این تصور تهدید به بهترین وجه با هدف قرار دادن فعالان جوان از سوی دولت مانند مورد وبلاگ نویسانdonkey (امین ملی و عدنان حاجی زاده و) فعالان گروه جوانان N!DA ( (دیده بان حقوق بشر 2013) و همچنین تشدید کنترل دولت بر اسلام نشان داده می شود. جوامع (بدفورد 2016).

اصل بی‌اعتمادی عمومی نسبت به احزاب سیاسی، این نیست که کنترل هژمونیک توسط حزب حاکم و سرکوب دولتی جایی برای موفقیت گروه‌های مخالف باقی نمی‌گذارد (بدفورد و همکاران 2016) یا احزاب مخالف را به حاشیه کشانده است (Bader 2011; La Porte 2015)، بلکه فقر گفتمان ایدئولوژیک که به موجب آن نیروهای سیاسی عمده فضای گفتمانی را به گونه ای ساختار دادند که از مخالفت روایت های رقیب با حاکمیت هژمونیک جلوگیری کنند، باعث عدم بی اعتمادی عمومی شده است. هنوز هم احزاب سیاسی جریان اصلی، احزاب حاکم و اپوزیسیون به طور یکسان، نتوانستند به مکان واقعی مشورت تبدیل شوند.

منابع

خبرگزاری آران،۱۳۸۷،نگاهی به احزاب سیاسی در جمهوری آذربایجان،کد10795.

Ahmadov, A. 2011. A conditional theory of the ‘political resource curse’: Oil, autocrats, and
strategic contexts. PhD Diss., LSE.

Ahmedbeyli, S. 2009. Bickering undermines Azeri opposition credibility. IWPR. https://iwpr.net/

Azerbaijan | Country Page | World | Human Rights Watch”. www.hrw.org. Retrieved 2021-10-06.
global-voices/bickering-undermines-azeri-opposition-credibility;accessed October 30.

Akhundov, S. 2016. Azerbaijanism. OpenDemocracy. https://www.opendemocracy.net/od-russia/
sabir-akhundov/azerbaijanism; accessed August 2.

Alieva, L. 2012. Political party regulation in Azerbaijan. Baku: Center for National and
International Studies.

Allahyarova, T. and F. Mammadov. 2010. Political parties in Azerbaijan: From one election to
another. Baku: Center for Strategic Studies. http://sam.az/uploads/PDF/2015-16%20kitablar/
Sechkidensechkiye.pdf.

Blum, D.W. 2007. National identity and globalization: Youth, state, and society in post-Soviet
Eurasia. Cambridge: Cambridge University Press.

Bunce, V.J. and S.L. Wolchik. 2010. Defeating dictators: Electoral change and stability in
competitive authoritarian regimes. World Politics 62, no. 1: 43–86. doi:10.1017/
S0043887109990207.

Cornell, Svante E. (2010). Azerbaijan Since Independence. M.E. Sharpe. pp. 165, 284.
Çağla, C. 2002. The liberal and socialist influences on Azerbaijani nationalism at the beginning of
the 20th century. Central Asian Survey 21, no. 1: 107–22. doi:10.1080/02634930220127973
Caucasus Research Resource Center. 2013. Caucasus Barometer: Azerbaijan. http://caucasusba
rometer.org/en/cb2013az/TRUPPS/

Fisun, O. 2012. Rethinking post-Soviet politics from a neopatrimonial perspective.
Demokratizatsiya 2, no. 2: 87–96.

Freeden, M. 1998. Is nationalism a distinct ideology? Political Studies 46, no. 4: 748–65.
doi:10.1111/1467-9248.00165.
Fuller, L. 2018. Released Azerbaijani opposition figure announces return to active politics.
CivilNet.Am. https://www.civilnet.am/news/2018/09/19/Released-Azerbaijani-Opposition-
Figure-Announces-Return-to-Active-Politics/345063; accessed September 18.

Gelman, V., 2011. Institutional trap in Russian politics: Still no way out? PONARS Eurasia Policy
Memo no. 151, May.

LaPorte, Jody (2016). “Semi-presidentialism in Azerbaijan” (English). OCLC 6039791976.

Lipset, S.M. and S. Rokkan. 1967. Party systems and voter alignments. New York: The Free Press.
Luscombe, L.D. and V. Kazdal. 2014. Language and identity in a post-Soviet world: Language of
education and linguistic identity among Azerbaijani students. Nationalities Papers 42, no. 6:
1015–33. doi:10.1080/00905992.2014.938034.

Mamedov, E. 2014. Azerbaijan’s illiberal opposition. Eurasianet Commentary. http://www.eur
asianet.org/node/68206; accessed March 28.

Mammadova, S. 2017. Şagirdlərin ulu öndər Heydər Əliyevin həyat və fəaliyyəti nümunəsində
tərbiyəsi təcrübəsindən. [Education of school children based on the example of life and work
of Heydar Aliyev]. Azərbaycan müəllimi qəzeti. http://anl.az/down/meqale/az_muellimi/2017/
yanvar/524430.pdf; accessed January 14.

Marx, K., and F. Engels. 1846. The German ideology. https://www.marxists.org/archive/marx/
works/1845/german-ideology/index.htm.

  1. 69, 133.

Swietochowski, Tadeusz (1995). Russia and Azerbaijan: A Borderland in Transition. Columbia University Press

RFE/RL (Azerbaijani Service). 2013. Azerbaijani commission rejects opposition presidential

candidate.http://www.rferl.org/a/azerbaijan-election-commission-candidate-rejected/25087491.html; accessed August 27.

Roeder, P.G. 1991. Soviet federalism and ethnic mobilization. World Politics 43, no. 2: 196–232.
doi:10.2307/2010471
Rutland, P. 2010. The presence of absence: Ethnicity policy in Russia. In Institutions, ideas and
leadership in Russian politics, ed. J. Newton and W. Thompson, 116–36. New York: Palgrave
Macmillan.
Sadigov, T. 2016. Modalities and citizen bribe offers: The case of post-Soviet corruption. PhD
Diss., Albany: State University of New York.

Swietochowski, T. 1985. Russian Azerbaijan 1905-1920: The shaping of national identity in a
Muslim community. Cambridge: Cambridge University Press.

Smith, Michael G. (April 2001). “Anatomy of a Rumour: Murder Scandal, the Musavat Party and Narratives of the Russian Revolution in Baku, 1917-1920”. Journal of Contemporary History 36 (2): 216-218
Swietochowski, T. 1999. Azerbaijan: Perspectives from the crossroads. Central Asian Survey 18,
no. 4: 419–34. doi:10.1080/713656170

Szajkowski, B. 2005. Political parties of the world 6th. London: John Harper.

Szelenyi, I. 2016. Weber’s theory of domination and post-communist capitalisms. Theory and
Society 45, no. 1: 1–24. doi:10.1007/s11186-015-9263-6

Tarrow, S. 1993. Cycles of collective action: Between moments of madness and the repertoire of
contention. Social Science History 17, no. 2: 281–307. doi:10.1017/S0145553200016850
Transparency International (TI) Azerbaijan. n.d. Political parties in Azerbaijan. http://transpar
ency.az/alac/files/POLITICAL%20PARTIES.pdf
Valiyev, A. 2005. Azerbaijan: Islam in a post-Soviet republic. Middle East Review of International
Affairs 9, no. 4: 1–13.

Valiyev, A., A. Babayev, H. Huseynova, and K. Jafarova. 2015. Trust and distrust in political
Institutions in Azerbaijan. CRRC blog, February 11. http://crrc-caucasus.blogspot.com/2015/
02/trust-and-distrust-in-political.html.

Yilmaz, Harun (2015). National Identities in Soviet Historiography: The Rise of Nations Under Stalin. Routledge. p. 21. ISBN 978-1-317-59664-6. On May 27, the Democratic Republic of Azerbaijan (DRA) was declared with Ottoman military support. The rulers of the DRA refused to identify themselves as [Transcaucasian] Tatar, which they rightfully considered to be a Russian colonial definition. (…) Neighboring Iran did not welcome the DRA’s adoption of the name of “Azerbaijan” for the country because it could also refer to Iranian Azerbaijan and implied a territorial claim.

Zuckerman, A. 1979. The politics of faction: Christian democratic rule in Italy. New Haven: Yale
University Press.

Zurcher, E.J. 2004. Turkey: A modern history 3rd. New York: I.B. Tauris.

مطالب مرتبط