مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

تنش زدایی بین ایران و شورای همکاری خلیج فارس

اشتراک

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC 

مجتبی امینی

بیان رخداد:

فکر تشکیل شورای همکاری خلیج فارس در سال­های اولیه دهه 1350 (دهه 1970) بوجود آمد که ایران (رژیم شاه) نیز می بایست در آن عضو باشد، ولی به علت مخالفت رژیم عراق و بدبینی برخی رژیم های عربی شبه جزیره، نسبت به نقش شاه، این شورا تشکیل نگردید. بعد از پیرزی انقلاب اسلامی ایران و با فروریختن پایه های قدرت آمریکا در منطقه و احساس خطر و ناامنی حکام منطقه نسبت به آینده رژیم­های خود در مقابل گسترش انقلاب اسلامی و همچنین با توجه به سیاست جدید آمریکا در منطقه برای ایجاد «کمربند امنیتی» تشکیل این شورا بین کشورهای کوچکتر منطقه بار دیگر مورد توجه قرار گرفت. نتیجه اقدامات و مذکرات بالاخره منجر به تشکیل این شورا در تاریخ 26 اسفند 1359 (22مارس 1980) گردید. از زمان تشکیل این شورا روابط ایران و این بازیگر منطقه ای پاندولی بوده است و در یک مسیر هموار قرار نداشته است. این موضوع تاکنون منافع متقابل هر دو طرف را تحت تاثیر خود قرار داده و از اواسط دهه 80 شمسی رفته رفته زاویه بندی های منطقه ای بیشتر به چشم می خورد. موضوعی که در این مطلب بیشتر مورد توجه است نقاط و عوامل این برخوردهای تنش آفرین منطقه ای است.

واژگان کلیدی: دولت یازدهم، شورای همکاری خلیج فارس، عوامل منطقه ای، عوامل فرامنطقه ای

تحلیل رخداد:

ارتباط بین کشورها و سطح روابط همکاری، نوع اهداف و مقاصد در سیاست خارجی دارای اهمیت خاصی است. میزان پایبندی به اهداف و اصول اعلام شده شکل دهنده روابط سیاسی و دیپلماتیک خواهد بود. هرچه کشورها از نظر مسائل مهم و دیدگاه­های سیاسی، منطقه­ای و بین المللی به یکدیگر نزدیک باشند، نحوه رفتارشان نیز نزدیک تر و در نتیجه تفاهم، دوستی و همکاری بین آن واحدهای سیاسی بیشتر خواهد بود. ایران و مجموعه کشورهای عربی خلیج فارس از این قاعده مستثنی نیستند و در طول تاریخ روابط سیاسی خود، دارای رفتارهای متقابل و پرفراز و نشیب بوده­اند. نوع مناسبات ایران و شورای همکاری، نوع خاصی است به این معنا که شاید رقابت ذاتی مشخصه اصلی این مناسبات است. اما این رقابت ذاتی گاهی اوقات به خاطر تصورات مشترک از یکدیگر به یک شراکت و همکاری تبدیل شده و گاه به خاطر اختلاف دیدگاه­ها و تصورات و تضادها در سیاست خارجی روابط دیپلماتیک به سطح پایینی رسیده است که به طور مختصر در ابتدا بیان شد.

یکی از مسائلی که در دولت روحانی مهم به نظر می­رسد بحث چگونگی روابط ایران با اعضای شورای همکاری است. دکتر روحانی چه در مناظره­های انتخاباتی و چه در بیان طرح­های دولت خود در عرصه سیاست خارجی همواره تاکید مستمر بر مقوله اعتدال داشتند. در عرصه سیاست خارجی، اعتدال را بیش از هر چیز می‌توان به مفهوم «موازنه» نزدیک دانست. موازنه بر دو نوع داخلی و خارجی است که اولی به معنای تقویت قوای داخلی و دومی به‌ معنای ایجاد پیوندهای منطقه‌ای و بین‌المللی است. قطعا در شرایط کنونی موازنه نوع دوم که به سیاست خارجی بازمی‌گردد، نیازمند تنش‌زدایی بین ایران و همسایگانش است. در این میان عوامل تنش­زا بر دو نوع است که برخی از آن­ها عوامل درونزای منطقه­ای است و برخی دیگر عوامل برونزای منطقه­ای است.

عوامل منطقه­ ای:

از آنجايي­ كه عربستان سعودي نقش محوري را در شوراي همكاري خليج فارس داراست، روابط جمهوري اسلامي ايران با اعضاي اين شورا تحت تاثير روابط ايران با عربستان بوده و متناسب با تغييراتي كه در روابط دو كشور رخ مي‏دهد، روابط ايران با مجموعه كشورهاي عضو شورا نيز دچار فراز و نشيب خواهد شد. در سال­های اخیر به خوبی مشاهده شده که تيرگي روابط ايران با شوراي همكاري زماني است كه روابط سياسي ايران و عربستان متشنج شود. در این راستا ما شاهد تناقضات و گاه تضادهای رفتاری این کشورها با ایران بوده­ایم. بنابراین برای جلب اعتماد کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس نسبت به ایران و از بین بردن جو عدم اعتماد در منطقه خلیج فارس و کم کردن تناقضات و تعارضات بین ایران و این کشورها؛ نیازمند روابط مستحکمی با عربستان هستیم تا راهگشای سیاست خارجی ایران در این منطقه باشد.

تاکنون عمده ترین نگرانی کشورهای منطقه خلیج فارس، مسئله «امنیت» بوده است. در واقع اتخاذ تدابير مربوط به امنيت و دفاع در برابر جمهوري اسلامي ايران مهمترين هدف شوراي همكاري خليج فارس بوده و هست حال اينكه در هنگام تشكيل شورا، كليه كشورهاي عضو به جزء عمان خواستار تشكيل شورا به علت مسائل اقتصادي، فرهنگي و سياسي بودند و فقط عمان خواهان توجه به مسائل نظامي در شورا بود و كليه اعضاء در آغاز با خواست عمان مخالفت كرده و اين شورا را غيرنظامي مي‏خواندند. اما پس از گذشت چندي انجام كودتاي نافرجام و مشكوك در بحرين در سال 1981 و نسبت دادن آن به ايران، مسائل دفاعي به صورت آشكار او رسمي در شورا مطرح گشت. کشورهای خلیج فارس، تحت تاثیر فضای ضدایرانی رسانه­ای و القای تهدید امنیتی بودن ایران توسط غربی­ها قرار دارند و از این رو تلاش­های گذشته ایران برای شکل­گیری نظم منطقه­ای تاکنون موفق نبوده است. رئیس دولت یازدهم (که خود سابقه مذاکره برای دست­یابی به نظم منطقه­ای برآمده از حضور همه قدرت­های منطقه­ای را دارد) به جوانب مختلف این امر اشراف کامل داشته و بایستی با اتخاذ رویکردی مناسب تلاش کند تا موانع موجود برای همکاری بین کشورهای عضو شورای همکاری با ایران برداشته شود.

با پايان يافتن جنگ ايران و عراق و پذيرش قطعنامه 598 از طرف ايران، ايران با تغيير سياست خارجي خود، سعي در نزديك كردن خود به همسايه‏هاي خود در خليج فارس نمود تا به جايگاه واقعي خود در منطقه خليج فارس دست يابد و از جهتي نيز خود را از انزواي سياسي خارج كند. با وجود اينكه كشورهاي حوزه خليج فارس از سياست تنش‏زدايي ايران حمايت كردند و آن را اتفاق مهم تلقي كردند اما در مورد بحث جزاير سه گانه بر مواضع گذشته خود تاكيد كردند و در اجلاسهاي مختلف شوراي همكاري خليج فارس، از امارات متحده عربي حمايت كرده­اند. از زماني كه امارات متحده عربي ادعاهايي را در باب جزاير سه گانه ايران در خليج فارس مطرح نمود شوراي همكاري خليج فارس همواره يكي از حاميان اصلي آن كشور و باني گسترش و بين‏المللي كردن بحران تنب و ابوموسي بوده است.

بحرین نیز با توجه به زمینه های تاریخی و ساختاری خاص خود، در پیامد روند منطقه­ای خیزش های مردمی در جهان عرب دچار بحران عمیقی شده که تا کنون تداوم داشته است. با توجه به اینکه اکثریت مردم این کشور را شیعیان تشکیل می­دهند حکومت مرکزی بحرین، ایران را منبع مهم تنش‌‌‌‌‌‌‌های کنونی شیعه و سنی برای خود قلمداد می­کند. در خصوص بحران این کشور مواضع جمهوری اسلامی ایران برخلاف اعضای شورای همکاری بوده است و همین موضوع به نوعی مهم­ترین چالشی است که دولت یازدهم نیز با آن مواجه خواهد بود. هرچند جمهوری اسلامی ایران هیچ گونه مداخله ای در بحران بحرین نداشت و فقط بعد از آغاز اعتراضات داخلی و خودجوش مردمی در این کشور که به حمایت از مخالفین پرداخت، اما شورای همکاری در سیاست­ها و اقدامات خود برای مهار بحران بحرین بخش مهمی از تلاش­ها و مواضع سیاسی ـ دیپلماتیک و تبلیغاتی خود را به جمهوری اسلامی ایران معطوف کرده است.

عوامل اختلاف آفرین فرامنطقه­ای:

دولتمردان شوراي همكاري خليج فارس از به قدرت رسيدن شيعيان در عراق نگرانند. اين نگراني به لحاظ دو مساله است: الف: محدود شدن اهل تسنن در عراق و تشكيل دولت شيعي، ب: تاثير اين روند بر شيعيان داخل اين حكومتها و خطر تحركات آنها در داخل اين كشورها. پس از سقوط صدام معادلات عراق به سود ایران رقم خورد و همین تغيير موازنه قوا در عراق سبب موضع‏گيري برخي از كشورهاي عربي مانند اردن و مصر و حمايت كشورهاي شوراي همكاري از آن شد. كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس از مدافعان بركناري صدام بودند ولی در پي آن نبودند که بعد از حمله آمريكا به عراق، شیعیان نقش اساسی را در عراق داشته باشند.

کشورهای عضو شورای همکاری خليج‌ فارس خواهان حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای در خليج ‌فارس هستند و این در تعارض با منافع جمهوری اسلامی ایران است. تمایل به حضور قدرت­های فرامنطقه­ای نقطه تعارض بین شورای همکاری با ایران که معتقد است باید امنیت به وسیله همه کشورهای منطقه و با یک همکاری جمعی صورت بگیرد. دخالت قدرت­های بانفوذ در یک منطقه می­تواند موجب رقابت در میان دولت­های آن منطقه شود و یا برعکس همکاری کشورهای آن منطقه را به دنبال می­آورد. منطقه خلیج فارس به عنوان منطقه ای ثروتمند و به لحاظ ژئواستراژیک و ژئو اقتصادی مهم، ساختاری متناقض همراه با گفتمانی امنیتی دارد که احتمال بی ثباتی و جنگ و ستیز را به خودی خود تسهیل می کند. وجود چند کشور کوچک، در کنار چند کشور به لحاظ اندازه متوسط و بزرگ و حاکم بودن نوعی رویکرد بی اعتماد، امکان منازعه بین بازیگران منطقه را همواره باقی می گذارد. از زمان خروج نیروهای انگلیسی از خلیج فارس تا کنون به رغم اهمیت موضوع امنیت برای کشورهای منطقه به دلیل عدم اتفاق نظر میان آنها در انتخاب یک راهکار مناسب، ترتیبات امنیتی در منطقه را به نوعی کشورهای خارج از منطقه تعیین کرده اند. اگر چه رویکرد ایران به کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس؛ بهبود روابط با آن کشورهاست ولی تیرگی روابط تهران- واشنگتن و وجود بحران های مختلف میان دو کشور این رویه را تا حد زیادی به حاشیه کشانده است. این رهیافت حاکم بر منطقه موجب روابط تناقض آمیز کشورهای عربی این آبراه و بی اعتمادی آنان نسبت به همسایه شمالی خود شده است.

جنگ داخلی سوریه نیز همچنان نقطه اختلاف بین ایران و شورای همکاری خلیج فارس محسوب می‌‌‌‌‌‌‌شود و هر دو طرف از طرفین درگیر در جنگ حمایت می‌‌‌‌‌‌‌کنند. ایران از حکومت سوریه حمایت سیاسی و نظامی می‌‌‌‌‌‌‌کند، درحالی که عربستان سعودی و قطر از اپوزیسیون سوریه حمایت می‌‌‌‌‌‌‌کنند و شورای همکاری خلیج فارس به طور کلی در حال حاضر ائتلاف ملی نیروهای  اپوزیسیون را نماینده رسمی سوریه می‌‌‌‌‌‌‌داند. همین موضوع به عنوان مهم­ترین چالش برونزای منطقه ­ای است که روابط ایران و شورای همکاری خلیج فارس را تحت تاثیر قرار داده است. مطمئنا یکی از مسائل مهم پیش روی سیاست خارجی دولت منتخب موضوع سوریه است. حسن روحاني در مورد “بحران سوريه” معتقد است: «تراژدي انساني در سوريه در شرايط وخيمي قرار گرفته و همگي مي بايستي براي پايان دادن به آن تلاش نماييم. بحران سوريه با مداخله برخي کشورهاي منطقه اي و بين المللي شدت گرفته است. از ديدگاه من ايران مي تواند ميانجي اي مناسب براي رفع بحران سوريه و رسيدن آن کشور به حکومتي کارآمد و مردم سالار باشد».

دورنمای رخداد:

باید توجه داشت که ایران در منطقه ای قرار دارد که منابع واگرایی آن نسبت به همگرایی بیشتر است. در نتیجه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باید به این سمت باشد که هر حرکتی که بتواند که بین تهران و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس صمیمیت و مودت برقرار کند و اعتماد دوجانبه را تحکیم ببخشد، گامی است در جهت امنیت و توسعه ی پایدار در منطقه و حفظ ثبات در آبراه خلیج فارس و از حضور قدرت های فرا منطقه ای جلوگیری می کند. پس سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به سوی همکاری و همگرایی منطقه ای با این شورا می باشد. در این میان بایستی با پیگیری سیاست خارجی یکپارچه و دوری از هیجان زدگی، تصمیماتی صحیح در راستای منافع ملی جمهوری اسلامی ایران اتخاذ شود و در صحنه عمل نیز مسئولان سیاست خارجی تلاش نمایند تا روابط با همسایگان عربی ایران در خلیج فارس وارد فاز جدیدی از تعامل و تنش زدایی شود. 

مطالب مرتبط