مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

تفاوت هاي دمشق و قاهره براي تل آويو؛ نگاهی به چرایی سکوت اسرائيل درقبال تحولات سوريه

اشتراک

 

سيد مهدي مدني

مرکز مطالعات بین المللی صلح – IPSC

 

بیان رویداد:

تحولات داخلي كشورهاي خاورميانه از جمله اموري است كه محدود به مرزهاي كشورهاي اين منطقه نبوده و مانند يك ظرف جوشان كه ذرات آن به بيرون پرتاب مي شوند، محيط اطراف را درگير كرده و همسايگان و حتي كشورهاي دور دست را متاثر ساخته است. تحولات تونس و مصر شاهدي است بر اين مدعا و نشان داده كه كشورهاي عرب منطقه با تاسي از اين حركت آزادي خواهانه و تحول خواه مي توانند حكام مادام العمر را به زير بكشانند. اما در بعد ديگر حكام و سياست ورزان نيز با رصد كردن تحولات منطقه همواره كوشيده اند تا با موج ايجاد شده یا به مقابله برخيزند و یا آن را در جهت اهداف مطلوب هدایت کنند و بازیگران فرامنطقه اي نیز می كوشند اند تا تحولات جاري را بر اساس منافع خويش مديريت كنند. اما در تحولات مصر ديديم كه آمريكا و اسرائيل چگونه تلاش نمودند تا روند تحولات را با مطلوبیت های خویش تطابق دهند. در همين فضا شاهد آن بوديم كه اسرائيل در مورد مصر بارها و بارها موضع گيري كرده و روند تحولات انقلابي مصر را رصد كرده و نسبت به تبعات تندروانه برخي گروه ها هشدار داده و مي دهد. این موارد نشان داده و می دهد که تل آويو به راستي نگران آينده مصر و روابطش با اين كشور است.

اما آنچه در اين مدت مي تواند محل بحث باشد آن است كه چرا اسرائيل در قبال تحولات داخلي سوريه، كه پس از کشتارهای زمان حافظ اسد بي سابقه بوده است، سكوت مطلق را در دستور كار خود قرار داده است. در این نوشتار می کوشیم تا این سکوت معنا دار را تبیین کنیم.

تحلیل رویداد

نا آرامی ها سوریه در حالی ادامه دارد و احتمال فراگیر شدن آن می رود که هر روز بر تعداد کشته شدگان افزوده می شود و البته آمارهای مختلفی نیز از این تعداد منتشر می شود. دولت بشار اسد کوشیده تا این بحران را متوقف کند و با کاربست برخی اقدامات کوشیده تا جلوی این بحران را بگیرد. ایجاد کابینه جدید و لغو حالت فوق العاده در سوریه از جمله این اقدامات بوده است. در همین فضا دولت سوریه از دخالت های خارجی نیز خبر داده است و مشخصا انگشت اتهام را به سوی عبدالحلیم خدام نشانه رفته است. البته در این مجال هدف پاسخ گفتن به چرایی شروع نا آرامی ها در سوریه نیست بلکه هدف تبیین این موضوع است که چرا اسرائیل به عنوان یک بازیگر مشکل ساز برای سوریه در قبال این تجئلات سکوت اختیار کرده است؟

اگر جدال و  جنگ هاي سوريه و اسرائيل ، كه به درازناي تاسيس اسرائيل است، را به ياد بياوريم، اين سكوت بيش از پيش معنا مي يابد. اسرائيل همواره با سوريه و اقدامات نظام اسد در لبنان و فلسطين مخالف بوده است و همواره سوريه را به نا امن سازي لبنان و حمايت از آنچه که وی گروه هاي افراطي مخالف روند صلح خاورمیانه می داند، متهم كرده است. علاوه بر این اسرائیل، سوریه را در کنار ایران به عنوان اصلی ترین حامیان حزب ا… لبنان به حساب می آورد و آنها را عامل اصلی نا آرامی های لبنان بشمار می آورد. در مقابل سوريه نيز هماره اسرائيل را اشغال گر خوانده و اين بازيگر را عامل جنگ هاي منطقه دانسته است . خاصه آنكه بلندي هاي جولان كه بخشي از سرزمين سوريه است در اشغال صهيونيست ها است. به اين موارد اتهام افكني اسرائيل عليه سوريه مبني بر دست داشتن در قتل رفيق حريري را بايد اضافه كرد. لذا به نظر می رسد که اسرائیل از کوچکترین فرصتی برای ضربه زدن به اسرائیل بهره ببرد. اما شاهد آن هستیم که اسرائیل تا کنون موضع گیری رسمی در قبال این تحولات نداشته و برخلاف آنچه ما در قاهره شاهد بودیم هیچ اقدام عملی نیز برای هدایت نا آرامی ها صورت نداده است.  حتی نتانیاهو در دستور العملی هر گونه موضع گیری در قبال اتفاقات سوریه را ممنوع کرد. نخست‌وزير اسرائیل به وزراي كابينه خود دستور داد تا در خصوص حوادث جاري در سوريه سكوت كرده و از هر گونه اظهار نظري در اين باره خودداري كنند. به گزارش راديو ارتش اسرائیل، بنيامين نتانياهو  هر گونه اظهار نظر وزراي كابينه خود و مسئولان اين رژيم درباره حوادث سوريه را به دليل ترس از خطرات آن عليه اين رژيم ممنوع كرده است.

اما اينكه چرا اسرائيل تا كنون در قبال تحولات داخلي سوريه، برخلاف انقلاب مصر سكوت اختيار كرده و حتي شبيه متحد خود يعني آمريكا، اقدامات اسد در زمينه برخورد با مخالفين را محكوم نكرده و حتی برای به ثمر سیدن این اعتراضات حداقل در ظاهر هیچ اقدامی انجام نداده است، مي توان دلايلي را برشمرد.

1- در وهله اول مي توان گفت كه اسرائيل به فراست دريافته كه در صورت موضع گيري در قبال تحولات داخلي سوريه و حمايت از معترضان سمت و سوي رفتار دولت با معترضین جهت ديگري خواهد يافت.  بواقع دولت هایی که از وجود دشمن خارجی در سیاست های خود بهره می برند، چه درست و چه غیر واقعی، وجود و دخالت دشمن خارجی را اهرم مناسبی برای سرکوب می دانند و دولت سوریه نیز از این امر جدا نیست. لذا اسرائیل دریافته که اگر به طور رسمی از این اعتراضات حمایت کند دست دولت اسد برای سرکوب باز تر خواهد شد.

2- در وهله دوم كه از مورد اول مهم تر می باشد آن است که  اسرائيل در قبال آينده نظام سوريه و شكل بندي هاي آتي در كشور سوريه تصور خاصي ندارد. حضور جنبش هاي سلفي در منطقه و رسوخ اين گروه ها در سوريه مي تواند زنگ خطر جدي براي اسرائيل باشد. اين گروه ها كه گفته مي شود توسط عربستان ( بندر بن سلطان و تايف بن عبدالعزيز، رئيس شوراي امنيت ملي عربستان و وزير كشور عربستان) حمايت مي شوند از مرزهاي عراق، لبنان و اردن وارد سوريه شده اند و تمركز خود را بر شهر درعا گذاشتند و بعضا وارد فاز مسلحانه نيز شده اند. ( به همين دليل مي بينيم كه در روزهاي گذشته بيشترين درگيري ها در شهر درعا صورت گرفته است)اين گروه ها در نبود دولت مركزي و يا سقوط دولت فعلي مي توانند به قدرت نزديك شوند و آنوقت اسرائيل در تماميت با مشكل مواجه مي شود. بواقع اسرائيل علي رغم تمام مشكلاتي كه با سوريه دارد، به اين نكته واقف است كه سوريه حداقل در کوتاه مدت مقابله نظامی و حذف نظام سیاسی اسرائیل را در دستور کار خود قرار نداده است. خاصه آنکه سوریه به طور غیر مستقیم و از طریق میانجی گری ترکیه با اسرائیل بر سر تخلیه بلندی های جولان سر میز مذاکره نشسته است و به تعبیری می توان گفت که اسرائیل را مورد شناسایی قرار داده است. حال آنكه در صورت سقوط نظام فعلي و در نبود يك اپوزيسيون منسجم، فضا براي رشد گروههاي سلفي مهيا مي شود و آنوقت اسرائيل علاوه بر از دست دادن نظام سياسي مصر در شمالي غربي خود، بايد در فكر مقابله با دشمني بنياد گرا در شرق نيز باشد. روزنامه «فیگارو» نیز در تحلیلی که روز 4شنبه 27 اپريل از برخي روزنامه هاي اسرائيل ارائه داد، به احتمال در دست گیری ضمام امور توسط گروه اخوان المسلمین اشاره کرده است و معتقد است که در صورت فروپاشی نظام اسد این گروه با توجه به انسجام و خواستگاهی که دارد می تواند قدرت را بدست گیرد. اين تحليل جندان اشتباه در نيامد چرا كه اخوان المسلمين در بيانيه اي كه فرداي آن منتشر كرد براي اولين بار از مردم سوريه خواست تا در تظاهرات روز «خشم جمعه» شركت كنند.  لذا علاوه بر این که اسرائیل در مصر باید اقدامات اخوان المسلین را رصد کند باید از نظام آتی سوریه نیز نگران باشد. ضمنا بايد به اين نكته توجه داشت كه نظام سياسي سوريه هيچ گاه اجازه رشد و تكاپو به گروه هاي بنياد گرا نداده است و همين امر نكته اي مثبت براي اسرائيل به حساب مي آيد. حال آنكه سقوط دولت اسد ديگر پيش بيني روندهاي آينده را با مشكل جدي مواجه مي كند. (البته این امور به معنای آن نیست که دخالت خارجی در سوریه وجود ندارد. مقامات سوريه در هفته هاي اخير نسبت به مداخلات خارجي در كشورشان هشدار داده اند. براساس برخي گزارش ها گروه 14 مارس لبنان و حتي عربستان در تحريك مخالفان اسد دست دارند.)

دورنمای آینده

بی شک اسرائیل سوریه را یک نظام درد سر ساز و تهدیدی برای کیان سیاسی خود می داند و هموراه موضع گیری های سران سياسي این سامان نیز این مسئله را نشان داده است. اما با این حال اسرائیل از آن جهت که نسبت به قدرت گیری گروه های تندرو اسلامی در سوریه مظنون است ترجیح می دهد که در حال حاضر در ناآرامی های سوریه سکوت اختیار کند. اسرائیل ترجیح می دهد که در اوضاع کنونی سیاست صبر و انتظار را درپیش بگیرد و تنها ناظر این تحولات باشد. بايد گفت كه اسرائيل تنها از تغيير معادلاتي حمايت مي كند كه خود بازيگر اصلي آن باشد. ضمن اینکه نباید بعید دانست که سوریه در خفا به مسئولین اسرائیلی این هشدار را داده باشد که در صورت جدی شدن نا آرامی ها، سوریه این ناآرامی ها را به اسرائیل منتقل کند.

مطالب مرتبط