دکتر رضا دهقانی
کارشناس ترکیه
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
تغییر جایگاه و کارکرد نظامیان ترکیه
اگر مروری کوتاه از قدرتگیری حزب عدالت توسعه داشته باشیم. این حزب در سال 2002 وقتی به سرکار آمد نظامیان به انتخاب مردم احترام گذاشتند. اما حرکتی که آقای اردوغان انجام داد؛ لایحه اصلاحات ترکیه به ویژه بند سی و پنج خدمت عمومی (که عنوان میکرد: در مواقع بروز بحرانها، که سیاستمداران قادر به اداره بحرانها در این شرایط نیستند، ارتش میتواند وارد عمل شود و بعد از کنترل بحرانها توسط نظامیان، مجددا قدرت به مردم و سیاستمداران واگذار میشود. ) را اصلاح کرد.
این روند از سال 2002 شروع و باعث تضعیف ارتش و نیروهای مسلح شد. این مسئله در سال 2011 باعث حرکت جمعی نظامیان شد، یعنی استعفای بالغ بر دویست و هفتاد نفر از آنها، که عالیترین ژنرالهای ترکیه بودند. این استعفای جمعی عاملی بود که اردوغان افسران جوان را به درجه ژنرالی ارتقاء و آنها را به پستهای مهمی بگمارد. همچنین بخش اعظم این افراد مستعفی، هم به حبسهای بلند مدت محکوم شدند از جمله کنعان اعظم که به اتهام کودتای 1980 به حبس بلند مدتی محکوم شد. این وضعیت نظامیان ترکیه تا سال 2012-2013 بود. این امر را باید در مقابل سیاست کلی حزب عدالت توسعه قرار داد. این سیاست که سیاستی مبتنی بر نو عثمانگرایی است و تقریبا بعد از بهار عربی یا انقلابهای منطقه، کشورهای پیرامونی از جمله سوریه و عراق را در بر گرفت. در این بین چنین ارتشی دیگر نیروهای نظامی که پیرو الگو و انگارهای کمال آتاتورک باشند و مطابق وصیت کمال مامور حفاظت جمهوری در داخل و در بیرون باشند (چنانچه کمال آتاتورک جمله ای با این مضمون که صلح در داخل و صلح در بیرون ) دارد نیستند. چون شاکله و ساختار این نظامیان هم از لحاظ مجرای قانونی و اصلاحاتی که در قانون صورت گرفته، و هم از لحاظ ساختار کارگزاری که اردوغان اعمال کرده است؛ یعنی برکنارکردن ژنرالهای مختلف و برسرکار آوردن نیروهای طرفدار خود، تغییر داده است. بنابراین کارویژهی این نیروها امروزه تفاوت میکند و به نظر میرسد بیش از آنکه حافظ جمهوری ترکیه باشند در خدمت اهداف حزب عدالت توسعه و به طور مشخص اهداف اردوغان هستند.
تقسیم بندی نخبگان نظامی ترکیه
نخبگان نظامی را باید به دو دسته تقسیم کرد: نخبگانی که امروزه مهجور شدهاند و در انزوا به سر میبرند و در طی این مدت به ویژه از سال 2008 و از واقعهی پتک آهنین یا همان ارگنه نون بازنشست شدند و حتی امروزه مورد بیمهری قرار دارند. و همچنین نخبگانی که امروزه بر سرکار هستند و اقتدار دارند. گروه اول همنوا با احزابی مانند جمهوری خواه خلق و حزب حرکت ملی هستند و خواهان بازگشت اقتدار ارتش در چارچوب همان اقتدار کمالی و به ویژه بند سی و پنج خدمت عمومی هستند. در این راستا کمال قلیچدار اغلو حتی یکی از بزرگترین انتقاداتی که به آقای اردوغان و حزب عدالت توسعه دارد این است که؛ فخر و شکوه مردم ترکیه که همان ارتش ترکیه بود (که یک ارتش آزادی خواه که اشاره به جنگهای یونان میکند که یونانیها را از نقاط مختلف اخراج کردند) توسط اردوغان نابود شده است. این گروه معتقدند که ارتش باید جایگاه خود یعنی حافظیت جمهوریت خود را حفظ کند. اما نخبگانی که امروزه سرکار هستند تبدیل به یک بنیه قدرت به سیاستهای تهاجمی ترکیه در فرا مرزها شدهاند. یعنی به گونهای که برخی ترکها اذعان دارند آنها الگویی به تقلید از ایران طراحی کردهاند؛ (که همچون سپاه قدس در خارج از مرزها اهداف و سیاستهای خود را پیش ببرد. ) چیزی که در سوریه هم اکنون انجام میدهند. در واقع این نخبگان مستقل نیستند و نگاه آنها به سیاست خارجی تابع سیاستمداران و سیاستگذاران ترکیه است. سیاستگذاری کلان ترکیه توسط آقای اردوغان و حزب عدالت توسعه صورت میگیرد و عملکرد آنها در چارچوب سیاستهای نوعثمانی است. نکته دیگر آنست که حرکت نظامیان ترکیه تابع سیاستهای کلی ناتو است. لذا از این دو مجرا این نخبگان متاثر میشوند و استقلال عملی چون قبل ندارند.
امکان اختلاف نظامیان با دولت و حتی کودتا علیه دولت
اگر به حوادثی قبل نظری بیفکنیم؛ تجربه سالهای 1961، 1971، 1980، 1997 که به طور پی درپی پنج کودتا پشت سرهم صورت گرفت؛ همگی مواردی بودند که سیاستمدارها ناکارآمد بودند. اما در حال حاضر یک سیاست مدار و حزب بر سرکار است و مخالفت با نیروهای رقیب است. ولی در مواقع کودتا، سیاستمدران و احزاب به توافق نمیرسیدند و در نتیجه ارتش از اردوگاهها وارد عمل میشد و با تصرف کاخ ریاست جمهوری، قدرت را دست میگرفت. ولی اکنون ماهیت شرایط کنونی کاملا متفاوت است و رقابت بین احزاب است. لذا با توجه به این شرایط اصالت نیروهای نظامی ترکیه کاملا تغییر کرده است. اصالتی که این نظامیان تا قبل از سال 2002 و به ویژه سال 2011 داشتند؛ مامور حفظ جمهوری ترکیه بودند و قانون اساسی در بند سی و پنج هم همین وظیفه را اعلام میکند یعنی در مواقعی که ترکیه مخدوش میشود و به هرج و مرج میافتد، نظامیان هستند که باید امنیت ترکیه را حفظ کنند. ولی سیاستهای نوعثمان گرایی آقای اردوغان سبب ناآرامیها و انفجارهایی در استانبول و آنکارا شد. و باید گفت هم اکنون ارتش ترکیه مامور، سیاستهای اردوغان در داخل است. کما اینکه اعتراض چند صد نفر که در دیاربکر صورت گرفت، با خشونت ارتش متفرق شد. یعنی این ارتش برای حفظ و استقرار جمهوریت نیست. بلکه ابزاری در خدمت حزب عدالت توسعه است. نکته دیگر این است که سیستم ترکیه تا قبل از سال 2002 بر این امر تاکید میکرد که از هر گونه ماجراجویی در ورای مرزها خودداری شود و کاملا هدف امنیت، در داخل مرزهای ترکیه متمرکز شده بود. همین تفکر سبب شد در جنگ جهانی دوم آلمانها نتوانند از دریای سیاه فراتر آیند و حتی استالین از تسلط ترکیه ناتوان ماند. اما سیاستها نو عثمانی و بلندپروازیهایی اردوغان باعث شده این کارویژه نظامیان در داخل ترکیه در خدمت برون مرزی و سیاست تهاجمی آنکارا قرار بگیرد. این کارکرد به راحتی در مسئله همکاری با داعش و تربیت نیروهای تروریستی توسط سازمانهای اطلاعاتی ترکیه کاملا مشهود است. در این میان ظهور کودتا توسط نظامیان بعید به نظر میرسد. چرا که نسلی نظامیان کنونی ترکیه، نسل ناشی از تصفیه هایی ده سال پیش است. یعنی آن دسته از نظامیان با تجربه که دست پروردهی دوران آقای اجویت و دیگر سیاستمداران هستند یا خانه نشین شدهاند یا در حبس به سر میبرند. در واقع هر چند شکاف حزب حاکم با این گروه زیاد است. ولی نظامیان بر سرکار طرفداران حزب عدالت توسعه هستند. در این حال مسلما پتانسیل فروخفتهای دارند ولی اینکه منجر به کودتا در شرایط فعلی شود بعید است. چنانچه اردوغان بیان میکند: علت آنکه ترکیه به اتحادیه اروپا نپیوسته است همین خطر کودتاست. لذا چشم انداز آینده ترکیه عدم تمایل مردم به انجام کودتا است. بنابراین گرچه کودتا بعید به نظر میرسد ولی شکاف در لایههای بالا احساس میشود.
واژگان کلیدی: تغییر جایگاه نظامیان ترکیه ، حزب حاکم ترکیه، تغییر کارکرد نظامیان ترکیه، نظامیان ترکیه