فاطمه خادم شیرازی
پژوهشگر و مدرس دانشگاه
مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC
دونالد ترامپ در طول دوران ریاستجمهوری خود و همچنین در مبارزات انتخاباتیاش به دنبال تقویت روابط با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بود. او به اهمیت این روابط برای امنیت و ثبات منطقه غرب آسیا تأکید میکرد و خواستار همکاری نزدیک تر برای مقابله با تهدیدات مشترک، بهویژه از جانب ایران بود. علاوه بر این، ترامپ همچنین بر لزوم مشارکت مالی بیشتر کشورهای خلیج فارس در تأمین امنیت خود و قراردادهای تسلیحاتی و مشارکتهای استراتژیک با این کشورها توجه ویژهای داشت. لذا با ورود دوباره ترامپ به صحنه سیاسی، انتظار میرود که رویکرد آمریکا به امنیت در خلیج فارس تغییراتی را تجربه کند.حال با این سوالات روبرو هستیم که چشمانداز امنیتی خلیج فارس پس از انتخابات 2024 چه خواهد بود؟چگونه کشورهای خلیج فارس به سیاستهای ترامپ پاسخ خواهند داد؟ و آینده روابط آمریکا و شورای همکاری خلیج فارس چگونه خواهد بود؟
-ترامپ و چشمانداز امنیتی خلیج فارس
چشمانداز امنیتی در خلیج فارس به شدت تحت تأثیر روابط نظامی و امنیتی آمریکا با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس است. به عنوان نمونه، این کشورها به دنبال تقویت همکاریها برای رویارویی با تهدیدات امنیتی مشترک هستند. در نتیجه، تنشها و همکاریها در این منطقه میتواند تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله وضعیت سیاسی داخلی و خارجی بازیگران اصلی ، تقویت همکاریهای اقتصادی و نظامی با کشورهایی مانند اسرائیل میتواند به تغییر موازنه قدرت در منطقه منجر شود.
یکی از نگرانی های اصلی، احتمال تشدید تنش با ایران است. دولت دوم ترامپ ممکن است کارزار «فشار حداکثری» خود را تشدید کند و احتمالاً اقدامات تهاجمیتر مانند تشویق اسرائیل برای حمله به تأسیسات هستهای ایران را تایید کند. چنین سناریوهایی می تواند اصطکاک قابل توجهی با برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس ، به ویژه با توجه به نزدیک شدن عربستان به ایران با میانجی گری چین ایجاد کند. آشتی فعلی منطقهای تنشها را کاهش داده و فرصتهای جدیدی را برای همکاریهای اقتصادی و امنیتی باز کرده است. تجدید رویارویی ایران و آمریکا می تواند این دستاوردها را به خطر بیندازد و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را مجبور کند تا تعادل ظریفی بین مشارکت استراتژیک خود با واشنگتن و تلاش هایشان برای حفظ ثبات با تهران برقرار کنند.(1)
بازگشت ترامپ به قدرت، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را با بلاتکلیفی زیادی مواجه می کند، به ویژه در شرایطی که درگیری های جهانی – از جنگ اوکراین تا تشدید درگیری ها در غزه، لبنان، و یمن – فشارهای منطقه ای موجود را تشدید کرده است. رهبران خلیج فارس به طور فزاینده ای در حال حرکت در دنیای چند قطبی هستند کشورهای حوزه خلیج فارس ممکن است شراکت خود با چین و روسیه را برای تضمین ثبات اقتصادی و تضمین های امنیتی تسریع کنند. تمركز مستمر آمريكا صرفاً بر پيمانهاي دفاعي، بدون پرداختن به نيازهاي اقتصادي و ديپلماتيك گستردهتر، ميتواند كشورهاي خليج فارس را بيشتر به مدار نفوذ پكن و مسكو سوق دهد و اساساً اتحادهاي منطقه را تغيير دهد و نفوذ واشنگتن را كاهش دهد. استراتژی قبلی دولت ترامپ به شدت ریشه در معامله گرایانه و رویکرد اسرائیل محور داشت . اما با توجه به پیچیدگیهای چشمانداز ژئوپلیتیکی امروز در خلیج فارس، سیاستگذاران در این کشورها بیشتر به امنیت پایدار و رشد اقتصادی توجه دارند.(2)
-مواضع کشورهای خلیج فارس نسبت به سیاستهای ترامپ
کشورهای عربی خلیج فارس از پیروزی رئیس جمهور منتخب استقبال کردند. ملک سلمان بن عبدالعزیز آل سعود پادشاه و محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی به ترامپ تبریک گفتند و امارات متحده عربی گفت: امارات و آمریکا با مشارکت پایدار ما بر اساس جاهطلبیهای مشترک برای پیشرفت متحد شدهاند.قطر، یکی از اولین کشورهایی که به ترامپ تبریک گفت، به دلیل روابطش با حماس، برای تلاش های آمریکا برای دستیابی به آتش بس در غزه ضروری شده است. (3)کشورهای حوزه خلیج فارس مانند امارات، عربستان سعودی و قطر ممکن است بازگشت ترامپ را فرصتی برای تقویت نفوذ منطقهای خود با حمایت آمریکا ببینند. در حالی که هدف آنها حفظ استقلال استراتژیک با دوری از دخالت مستقیم در درگیری ها است، سیاست های ترامپ می تواند تعادل دیپلماتیک آنها را با آمریکا پیچیده کند. اگر ترامپ به دنبال تمدید توافق باشد، احتمالاً بر متقاعد کردن کشورهای دیگر خلیج فارس و احتمالاً عربستان سعودی برای رسمی کردن روابط با اسرائیل تمرکز خواهد کرد.(4)
تحلیلگران معتقدند دور دوم ریاست جمهوری ترامپ می تواند به رهبران خلیج فارس فرصتی بدهد تا از رویکردی متعادل تر در قبال مناقشه اسرائیل و فلسطین حمایت کنند. بدون این توازن، حمایت آمریکا از اسرائیل به بی ثباتی منطقه ای دامن می زند و روابط آمریکا و خلیج فارس را متشنج می کند.وضعیت آشفته یمن نیز همچنان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را ناآرام کرده است. اما نگرانی عربستان این است که شرایط منطقهای میتواند منجر به درگیری مجدد شود. رهبران خلیج فارس به جای ادامه سیاست های دولت بایدن برای انجام عملیات نظامی علیه حوثی ها به عنوان ابزاری برای بازگرداندن ثبات در خلیج عدن و دریای سرخ، می خواهند ببینند ترامپ برای آتش بس غزه چه میزانی تلاش می کند.(5)
ترامپ در این دوره احتمالاً به تقویت روابط و همکاری های دفاعی، مبارزه با تروریسم و مشارکت های اقتصادی را در اولویت قرار می دهد. با دیدگاه ترامپ در مورد سیاست خارجی عملگرایانه و مبتنی بر منافع همسو می باشد.در عین حال، این مشارکت ها ممکن است روابط با ایران را پیچیده کند، زیرا هم عربستان سعودی و هم امارات متعهد به مهار نفوذ ایران در منطقه هستند. مشارکت نزدیک ترامپ با این کشورهای حاشیه خلیج فارس ممکن است آنها را برای اتخاذ مواضع قوی تری علیه نفوذ ایران در یمن، سوریه و عراق جسارت کند.با این حال، ترامپ همچنین ممکن است از خویشتن داری دفاع کند، به خصوص اگر خصومت ها ثبات بازارهای نفت را که تأثیر مستقیمی بر اقتصاد جهانی دارد، تهدید کند.همسویی ترامپ با عربستان سعودی و امارات می تواند محل مناقشه باشد، زیرا ترکیه اغلب خود را در سمت مخالف سیاست های خلیج فارس، به ویژه در لیبی و قطر، جایی که نفوذ ترکیه با نفوذ عربستان سعودی و امارات در تضاد است، دیده است. (6)
-آینده روابط نظامی آمریکا و شورای همکاری خلیج فارس
کشورهای حاشیه خلیج فارس، عمدتاً رویکرد معاملاتی و بسیار شخصی ترامپ در سیاست خارجی را به دلیل شباهت به شیوههایی که مقامات شورای همکاری خلیج فارس با یکدیگر و در صحنه بینالمللی تجارت میکنند، ارزیابی میکنند. میزان ارتباط نزدیک شخصیتهای بلندپایه عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی خلیج فارس با ترامپ و حلقه نزدیک او در طول چهار سال گذشته نیز میتواند نویدبخش توانایی آنها برای معامله با دولت دوم ترامپ باشد.از سوی دیگر، رهبران شورای همکاری خلیج فارس در مورد غیرقابل پیش بینی بودن ترامپ و این که آیا سیاست های او می تواند به بی ثباتی بیشتر در خاورمیانه دامن بزند، نگرانی هایی دارند. بازگشت ترامپ به دنبال تغییرات قابل توجهی در منطقه رخ می دهد و هنوز مشخص نیست که تیم جدید ترامپ چگونه با محیط جدید سازگار خواهد شد.(7)
در روابط با کشورهای حوزه خلیج فارس، ترامپ احتمالاً پاسخگوی مواضع عربستان و امارات خواهد بود و از هرگونه اقدام نظامی علیه حوثی ها توسط ائتلاف عربی و دولت شناخته شده بین المللی با پشتیبانی اطلاعاتی و لجستیکی گسترده حمایت می کند. این حمایت ممکن است به قراردادهای نظامی و تجاری بزرگتر با کشورهای حاشیه خلیج فارس مرتبط باشد.(8)
از طرفی،مواضع مبهم ترامپ در مورد حملات سال 2019 به تأسیسات نفتی عربستان سعودی در خریص و بقیق، این تردید در میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در مورد قابل اعتماد بودن تعهدات آمریکا در قبال امنیت آنها ایجاد کرده است. در دور دوم ریاست جمهوری ترامپ، کشورهای حاشیه خلیج فارس امیدوارند که شاهد سیاست «سرسختی کنترل شده» باشند – رویکردی متعادل که از رفتار تهاجمی ایران بدون ایجاد تشدید غیر ضروری جلوگیری می کند. چنین سیاستی فشار دیپلماتیک و اقتصادی پایدار را با تضمین های امنیتی معتبر برای حفاظت از منافع خلیج فارس و در عین حال حفظ ثبات شکننده حاصل از مصالحه عربستان و ایران ترکیب می کند.
چالش دیگر حمایت بی قید و شرط ترامپ از اسرائیل است که می تواند اصطکاک بین آمریکا و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس ایجاد کند. در حالی که برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس روابط خود را با اسرائیل از طریق توافق آبراهام عادی سازی کرده اند، حمایت بی قید و شرط آمریکا از اسرائیل – و احتمال تشویق ترامپ به دولت نتانیاهو اسرائیل برای حمله به تاسیسات هسته ای ایران – این پتانسیل را دارد که به طور جدی منطقه را بی ثبات کند و شورای همکاری خلیج فارس را تحت فشار قرار دهد. (9)لذا ، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با بلاتکلیفی زیادی مواجه هستند، به ویژه در شرایطی که درگیری های جهانی – از جنگ اوکراین تا تشدید درگیری ها در غزه، لبنان و ایران ممکن است این روابط در زمان ترامپ یک مسئولیت باشد.(10)
همچنین انتظار می رود که ترامپ به دنبال تقویت روابط دفاعی و امنیتی با عربستان سعودی باشد و معاملات تسلیحاتی در مقیاس بزرگ را که در دوره اول ریاست جمهوری او ایجاد شده بود، مشابه قرارداد تاریخی تسلیحات از سر بگیرد. این قراردادها احتمالاً شامل تأمین سیستمهای تسلیحاتی پیشرفته و حمایت مستمر از قابلیتهای دفاعی سعودی خواهد بود. این استراتژی با هدف دستیابی به ثبات منطقهای و تقویت تعادل امنیتی در مواجهه با چالشهای منطقهای، بهویژه چالشهای مرتبط با ایران است. همچنین پیشبینی میشود که عربستان سعودی برای دسترسی به برنامه مقالات دفاعی مازاد آمریکا (EDA) در اولویت قرار گیرد، و به این کشور اجازه میدهد تجهیزات دفاعی مازاد را با قیمتهای پایین خریداری کند،(11) و در نتیجه توانایی خود را برای مدرنسازی سیستمهای دفاعی خود با هزینههای مقرون به صرفه افزایش دهد.
علاوه بر این، عربستان سعودی می تواند واجد شرایط میزبانی از انبارهای نظامی آمریکا باشد، اقدامی استراتژیک که همکاری نظامی بین دو کشور را تقویت می کند و موقعیت عربستان سعودی را به عنوان یک شریک دفاعی کلیدی در منطقه مستحکم می کند.(12)در این راستا، ریاض با دو مانع اصلی مواجه خواهد شد که مانع از دستیابی این سلاح های پیشرفته آمریکایی می شود، اولین مانع، رابطه اش با چین است. دومین مانع، تقاضای آمریکا برای حفظ برتری کیفی نظامی اسرائیل در هرگونه فروش منطقه است. پیش از این، قراردادهای اسرائیل با مصر و اردن منجر به فروش تسلیحات پیشرفته آمریکایی به هر کشوری شد، اما محدودیتهای بعدی بر قابلیتهای تسلیحاتی اعمال شد.شاید توافق عادی سازی تا حدودی نگرانی های این کشور در مورد برتری کیفی نظامی را کاهش دهد، اما حل و فصل جزئیات عملیات فروش مربوطه مطابق با مقررات آمریکا ضروری خواهد بود.(13)
تحلیلگران معتقدند خریداران ممکن است ترامپ را معامله گرتر بدانند، و به طور بالقوه آنها را به این باور می رساند که خرید تسلیحات بیشتر باعث نفوذ بیشتر آنها بر او می شود. اما هشدار می دهند که ترامپ احتمالاً قصد دارد فروش تسلیحات به کشورهای خلیج فارس را افزایش دهد و برخی از آنها را برای خرید بیشتر تحت فشار قرار دهد، حتی اگر این به نفع آنها نباشد. عربستان سعودی و امارات با مشارکت دیگران در توسعه راه حل های پنجم و ششم به جای دستیابی به راه حل، رویکرد استراتژیک متفاوتی را انتخاب کرده اند.سعودیها علاقه خود را برای پیوستن به برنامه هوایی جنگی جهانی بریتانیا، ایتالیا و ژاپن (GCAP) ابراز کردهاند ، اگرچه گزارشها نشان میدهد که ژاپن تمایلی ندارد. اجازه دهد که این اتفاق بیفتد. در همین حال، گزارش شده است که امارات متحده عربی به شرکت در برنامه جت جنگنده KF-21 کره جنوبی علاقه نشان داده است.و البته، هر کشوری در منطقه در مورد تسلیحات تمایلات کمی متفاوت دارد. برای امارات، قرارداد F-35 ممکن است مشروط به موضوعات دیگری مانند نقش بالقوه آنها در غزه باشد. برای عربستان سعودی، هدف اصلی تضمین توافقنامه ای به سبک ناتو با آمریکا است که ایالات متحده را ملزم به محافظت از عربستان سعودی در برابر تهدیدات خارجی می کند. از سوی دیگر، قطر ممکن است به دنبال مشارکت نظامی قویتر و حضور نظامی آمریکا در این کشور باشد.(14)
References
1.https://www.grc.net/single-commentary/204
2.https://mecouncil.org/blog_posts/trump-2-0-and-the-gulfs-strategic-future/
3.https://edition.cnn.com/2024/11/06/middleeast/trump-middle-east-iran-israel-saudi-gulf-mime-intl/index.html
4.https://translate.google.com/?hl=fa&sl=fa&tl=en&text=%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%BE%20%D9%88%DA%86%D8%B4%D9%85%E2%80%8C%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2%20%D8%A7%D9%85%D9%86%DB%8C%D8%AA%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%20%D8%AE%D8%A7%D9%88%D8%B1%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87&op=translate
5.https://mecouncil.org/blog_posts/trump-2-0-and-the-gulfs-strategic-future/
6.https://www.rt.com/news/607689-trump-middle-east-more-war/
7.https://www.stimson.org/2024/what-trump-2-0-could-mean-for-the-gulf-cooperation-council/
- https://mecouncil.org/blog_posts/trumps-return-and-implications-for-the-middle-east/
9.https://www.grc.net/single-commentary/204
10.https://edition.cnn.com/2024/11/06/middleeast/trump-middle-east-iran-israel-saudi-gulf-mime-intl/index.html
11.https://www.washingtoninstitute.org/ar/policy-analysis/mfawdat-alttby-m-asrayyl-wallaqt-aldfayt-alamrykyt-alswdyt
12.https://shafcenter.org/en/after-trumps-election-as-president-of-the-united-states-prospects-of-saudi-american-relations/
13.https://www.washingtoninstitute.org/ar/policy-analysis/mfawdat-alttby-m-asrayyl-wallaqt-aldfayt-alamrykyt-alswdyt
14.https://breakingdefense.com/2024/11/how-us-election-might-impact-stalled-saudi-israeli-normalization-arms-sales-to-gulf-experts/