مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

تحلیل جامعه شناختی تحولات فرهنگی جهان عرب و امکان ایجاد جامعه مدنی پایدار 

اشتراک

دکتر علی قلی جوکار

دکترای جامعه شناسی و پژوهشگر فرهنگی
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC

مقدمه 

بدیهی است همانند سایر جوامع جهان کمتر توسعه یافته یا جهان سوم، پدیده مدرنیته و جهانی سازی در جهان اسلام به ویژه در جهان عرب بدون تاثیر، بروز پیامدها و آسیب در بسیاری از ابعاد فرهنگی،اجتماعی، سبک زندگی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی نبوده است. با یک نگاه اجمالی به وضعیت اجتماعی جهان عرب ، ملاحظه می شود که مدرنیته غربی در بسیاری از زمینه ها از جمله ارزش های فرهنگی،اجتماعی، سبک زندگی، معماری و برنامه ریزی و توسعه شهری، و بخش خصوصی نفوذ کرده، و مشهود است. علی رغم نفوذ ارزش های غربی در حوزه های مذکور با این وجود، این نفوذ در برخی از حوزه ها بسیار کم بوده و به صورت کنترل و مدیریت شده بوده است. به عنوان مثال نفوذ ارزش های دموکراسی در تشکیل احزاب مختلف برای مشارکت مردم در انتخاب سرنوشت خود، آزادی بیان، مشارکت در مدیریت و اداره جامعه، و تشکیل جامعه مدنی با شاخص های تعریف شده در جهان غرب و کشورهای توسعه یافته و جهان آزاد مثل انتخاب بالاترین مسئولان اجرایی و تقنینی و قضایی جامعه توسط مردم از طریق برگزاری انتخابات آزاد کمترین تاثیر را دارا بوده ، و همچنان افرادی تحت عنوان امیر، پادشاه و یا رئیس جمهور مادام العمر به حکومت به شکل یک دیکتاتور و یا به روشی مستبدانه به اعمال حاکمیت خود مشغول بوده و هرگونه اظهار نظر و دیدگاه های مخالف با نظام حاکم به سرعت سرکوب می شود بدون آن که با کنش موثری توسط جهان متمدن و آزاد غرب مواجه شوند.برای پاسخ به  اینگونه  سوالات، در ادامه به بررسی و ریشه یابی موضوع، دلایل و عوامل امکان سنجی تشکیل جامعه مدنی و تحولات عمده فرهنگی اجتماعی جهان عرب می پردازیم. 

الف) مشکل اساسی جهان اسلام در تشکیل جامعه مدنی 

به گفته گوردون کرامر تحلیل جامعه مدنی در خاورمیانه و خاور نزدیک که بیشترین کشورهای جهان اسلام را در خود جا داده است از هر جای دیگری مشکلتر است. کرامر دلایل مشکل بودن ایجاد و توسعه جوامع مدنی در جهان اسلام را به دو مسئله اصلی شامل؛ یکی مسئله تشکیل دولت های ملّی و دیگری مسئله سازگاری بین جامعه مدنی و ارزش ها و اصول اسلامی، مرتبط می داند. به اعتقاد کرامر تا زمانی که جامعه مدنی به عنوان مجموعه‌ای از ابتکارات فردی،گردهمایی ها، انجمن های داوطلبانه، اتحادیه‌ها، احزاب، سازمان ها و نهادهایی که بین خانواده و دولت قرار می گیرند؛ تعریف شود مشکلات و پیامدهای پذیرش آن در یک جامعه اسلامی زیاد نخواهد بود اما مشکلات اساسی از جایی رو به افزایش خواهد گذاشت که جامعه مدنی با اصول و ارزش‌هایی چون فردگرایی، تکثر گرایی و یا ساختارهای اجتماعی، اقتصادی چون؛ مالکیت خصوصی، دولتِ کوچک، اقتصاد و بازار تعریف گردد. به باور او میدان ظهور این مشکلات نیز در حوزه ارزشی و عملی آن ها خواهد بود( سبزه ای،1389: 140- 106). 

 ب) دیدگاه اندیشمندان غربی و عربی درباره چالش ارزش های غربی و عربی  

 علی رغم ورود سریع ارزش های غربی به کشورهای اسلامی به خصوص در جهان عرب و تمایل نسل جدید نخبگان حاکم بر جهان عرب چون محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی و خاندان حاکم بر کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس به توسعه و ارزش های غربی، به لحاظ بنیانی میان ارزش های غربی و ارزش های سنتی و دینی جهان اسلام و عرب سازگاری وجود ندارد چرا که پذیرش ارزش های غربی در نهایت منجر به دموکراسی خواهی و چرخش نخبگان در امر حاکمیت و قدرت حاکم خواهد شد که تبدیل شدن چنین خواسته ای از طرف مردم و دموکراسی خواهی اکثریت مردم به عمر طولانی و خانوادگی حاکمان جهان اسلام و عرب پایان خواهد داد که این نه به سود جهان سرمایه داری غرب خواهد بود و نه قدرت های حاکم بر جهان اسلام وعرب که بر محور رساندن منافع به جهان غرب مبتنی هستند خواهد بود. شاید به همین خاطر است که برخی از حاکمان در جهان اسلام و اعراب سیاست نزدیکی به شرق ( چین و روسیه ) را طی دهه اخیر پی گرفته اند. در هر صورت،از یک طرف ارزش های دموکراسی غربی در موارد زیادی چون برابری حقوق زن و مرد در تضاد و چالش با ارزش های اسلامی است از طرفی دیگر نظام های اقتصادی و سیاسی غربی مانند بازار آزاد یا دولت حداقلی با ساخت جوامع همگن در جوامع سنتی جهان اسلام و عرب منطبق نیست؛ لذا می توان انتظار داشت که چالش ها و تضاد ارزش های غربی و سنتی عربی و اسلامی ولو در ظاهر جلوی بروز آن گرفته شود اما چون آتشی زیر خاکستر مانده و ادامه خواهد یافت.  شاید تلاش غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا برای برقراری سازش میان اسرائیل به عنوان نماینده و نماد حضور عملی جهان سرمایه داری غرب در جهان اسلام و عرب، توجه به چنین پیامدهایی در آینده و مدیریت آن ها بوده باشد. به اعتقاد ارنست کِلنر جامعه مدنی به مثابه ی مجموعه گوناگونی از نهادهای غیر دولتی که در مقابل دولت مستقر، تعادل ایجاد می‌کند، و در عین حال مانع از آن نمی شود که دولت نقش خود را به عنوان حافظ صلح و آرامش، و ایفای نقش داور میان منافع عمده، بازی کند اما در مقابل «مفهوم اُمّت» در جوامع و کشورهای اسلامی و عربی قرار می گیرد که از نظر تاریخی نتوانسته است مجموعه‌ای از نهادهای غیردولتی پدید آورده، و همواره بر پایه دین یا وفاداری های قومی و قبیله‌ای، انسجام خود را حفظ کرده است. به نظر می‌رسد که ظرفیت های زیادی برای ایجاد نهادها و انجمن‌های سیاسی تعدیل کننده و مخالف نداشته و این نهادها بدون هیچگونه فردگرایی(اهمیت اساسی قائل شدن و اصالت به فرد انسانی) پراکنده بوده، و بدون اندیشه و فکر تکثر گرایانه، کار می کنند. کِلنِر معتقد است در محیط های اسلامی و با فضای فرهنگی عربی، جامعه مدنی نمی‌تواند پروبال بگیرد؛ چرا که جامعه مدنی پایدار در جوامعی متولد شده و رشد می‌یابد که یک دولت و یک جامعه قوی در برابر یک دین ضعیف قرار گرفته باشد در صورتی که در جوامع اسلامی دین و دولت بسیار وسیع و قدرتمندتر از جامعه است. بر این اساس جهان عرب و اسلام امکان تولد و رشد جامعه مدنی در درون خود را ندارند. به علت این که در چنین جوامعی حقیقت دینی مطلق پنداشته می‌شود و نمی‌توان ارزش‌های دینی و مذهبی را به چالش کشید، لذا در این گونه جوامع، تکثرگرایی، تنوع گرایی و داشتن نگاه انتقادی نسبت به حاکمیت جایی ندارد ؛ چرا که اعتقاد بر این است که خداوند یک قانون اساسی محکم یا فراقانون اساسی برای همیشه به جامعه اعطا کرده است که همه هنجارها و صورت های رفتار جمعی را از قبل تعیین کرده است. این رویکرد باعث ایجاد یک تعبیر یا تفسیری از دین برای دولت ها در جهان اسلام که در عین حال مستقل از دین نیز هستند می دهد که نتیجه نهایی آن ایجاد سلطه و خودکامگی در جهان اسلام بدون در نظر گرفتن دیدگاه مذاهب مختلف خواهد بود که به علت فقدان ظرفیت درونی هیچگونه رقیب نظری یا اپوزیسیونی در فضا و قلمروی که عملاً بر آن حکم می رانند را بر نمی تابند( که به عنوان مثال می توان به قتل جمال خاشقچی روزنامه نگار عربستان سعودی بدست ولیعهد به ظاهر غربگرای حاکم در این کشور که در ظاهر دموکرات منش و تحولخواه نیز به نظر می رسد اشاره کرد( همان: ۱۰۸). لذا همواره در جهان اسلام به خصوص در جوامع عربی یک جامعه بسیار ضعیف در مقابل یک دولت یا یک دین قوی که گاهی در پیوند با یکدیگر، گاهی مستقل، و گاهی نیز یکی تحت سلطه دیگری بوده، قرار داشته و خواهد داشت. ترکیبی این چنین باعث می گردد که امکان تشکیل جامعه مدنی در جوامع اسلامی و عربی، امری بعید و دور از ذهن حداقل در زمان فعلی به نظر برسد مگر این که برنامه های اساسی پشت پرده تصمیم گیران جهانی همچون تقسیم خاورمیانه پس از جنگ جهانی دوم به صورتی دیگر رقم خورده، و قدرت های جهانی به توافقی دیگر دست یابند. 

اما برخلاف دیدگاه های نظری و بدبینانه اندیشمندان غربی در ارتباط با چالش ارزش های غربی با ارزش های جهان اسلام و عرب ، اندیشمندان، پژوهشگران و نخبگان بومی جهان اسلام و عربی نسبت به تحقق جامعه مدنی خوشبین بوده و دیدگاه های متفاوتی را ابراز داشته اند. آن ها معتقدند که به دلیل توسعه یافتگی جوامع عربی و اسلامی، ایجاد یک جامعه مدنی فرهنگی و اجتماعی و توسعه یافته ی پایدار در جهان اسلام و اعراب یک ضرورت بوده اما برای تشکیل آن در جوامع عربی موانع ساختاری، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی وجود دارد لیکن این موانع قابل حل شدن بوده و ساخت یک جامعه مدنی با اصول و ارزشهای فرهنگی بومی کشور های اسلامی عربی امری ممکن خواهد بود. به عنوان شاهد مثال می توان به دیدگاه اخیر محمد بن سلمان ولیعهد پر قدرت عربستان سعودی اشاره کرد که گفته است در آینده ای نزدیک کشورهای حوزه خلیج فارس می توانند نقش اروپای آسیای جنوب شرقی و خاورمیانه را بازی کنند. طرفداران رویکردهای نخبگان، پژوهشگران و متفکران جهان عرب و اسلام  که معتقدند می توان جامعه ای مدنی مطابق با ارزش های فرهنگی و اجتماعی بومیِ جهان اسلام و عرب ایجاد کرده و آن را توسعه داد را می‌توان در سه گروه؛ تحت عنوان های؛ 1) طرفداران رویکردهای لیبرالی در جامعه مدنی،2) طرفداران رویکرد اسلامی به جامعه مدنی و 3) طرفداران رویکرد ملی‌گرای سوسیالیست به جامعه مدنی،طبقه بندی و تقسیم نمود( همان: ۱۱۰ ) .  

پ) پیامدهای جهانی سازی فرهنگی بر جهان اسلام و اعراب 

در روایت اندیشمندان جهان عرب از جهانی سازی فرهنگی، برخی از آن ها دولت‌های حاکم بر کشورهای جهان عربی را به عنوان ابزار جهانی سازی غرب در جهان اسلام قلمداد کرده و معتقدند برخلاف حکومت ها در جهان اسلام و عرب، حوزه های اجتماعی و مردمی جهان عرب قادر به نه گفتن به جهانی سازی هستند. در ارتباط با مقابله با جهانی سازی فرهنگی غربی برخی دیگر از این اندیشمندان معتقدند برای توانمندی جهان عرب باید میان مردم و دولت ها تعاملی سازنده برقرار گردد( صداقت ثمرحسینی و دیگران، 1392: 81). آن ها جهانی سازی را به ارائه روایتی از هدف و عمل دیگران(غرب) منحصر کرده اند. به اعتقاد آن ها غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا درصدد سیطره اقتصادی، فرهنگی،اجتماعی، سیاسی و نظامی بر جهان بوده و می‌خواهند جهان را به یک بازار بزرگ اقتصادی برای فروش محصولات و کالاهای شان تبدیل کرده، یا فرهنگ و ارزش های غربی را بر فرهنگ و ارزش های اسلامی- عربی تحمیل و جایگزین کنند. بخشی از این معضل ناشی از بحران فرهنگی و عدم اعتماد به نفس اعراب و جهان اسلام است. متفکران عرب پیامدهای ناشی از  چنین سیاست های غربی را از میان رفتن اقتدار حاکمیت کشورهای عربی اسلامی، از میان رفتن مرزها، تبدیل جهان به یک بازار بزرگ اقتصادی، گسترش فقر و شکاف های طبقاتی در جهان، گسترش مصرف گرایی، پیامدهای زیست محیطی، تغییر الگو و سبک زندگی اعراب و جهان اسلام، پی ریزی فرهنگی واحد در جهان اسلام و اعراب می دانند. به ویژه در نبود استقلال عمل در بیشتر کشورهای جهان اسلام و عرب سیاست های جهانی سازی در منطقه عربی- اسلامی مانند خاورمیانه بزرگ، عادی‌سازی روابط عربی- اسرائیلی، پذیرش اقتصاد آزاد جهانی و مانند آن را، موجبات انفعالِ بیشتر دولت های عربی را در پی داشته است( همان). در تایید این دیدگاه می‌توان به نقدهای متفکران عرب با گرایش‌های مختلف و دغدغه فرهنگی چون ادوارد سعید( با نقد شخصیت شناسی)، احمد صدیقی الدجانی( با نقد تهاجم فرهنگی از خلال نقد ادبی؛ با تاکید بر آثار صنع الله ابراهیم) ، جلال امین( با نقد غرب گرایی اعراب)، حسین کامل بهاءالدین( با پرداختن به حوزه آموزش و پرورش اعراب در عصر جهانی سازی)، رضوان السیّد (با تاکید بر ضرورت تعامل فرهنگی با جهان و دوری گزینی از انزوا )و غیره اشاره کرد( همان:۸۳). متفکران مذکور مهمترین چالش ها و مسائل فرهنگی جهان اسلامی – عربی در ارتباط با تحولات فرهنگی ناشی از پدیده جهانی سازی را به قرار زیر برشمرده اند :

1- حوزه شناخت و آگاهی؛ شامل مواردی چون؛ بی‌سوادی عمومی، کیفیت تعلیم و تربیت، توقف و رها ساختن امور بنیادین(از سوی حاکمان و شهروندان)، بحران عقل و اندیشه و تفکر عربی- اسلامی، فقدان هدف و نگرش راهبردی به مسائل مهم جامعه، نبود فرهنگ صحیح نقد و نقادی، سطح پایین درک رهبران و نخبگان حاکم بر جهان عرب .

2- چالش های مواجهه ی ارزش های تمدنی فرهنگی و اجتماعی جهان اسلام و عربی با پدیده جهانی سازی؛ شامل مواردی چون؛  نقد دنیا گرایی، تغییر و انتقال گروه های مرجع از خودی به بیگانه، بحران زبان عربی به عنوان زبان جهان اسلام، بحران در نهاد خانواده زن و ارزش های عربی- اسلامی، تهاجم فرهنگی تمدنی، بحران تجدد طلبی و تجدد کاذب، ناتوانی سیاسی – فرهنگی جهان عرب در مقابل غرب و گسترش تفرقه و نزاع در جهان عرب، تضعیف نقش دولت ها، وجود استبداد و نبود دموکراسی و عدم احترام حاکمان به دیدگاه و نظرات مردم در مشارکت و تعیین سرنوشت خود و جامعه، احساسِ ضعفِ روحیه ی ملی و خودباوری، تشدید شکاف های اقتصادی و وابستگی شدید جهان عرب به جهان غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا، و عدم توسعه پایدار در جهان اسلامی- عربی علی رغم داشتن سرمایه های عظیم فسیلی، معدنی، سرمایه انسانی و…

۳- پدیده اسلام هراسی با توجه به رفتارهای دوگانه کشورهای غربی در قبال کشورهای عربی- اسلامی و دوگانگی در اجرای حقوق بشر نسبت به جهان توسعه یافته( همان،ص ۸۶)  .

ت) تحولات فرهنگی اخیر در جهان اسلام و عرب 

علیرغم ورود و نفوذ در حال رشد ارزش ها و تکنولوژی های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و تمدنی غربی به جهان عرب، فضای فرهنگی جهان عرب (و به عنوان شاهد مثال کشور عربستان سعودی) تحت تاثیر عمیق ارزش های فرهنگی عربی قرار داشته، همچنان جوّ غالب ، فراگیر و حاکم ارزش های فرهنگی در جوامع جهان عربی که ریشه در فرهنگ دین اسلامی – عربی داشته ،و ارتباط خود را با ریشه های خود حفظ کرده است.  با این وجود، و علی رغم گذشت چند سالی از جنبش ناقص و نارسِ بهار عربی، ناگفته پیداست تمایلِ نسلِ جوانِ جامعه، نخبگان فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و….. طی دهه‌ اخیر نسبت به ارزش های غربی شدت یافته، و جهان سرمایه‌داری و غرب برای تاثیرگذاری هرچه بیشتر بر ابعاد سبک و شیوه و آموزش زندگی در جهان اسلام و عرب در تلاش بوده است. غرب برای نیل به اهداف خود اقدام به سیاستگذاری ها و ساختن ابزارهای لازم هیچ فرصتی را از دست نداده است . 

ج) سبک زندگی 

سبک زندگی شامل مصرف کالاهای فرهنگی، اقتصادی و خدماتی در زندگی، برگزاری جشنواره‌ها، مراسم عروسی، تغذیه و غیره در کشورهای عربی اگر چه به طور مستمر در حال تغییر و تحول بوده است اما در مصرف وعده های غذایی به خصوص در مناسبات مختلف زندگی مرتبط با حوزه فرهنگ عمومی همچنان ریشه در شیوه های سنتی این کشورها داشته است. مثلاً در کشور عربستان سعودی با توجه به اینکه بیشترین فرآورده غذایی این کشور برگرفته از میوه خرما بوده است اگرچه با استفاده از تکنولوژی و فن آوری نوین نوع ، میزان و مزه این فرآورده در بسیاری از غذاهای امروزی تنوع یافته است اما همچنان علاقه مردم این کشور نسبت به این فرآورده غذایی تولید بومی، کاهش نیافته و این محصول هنوز در منوی غذایی آن ها نقش مهمی را بازی می کند به خصوص که فرآورده خرما در ماه رمضان در جهان اسلام جایگاه مهم خود را حفظ کرده است. به علاوه در بسیاری از کشورهای عربی از گوشت های مرغ، بوقلمون، گاو و گوساله، بُز ، برّه، و حتی شتر پخته و بریان شده ی شکم پُر یا ترکیبی از آنها به ویژه در مراسم و جشن ها، اعیاد و دعوت های درباری و طبقات مرفه و ثروتمند در سر سفره های طولانی در کشورهای حوزه خلیج فارس همچنان مشاهده می شود. این سبک و فرهنگ تغذیه ریشه در سبک تغذیه سنتی اعراب مسلمان دارد. البته هماهنگ با تغییر و تحولات اقتصادی و رفاهی مردم و حاکمان این کشورها رشد داشته و به شیوه و سبک کنونی تحول یافته است .

 ح) از لحاظ هنرهای نمایشی،سینمایی و تلویزیونی

به نظر می رسد به جز در حوزه شعر و ادب، موسیقی و رقص که ریشه در پیشینه، سنت و تاریخ اعراب دارد، جهان عرب در سایر حوزه های مختلفِ صنعت فرهنگی چون هنرهای نمایشی، سینما، تلویزیون و تئاتر بجز چند کشور اسلامی، نسبت به جهان غیر عرب و جهان غرب علی رغم داشتن منابع و سرمایه های عظیم فرهنگی و تاریخی، و علی رغم تلاش زیاد، عقب مانده و بسیار ضعیف عمل کرده است(ویکی پدیا، 28/12/1401). از این جهت و به لحاظ عدم تکامل و توسعه صنعت فیلم های سینمایی، تلویزیونی،و سریال های تلویزیونی در اکثر جوامع جهان اسلام، اقشار مختلف جامعه به خصوص جوانان به تولیدات هنری، سینمایی جهان غرب و تولیدات هالیوودی ایالات متحده آمریکا گرایش زیادی پیدا کرده و تحت تاثیر پیام های ارسالی این صنعت غربی قرار می گیرند . 

خ) پیامدهای فرهنگی ورود علم و فناوری در حوزه های مختلف

 دستاوردهای علمی و فناوری با گذر از مرزهای جغرافیایی غرب همچون سایر جوامع دیگر به جهان عرب مسلمان نیز وارد شده و با صدور ارزش های فرهنگی خاص خود به عنوان فرهنگ مهاجم باعث کاهش و کمرنگ شدن ارزش های فرهنگی سنتی، اصیل و اسلامی در جهان اسلام و عرب شده، با باور سازی و سازگاری خود، جای خود را در میان رفتار های فرهنگی و اجتماعی مردم مختلف این جوامع باز کرده و ارزش های کشور مبدأ را بر نمادها، ارزشها، رفتارهای فرهنگی و اجتماعی مردم کشورهای هدف تحمیل کرده است به نحوی که وقتی یک مسافر تازه وارد به این کشورها مسافرت می کند احساس می کند که وارد یک کشور یا جامعه غربی شده‌ است. به عنوان مثال می توان به برخی از شهرهای کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس چون ابوظبی، دبی ، منامه و .. اشاره کرد که به خصوص معماریِ بناها، شهرسازی و معماری شهری آنها به خصوص معماری هتل های گردشگری آنها برگرفته از معماری و برنامه ریزی شهری غرب می باشد .

فهرست منابع

– صداقت ثمرحسینی ، کامیار،گلشنی ، مهدی و تسخیری ، محمدعلی( 1392)، «جهانی سازی و فرهنگ در اندیشه متفکران عرب» ، مجله راهبرد فرهنگ شماره ۲۳ پاییز ۱۳۹۲ منتشر از دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی

– ربیعی ، کامران(1391) ، موانع رشد جامعه شناسی در خاورمیانه سده اخیر، تهران ، مجله مطالعات اجتماعی ایران، دوره ششم ،شماره 2 ، تابستان 1391 .

–  زریق ،ایلیا(1400)،  وضعیت علوم اجتماعی در جهان عرب؛ استبداد عامل عقب ماندگی در علوم اجتماعی ، مترجم ؛ سیدرضا حسینی، سایت شعوبا ، https://shouba.ir 

–  سبزه ای ،محمدتقی( ۱۳۸۹ ) ، «بررسی سه رویکرد مطرح در جوامع عربی در مورد جامعه مدنی» , مجله جامعه شناسی ایران ,دوره دهم شماره ۳ ,پاییز ۱۳۸۸, صص ۱۰۶ تا ۱۴۰ .

فرهنگ در عربستان سعودی ویکی پدیا ، مورخ ؛ یکشنبه 28/12/1401 . 

– میدل ایست نیوز (2022) ، پرده‌ای تازه از تغییرات فرهنگی در عربستان: اقبال چشمگیر به فلسفه ، 2022-07-19/10:40 ، https://mdeast.news

– فراهانی،همایون و حشمتی ،هادی(1391)، بررسی جایگاه و تحولات در فرایند جهانی شدن، فصلنامه مطالعات راهبردی سیاستگذاری عمومی،دوره 3،شماره 9،شماره پیاپیhttp://sspp.iranjournals.ir/article_2555.html 

– یزدان فام، محمود(1390)، تحولات جهان عرب: صورت بندی قدرت و هویت در خاورمیانه ، تهران، فصلنامه مطالعات راهبردی ،سال چهاردهم،شماره دوم، شماره 52 ، تابستان 1390 .

واژگان کلیدی: تحلیل, جامعه شناختی, تحولات فرهنگی, جهان عرب , امکان, جامعه مدنی پایدار

مطالب مرتبط