مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

تحلیلی بر سه بند پیشنهاد صلح جدید سازمان ملل متحد جهت برقراری صلح در یمن

اشتراک

مصطفی مطهری

 دکترای علوم سیاسی و کارشناس مسائل شبه جزیره عربستان

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

 

تحولات در یمن علاوه بر عرصه نظامی، در روزهای اخیر در عرصه سیاسی نیز روزهای پر کاری را پشت سرنهاده است؛اقدام به اعلام، اجرا و نقض آتش بس یکجانبه از سوی ائتلاف سعودی، تا اتخاذ مواضع جدی دولت نجات ملی یمن در ارتباط با آتش بس ادعایی و اعلام عدم جدیت سعودی ها در رابطه با آتش بس به مجامع جهانی و بالاخره اینکه مطرح کردن پیشنهاد صلح در یمن توسط فرستاده سازمان ملل متحد در امور یمن در روزهای گذشته، از جمله مواردی است که در ارتباط با یمن در عرصه سیاسی رسانه ای شده و مورد توجه بوده است.

اما آنچه در این باره مهم به نظر می رسد و به نوعی نیز نیاز به توجه و تأمل درخور برای تحلیل و بررسی دارد پیشنهاد صلح جدید سازمان ملل متحد به انصارالله و دولت مستعفی «عبدربه منصور هادی» پس از گذشت سه روز از اعلام آتش‌بس ادعایی در یمن از سوی ائتلاف سعودی بود. این پیشنهاد جدید که درسه بند1- برقراری آتش‌بس در سراسر یمن؛2- اتخاذ مجموعه‌ای از تصمیمات اقتصادی و انسانی برای کاهش درد و رنج یمنی‌ها، اعتمادسازی بین طرف‌های درگیرو حمایت از یمن برای مقابله با بحران شیوع ویروس کرونا؛3-و از سرگیری فوری روند سیاسی ارائه شده، مدعی است متوازن بوده و در راستای منافع تمامی طرف ها اتخاذ شده است. از این رو با توجه به این ویژگی های ادعایی بوده است که سازمان ملل متحدطرفین را به پذیرش سریع این پیشنهادات برای اتخاد یک تصمیم تاریخی در جهت برقراری صلح فراخوانده است.

بنابراین با توجه تاکیدات سازمان ملل متحد در این باره و اصرار به خاص بودن این پیشنهاد صلح، یادداشت پیش رو تلاش دارد با نگاهی به مفاد سه بندی این پیشنهاد، به دلایل ارائه آن در شرایط فعلی و ادعای مبنی بر رعایت منافع طرفین در آن بپردازد.

1- همانطور که در سطور بالا به آن اشاره شد بند اول این پیشنهاد عبارت بود از برقراریآتش‌بسدرسراسریمن. در واقع می توان این گونه بیان کرد که میزان کلیت گرا بودن این بندِ پیشنهاد، بدون توجه به جبهه های درگیری و میزان تعارضات در میان طیف های درگیر در اقلیم های جغرافیایی یمن، شواهد نشان می دهد که این پیشنهاد عمدتاً بر اساس ملاحظات سیاسی ارائه شده است. بدان معنا که پیشنهاد روند برقراری صلح در وسعت جغرافیایی یمن عملاً براساس بده و بستان های سیاسی شکل گرفته است نه واقعیات میدانی این روزهای یمن. بطوریکه اگر بپذیریم طیف های مختلفی در یمن وجود دارند و هر کدام مطالباتی دنبال می کنند، به وضوح به این نکته خواهیم رسید که باور به صلح در معنای کلان آن در مجموعه جغرافیایی کنونی یمن نه تنها امکان پذیر نیست بلکه غیر ممکن به نظر می رسد. مهم تر اینکه دعوت در روند برقراری صلح و طرف های مورد خطاب در این پیشنهاد دولت نجات ملی و دولت مستعفی است، در حالی که انشقاق در درون نیروهای جنوب که عدم تمکین و فرمانبرداری طرفین در یک منطقه از یکدیگر را بازنمایی می کند، از عدم مطابقت این پیشنهاد با واقعیات میدانی این روزهای یمن حکایت دارد. اما از حیث سیاسی و از منظر بررسی این موضوع که آیا این پیشنهاد سیاسی است و در شرایط عادی داشتن ِاستقلال نماینده ویژه سازمان ملل متحد در امور یمن، به دور از هرگونه فشار و یا توصیه ای ارائه شده است، باید گفت که پیشنهاد مذکور به نظر می رسد پیشنهادی برای محدود کردن حوزه فعالیت انصارالله از شمال به اقصی نقاط یمن باشد که در ماه های اخیر توانسته است با راهبردهای متنوعی از مذاکره با قبایل و سران محلی معادلات میدانی را به نفع خود تغییر دهد. از سوی دیگر اینکه پیشنهاد مذکور می تواند عاملی تاکتیکی برای برهم زدن تمرکز دولت نجات ملی در شرایط کنونی بموجب موفقیت های پی در پی میدانی در جبهه هایمختلف نبرد زمینی – موشکی باشد؛ و از بعد راهبردی نیز می تواند بستری هدف گذاری شده برای توقف پیشروی های ارتش و کمیته های مردی یمن محسوب گردد که در ماه های اخیر شکست های متوالی را بر ائتلاف سعودی تحمیل کرده است.

2- پیشنهاد اعتمادسازی میان طرفین و تلاش برای کاهش درد و رنج یمنی‌ها از طریق اتخاذ تصمیمات اقتصادی و انسانی و حمایت از یمن برای مقابله با بحران شیوع ویروس کرونا، بند دوم پیشنهاد صلح سازمان ملل متحد به طرفین دعوا در یمن است. در واقع سازمان ملل متحد با آگاهی از این امر که اعتماد سازی از جمله شروط اولیه در جهت برقراری صلح است، با اعلام این موضوع در قالب پیشنهاد خود، از این دغدغه پرده برداشته است. واقعیت این است که به نظرمیرسد از جمله دلایل استفاده از مفهوم اعتمادسازی از سوی سازمان ملل، عمدتاً در جهت جلب توجه صنعاء به این پیشنهاد به سببتکرار بدعهدی ها طرف وابسته به ائتلاف سعودی باشد. اگرچه طرف دیگر نیز همواره صنعاء را به عدم اجرای تعهدات متهم کرده است اما واقعیات رویدادی در یمن حاکی از آن است که صنعاء همواره از ناحیه بدعهدی های طرف مقابل مواجه شده است که در قضیه اخیر آتش بس ادعایی و نقض عدیده آن از سوی مدعیان آتش بس بوضوح شاهد آن بوده ایم. از سوی دیگر نیز در ادامه پیشنهادات مطروحی در این بند از سوی سازمان ملل متحد، به این موضوع پرداخته شده است که اتخاذ رویکردهای پیشگیری در جهت مبارزه با شیوع کرونا در یمن بواسطه برقراری صلح ممکن خواهد شد. به واقع این پیشنهاد با قرار دادن بهانه هایی چون مبازره با کرونا و دغدغه های بشردوستانه نسبت به وضعیت انسانی – اقتصادی در یمن، تلاش دارد تا فرصت پیش آمده از شیوع کرونا را مغتنم شمرده و به سمت موفقیت برقراری صلح در یمن گام بردارد و آن را به عنوان یک مورد موفق تاریخی در زمینه توقف جنگ برای سازمان ملل ثبت کند. با این حال علاوه بر آنچه در باره بند دوم مورد تحلیل قرار گرفت باید این نکته را اضافه کرد اگر پیشنهادصلح برخلاف آنچه ادعا می کنند تنها در راستای منافع طرف وابسته به سعودی و ائتلاف سعودی باشد و آن را با ژست های بشر دوستانه ترکیب کرده باشند که در طول این 6 سالنادیده گرفته شده است، می تواند عاملی برای فارغ شدن سعودی از دردسرهای بحران یمن محسوب شود.چرا که پیشنهاد صلح جدید، با توجه به ملاحظات داخلی ریاض برای بن سلمان که علیرغم مخالفت های شدید داخلی، سودای پادشاهی دارد و با توجه به شرایط میدانیدر یمن بواسطه برتری های متوالی دولت نجات ملی بر نیروهای ائتلاف از یکسو و بالاگرفتن تعارضات و تنش های ریاض با ابوظبی در حوزه های نفوذ در یمن(جنوب و جنوب شرق) از سوی دیگر، می تواند به خروج آبرومندانه سعودی از یمن کمک کند. از این رو دستاویز مبارزه با شیوع کرونا در یمن و ادعای قبول این موضوع که سعودی بنا به پیشنهاد سازمان ملل در رابطهِ مبازره با شیوع کرونا به برقراری آتش بس موافقت کرده، گویای این موضوع است که ریاض نیم نگاهی به استفاده از این فرصت تاریخی برای خروج از یمن بدون وارد شدن هر گونه خدشه ای به اعتبار و آبرویش دارد..

3-و بالاخره بند سوم از پیشنهاد سه گانه صلح جدید سازمان ملل متحد در یمن، بهازسرگیریفوریروندسیاسی در جهت حصول به توافق میان طرفین تاکید می کند. در واقع مفروض اول در این باره این است که تاکید بر این موضوع که حل و فصل مناقشات در یمن باید از طریق روند سیاسی دنبال شود حاکی از آن است که سازمان ملل متحد و نماینده ویژه آن در امور یمن تلاش دارند تا با تقویت مناسبات مبتنی بر گفتگو و مذاکره، حضور پررنگ تری در این راستا داشته باشند. بعبارت دیگر اینکه سازمان ملل درصدد است با تقویت ایده روند سیاسی در پایان دادن به بحران یمن، به سمت کنترل شرایط با مدیریتاین نهاد بین المللی گام بردارد. بنابراین توافق طرفین برای پایان دادن به منازعات از طریق گزاره های مبتنی بر روند سیاسی پیشنهادی، می تواند سازمان ملل متحد از حاشیه به متن میدان یمن بکشاند. مفروض دوم در این باره این است که این احتمال وجود دارد با مطرح شدن روند سیاسی در شرایط مذکور که سعودی و ائتلاف تحت رهبری آن در تنگنا قرار گرفته اند بخشی از بازی سعودی در یمن باشد. بطوریکه با قرار گرفتن سازمان ملل در میدان بازی سعودی بطور خودخواسته، این پیشنهاد عملاً تلاشی در جهت رهانیدن سعودی از میدان یمن باشد. در واقع از این منظر، مهره سازمان ملل در صفحه بازی شطرنج سیاستگذاری سعودی قرار خواهد گرفت؛ بنحویکه سعودی با راهبرد استفاده از جایگاه و اعتبار سازمان ملل، هم به احیا وجه و اعتبار خود در نزد افکار عمومی در رابطه با تجاوز به یمن خواهد پرداخت، هم بسترهای تحقیری از خروج فاجعه بار خود را از یمن کاهش خواهد داد. وامامفروض سوم در این باره از این قرار است که با توجه به اعلام یکجانبه آتش بس ادعایی دو هفته ای ائتلافتحترهبریسعودی، کمترازدو هفته بعد از آنکه ریاض، دولت نجات ملی(جنبش انصارالله) رابرای گفت‌وگوهای مستقیم به ریاض دعوت کرد، از این امر حکایت دارد که احتمالاً سازمان ملل متحد در ارتباط با عزم ریاض در جهت مذاکره و گفتگو به این جمع بندی رسیده است که سعودی هادر عمل به روند بن بست گونهموقعیتشان در یمن اذعان پیدا کرده اند؛ از این رو از نظر سازمان ملل، اکنون یک فرصت طلایی برای حصول توافقات در جهت برقراری صلح در یمن با نظارت این نهاد محسوب می گردد. این در حالی است که صنعاء نیز همواره اعلام کرده است هرگونه توافق، آتش بس و … باید با نظارت مراجع بین المللی صورت بگیرد؛ و این بدان معنا است که صنعاء همواره با رعایت حقوق و با در نظر گرفتن منافعش برای حضور در پای میز مذاکره آماده بوده و اعلام آمادگی کرده است. بنابراین اطمینان خاطر سازمان ملل از خواست های طرفین موجب شده تا روند سیاسی و ادامه گفتکوها را در قالب یک بند پیشنهاد از سه بند آن را پیش بکشد.

4- در پایان باید تاکید کرد که بنابه اظهارات نماینده ویژه سازمان ملل متحد در امور یمن بندهای پیشنهادی صلح جدید نه تنها واقعی وفراگیر می باشد بلکه متوازن و در راستای منافع اساسی تمامی طرف‌هااست؛ از این رو با توجه به میزان تاثیرگذاری این پیشنهاد درآینده مبهم ائتلاف وامیدبه نتیجه گرابودن آن به عنوان یک عملکرد موفق جهانی برای سازمان ملل متحد، میتوان طرح آتش بس را یک فرصت خلق الساعه برای سعودی، ائتلاف تحت امر سعودی وسازمان ملل تلقی کرد؛ بطوریکه اگرچه سازمان ملل متحد از آمادگی جامعه جهانی برای کمک وارائه تضمین در این باره سخن گفته است تا طرفین را به پذیرش پیشنهاد قانع کند اما با این حال به نظر می رسد عمده توجهات در این پیشنهاد موقعیت وخیم سعودی و ائتلاف تحت رهبری آنها در یمن باشد که در شرایط وخیمی به سر می برند.

مطالب مرتبط