مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

تحليل چرايي تحولات مصر و تاثير آن بر تحولات آتي خاورميانه

اشتراک

 

جناب آقاي علی اصغر محمدي

كارشناس مسائل جهان اسلام

 

مقدمه:

بحث من حول سه سوال تنظیم می شود که چرا چنین شد؟ چه شد؟ و چه خواهد شد؟ نظام هایی که  در منطقه وجود دارند جز ایران، حاصل وضعیت بعد جنگ جهانی دوم هستند که ناشی از نوعی موازنه در نظام بین الملل بود. در شرايط كنوني این موازنه در نظام بین الملل تغییر نموده و نظم جدید بصورت روندی در حال شکل گیری است. طبیعی است که فرایند این روند تاثیر خودش را بر منطقه خاورمیانه نيز بر جای گذارد. بویژه اینکه اصلی ترین قدرت جهانی صاحب نفوذ در منطقه،یعنی آمریکا مقدار زیادی از موقعیتش را به نفع قدرت های جدید در صحنه جهانی و نيز قدرت های منطقه ای که در حال صعود هستند، از دست داده است. اسرائیل به عنوان اصلی ترین نماینده غرب که محور تنظيم سیاست های آنها در منطقه است، قدرت گذشته خود را ندارد. لذا علی الاصول این شرایط باید موجب تغییر می شد. اما بالاخره این تغییر به یک علت مستحدثه نیاز داشت.

الف: چرايي تحولات مصر

در مورد علت اصلي تحولات مصر سخنان بسیاری بیان شده است. مسائلي چون مشکلات اقتصادی ، فساد، و فشارهای سیاسی و سرکوب و خفقان.  من نمی خواهم هیچکدام از اینها را نفی کنم پرا که همه آنها درست است؛ اما اینها چندین سال است که در مصر وجود دارد اما چرا الان یکباره و بصورت انفجاری خودش را نشان می دهد؟ من در پیگیری حوادث مصر با توجه پیگیری 28 ساله خود، برداشتم این است که بعد از کمپ دیوید در مصر ما شاهد سرکوب سیاسی هستيم.  این سرکوب شدید موجب ترور سادات شد. در واقع، سركوب و فشار سیاسی موجب ترور شد نه یک انقلاب یا یک خیزش عمومی. به نطر من ممجموعه عوامل ذکر شده نتوانستند به یک خيزش عمومي منجر شوند.پس همچنان اين سوال باقي مي ماند كه چه چیزی موجب قیام عمومی كنوني شده است؟

به نظر من، آنچه در دهه گذشته و بطور مشخص در مورد مبارک مهم است اين نكته است كه مبارك دهه نود تفاوت ماهوی دارد با مبارک دهه ٢0٠٠ . مبارک در دهه نود به سوریه و عربستان نزدیک بوده و گاه در مقابل خواسته های اسرائیل و آمریکا ایستادگی می کند. گاه دست به اقداماتي مي زند که به آنها نشان دهد موضع عربی وي بسیار مستحکم است و در تلاش است تا موقعیت خود در جهان عرب را تقویت کند. اما مبارک در دهه ٢٠٠٠ تغییر می کند. وی در نظر داشت پسرش را جایگزین خود نمايد. از اينرو مجبور بود همه سیاست های دولت را حول این محور بسیج و تنظیم کند و به همين دليل ناگزير باید امتیازات زیادی به آمریکایی ها واگذار می کرد. اما از آنجا که آمریکا در منطقه سیاست مستقلی ندارد و بیشتر سیاست هایش تحت تاثیر منافع، مصالح و سیاست هایی است که از سوی اسرائیل به آنها اتخاذ می شود، مبارک مجبور شد به اسرائیل بسیار نزدیک شود. نكته مهم اينجاست كه ملت های منطقه به شدت نسبت به اسرائیل حساسیت، نفرت و کینه داشته و هیچگونه نزدیکی به اسرائیل را بر نمی تابند. اوج همراهی و نزدیکی مبارک با اسرائیل در  جنگ ٢٠٠٦ عليه حزب الله لبنان بود. که برای مردم مصر قابل تحمل نبود و البته تظاهراتی در الازهر برگذار شد. اما آنچه در جنگ ٢٠٠٨ عليه حماس در غزه رخ داد و منجر به  همراهی مصر با اسرائیل علیه مردم غزه – که در واقع جزئی از مردم مصر هستند- صبر مردم مصر را به سر آورد و این شرایط دیگر به هیچ وجه برای مردم مصر قابل تحمل نبود. به همین خاطر زمانی که اعتراض به مبارک شروع شد، با استقبال مردم مواجه شد و شعارهای ضد اسرائیل فراوانی در این حرکت وجود داشت.

جامعه مصر از نظر رشد و توسعه انسانی پیشرفته نیست وطبق امار رسمی 41 در صد مردم مصر بیسواد هستند. اما جامعه مصر یک جامعه نخبه ایی دارد که تقریبا منفصل از جامعه توده است. اکثریت این جامعه فرهیخته متمایل به اسلام گرایان است . البته اکثریت اسلام گرایان را نیز همین طبقه نخبه و فرهیخته تشکیل می دهد. به همين دليل در انتخابات سندیکاهای مختلف صنفی، اخوان المسلمین پيروزي تقریبا  ٩٠ درصدی را كسب مي نمود جز سندیکای روزنامه نگاران که اسلام گرایان درآن تقریبا ٥٠ درصدآراء را به دست می آوردند. این نشان دهنده نفوذ و سیطره اسلام گراها بر جامعه نخبه مصر است. من این انقلاب یا خیزش را خیزش نخبگان جامعه مصر می دانم.

ب: چيستي تحولات مصر

اما چه شد؟ من با این فرمایش دوستان ديگر که در مصر انقلاب صورت نگرفته است، موافقم. اما همین اتفاق هم خیلی عظیم است. به این مفهوم که نماد فرعونی یک نظام حذف شد و سمبل های نظام حاكم یکی پس از دیگری جز ارتش فرو ریختند. البته گر چه ارتش یک موقعیت ملی در مصر دارد و شاید بتوان آن را با ارتش در پاکستان مقایسه کرد، اما پس از فروپاشی نیروی 1.5 ملیون نفری امنیتی دیگر توان مقابله با خیزش عمومی مردم را نداشت لذا به گونه ای بسیار ضعیف وارد صحنه شد. لدا ارتش مجبور شده گام به گام امتیازات متعددی را واگذار کند که آخرین آن ترکیب کمیته تعدیل قانون اساسی بود. از نكات مهم قابل توجه، بحث مدیریت بحران خوب آمریکایی ها در صحنه مصر است و طرف مقابل نيز همينگونه هوشمندانه و خوب عمل كرده است. به نظر من، وضعیت كنوني، تقابل دو اراده است كه وارد یک مرحله سیاسی سنگین شده كه نتيجه بازی در این مرحله، تعیین کننده وضعیت آینده مصر است.نحوه بازی و میزان زیرکی هر یک از دو طرف وضعیت آتی مصر را رقم خواهد زد.


پ: تحولات مصر و تاثير بر منطقه خاورميانه

در منطقه خاورمیانه در دو دهه اخیر دو محور وحود دارد: محور اول شامل ایران، سوریه، حزب الله و حماس که همراهانی را نیز در منطقه با خود دارد از جمله سودان ، قطر  وتا حدی اردوغان. در مقابل نیز جبهه ای وجود دارد که خود را جبهه میانه رو می داند به رهبری عربستان و مصر و همراهی سایر کشورهای عربی. در اتفاقات اخیر مصر، تلویزیون الجزیره وارد صحنه شد. اردوغان با مردم اعلام همبستگی نمود و علاوه برآن براي دفاع از مردم مصر، طرف مذاکره ای آمریکا قرار گرفت. موضع ایران ، سوریه،حماس و حزب الله نيز مشخص است. با فرو ریختن نظام مصر به نظر می رسد موازنه قوا در منطقه به گونه ایی شگرف در حال تغییر است. در چنین حالتی به نظر می رسد که با تغییر شرایط موازنه قوا، خاورميانه به سمتی می رود که جبهه مقاومت در مقابل اسراییل موقعیت بهتری پیدا کند.پر واضح است که این شرایط به تضعیف بیشتر آمریکا کمک خواهد کرد.

 

مطالب مرتبط