مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

تاثیر اتاق های فکر بر سیاست های خارجی آمریکا در غرب آسیا

اشتراک

سید میلاد سید شمالی

کارشناس مسائل امریکا

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 


اتاقهای فکر در آمریکا:

   بر طبق مطالعات انجام شده بازیگران عمده در آمریکا دولت، کنگره، ارتش، لابی ها، کارتل ها و موسسات بزرگ اقتصادی، رسانه های عمومی و اتاق های فکر هستند که میتوان گفت هر کدام دارای اتاق فکر داخلی نیز هستند یا به نوعی وابستگی به یکی از اندیشکده های مورد ارتباط با فعالیت خود دارند ،این موضوع به نحوی تبیین کننده اهمیت و تاثیر گروههای مطالعاتی است و طبق گزارشات جامع دانشگاه پنسیلوانیا در مورد این اتاقهای فکر و پایگاههای اطلاع رسانی آنها و مقالات منتشر شده توسط اعضای آنها میتوان برداشتی از فعالیت ها و نظر آنها نسبت به رویدادها بدست آورد سپس با توجه به نحوه عملکرد سیاستمداران و بروز سیاست خارجی ایالات متحده میزان تاثیر آنها مشخص می گردد.

  جیمز مک گان اتاق هاي فکر را سازمانی معرفی می کند که تحقیقات سیاسی خود را به منظور  ارائه مشاوره در امور مختلف در اختیار مردم ودولتمردان قرار می دهد تا تصمیم سازي ها به نحو احسن صورت پذیرد . وي اتاق هاي فکر ر ا پلی میان جامعه دانشگاهی و سیاستمداران می داند که تحقیقات علمی صورت گرفته در محیط هاي آکادمیک را به زبانی قابل فهم براي مردم و تصمیم گیران سیاسی تبیین می کند . مک گان برون دادهاي اصلی این اتاق ها را در قالب ، کتاب ، گزارش ، کنفرانس ،سمینار،و نشست‌هاي رسمی و غیررسمی با حضور مقامات دولتی و اعضاء کنگره معرفی می کند.

    يکي از مسائل مهمي که ايالات متحده آمريکا همواره با آن دست و پنچه نرم مي کند، مسائل بين المللي است که به سياست خارجي اين کشور مرتبط مي‌شود. اين مسائل باعث شده است ‌توجه مراکز فکري، بيشتر به سمت آن کشيده  شود.  اتاقهاي فکر که «سازمان تحقيقاتي سياست عمومي» ناميده مي شوند، در توصيه ها و پيشنهادهاي سياست خارجي ايالات متحده آمريکا، نقش کليدي ايفا مي کنند. به علاوه اينکه اين مؤسسات داراي تعصبات سياسي مخصوص به خود هستند. به عنوان مثال مؤسسه هايي مانند «بنیاد هریتیج» محافظه کار تر از مؤسسه «بروکينگز » عمل مي کنند. اين جهت گيري مؤسسات، به نوع نگرش رهبران و همچنين پايگاه هاي حمايتي مالي‌آنها بستگي دارد. به يک معنا اين سازمانها به عنوان کارگزارِ ايده پرداز عمل مي کنند و با برقراري ارتباط، باعث جهت گيري سياسي تصميم گيرندگان مي شوند.

گرایش غالب اتاق های فکر آمریکایی

     بر طبق گزارش سال 2015 گروه اندیشکده ها و جوامع مدنی دانشگاه پنسیلوانیا که با شعار کمک برای ایجاد ارتباط بین دانش و سیاست کار میکند شمار اتاقهای فکر آمریکا را در آن سال 1835 اتاق ذکر میکند که بیشتر از هرجای دیگری در دنیاست و از قاره اروپا با 1770 اندیشکده می باشد.که از این تعداد ربع آن (حدوداً 400 موسسه)در واشنگتن دی سی قراردارند و بیشتر از نیمی از آنها به دانشگاه وابسته هستند.

 در این گزارش بهترین اتاق فکر دنیا موسسه بروکینز در ایالات متحده در سال اخیر در شاخص های مختلف نظیر شاخص کلی، منطقه ای، زمینه های تحقیقاتی و دستاوردهای ویژه معرفی گردیده است با توجه به اینکه بودجه موسسات هر دو یا سه سال افزایش پیدا میکند و مقدار میانگین بودجه اتاقهای فکر 30.6 میلیون دلار در سال 2013بوده است اندیشکده رند با داشتن بودجه 275 میلیون دلاری درآن سال  بیشترین بودجه را داشته است. و نیز طبق تحقیقات انجام شده بیشتر اندیشکده های برتر مانند کاتو، هریتیج، آمریکن اینترپرایز و …محافظه کار بوده یا مانند رند ،بروکینز و… طرفدار و نماینده جناح و حزب خاصی نیستند وتنها تعداد اندکی از آنها مانند مرکز پیشرفت آمریکا لیبرال محسوب می گردد. و به صورت کلی بودجه اندیشکده های لیبرال  بر طبق بررسی های انجام شده کمتر از بودجه اتاقهای فکر محافظه کار است. که این نشان از غلبه تفکر محافظه کاری در اتاقهای فکر برتر در زمینه سیاست خارجی و دفاعی ایالات متحده دارد.

می توان از  گزارشاتی  که توسط اتاق های فکری نظیر موسسه رند منتشر گردیده دریافت  قدرت نرم افزاری آمریکا در حین جنگ سرد و بعد از آن به اوج رسید به این دلیل که سرگرمی و تفریحاتی که به نوعی قدرت انتقال یافته تفکر آمریکایی از طریق رسانه های جمعی بود، روندی را که در تحدید اتحاد جماهیر شوروی آغاز نموده بود ،به پایان رسانید،لیکن در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم قدرت نرم افزاری آمریکا رابطه معکوسی با قدرت و امنیت مطلق یافته است و هرچه نو محافظه کاران بر قدرت و امنیت مطلق از طریق سیطره و سلطه مطلق پافشاری بیشتری می کنند،قدرت نرم افزاری و جذابیت آمریکا بیشتر کاهش می یابدو لازم است قدرت های بزرگ و به ویژه دولت آمریکا در بهره برداری از قدرت مطلق خویش در نظام بین الملل در قرن بیست و یکم پاسخ گو باشند.

تاثیر اتاق های فکر بر سیاست های خارجی آمریکا در غرب آسیا:

    کمتر منطقه ای در جهان به اندازه غرب آسیا و منطقه خاورمیانه ،اصول آمریکایی را به گونه ای پیچیده به چالش فرا می خواند ونظریه جنگ و تقابل تمدن غرب و اسلام را یاد آوری می کند، با توجه به این دیدگاه آمریکا توجه ویژه ای به این نقطه از جهان که می‌تواند منافع اقتصادی و ایدئولوژیک ایالات متحده را به دلیل دارابودن ذخایر انرژی و راههای ارتباطی دارای اهمیت و نیز وجود کشورهای غیر همسو (از نظر مبانی فکری) تامین کند، خواهد داشت.برای تصمیم سازی و تصمیم گیری و اقدام در آمریکا نهادهای تعیین کننده ای وجود دارند و در همین راستا هر کدام دارای اتاق فکر داخلی نیز هستند و یا به نوعی وابستگی به یکی از اندیشکده های مورد ارتباط با فعالیت خود دارند ،این موضوع به نحوی تبیین کننده اهمیت و تاثیر گروههای مطالعاتی است،به نحوی که در آمریکا سابقه طولانی داشته و شمار آنها در این کشور با اختلاف فراوانی از کشورها یا در برخی موارد قاره های دیگر بیشتر است و اعضای آنها یا جزو دولت مردان و قانونگذاران ایالات متحده بوده یا در سمت مشاور به آنها کمک فکری می نمایند یا از طریق افکار عمومی و رسانه ها و انتشار عقاید و اندیشه خود بر سیاستمداران و تصمیم گیرندگان تاثیر می گذارند.و با پیروزی دونالد ترامپ به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا که شخصیتی با ابعاد اقتصادی است تا سیاسی و با وجود گفتارهای متناقض توجه رسانه ها و افکار عمومی را در جهت مثبت یا منفی جلب مینماید در سیاست ها و حرکات ایالات متحده در عرصه سیاست بین المللی همچنان نظرات و نتایج بررسی های این نهادهای قدرت وابسته به اتاقهای فکر اثر ساز و تعیین کننده هستند و سیطره جمهوری خواهان بر این اتاقهای فکر مشهود بوده و با روی کار آمدن ترامپ به عنوان نماینده این حزب این جایگاه تقویت نیز خواهد شد.

واژگان کلیدی: اتاق های فکر ، سیاست های خارجی، آمریکا ، غرب آسیا

مطالب مرتبط