طهمورث غلامی
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد
بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی، اکثر دولت های عربی مدتی تحت الحمایه غرب شدند و پس از آن غرب شکل گیری نظام های پادشاهی در این کشورها را به رسمیت شناخت. در این هنگام نیروهای اسلام گرا، تلاش هایی را برای احیای نظام سیاسی مبتنی بر خلافت آغاز کردند که نه تنها موفق نشدند، بلکه موجب خشم نظام های پادشاهی از خود شدند و بدین ترتیب یا سرکوب و زندانی شدند و یا در حاشیه کنش های اجتماعی و سیاسی قرار گرفتند. با انجام کودتا علیه نظام های پادشاهی و روی کار آمدن نیروهای نظامی مدرن گرا در اکثر کشورهای عربی، وضعیت نیروهای اسلام گرا نسبت به گذشته نه تنها تغییری نکرد، بلکه از جهت فشار و سرکوب بدتر نیز شد. نظامیان مدرن گرای پیرو مبانی فکری بلوک شرق و غرب نه تنها وجود نیروهای اسلام گرا را تهدیدی برای قدرت خود دانستند، بلکه آن ها را به مثابه یک نیروی سنت گرا و مخالف توسعه و ترقی کشور خود بر شمردند. بدین خاطر در دوره ی نظامیان و ملی گرایان عرب، نیروهای اسلام گرا بار دیگر در حاشیه سیاست قرار گرفتند.
با وقوع بهار عربی و تجربه های تلخ جوامع عربی از حکومت های سوسیالیستی، ملی گرا و مدرن گرای گذشته، اقبال عمومی مردم به سمت نیروهای اسلام گرا حرکت کرد و لذا بدین ترتیب زمینه برای حضور اسلام گرایان در عرصه قدرت با حذف موانع ناشی از نظام های سیاسی گذشته و خواست مردم فراهم شد. نیروهای اسلام گرا در تونس و مصر موفق شدند قدرت را به دست گیرند و در دیگر کشورهای دچار چالش داخلی نقش اصلی و مهمی را در هدایت اعتراضات ایفا می کنند. سؤالی که این نوشتار قصد پاسخ به آن را دارد این است که آیا جریان اسلام گرای موجود در اثر تحولات دنیای عرب یک دست و منسجم است. در پاسخ به این سؤال استدلال می گردد که حداقل می توان گفت که سه تفسیر از اسلام میان گروه های اسلام گرا وجود دارد که با همدیگر رقابت می کنند و در عین حال مورد حمایت و پشتیبانی برخی از دولت های منطقه ای نیز هستند. نگارنده این سه تفسیر از اسلام را اسلام سیاسی، اسلام سکولار گرا و اسلام سلفی می داند که مورد حمایت سه کشور ایران، ترکیه و عربستان سعودی به ترتیب هستند. نگارنده در ادامه به شرح و تفسیر مبانی این سه تفسیر از اسلام می پردازد و استدلال می کند که غلبه هر کدام از تفاسیر فوق از اسلام، باعث گسترش و تقویت نفوذ فکری و معنوی کشور حامی آن تفسیر از اسلام خواهد شد.
کلید واژه: بهار عربی، اسلام، اسلام سیاسی، اسلام سکولار، اسلام سلفی
تحلیل رخداد
اسلام سیاسی: این مکتب فکری با توجه به مبانی قرآنی و نیز تشکیل حکومت توسط پیامبر اسلام (ص)، سیاست و دیانت را جدا از هم نمی داند و بدین خاطر بر ضرورت تشکیل حکومت مبتنی بر مبانی اعتقادی اسلام تأکید دارد. این نگرش فکری با بیان اینکه اسلام برای تمام حوزه های اجتماعی دارای برنامه است، تشکیل حکومت اسلامی را از بدیهیات می داند. جمهوری اسلامی ایران اولین کشوری بود که بر مبنای این نگرش فکری در قرن بیستم موفق شد حکومت دینی تشکیل دهد. به گونه ای که این اجماع میان تحلیل گران وجود دارد که آغاز گر اسلام سیاسی در قالب حکومت جمهوری اسلامی ایران نمود پیدا کرده است.
جمهوری اسلامی با تأکید بر اجتهاد پویا در فقه شیعه در کنار تشکیل حکومت دینی، به ضروریات حکومت داری در عصر جدید مانند انتخابات، تفکیگ قوا، بروکراسی و… نیز توجه کرده است. بر مبنای نگرش اسلام سیاسی، جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک حکومت دینی، دارای برنامه هایی مبتنی بر اسلام برای سیاست داخلی و خارجی است. در عرصه ی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر مفهوم امت، در کنار دولت- ملت، خود را نسبت به مصالح کشورهای اسلامی متعهد می داند. جمهوری اسلامی ایران دفاع از اسلام و مسلمانان را وظیفه خود می داند و بر این مبنا شرایط حاکم در عرصه ی بین المللی را به دلیل ناعادلانه بودن مورد نقد و مخالفت قرار می دهد و خواهان شکل گیری نظم جدیدی در عرصه ی بین المللی است که در آن مصالح همه دولت ها رعایت شود. برمبنای این نگرش جمهوری اسلامی ایران نه تنها حمایت از مردم فلسطین و ضدیت با اسرائیل را رسالت خود می داند، بلکه با دولت های غربی نیز اختلاف های اساسی دارد. نگرش اسلام سیاسی با محوریت جمهوری اسلامی ایران خواهان وحدت همه مسلمانان با محوریت اسلام و دفاع از مسلمانان و اسلام در مقابل دشمنان و مستکران عالم است. سیاست خارجی منبعث از اسلام سیاسی یک سیاست خارجی مخالف وضع موجود در شرایط منطقه ای و بین المللی است. این نوع نگاه به اسلام، در بین جوامع عربی دارای حامیانی است هرچند بیان آن برای نیروهایی از این دست به دلیل ملاحظات خاصی دشوار است.
اسلام گرایی سکولار: این نگرش فکری در عین اعتقاد به اسلام، قائل به تفکیک و جدایی میان سیاست و دین است. این نگرش فکری که در ترکیه تجلی پیدا کرده است، اسلام را مربوط به عرصه ی خصوصی و امری فردی می داند که نباید وارد عرصه سیاست شود. زیرا عرصه سیاست ملاحظات و قواعد بازی خود را دارد که کاملاً با ملاحظات عرصه دینی متفاوت است. بدین خاطر نگرش اسلام گرایی مبتنی بر سکولاریسم، ملاحظات دینی را در حوزه های اجتماعی وارد نمی کند. این نگرش فکری در عرصه سیاست خارجی اولویت را به منافع ملی کشور می دهد و منافع مبتنی بر باورهای اسلامی را در اولویت های حاشیه ای خود، آن هم صرفاً در جهت تأمین منافع ملی خود قرار می دهد. به دلیل عدم دخیل دادن باورهای اسلامی در سیاست خارجی، این نگرش مخالفتی با وضع موجود در عرصه منطقه ای و فرا منطقه ای ندارد و به جای نگرش منتقدانه و تقابل با آن به دنبال تعامل و همراهی است. بدین خاطر است که مشاهده می شود ترکیه نه تنها اسرائیل را به رسمیت می شناسد، بلکه در تعامل با دولت های غربی، صرفاً به ملاحظات منافع ملی خود توجه می کند. ترکیه پس از بیداری اسلامی به دنبال آن است که این مدل از اسلام را به جوامع عربی پیشنهاد کند و بدین ترتیب زمینه گسترش مدل و الگوی خود را فراهم آورد. لازم به ذکر است که غرب طرفدار این مدل است چون آن را در تقابل و مخالفت با خود نمی داند.
اسلام سلفی: اسلام سلفی که تجلی و نمود آن را می توان به صورت شدید و ضعیف در بسیاری از کشورهای عربی مشاهده کرد، امروزه مورد حمایت عربستان سعودی است. به نظر نگارنده باید اسلام سلفی را به دو نوع تقسیم کرد: نوع اول زمانی است که وارد حکومت و سیاست می شود یا به عبارت بهتر در خدمت قدرت گیرد. در این شکل اسلام سلفی در عرصه ی داخلی با تأکید بر قواعد خشک به دنبال آن است که به زعم خود جامعه اسلامی شود. در واقع، اسلام سلفی اسلام را صرفاً با تفسیری که از آن دارد در عرصه داخلی جستجو می کند و چون در خدمت نظام سیاسی حاکم است به توجیه شرعی نظام حاکم می پردازد و در عرصه سیاست اجازه ظهور و بروز به هیچ جریان سیاسی دیگری را نمی دهد. در عرصه سیاست خارجی نیز باید گفت که اسلام سلفی تابع سیاست های حکومت در عرصه خارجی است و فاقد نظر مستقل است و حتی توجیه سیاست های حکومت را رسالت خود می داند. امروزه این شکل از اسلام سلفی را به خوبی می توان در عربستان دید که در عرصه اجتماعی بسیار خشک و متعصب است و در عرصه ی سیاسی توجیه گر و حامی نظام سیاسی و در عرصه ی سیاست خارجی کاملاً مطیع و پیرو سیاست های حکومت است. عربستان امروزه به دنبال این است که در دیگر کشورهای عربی نیروهای سلفی قدرت را بدست گیرد.
نوع دیگر اسلام سلفی زمانی است که با سیاست و قدرت عجین نشده است. در این صورت در عرصه داخلی همانند نوع قبلی عمل می کند با این تفاوت که نظام سیاسی حاکم را مشروع نمی داند که به دنبال توجیه آن باشد. این نوع از اسلام سلفی در عرصه خارجی به شدت ضد غرب گرا است که به جریان هایی مانند القاعده، راه می برد. اسلام سلفی امروزه یکی از شاخصه های اخوان المسلمین است که در کشورهای مختلف عربی، فعال است و به طرق مختلف به دنبال کسب قدرت است. طبیعی است که موفقیت جریان سلفی در کسب قدرت منجر به تقویت نقش فکری و معنوی عربستان در منطقه خواهد شد.
دورنمای رخداد
در این که بیداری عربی با محوریت جریان های اسلام گرا در حال وقوع است و اقبال عمومی به سمت نیروهای اسلام گرا است تردیدی وجود ندارد. اما نکته ای که باید مدنظر داشت این است که جریان اسلام گرای درگیر بهار عربی یکدست نیست و به لحاظ مبانی فکری در عرصه داخلی و خارجی با همدیگر کاملاً متفاوت هستند و باید گفت که روایت های رقیبی از اسلام وجود دارد که هم اکنون در رقابت با همدیگر هستند. نگارنده در این نوشتار قائل به وجود سه روایت از اسلام بود که هر کدام مورد حمایت یکی از کشور های عربستان، ترکیه و جمهوری اسلامی ایران هستند و این حمایت ها به خاطر آن است که هر کدام از روایت های سه گانه در یکی از این کشورها عملیاتی شده است و خود به مدلی تبدیل گشته است. با این حال اقبال جوامع عرب تعیین کننده این است که چه روایتی از اسلام پذیرفته شود. هر چند در رقابت میان روایت های مختلف اسلام گرا شانس اسلام سلفی کم است، اما باید این نکته را مدنظر داشت که هر کدام از روایت های اسلام گرایی نیز در معرض آزمون است و موفق شدن در این آزمون است که می تواند آن را به جریان غالبی در عرصه منطقه تبدیل کند.