مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

بسترهاي نفوذ و نوع كنش و ارتباط عربستان با جريان هاي شيعه عراقي

اشتراک

دكتر حامد آزاد

كارشناس مسائل عراق

مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC

 

 بسترهاي نفوذ عربستان در  جریان‌های شيعه عراقی

بعد از مدت ها قطع ارتباط ورود سفیر سعودی به خاک عراق بعد از مدت‌ها قطع ارتباط نشانه‌ای از تحول است و می‌تواند تغییر بزرگی باشد. البته این تغییر رویکرد صرفاً مرتبط با تغییر رویکرد سعودی‌ها نیست. بلکه آن‌ها نشانه‌هایی را در داخل عراق دیده‌اند و بستر فراهم شده‌ای برای فعالیت در عراق چه در روابط با گروه‌های شیعه و با گروه‌های سنی یافته‌اند. می‌توان گفت بیشتر از آن‌که دنبال این بستر در میان گروه‌های سنی گشت، این بسترهاي مناسب را در بین گروه‌های شیعه مهیا دیده اند :

نخست آنكه سنی‌هاي عرب عراقي پایگاه‌های اجتماعی خود را بعد از سقوط استان‌های سنی نشین از دست داده‌اند. یعنی بستری که جریان‌های سیاسی سنی مطالبات خود را از آن هدایت می‌کردند بستر اعتصابات و اعتراضات در استان‌های سنی بود ولي اکنون به مدت دو سال معلق گردیده و به تبع آن جریان‌های سیاسی بنیانی جهت اعمال فشار به حاکمیت به منظور پیگیری مطالبات خود ندارند. مطالبات کف و سقفی آنها سهم بیشتر در حاکمیت تا حد آخر آن (که سنی‌های تندرو و قوم‌گراهای بعثی بازگشت به دوره حاکمیت قبل از 2003 یعنی اهل سنت بار دیگر تفوق کامل بر عراق داشته باشند.) مد نظر بود اما بعد از ظهور داعش سنی‌ها چنین بستری را نداشتند و با رصد کنش جریان‌های سنی در دو ساله اخیر به غیر از چند نفر در داخل کابینه یا پارلمان و سخن‌هایی  از موضع انفعال منفعل‌ترین جریان‌هاي عراق جریان‌های سنی بوده‌اند.

دوم. اينكه جریان‌هایی در میان شیعیان نيز پالس‌هایی را ارسال می‌کنند و سعودی در اندیشه استفاده از آن افتاده است. این موضوع نیاز به نگرشی عمیق‌تر در کنش جریان‌های شیعه، در احزاب مختلف و داخل جریان ها دارد. مثلاً در حزب الدعوه جریان ملی‌گرا به سمت نوعی ملی‌گرایی خلط شده با لیبرالیسم حرکت می‌کند که نشانه‌های آن دوری گزیدن از ایران یا حفظ موازنه رابطه با ایران یا اظهار صریح عدم تمایل به شکل‌گیری حزب‌ الله دوم در عراق می‌باشد. این موضوع را می‌توان به شکل خفیف‌تری در جریان مجلس اعلا دید. یعنی شخص عمار حکیم و اطرافیان وی خواهان کاهش نفوذ جمهوری اسلامی در عراق هستند. جریان مذکور در حزب الدعوه و مجلس اعلا اینگونه استدلال می‌کنند که نمی‌خواهند عراق میدان منازعه‌ای برای ایران و ایالات متحده باشد. از نشانه‌های اين رويكرد تعلل عراق در پیوستن به جریان چهارجانبه می‌باشد. يعني آنقدر در کش و قوس‌های گفتمانی گیر کرد که نهایتاً قضیه بيمعنا گردیده و از سودمندي خارج گردید. در واقع هر چند که جریان‌های سنی و جریان‌های ملی گرای سکولار شیعه اهرم فشاری بودند، اما به هر حال اگر دولت اراده می‌کرد وارد  ائتلاف چهارجانبه می‌شد که این اتفاق نیفتاد.

گذشته از اين رادیکال‌ترین جریان‌هاي شيعه عراق جریان صدر می‌باشد. با رجوع به ادبیات مقتدی صدر  او خود را قبل از اینکه یک شیعه بداند یک عرب می‌داند. مقتدی صدر در سال 2008 هدف قرار دادن پایگاه‌های آمریکایی در عراق را توسط نیروهای غیر عراقی حرام اعلام کرد. البته مقتدی صدر با بعثی‌ها به لحاظ گفتمانی در تعارض می‌باشد اما آرای جریان صدر و شخص مقتدی صدر در ضدیت با جمهوری اسلامی ایران و نفوذ ایران در عراق تفاوتی با بعثی‌ها ندارد. به عبارتی حداقل از سال 2006 به بعد و پس از قضایای نجف رادیکال‌ترین نوع ملی گرایی در عراق زیر پرچم مقتدی صدر و جریان صدر هدایت می‌شود و این جریان به شدت با جمهوری اسلامی ایران دچار شکاف شده و فاصله خود را با جمهوری اسلامی حفظ کرده است. البته بسترهای قدیمی به واسطه تبلیغات گسترده در عراق شکل گرفته است. این موضوع را اکنون می‌توان در بستر اجتماعی هم مشاهده نمود. مانند شعار ایران بیرون برو یا حتی شعارهای ضد اسلامی مانند لا شیعی لا سنی … که از شعار‌های دائم تظاهرات‌های بغداد است، حاکی از رویگردانی کامل از اسلام گرایی است. در واقع مقتدی صدر مشکل اصلی را اسلام گراها می‌داند که البته خود وی نیز شخصی اسلام گرا محسوب می‌گردد.

در واقع در جامعه شیعه که اکثریت جمعیتی عراق را تشکیل می‌دهد بستری مناسب براي حضور عربستان فراهم شده که سرشاخه‌های آن در بدنه اجتماعی،در احزاب و در نخبگان دیده می‌شود. حتی رد این مسأله را می‌توان در مقالاتی نخبگان شیعه در رسانه های عراقی ( كه به طور انبوه منتشر می‌کنند) مبنی بر اینکه اساساً هر مشکلی در عراق به دلیل انتصاب آن به ایران است ديد. آن‌ها راه نجات عراق و شیعه عراقی از مشکلات و فلاکت‌ها را جدا کردن حساب شیعه عراقی از شیعه ایرانی می‌دانند. این ادبیات هم ید طولایی دارد. یعنی اجزای مختلفی دارد. حتی تا جایی پیش می‌روند که احکام اسلامی نظیر خمس و زکات و مرجعیت را ساخته شاهان صفوی می‌دانند.

عربستان و اهداف و كنشها در داخل عراق

عربستان تلاش مي كند در بستر مذکور نفوذ کند. این بستر حتی در بستر اجتماعی، احزاب، حاکمیت و حوزه شامل این بستر می‌باشند. حوزه علمیه نجف نیز از این موضوع مبرا نیست و موضوع تعریب حوزه‌ها نیز در همین بحث جای می‌گیرد. یعنی عده‌ای مخالف پیروی از مراجع فارس هستند و با عالمان و روحانیون فارس در تعارض بوده و معتقدند حوزه بایستی توسط مرجع عراقی هدایت شود. در واقع قبلا این موضوع توسط صدام مطرح گردید. در اين بين طبعاً عربستان سعودی تصمیم دارد بر بستر قوم گرایی ضد ایرانی سوار شود و اخبار حاکی از سفرهای متعدد سفیر عربستان به حوزه نجف می‌باشد. همچنین وي سعی کرده در کاظمین با علمای شیعه ارتباطاتی را بر قرار نماید تا بر این بستر سوار شود. طبعاً عربستان تا جایی که بتواند در این بستر کار خواهد کرد و حتی از منظر هنجارهای لیبرال گرایانه نیز وارد كار شده است. یعنی در ادبیات سفیر عربستان می‌شنویم که اعلام می‌کند مادری شیعه دارد. به عبارتی قصد دارد اینگونه القاء نماید که عربستان اختلاف مذهبی با عراقی‌ها ندارد و همه عرب هستند و زیر پرچم قوم گرایانه عرب با توسعه امپراطوری فارس به سمت غرب مقابله می‌کنيم. در واقع آنها اینگونه تبلیغ می‌کنند که جمهوری اسلامی قصد گرفتن انتقام شکست‌های گذشته خود از اعراب و احیای امپراطوری خود را دارد. این ادبیات غالب رسانه‌های عربی است که توسط سعودی بر بستر قوم گرایی جدید در عراق و به خصوص در میان شیعیان اعلام می‌شود. چرا که جامعه سنی اساساً مضمحل شده است و اهل سنت چهار و نیم میلیون آواره دارد که اصولاً در زمینه‌های مذکور حرفی برای گفتن ندارند و جامعه شیعی اکنون دارای استقرار است و به صورت جامعه‌ای شهری زندگی می‌کند. در این بستر سعودی اعلام می‌کند که ما جامعه‌ای عرب هستیم و خطر امپراطوری فارس را گوشزد کرده و نشانه‌های آن را بر می‌شمارد. از جمله اینکه منازعه قومی در عراق را از ايران می‌داند. همچنین سفیر عربستان الحشد الشعبی را لشکری قومی می‌داند که جمهوری اسلامی برای پیشبرد اهداف توسعه طلبانه خود ایجاد کرده است و الحشد الشعبی را به جنایت در اراضی سنی و دامن زدن به منازعه قومی متهم می‌نماید. به عبارتی از الحشد الشعبی به عنوان یک سپاه قوم گرا که در راستای اهداف جمهوری اسلامی ایران در عراق تأسیس شده است یاد می‌کند تا جامعه شیعه را علیه تمام مظاهری که مربوط به جمهوری اسلامی است بشوراند ولو اینکه نجات جامعه شیعی و تأمین امنیت آن مدیون الحشد الشعبی باشد. تا جایی که حتی در تظاهرات علیه الحشد الشعبی به عنوان گروه بر آمده از احزاب اسلام گرا و گروهی که برای جمهوری اسلامی کار می‌کند شعار داده شده است. چنانچه آخرین فعالیت سعودی تبلیغات علیه الحشد الشعبی مبنی بر ورود آن به انتخابات می‌باشد. یعنی مخالفان اعلام کرده است چهل نهاد شیعی که بر آمده از الحشد الشعبی هستند در انتخابات شورای استانی ثبت نام کرده‌ اند. بلافاصله مخالفان در عراق لیستی از گروه هاي الحشد الشعبی منتشر کرد که دقیقاً مرجع تقلید چهل گروه از آن‌ها را آیت الله خامنه‌ای دانستند.

 

واژگان كليدي: نوع كنش، ارتباط عربستان، جريان هاي شيعه، عراق، شيعه عراقي

مطالب مرتبط