مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

برنامه ترکیه در قفقاز و خفگی ژئوپلیتیک، اقتصاد و محیط زیست ایران

اشتراک

دکتر میر مهرداد میرسنجری

 استادیار دانشگاه و پژوهشگر فرهنگی و ژئوپلیتیک

مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC 

 

در حالی که آقای رییسی در نشست اخیر با رییس جمهور ترکیه گفته مساله فلسطین نه تنها مساله اول جهان اسلام، بلکه مساله اول بشریت است اما این مهم نباید سبب شود از عملکرد سوء ترکیه نسبت به امنیت ملی و تمامیت ارضی و محیط زیست ایران، به ویژه  در قفقاز غافل شویم.

سفر رییس جمهوری به ترکیه در حالی به انجام رسیده که یکی از محورهای این سفر،  متقاعد کردن ترکیه به چشم پوشی از همکاری با اسراییل و درخواست حمایت ترکیه از فلسطین عنوان شده است! این درحالی است که رفتار ترکیه در طول تاریخ کوتاه ۱۰۰ ساله شکل گیری اش به اثبات رسانده که در راستای تامین منافع ملی حداکثری برای خود از انجام هیچ نیرنگی اباندارد! برای نمونه ترکیه در حالی که شعار حمایت از فلسطین سرمی دهد و رابطه تنگاتنگی با سران حماس دارد همزمان، از منفعت تجارت کلان ۷ میلیارد دلاری سالیانه با اسراییل هم بهره مند است و مسیر اصلی تأمین انرژی اسراییل از  باکو محسوب می شود!

اما نگاه دستگاه دیپلماتیک ایران به ترکیه همواره با رآفتی یک سویه همراه بوده است و در این نگاه تک بعدی ترکیه به عنوان همسایه ای مسلمان  در نظر گرفته می شود که به دور زدن تحریم های اقتصادی ایران کمک کرده است! این درحالی است که نباید غافل شویم که ترکیه‌ی نوین 100 ساله بازمانده‌ی امپراتوری شکست‌خورده عثمانی در جنگ جهانی نخست و برپایه‌ی مفهوم  گسترش ایده نژادپرستانه «پان‌ترکیسم»ِ در آذربایجان ایران، قفقاز و آسیای میانه ساخته‌شده است.

پروژه 100 ساله ترویج پانترکیسم ترکیه با هدف بلندمدت تجزیه تبریز و آذربایجان از ایران

اندیشه فاشیستی و نژادپرستانه‌ی پان‌ترکیسم، با سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت هنگفت تبلیغی رسانه‌ای، با ستیزه‌گری علنی علیه زبان فارسی، زبان ترکی آذربایجانی را به عنوان ابزاری برای هژمونی منطقه‌ای خود، هم در اران و شروان شمال ارس و هم در آذربایجان تاریخی ایران‌زمین به‌کار گرفته است. ترکیه با بهره‌گیری از سازمان جاسوسی خود به نام «میت» و نهادهای فرهنگی ریز و درشت تحت پوشش آن، در پشت پرده‌ی بسیاری از فتنه‌انگیزی‌های زبانی-قومی در کشورهای منطقه، در راستای راهبرد تشکیل توران بزرگ با اتحاد همه کشورهای ترک‌زبان قرار دارد.

ترکیه، عامل خفگی ژئوپلیتیک ایران با خواست نامشروع دالان تورانی ناتو با نام جعلی زنگزور!

ترکیه که پشتیبان اصلی رژیم باکو در چنگ ۲۰۲۰ قراباغ بوده است، طراح اصلی خواست نامشروع تجاوز به تمامیت ارضی ارمنیتان و تصاحب دالان نورانی ناتو ( زنگزور جعلی) برای خفه کردن ژئوپلیتیک، ژئو اکونومیک و محیط زیستی ایران است.

ترکیه در غفلت برخی مسوولان دیپلماتیک ایرانی، گام به گام در حال تکمیل پروژه توران بزرگ است که به معنای قطع راهگذر شمال جنوب و اتصال ایران به روسیه و اروپا است  که نتیجه مستقیم آن، کنترل انتقال انرژی ایران به اروپا توسط ترکیه و وابسته کردن ایران به این کشور خواهد بود . پیامد ناگزیر آن هم می تواند باج خواهی ترکیه از ایران برای انتقال انرژی ایران به اروپا و شاید سهم خواهی از منابع نفت و گاز ایران  به عنوان تضمین اجازه ترکیه به ایران برای بازگذاردن انتقال انرژی به اروپا باشد.

سرمایه گذاری سیاسی و اقتصادی و نظامی هنگفت ترکیه روی به منظور دستیابی به ساحل کاسپین و دورزدن ایران از طریق انتقال مسیر انرژی  آسیای میانه به قفقاز از زیر بستر کاسپین  و نیز قطع مسیر جاده ابریشم از ایران است. ترکیه حتی برای جلوگیری از اتصال اروپا به خلیج فارس از راه ایران، سالهاست  از اتصال چند کیلومتر راه آهن وان به مرز رازی ایران خودداری می کند!

 

ترکیه عامل اصلی بیابانی شدن قفقاز، دشت مغان و نابودی آذربایجان

ترکیه حتی به آب قفقاز هم رحم نکرده و با بستن سرشاخه های ارس عامل کم آبی ارس و بیابانی شدن آتی دشت مغان و کل آذربایجان مجسوب می شود.

ترکیه اطلاعات در مورد پروژه سدسازی بر سرشاخه های ارس، معروف به «داپ» را بسیار محدود کرده است، با این حال با توجه به اطلاعات درز کرده از برخی متخصصان، برنامه بلند پروازانه پروژه داپ ترکیه، شامل ۹۰ سد و ۱۰۰ طرح آبیاری بزرگ و ۲۶ دریاچه مصنوعی است.

بنابراین می توان مطمئن بود که عامل اصلی کاهش آب ارس، سدسازی های ترکیه در استان قارص ( که به همراه ایغدیر و قره سوی اشغال شده ایران در ترکمانچای، طی قرارداد قارص ۱۹۲۱ م از سوی روس ها به ترک های عثمانی بخشیده شد) است ، ازجمله سد کاراکورت  که در سال ۲۰۲۰ با حجم ۱.۷ میلیارد مترمکعب آبگیری شده است و برپایه برآوردها، در صورتی که دو سد دیگر این منطقه با نام های توزلوجا و سویله مز آبگیری شود، هیچ آبی از شاخه بین گول داغ ترکیه به ایران نخواهد رسید.

از مهم ترین پیامدهای تهدید کننده محیط زیست با سدسازی بر ارس توسط ترکیه می توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱- تاثیر مستقیم بر ایجاد خشکسالی و بیابانی شدن زمین های کشاورزی، ایجاد ریزگرد و بحران های اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی در آذربایجان، قفقاز و حتی کاسپین.
۲- بحران آلودگی آب ارس و بالا رفتن pH و غلظت املاح آن.
۳- خسارت های هنگفت به کشاورزی حوزه ارس، به ویژه دشت مغان  و به هدررفتن میلیاردها دلار هزینه های انجام شده طی نیم قرن برای توسعه صنعت کشاورزی آذربایجان و دشت مغان.
۴- خطر نابودی و بیابانی شدن جنگل های پارک ملی ارسباران به عنوان ذخیره گاه زیستکره ثبت جهانی یونسکو.
۵- زیرپاگذاشتن بیانیه رعایت جوامع بومی، UNDRIP است که متذکر می شود، پروژه ها و برنامه های عظیم توسعه ای باید منطبق با حقوق جوامع بومی و محلی باشد.
۶- نقض بیانیه مقابله با بیابان زایی یا UNCCD.
۷- نقض ماده اول بیانیه جهانی سازمان حقوق بشر که اعلام می کند انسان از حقوق بنیادی برای داشتن آزادی، برابری و شرایط مناسب زندگی در محیطی که به او اجازه زندگی توام با سعادت می دهد را برخودار است.
۸- نقض کنوانسیون حقوق استفاده از آب راه های بین المللی غیر کشتیرانی مصوب سال ۱۹۹۷ سازمان ملل و به ویژه مواد ۵، ۶ و ۷ آن که متذکر می شود که کشورهای بالادست حق احداث و اجرای پروژه های زیربنایی در بالادست رودخانه که سبب بروز مشکلات و آسیب های جدی به کشورهای پایین دست می شود را ندارند. تاسف بار این که ترکیه این کنوانسیون را امضاء نکرده تا هیچ تعهدی را در قبال کشورهای متاثر از سدسازی های ویرانگر خود متقبل نشود!

فرجام سخن این که:

رویکرد ترکیه در جمهوری باکو، جنگ 2020 قراباغ و توطئه ایجاد دالان تورانی ناتو اثبات کرده که  ترکیه  بلندپرواز و توسعه طلب، نه همسایه ای قابل اعتماد، بلکه رقیبی تمامیت خواه علیه منافع ملی ایران است. چرا که در نقشه های بلند پروازانه اش، افزون بر چشم طمع به اشغال تبریز و آذربایجان، با میثاق ملی، به تمامیت ارضی دیگرهمسایگانش ازجمله کل ارمنستان و  قفقاز و نیمی از عراق و سوریه و قبرس و … ادعای ارضی و توهمات منحصر به فرد دارد.این رویکردهای جاه طلبانه ترکیه به ویژه اصرار بر پروژه غیرقانونی دالان تورانی ناتو، و بستن سرشاخه های ارس، حفظ ثبات و امنیت در غرب آسیا و قفقاز را به خطر انداخته و باعث خفگی ژئوپلتیک و ژئواکونومیک و محیط زیستی ایران می شود.

بنابراین پذیرفتنی نیست که  غفلت یا چشم پوشی ازتهدید های همه جانبه ترکیه علیه منافع ملی و امنیت ملی و تمامیت ارضی و محیط زیست ایران در قفقاز و به ویژه جمهوری باکو،  با توجیه کمک ترکیه به دورزدن تحریم ها مطرح شود، چرا که باید بدانیم نه ترکیه و نه هیچ کشور دیگری هیچ گاه عاشق چشم و ابروی ایران نیستند و هرکشور نخست چشم به تآمین منافع اقتصادی و سیاسی  و محیط زیستی حداکثری برای خود دارد. ترکیه ای که  اخیرا پس از بازی دادن 20 ماهه ناتو، در قبال دریافت  ۲۳ میلیارد دلار معامله نظامی و دریافت جنگنده های فوق پیشرفته اف ۱۶ از آمریکا با عضویت سوئد در ناتو موافقت کرد، بار دیگر به دستگاه دیپلملتیک ایران اثبات کرد که دوست ابدی ایران به ویژه در قفقاز، فقط و فقط حفظ منافع ملی و امنیت ملی وتمامیت ارضی برپایه تاریخ و پیشینه فرهنگی ایرانشهری است و همسایگی یا هم مذهبی، معیار قابل اتکایی برای گذاشتن همه تخم مرغ ها در یک سبد نیست!

مطالب مرتبط