مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

بررسی مولفه های موثر برسیاست خارجی آمریکا در مصر 

اشتراک

 داود احمدزاده 

دکتری سیاست گذاری عمومی وکارشناس مسائل مصر

مرکز بین المللی مطالعات صلح– IPSC

بررسی  پویش های امنیتی وسیاسی خاورمیانه وشمال آفریقا  بدون شناخت دقیق سیاست خارجی قدرت های بزرگ اگرچه ممکن است، ولی دقیق وقابل استناد نیست. چرا که غالب رویدادها و روندهای گذشته و فعلی در گستره جغرافیایی منطقه، تحت تاثیر اهداف وعملکردها قدرت بزرگ به ویژه آمریکا قرار دارد. این منطقه به لحاظ ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی همواره نقش تعیین کننده در معادلات سیاسی و اقتصادی جهان داشته و دارد. در این میان، ایالات متحده آمریکا در چند دهه اخیر فعال ترین پیش ران برون منطقه ای و کنشگر مداخله گر خارجی, نقش بسیار مهمی در بی ثباتی ها داشته و دارد. بطوریکه در پنجاه سال اخیر هر بروندادی را بدون بررسی نوع نقش و تنش آفرینی آن نمی توان پیش بینی نمود.

 دولت آمریکا از دهه 1950 پس از خروج  انگلیس از شرق کانال سوئز  اقدام به پرکردن خلا قدرت  نمود و با گسیل نیرو و ایجاد پایگاهای نظامی به قدرت فائقه بدل گردید. ولی نفوذ اصلی واشنگتن در واقعه بعد از جنگ یوم کیپوردراکتبر 1973 آغاز شد . پس از شکست ناصر در جنگ با اسرائیل و نزدیکی مصر به عنوان بزرگترین کشور جهان عرب به اسرائیل متحد نزدیک واشنگتن، معادلات  قدرت با دگردیسی  جدی روبرو گردید. ومصر به عنوان بازیگر ژئوپلتیک محور هموارکوشید هرگونه اقدام مجدد  برای آغاز جنگ در قبال اسرائیل را با ناکامی مواجه سازد.

 سفر انورسادات به سرزمین های اشغالی  و تلاش برای برقراری صلح میان اعراب با این رژیم به عنوان میانجی با پاسخ جبهه پایداری عرب به رهبری سوریه مواجه گشت و مصراز اتحادیه عرب نیز برای مدتی رانده شد. جانشین سادات یعنی حسنی مبارک نیز مسیر وی را  در سیاست خارجی پیش گرفت.مصر در دوره حکومت سی ساله مبارک کوشید ضمن بازگشت  به دنیای عرب و ترمیم  روابط با عربستان و دیگر شیوخ منطقه خلیج فارس، نقش بارزی در  اعاده صلح و سازش میان اعراب و اسرائیل بازی کند . بنابراین مصر بازیگر کلیدی و متحد نزدیکی  برای آمریکا و غرب محسوب می شد و روسای جمهور قبلی آمریکا بدلیل  ایفای نقش برجسته تضمین منافع غرب  و اتخاذ روابط راهبردی قاهره با تلاویو از آن به عنوان ذخیره استراتژیک یاد می کردند . اوج همکاری مصر وآمریکا می توان  در حوزه اقتصادی و تجاری دید.

 بطوریکه آمریکا در پاسخ به رویکرد مصر نسبت به مسائل منطقه از جمله عدول از آرمان ملت فلسطین  و همراهی با غرب و اسرائیل در مقابل سیاست منطقه ای ایران سالیانه دومیلیارد کمک اقتصادی بلاعوض در اختیار قاهره قرار می داد. لذا مصر پس از اسرائیل به دومین کشور کمک گیرنده از واشنگتن تبدیل شد.

 در واقع مصر پس از تحولات خاورمیانه در سال 1979، و افزایش نفوذ ایران در خاورمیانه و هم‌چنین سقوط متحد نزدیک  غرب، احساس تهدید فزاینده‌ای نمود، و برای جبران این احساس تهدید، راه‌حل را دردو امر می‌دید؛ نخست، خرید سلاح و تقویت بنیه‌های نظامی کشور و دوم ایجاد ائتلاف‌های بین‌المللی وتقویت روابط  با کشورهای محافظه کار عرب ؛بنابراین  به خواست آمریکا و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس مصر در ائتلاف ضد ایرانی در کنار حمایت های تسلیحاتی گسترده ازعراق درجنگ تحمیلی هشت ساله نسبت به گسیل نیروی نظامی به جبهه نبرد علیه ایران نیز اقدام کرد. خاتمه جنگ هشت ساله و حمله صدام حسین به کویت  ونیر محکومیت این تجاوز از سوی ایران نیز گشایش جدی در روابط  بوجود نیاورد. 

می توان گفت: تا سال 2011 و سقوط  رژیم حسنی مبارک آمریکا به رغم برخی اختلافات در مسائل حقوق بشری آمریکا تلاش کرد مصر در مدارجهان غرب و نزدیکی هرچه بیشتر برای تامین امنیت منطقه به ویژه اسرائیل نگه دارد. بنابراین با وقوع خیزش های گسترده در شمال آفریقا و غرب آسیا موسوم به بهار عربی, آمریکا سیاست دو پهلوی را در قبال این تحولات به ویژه انقلاب ناکام مصر در سال 2011اتخاذ کرد .  سرنگونی حسنی مبارک وبقدرت رسیدن اسلامگرایان به رهبری محمد المرسی از اخوان المسلمین  بسیاری از تحلیل گران منطقه را به اشتباه انداخت که گویا واشنگتن از دمکراسی خواهی مردم مصر در قالب شعارنان – برابری – آزادی حمایت می کند. ولی واشنگتن برخلاف سیاست اعلانی در عمل برای حفظ امنیت  منطقه و متحدان نزدیک خود یعنی اسرائیل و عربستان در پنهان از سرنگونی دولت اسلامگراو بازگشت مجدد نظامیان بقدرت حمایت کرد.

 با بازگشت نظامیان بقدرت به رهبری السیسی (2013) و نیز بروز شکاف های سیاسی و اجتماعی بدلیل جدال نابرابر جریان اسلامگرا و غیر اسلامگرا در قالب ملی گراها ونظامیان ، قاهره دیگر توان اثر گذاری در تحولات منطقه ای به شکل مستقل را در خود نمی بینند. در سال های اخیر با تضعیف  موقعیت  راهبردی قاهره  در تعیین اولویت های سیاست خارجی آمریکا در شمال آفریقا و خاورمیانه  نقش این کشور کلیدی به یک بازیگر مطیع و همیارعربستان سعودی بدل گشته است.

 بنابراین در چهارچوب طرح بزرگ  خاورمیانه جدید  ونیز در راستای  اسرائیل قوی آمریکایی ها تلاش دارند از ظرفیت های نظامی وسیاسی  مصر  برای تقویت اتحادها  وائتلاف  های همسو با منافع خویش  درمنطقه به نفع مطلبوب استفاده کنند . در ذیل به برخی  از مولفه های دخیل در سیاست خارجی آمریکا در قبال  مصر اشاره می شود : 

1- ایفای نقش تاریخی مصر در روند سازش, مصر به عنوان یگانه  کشور جهان عرب  که قبح داشتن روابط سیاسی با اسرائیل را  برای بار نخستین بار شکست، همواره تلاش کرده  در نشست های سازش راه نزدیکی اعراب با اسراییل و پایان دادن به مخاصمه را در پیش گیرد.

 بنابراین آمریکایی ها تلاش دارند از جایگاه تاریخی مصر همجنان استفاده ببرند گرچه از آخرین نشست جدی سازش  در قالب اسلو 2 چند دهه می گذرد ولی آمریکایی  ها  نشان دادند که به رغم گذشت زمان همچنان به نقش مصر در این روند پر مخاطر آمیز واقف اند. مصر در دوره السیسی  برای جلب نظر دولتمردان آمریکا  و دریافت مساعدت مالی ونظامی حاضر شده است در روندمعامله قرن  و اجرا و پیشبرد آن نقش موثر تری در پیش  گیرد. معامله قرن یکی دیگر ازمسیرهای همکاری  با آمریکا به شکل مشارکت راهبردی با این کشور و نیز اسرائیل است. ائتلاف نوین در خاورمیانه، تلاشی  بود از سوی دونالد ترامپ برای پایان به منازعه‌ی کهن منطقه، البته به شیوه‌ای که آمریکا و دولت اسرائیل می‌خواهند.

 در نتیجه، معامله‌ی قرن، سیاست و هدیه‌ی ترامپ به اسرائیل را می‌بایست در چارچوب تلاش‌هایی سنجید که تحولات نوین خاورمیانه به خود دیده و ترامپ بر روندهای آن به نفع دولت یهود نظارت می‌کند. ترامپ در طول مبارزات انتخاباتی خود به دولت اسرائیل وعده حمایت در دوران ریاست‌جمهوری‌اش را داده و گفته بود نمی‌تواند اجازه دهد «با چنین تحقیر و بی‌احترامی با اسرائیل رفتار شود».وی پیش ازآغاز دوران ریاست‌جمهوری‌اش در پیامی توییتری آنها را «دوست بزرگ ایالات‌متحده» خوانده و نوشته بود: «اسرائیل قوی بمان، بنابر تحولات جاری خاورمیانه از زمان روی کار آمدن ترامپ، می‌توان گفت رئیس جمهوری فعلی آمریکا گام‌هایی برداشته است که دقیقاً منطبق با ایده‌ی قوی بمان اسرائیل است.

 البته، در این مسیر  مصر نیز در کنار آمریکا ، تلاش دارد تا با این طرح همراه شود. شتاب اقدامات ترامپ رئیس جمهور قبلی آمریکا در حمایت از اسرائیل البته با همراهی حکام کشورهای بزرگ عربی، از جمله عربستان و مصر همراه بود . با وجود اینکه شدت عمل ترامپ در اجرای اهداف دولت یهود  به جایی رسید که مصر و عربستان سعودی با آگاهی از پیامدهای اعتراضی، در داخل ومنطقه  به ویژه گروههای فلسطنی درهمراهی با این‌گونه پروژه‌های ضدفلسطینی محتاط تر عمل کنند.

2- حفظ امنیت اسرائیل از اصول سیاست خارجی وامنیتی دولتمردان آمریکا بوده و هست . در این میان, با توجه به موقعیت جعرافیایی وجایگاه سیاسی مصر در خاورمیانه وشمال آفریقا این کشور درکانون سیاست خارجی آمریکا قرار دارد. مصر در دنیای عرب علاوه برجمعیت بالا وموقعیت استراتژیک بدلیل کانال سوئز، دارای بزرگترین ارتش هم است وبقول عرب ها قلب دنیای عرب در قاهره می تپد. مصری که قبل از سازش درسال 1979 چندین بار رهبری اعراب در جنگ با اسرائیل برعهده داشته باشد. پیمان صلح با اسرائیل سنگ بنای صلح وثبات منطقه ای وجلو گیری از جنگ های بعدی اعراب با اسرائیل محسوب می گردد.

 بنابراین سکوت آمریکایی در کودتای نظامی علیه دولت اسلامگرا ی اخوانی وسرنگونی محمد المرسی از این زوایه قابل درک است. بطور کلی  از دید استراتژیست ها آمریکایی تسلط بر خاورمیانه وشمال آفریقا و نیز تضمین تجارت بین المللی از طریق کانال سوئز و ایجاد ثبات پایدار در روابط اسراییل  ومصر  فقط از طریق حفظ نظامیان در سپهر سیاسی سرزمین فراهنه امکان پذیر است. در واقع آمریکا برای حفظ صلح اعراب با اسراییل و گسترش آن وتضمین امنیت متحد نزدیک خود در خاورمیانه بر عکس شعارهای پر طمطراق  آزادهای سیاسی واحترام به حقوق بشر به روابط امنیتی با مصر به عنوان یکی از کانون های اصلی قدرت نیاز داشته ودارد. 

3- ناکامی دولت نظامی ژنرال السیسی درایجاد ثبات داخلی و بروزآشوب های سیاسی درجامعه ملتهب  مصر و نفوذ گروههای تکفیر وابسته به داعش وفعالیت تروریستی گسترده درصحرای سینا و داخل این کشور، آمریکایی ها را برآن  داشته درقالب راهکارهای منطقه ای ، ائتلاف سازی های در خاورمیانه  در دستور کار خود قرار بدهند. یکی از این ائتلاف ها ، ائتلاف نظامی مبارزه با تروریسم هست که در این ائتلاف فراگیر در کنارعربستان سعودی، مصر نیز نقش محوری  دارد.  همچنین سیاست تمرکز برشرق واستراتژی خروج ونیز احاله مسئولیت در خاورمیانه که اززمان ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا شروع شده در دوره بایدن نیز به شکل دیگری  دنبال می شود. از این رو تصمیم سازان وتصمیم گیرندگان کاخ سفید برای باز آفرینی نقش محوری مصر در شمال آفریقا وخاورمیانه به یک مصر همسو وهمگام با منافع متحدان سنتی خود یعنی اسرائیل وعربستان سعودی نیازدارند.

واژگان کلیدی: بررسی ,مولفه , موثر ,سیاست خارجی, آمریکا , مصر , داود احمدزاده 

مطالب مرتبط