مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

بررسی اهداف کردها در طرح استقلال از عراق: کردستان مستقل یا تغییر موازنه در بغداد؟

اشتراک

 اردشیر پشنگ

مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC

بیان رخداد

پس از آنکه نه تنها امنیت عراق بلکه تمامیت ارضی این کشور با حملات دامنه دار داعش با خطری جدی مواجه شده است و کنترل بخش های عمده ای از استانهای مرکزی و غربی آن بدست مدعیان خلافت جدید اسلامی افتاد؛ مسعود بارزانی رهبر اقلیم کردستان عراق، پس از تسلط نیروهای پیشمرگ بر شهر کرکوک و جلوگیری از تسخیر آن توسط داعش، از رسیدن موعد تعیین سرنوشت کردها سخن گفت و سپس همانطور که شاهد بودیم به پارلمان کردستان رفته و از اعضای آن خواست تا کمیسیونی ویژه قانونی خاص برای طراحی و عملی کردن مکانیسم رفراندوم تشکیل دهند. مساله ای که با واکنشهای مختلف داخلی، منطقه ای و بین المللی مواجه شده است. یادداشت پیش رو سعی دارد بطور مختصر اهداف کردها از طرح مساله استقلال در زمان و شرایط فعلی را مورد بررسی قرار دهد:

واژگان کلیدی: عراق، حکومت اقیلم کردستان عراق، داعش، مسعود بارزانی، استقلال طلبی کردهای عراق، مناقشات بغداد و اربیل.

تحلیل رخداد

1-  طرح استقلال با هدف استقلال

هیچ شکی نیست که از همان ابتدای تاسیس عراق توسط بریتانیایی ها، کردهای این کشور همواره با قرار گرفته شدن در مرزهای سیاسی کشوری که خود را در دایره کشورهای عرب می دانست موافق نبوده و به همین دلیل در بیشتر 93 سالی که از تاسیس این کشور سپری شده است جنبشهای مختلف مبارزاتی سیاسی و مسلحانه کرد علیه دولت مرکزی در تکاپو بوده اند. در این میان هرگاه دولت مرکزی دارای قدرت بیشتری بوده است کردها بر خودمختاری در چارچوب عراق تاکید می کردند و هر زمان هم که بالانس قدرت میان آنان و دولت، به ضرر بغداد می چرخید کردها بی هیچ ابایی دم از استقلال خواهی زده و می زنند. آنان خود را محق حق تعیین سرنوشت می دانند چراکه وقتی از مردم کردستان علت را می پرسی، بلافاصله دلایل متعددی را برای این خواست خود بر می شمرند از جمله به بمباران شیمیایی حلبچه (کشته شدن 5 هزار کرد در 26 سال پیش تر از امروز)، انفال (کشته شدن و عمدتاً زنده به گور شدن حدود 182 هزار کرد در خلال سالهانی 1987 تا 1989)، تعریب (عربی سازی مناطق کردنشین از جمله کرکوک، موصل، خانقین و …)، ترحیل (کوچاندن اجباری کردها به دیگر مناطق عراق) و … صحبت به میان می آورند.

نکته حائز اهمیت دیگر این است که چنین خواستی هدف مشترک تمامی احزاب کُرد در عراق اعم از سکولار، اسلامگرا و رفرمیست به شمار می رود و برخلاف برخی تحلیلها که از وجود اختلاف نظر میان احزاب دموکرات و اتحادیه میهنی صحبت می کنند باید گفت حتی اگر جلال طالبانی هم اینک در عرصه سیاسی حضور فعالانه داشت به احتمال بسیار در مسیری متفاوت از آنچه که در دهه اخیر از وی در ظاهر می دیدیم ظاهر می شد کما اینکه بیانیه اخیر حزب و رهبران جانشین آن نیز بر این نکته اذعان دارد که حزب آنان نخستین گروه سیاسی بوده است که بر حق تعیین سرنوشت کردها در عراق تاکید داشته است. لذا باید نتیجه گرفت که مطمئناً تشکیل دولت کردی نه تنها یک آرمان غائی بلکه هدف راهبردی (استراتژیک) کردهای این کشور است و در نتیجه یکی از علل مطرح شدن بحث استقلال در زمان فعلی، آزمودن شانس دستیابی به این موقعیت و وضعیت بی نظیر، نمادین و تاریخی پس از دهه ها مبارزه و دادن هزینه های بسیار است.

2-  طرح استقلال با هدف تغییر در موازنه میان اربیل بغداد بر سراختلافات

اما آنچه که در روابط پرفراز و نشیب سالهای اخیر میان اربیل و بغداد شاهد بوده ایم آن است که اختلافات پیشین نه تنها حل نشده اند بلکه بعضاً بر تعداد و عمق آنها افزوده شده است و در این راستا هریک کوشیده اند تا از فرصتهای مختلف برای دستیابی به هدف خود استفاده کنند. در این بین طرفین و بخصوص نوری مالکی بعضاً از تاکتیک «فرار به جلو» برای مقابله با خواسته های فزاینده کردها استفاده کرده است به این معنی که وقتی کردها خواهان اجرایی شدن ماده 140 قانون اساسی بودند (ماده ای که دولت را موظف به زمینه سازی و سپس برگزاری رفراندوم جهت تعیین سرنوشت مناطق مورد مناقشه در سال 2007 کرده است) او هرچند وعده عملی کردنش را داده بود اما در عمل نه تنها این وعده ها عملی نشده اند بلکه با پیش کشیدن مساله و بحرانی جدید عملاً بحران و خواسته پیشین را به حاشیه برده و کردها را سرگرم دستیابی به مساله دیگر کرده است مثال واضح این سیاست را می توان در مساله و بحران «بودجه» بخوبی مشاهده کرد یا بطور متقابل شاهد بوده ایم بارزانی در قبال بغداد به مانور دست زده و مسائلی نظیر «جنگ پرچم» در چارچوب تاکید بر تمایز هویتی و حتی سیاسی کردها را در پاره ای از زمان مطرح کرده است.

اما اینک به نظر می رسد کردها با در پیش گرفتن سیاست «تعیین حق سرنوشت در خصوص استقلال طلبی» و نشان دادن این امر که اراده و قدرت لازم برای آن را دارند، دست کم طرف مقابل را در موقعیتی قرار می دهند که در ازای باقیماندن در چارچوب عراق متحد، به خواسته کردها برای انجام رفراندوم در مناطق مورد مناقشه، حل مساله بودجه، پذیرش نظر آنان در صادرات نفت و … تن دهد؛ به عبارتی دیگر «به مرگ می گیرند تا به تب راضی شود» هرچند کاملاً آشکار است وقوع چنین وضعیت محتملی هم تنها حکم یک مسکن کوتاه مدت برای عراق را خواهد داشت و همین امر اگرچه در کوتاه مدت کردها را در چارچوب سرزمینی عراق نگه می دارد اما در میان مدت خواستهای گریز از مرکز و جدایی طلبانه آنان و شرایط و قدرت فعلی شان را به شدت تقویت می کند.

3-  طرح استقلال با هدف افزایش وزن سیاسی در بغداد

اما سومین هدف که می تواند از پیامدهای طرح استقلال خواهی کردها باشدکه شاید حتی بتوان آن را در زیرمجموعه دسته دوم نیز قرار داد، به مسائل پیرامون تشکیل دولت جدید باز می گردد به نظر می رسد حداقل دستاورد این موضوع به تقویت موضع اربیل در بغداد منجر شود و همچنین باعث گردد آرای آنها در این روزهای حساس، خریدار بیشتری از قبل بیابد آرایی که شامل کنار رفتن نوری مالکی، تثبیت مجدد پست ریاست جمهوری برای کردها و چند پست کلیدی دیگر از جمله وزارت امور خارجه، پررنگ شدن مساله گسترش فدرالیسم در این کشور (برای مناطق سنی و شیعه نشین) و … است. رصد و تحلیل محتوای سخنان برخی سیاستمداران عرب شیعی عراقی از جمله احمد چلبی (نامزد بالقوه برای جانشینی مالکی)، مقتدی صدر، عمار حکیم و برخی از رهبران سنی این کشور نظیر اسامه نجیفی هم حاکی از تقویت محور منتقدین مالکی با حضور کردها است. چلبی حتی قدمی فراتر از بقیه نهاده است و گفته است که دولت باید مشخص کند که می خواهد کرکوک را به کردها واگذار کند یا به داعش؟ در حقیقت او به طور غیرمستقیم به کردها این پیام را داده که برای عبور از بحران فعلی حاضر به شنیدن و یا حتی قبول برخی خواسته های آنان از جمله برگزاری رفراندوم در کرکوک است.

چشم انداز پیش رو

وقتی به جنس هر سه هدف و خواست احتمالی کردها و پیامدهای هریک از آنها در بازده های زمانی کوتاه، میان و بلند مدت می نگیریم در خواهیم یافت هرسه آنها متجانس بوده و شاید تنها در عنصر زمان و شرایط تحقق با یکدیگر دارای تمایز باشند. بدین معنی که کردها در پی هر یک از اهداف مذکور نهایتاً بدنبال گزینه جدایی از عراق خواهند گشت. آنها بسیار پیش تر از امروز کلید جدا شدن از عراق را زده اند وقتی شما از بغداد وارد اربیل می شوید بدون در نظر گرفتن مسائل و واقعیات و اهداف سیاسی موجود، با نگاهی گذرا به خیابان ها، کوچه ها و محاوره های رد و بدل شده در بین مردم عادی در خواهید یافت نوعی خواست روشن برای تمایز سازی در همه ارکان و بخشهای این منطقه وجود دارد نکته قابل تامل تر این است وقتی می خواهید با جوانان و دانشجویان کرد عراقی به عربی صحبت کنید در می یابید بیشتر آنان عربی بلد نبوده و یا بسیار ضعیف هستند و حتی بخشی از شوق خود که برای یادگیری زبان انگلیسی و یا حتی فارسی نشان می دهند برای زبان عربی بروز نمی دهند! همه اینها نشانه های آن است که همانطور که اشاره شد رهبران اقلیم کردستان عراق در نهایت به دنبال جدا شدن از عراق می گردند اما آنان نیز خود به خوبی می دانند که جدایی و استقلال کردها از عراق به سادگی و تنها تحت تاثیر آرای احتمالی مردم کرد در پای صندوقهای رای نخواهد بود و در این میان علاوه بر کسب رضایت و یا سنجش میزان توانایی با قدرت مخالف و موثر دیگر بازیگران داخلی (اعم از عرب سنی و شیعه و حتی ترکمانها)، منطقه ای و بین المللی می بایست جهت و زمان دقیق وزش «باد تغییر در خاورمیانه و مرزهای سایکس -پیکو» را به خوبی تشخیص دهند چرا که در صورت بروز کوچکترین خطایی در این مورد ممکن است با گردباد مخاطرات سهمگین مواجه شوند گردبادی که می تواند حتی بسیاری از داشته های قابل توجه فعلی شان در حوزه های اقتصادی، آزادی سیاسی، اجتماعی، فرهنگیسیاست خارجی نسبتاً مستقل  و … را در خود بپیچد و دشواریهای غیرقابل پیش بینی متعددی برای آنان فراهم سازد!

مطالب مرتبط