مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

بازی ژئوپلیتیک عربستان در یمن

اشتراک

دکتر سیروس احمدی

استادیار جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس

مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC

 

مقدمه

در 18 ژوئن 2004 جنگ سعدا درگرفت. در آن زمان زیدیها (انصارالله) علیه دولت یمن دست به شورش زدند. زیدیها را حوثی هم می‌نامند براساس نام رهبرشان «حسین بدرالدین الحوثی»؛ آنها از اینکه توسط دولت از نظر سیاسی، اقتصادی، مذهبی، در حاشیه قرار گرفته بودند شکایت داشتند و خواستار خودمختاری شدند که پیش از 1962 در اختیار داشتند.

واژگان كليدي: بازی ژئوپلیتیک عربستان در یمن‎، رفتار ژئوپلیتیک عربستان در یمن، ژئوپلیتیک یمن

 

در سال 2011، انقلاب مردم یمن موجب اخراج علی عبدالله صالح از یمن شد. منصور هادی با نظر موافق عربستان سعودی به ریاست جمهوری رسید. حوثیها همچنان از تبعیض و در حاشیه بودن اعتراض داشتند. در 20 ژانویه 2015، حوثیها کاخ ریاست جمهوری را در اختیار گرفتند. فردای آنروز، موافقتنامه اصلاح قانون اساسی و حضور حوثیها در دولت به امضا رسید. در 22 ژانویه، زمانی که حوثیها اعلام کردند یکی از اعضای آنها باید معاون رئیس جمهور باشد،منصور هادی استعفا داد. پارلمان با استعفای رئیس جمهور مخالفت کرد. حوثیها تقاضا دادند تا یک شورای ریاست جمهوری متشکل از ارتش، نیروهای امنیتی، کمیته های مردمی و اعضای انقلاب تشکیل شود.

در اول فوریه 2015، حوثیها به نیروهای سیاسی حاکم اولتیماتوم دادند تا یک راه حل مناسب بیابند در غیر اینصورت خودشان مسئولیت کار را برعهده خواهند گرفت. در 4 فوریه 2015، مهلت اولتیماتوم به پایان رسید. و دو روز بعد حوثیها در یک نشست رسمی با حضور برخی وزرای دولت مستعفی مانند وزیر دفاع و وزیر کشور، تشکیل شورای ریاست جمهوری را اعلام کردند که مسئول دوره انتقالی طی دو سال خواهد بود.

         شورای همکاری خلیج (فارس) این امر را کودتا نامید. بان کی مون (دبیرکل سازمان ملل) خواستار بازگشت رئیس جمهور (منصور هادی) به قدرت شد. در 11 فوریه، بسیاری از کشورها سفارت خود در یمن را تعطیل کردند. در 15 فوریه، شورای امنیت سازمان ملل از حوثیها خواست قدرت را ترک کند که با مخالفت حوثیها مواجه شد. در 21 فوریه، منصور هادی به عدن در جنوب یمن گریخت و اعلام کرد قدرت را ترک نمی کند. در 28 فوریه، عربستان، امارات، کویت سفارت خود را به شهر عدن منتقل کردند.

         شروع بمبارانها مصادف بود با مذاکرات هسته ای ایران در لوزان که این امر به ادعای رسانه های غربی تصادفی نبود. آنها این تهاجم را علیه د ربطن مذاکرات می دانند زیرا موضع ایران را تضعیف شده ارزیابی کردند و این زورآزمایی می تواند بر نتیجه مذاکرات هسته ای تأثیرگذار باشد.

ائتلاف ضعیف:

در این نبرد، ائتلاف همچون موارد پیشین (در افغانستان، عراق و لیبی) توسط آمریکا و متحدان غربیش شکل نگرفت بلکه اتحادی ضعیف متشکل از کشورهای عرب متحد غرب به رهبری عربستان سعودی انجام شد. اعضای این ائتلاف عبارتند از چهار کشور عرب جنوب خلیج فارس: امارات، قطر، بحرین، کویت، (به استثنای عمان)، اردن، سودان، مغرب، مصر، (چهار کشوری که از عربستان کمک مالی دریافت می کنند).

محمد ششم (پادشاه مغرب) نیاز به حمایت مالی عربستان دارد و حضور کمرنگی در ائتلاف دارد. اردن به طور عادت در همه ائتلافهای نظامی غربی شرکت می‌کند اما آمادگی ورود مستقیم به بحران را ندارد. سودان که سالها در تضاد با منافع غرب بود اکنون در ائتلاف غربی عربی شرکت کرده و شاید درصدد عادی سازی روابط خود با جهان غرب است.

عربستان تنها می‌تواند روی مصر برای جنگ طولانی مدت در یمن حساب کند. مصر در وضعیت ناآرام به سر می برد. ژنرال السیسی (رئیس جمهور مصر) در نظر دارد قدرت خود را در منطقه خاورمیانه به نمایش بگذارد. وی حتی امکان عملیات زمینی را هم منتفی ندانسته است. اما دخالت مصر در جنگ داخلی یمن (1962 تا 1967) خاطره بدی در اذهان مصریها دارد. مصر در آن زمان 70 هزار نیرو به یمن فرستاد اما 25 هزار کشته مصری برجای ماند.

دیپلماسی ایران

با شروع بحران، دیپلماسی ایران که از پیش آغاز شده بود به دستاوردهای خوبی نایل آمد و توانست مانع شکل گیری ائتلافی قوی پیرامون عربستان شود. سفر بموقع اردوغان به تهران و اعلام اینکه ترکیه به ائتلاف برای حمله به یمن نمی پیوندد و خواستار حل مسالمت آمیز بحران شد به معنی این است که ترکیه در جبهه ایران قرار گرفت. الجزایر هم از جنگی جدید در خاورمیانه حمایت نکرد. در سفر مرتضی سرمدی معاون وزیر امور خارجه ایران به الجزایر حمایت الجزایر از پایان مخاصمه یمن اعلام شد. سپس سرمدی به تونس سفر کرد و تونس هم همین موضع الجزایر را در پیش گرفت سپس به عراق و لبنان سفر کرد و موافقت آنها با موضع ایران را بدست آورد.

وزیر امور خارجه ایران شخصاً به پاکستان سفر کرد و این کشور هم آب سردی بر ائتلاف عربستان ریخت. اینکه رئیس جمهور پاکستان طرح اعزام نیرو به یمن را به پارلمان ارجاع داد مشخص بود که پاربمان با این امر مخالف خواهد کرد. عربستان روی ترکیه و پاکستان برای عملیات نظامی در یمن حساب می کرد اما شکست خورد.

جمال بن عمر میانجی سازمان ملل متحد در یمن هم خواستار حل مسالمت آمیز مناقشه است و علیه عربستان و آمریکا موضع گرفت.

ژئوپلیتیک بحران

سه سال پیش عربستان در بحرین دخالت نظامی کرد و اکنون جبهه جدیدی در برابر ایران باز کرده است اما خیلی وسیعتر. محمد بن سلمان آل سعود 35 ساله، وزیر دفاع جوان و کم تجربه سعودی است. جوانی وی مانع تشکیل یک ائتلاف قوی از کشورهای عرب و سنی شد.

عربستان در این حمله تقریباً تنها مانده است. پادشاه جدید و وزیر دفاع جوانش درصددند با پیروزی در این میدان به چند هدف دست یابند: اقنای افکار عمومی داخلی عربستان، فشار بر ایران در آستانه مذاکرات هسته ای، کاهش نفوذ ایران، افزایش نفوذ عربستان، تسلط بر منطقه شاخ آفریقا و تنگه باب المندب، تضمین امنیت مرزهای شرقی خود در برابر نفوذ حوثی ها و بویژه شیعیان، قدرت نمایی در رقابتهای درونی و جناحی عربستان،

– ناامنی منطقه شاخ آفریقا: سومالی سالهاست که رنگ آرامش و حکومت را ندیده است زیرا قدرتهای غربی تمایل ندارند کنترل تنگه استراتژیک باب المندب در اختیار یک حکومت معارض قرار گیرد مانند تنگه هرمز که حضور قدرتمند ایران در آنجا برای غرب مناسب نمی باشد. یک حکومت معارض و ناهمخوان با منافع غرب، می تواند خطری برای تردد آزاد جریان کالا و انرژی باشد.

– یک دهه پیش، فرانسه که سالها در جیبوتی (کشور واقع در جنوب تنگه باب المندب) پایگاه نظامی داشت، پایگاه خود را به آمریکا سپرد. با استقرار نیروهای آمریکایی در جیبوتی، منطقه دچار نآرامی روزافزون شد. ظهور دزدان دریایی در منطقه و تحمیل هزینه‌های سنگین به کشورها برای حفاظت از امنیت کشتیهای باری خود، از همین زمان شروع شد و یکی از اهداف حامیان دزدان دریایی منطقه است. با بحران یمن، منطقه شاخ آفریقا کاملاً بحرانی شده و فاقد حکومت خواهد بود و همین امر موجب تقویت نیروهای مرکزگریز و القاعده خواهد شد. فضاهای بدون حکومت نه تنها قدرتهای ملی و محلی بلکه قدرتهای جهانی را به چالش می کشند. منطقه وزیرستان که دولت پاکستان بر آن کنترل ندارد، افغانستان، و تا حدودی عراق مناطقی بودند که در دهه اخیر نیروهای طالبان، القاعده و داعش در آنجا شکل گرفته و در دیگر مناطق پخش شدند. این نیروها، قدرتهای جهانی را به چالش کشیده اند.

– پس از حمله آمریکا و فرانسه به لیبی، منطقه دچار ناامنی شد و نیروهای مرکزگریز مسلح شده و با غارت سلاح از پادگانهای لیبی، در منطقه پخش شدند و موجب ناآرامی در کشورهای دیگر از جمله بحران کشور مالی، آفریقای مرکزی، چاد و… شدند. تا جایی که فرانسه مجبور شد در آن کشورها دست به اقدام و عملیات نظامی بزند تا مانع پیروزی نیروهای تندرو و مرکزگریز شود. ناامن شدن منطقه موجب پراکنش نیروهای القاعده و داعش شده و آنها عرصه سرزمینی جدیدی برای فعالیتهای خود خواهند یافت.

– در بازی ژئوپلیتیکی حرف اول بازی را، بازی بازیگر اصلی می‌زند. باید بازیگر اصلی را شناخت و پیدا کرد. قدرتهای جهانی برای مناطق مختلف، مقرراتی را می گذارند و هر جا که نظم مورد نظر آنها محقق نشود از فشار، زور و حتی جنگ یعنی برهم زدن صحنه استفاده می‌کنند.

نقش سازمان ملل متحد: در بحران لیبی، سازمان ملل قطعنامه ای برای حمایت از اهالی بنغازی صادر کرد که رأی مثبت چین و روسیه را هم بدست آورد اما همین امر موجب تهاجم به لیبی و سرنگونی قذافی شد. بدین ترتیب چین و روسیه غافلگیر شدند. اما در مورد یمن هیچ قطعنامه ای صادر نشده و یک کشور همسایه به طور غیر قانونی به همسایه خود حمله کرده است. سازمان ملل خواستار تحریم تحویل سلاح به حوثی ها شده است.

تحلیل

در چند سال اخیر، منافع ایران و عربستان در چهار جبهه با هم برخورد پیدا کرده است: عراق، لبنان، سوریه،یمن. در هر چهار مورد، آمریکا طرف اصلی مناقشه است و ایران طرف دیگر برخورد و عربستان هم از مواضع آمریکا حمایت می‌کند. عربستان در یمن در نظر دارد تا به زعم خود زیدیهای مورد حمایت ایران را سرکوب و قدرت را به منصور هادی بازگرداند. این امر به دلیل حضور قوی شیعیان در شرق عربستان (بویژه قطیف و مناطق مهم نفت خیز این کشور) ممکن است آرامش این کشور را در مخاطره قرار دهد. لازم به ذکر است که شیعیان زیدی از نظر فقه و اجرای احکام به اهل سنت نزدیکترند تا به شیعیان دوازده امامی. از سوی دیگر حوثی ها قرنها حکومت را در یمن در اختیار داشتند و در دهه اخیر که آنها را از مناصب قدرت و مدیریت کشور کنار نهادند موجب ناخشنودی و اعتراضات دائمی آنها شده است. بحران یمن یک بحران داخلی است و از منظر حقوق بین الملل، یک کشور خارجی حق دخالت نظامی در کشور دیگر را در موقع بروز اختلاف میان دولت و مردم ندارد و ادعای عربستان مبنی بر اینکه به درخواست رئیس جمهور برکنار شده یمن (منصور هادی) دست به عملیات نظامی در یمن زده وجاهت قانونی ندارد زیرا تنها در صورت دخالت نظامی یک کشور خارجی، می توان مجوز دخالت نظامی را صادر کرد.

نتیجه حملات هوایی عربستان به یمن هرچه که باشد دو اثر خواهد داشت: 1- افزایش محبوبیت و قدرت انصارالله (حوثی ها)؛ 2- پخش دومینووار بحران از مرزهای عربستان به درون این کشور. ائتلاف عربی توان ادامه طولانی مدت جنگ را ندارد و عملیات زمینی را هم مناسب وضعیت خود نمی داند. با پایان یافتن بمبارانهایهوایی، نیروهای یمنی و حتی شیعیان اپوزیسیون عربستان که در مناطق جنوبی و شرقی این کشور ساکن هستند امکان عملیات نظامی علیه دولت و منافع عربستان را پیدا خواهند کرد. با توجه به ضعف فزاینده حکومت آل سعود در داخل عربستان، زمینه بروز مخالتهای مردمی در این کشور مهیا می شود و با توجه به تحولات نظام زئوپلیتیک جهانی، لزوم استقرار یک حکومت مردم پایه در عربستان مشاهده می‌شود.

از سوی دیگر، حجم زیادی سلاح در کشورهای عرب خلیج فارس انبار شده و مصرف آنها در جنگ، بازار پرسود جدیدی برای شرکتهای تسلیحات سازی غربی ایجاد می کند.

غرب و عربستان هراس دارند اگر زیدیها در یمن حکومت را در دست گیرند، تنگه استراتژیک باب المندب در اختیار کشوری ناهمسو با منافع غرب قرار خواهد گرفت و با توجه به استقرار پایگاه نظامی آمریکا در جیبوتی، آنها ترجیح می دهند به هر نحو ممکن مانع این امر شوند. در واقع رقابت ژئواستراتژیک موجب بروز رقابت ژئوپلیتیک و در نهایت جنگ در منطقه شد.

مطالب مرتبط