مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

بازخوانی روند گفتگوهای صلح در تاجیکستان

اشتراک

هادی عباس زاده

مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC


مقدمه

تاجیکستان از جمله کشورهای استقلال یافته از شوروی است که فرآیند دولتسازی خود را با جنگ داخلی آغاز کرد. این جنگ که طی دهة 1990 با فراز و فرودهای مختلف ادامه داشت و خسارتهای زیادی را به این کشور وارد کرد، در نهایت با میانجیگیری برخی کشورهای منطقهای از جمله ایران و روسیه به پایان رسید و پیمان صلحی میان طرفهای درگیر منعقد شد. هرچند به تبع این پیمان، تاجیکستان دورة آرامی را پشت سر گذاشت، اما از همان ابتدا تأکید میشد که این صلح شکننده بوده و قدرتیابی گروههای معترض به این پیمان میتواند تنشهایی را در آینده برای این کشور ایجاد کند. بر این اساس، خشونتهای مسلحانة اخیر در تاجیکستان که طی سالهای اخیر بیسابقه بوده و تلفاتی را نیز به جای گذاشته، به وجود همین بسترهای خشونت نسبت داده میشود که احتمال بروز آن در آینده با ابعاد وسیعتر نیز دور از انتظار دانسته نمیشود. یکی از مشکلات اساسی اجتماعی و سیاسی در تاجیکستان نبود “هویت ملی” است. هویت زمانی شکل میگیرد که آگاهی کافی از پیشینه پای بندی به دستاوردهای ارزشی، تعلق خاطر به آیین ها، آداب و رسوم و همگرایی فرهنگی و احساس یگانه در بین مردم در یک سرزمینی وجود داشته باشد. وفاداریهای جمعی معمولا از این بستر شکل می گیرد. تاجیکستان یک سرزمین تازه ساخته است. جغرافیای این کشور تصنعی است. محصول اواخر دوران امپراطوری روسیه و اوائل قدرت اتحاد جماهیر شوروی است. در این کشورهویت های متعدد قومی و منطقهای دیده می شود. اما از هویت ملی خبری نیست و شاید عمده عامل این تفرقه و حرکات افراطی به همین مسأله برگردد.

بيان رخداد

تاجيكستان طى سا لهاى 1998 تا 2004 تا حدى نسبت به بقيه كشورهاى آسياى مركزى دموكراسى واقعیترى داشت اما يكى از نتايج جنگ داخلى براى اين كشور فقر فزاينده بود. تاجيكستان يكى از دولتهاى كوچك منطقه است كه حدود 6/7 ميليون نفر جمعيت دارد. در نوامبر 1994 میلادی، امامعلى رحمانف، در انتخابات رياست جمهورى پيروز شد و همچنين انتخاباتى را برگزار كرد كه طى آن قدرت قانونى قویترى به رئيس جمهور اعطا شد و از آنجايی كه به گروههاى مخالف اسلامى مهم اجازه مشاركت داده نشد، كل اين برنامه به عنوان يك برنامه غيردموكراتيك مورد اعتراض قرار گرفت. اين انتخابات نمايانگر دموكراسى هدايت شدهاى بود كه در آن تنها گروههايى خاص از نظر سياسى مىتوانند مشاركت داشته باشند. در انتخابات مجلس 1995میلادی هم حاميان حكومت پيروز شدند و اين انتخابات هم از نوع هدايت شده بود.

به علاوه، چند گروه)قبيله( مهم شامل قبيله خوجاندو وگروههايى از منطقه كولياب جنوبى دوباره نفوذ زيادى در قدرت به دست آوردند. تلاشها در جهت متوقف کردن جنگ داخلى در برنامههاى طولانى نتيجه داد. آتشبسهاى كه در اكتبر1994 میلادی به وجود آمده بود در آوريل 1995 میلادی در يك جنگ مرزى شديد شكسته شد. گرچه سازمان ملل در سا لهاى 1994 و 1995 میلادی يك گروه ناظرى را به اين كشور وارد كرد اما تعداد اعضاى گروه اعزامى سازمان ملل كم بود. گفتگوهايى ميان دولت و مخالفان جهت حل بحران بر گزار شد اما نتيجهاى در بر نداشت.

يك پنجم گفتگوها در تركمنستان برگزار شد و تلاش در اين سمت بود كه حكومت را جهت تقسیم قدرت قانع كند اما حكومت رحمانف در آن زمان اين شيوه را رد كرد و نپذيرفت. سياست روسيه تا حدودى تدريجى بود. در سطح نظامى، روسيه تشخيص داد كه براى كنترل مرز حساس افغانستان و تاجيكستان نياز است كه در جنگ تاجيكستان دخالت كند. در همان زمان روسيه تلاش كرد كه به حكومت رحمانف جهت كاهش اقتدارگرايى و برگزارى انتخابات عادلانهتر و برگزارى گفتگوها صلح واقعىتر فشار وارد آورد.

در دسامبر 1996 میلادی ، پيمان صلحى ميان حكومت و رهبر اپوزسيون متحد تاجيك امضا شد كه طى آن بر تقسيم قدرت ميان حكومت و مخالفين و همچنين برگزارى انتخابات آزاد در 1 يا 2 سال آينده توافق شد. صلح به وجود آمد اما شدت آن ضعيف بود. دو طرف بر توقف دشمنیها، مبادله كامل زندانيان توافق كردند و در 1997 میلادی گفتگوهاى صلحى برگزار شده بود كه اجازه شكلگيرى كمسيون سازش ملى را صادر مىكرد. در اين كمسيون 40 درصد حكومت، 40 درصد مخالفين و20 درصد گروههاى مختلط حضور داشتند.

در سالهای 2000 و 2001 میلادی بيش از 100 عمل مسلحانه در جهت نقض موافقتنامه مرزى انجام گرفت. در سال 2002 میلادی، بعد از مداخله امريكا در افغانستان، اين منطقه يكى از مسيرهاى اصلى براى كسانى بود كه در صدد فرار از افغانستان بودند. تقسيم قدرت سياسى و حفظ يك دموكراسى پلوراليستى هم شروع به تحليل رفتن كرد. انتخابات پارلمانى در اوايل سال 2005 میلادی و انتخابات رياست جمهورى در سال 2006 میلادی تحت شرايط دموكراسى هدايت شده در اين كشور برگزار شد.

تحليل رخداد

در سالهای اولیه پس از استقلال تاجیکستان با توجه به معطوف شدن توجه روسیه به مشکلات داخلی، فرصتی برای قدرتهای منطقهای و فرا منطقهای بهوجود آمد تا با توجه به عواملی همچون ارزش ژئوپلتیک و ژئواستراتژیکِ آسیای مرکزی و قفقاز، منابع و ذخایر فراوان نفت و گاز خزر، موقعیت گذرگاهی ارتباطی و ارزش استراتژیک دریای خزر و دریای سیاه، کنترل تولید منابع و خطوط لوله انرژی، توان تأثیرگذاری بر بحرانهای منطقه و علایق مشترک فرهنگی، تاریخی و اقتصادی میان کشورهای منطقه و برخی همسایگان، برای تحقق اهداف خود و پر کردن خلاء قدرت در آسیای مرکزی و قفقاز به رقابت با یکدیگر بپردازند. قدرتهای غربی به ویژه ایالات متحده آمریکا که منطقه آسیای مرکزی را در سیاستهای خود بسیار مهم و استراتژیک تلقی مینمودند، با ایجاد شرایط جدید و با حضور و نفوذ در آسیای مرکزی و همچنین قفقاز به تلاشهایی دست زدند.

روسيه در حال حاضر نسبت به تاجيكستان رويكرد امنيتى عمیقترى دارد. بنابراين از طريق پايگاه هوايى كنت در نزديكى قرقيزستان، روسيه مىتواند حمايت هوايى را در جهت استقرار سريع نيرو فراهم كند كه اين امر میتواند به عمليات ضدتروريستى كمك كند. اين امر در سازمان پيمان امنيت دسته جمعى كه شامل روسيه، ارمنستان، بلاروس، قزاقستان و تاجيكستان مىشود در حال انجام است و به طور كلى با اعمال نظامى سازمان همكارى شانگهاى در 2003 میلادی كه در چين و قزاقستان برگزار شد مقايسه مىشود. تقويت كردن توانایيهاى نظامى تاجيكستان و بازسازى افغانستان اين اميد را ايجاد مىكند كه احتمالاً منبع بىثباتى اين منطقه كمترخواهد شد و مرز افغانستان و تاجيكستان تحت كنترل روسيه باقى ماند.

سیفالله صفراف، معاون رئیس مرکز مطالعات استراتژیک تاجیکستان، معتقد است: که سیاست تاجیکستان در سال جاری رشد قابل توجهی کرده است. آقای صفراف معتقد است که این سال برای تاجیکستان هم سال پیشرفت بود و هم سنگینیهای مختلفی را در سیاست به همراه داشت. ولی به گفته وی، تحول جدی سیاسی که تاجیکستان را برای جهانیان چون یک کشور دموکراتیک و حقوق بنیاد معرفی کرد، انتخابات پارلمانی ماه فوریه گذشته در این کشور بود. آقای صفراف افزود: “انتخابات پارلمانی باز نمایندگان دو حزب جدید را وارد پارلمان کرد که این پدیدهی خوبی برای رشد دموکراسی در تاجیکستان بود. هرچند بعد از اعلام نتیجه این انتخابات اختلاف نظرهایی میان عدهای از اعضای احزاب سیاسی مختلف وجود داشت. اما در کل، انتخابات در فضای دموکراسی برگزار شد. (1) این مسئول مرکز مطالعات استراتژیک تاجیکستان برخی از حوادث در این کشور، از جمله درگیریها در وادی رشت و حمله انتحاری به کارمندان انتظامی در ولایت سغد را به گسترش تروریسم و افراطگرايی مربوط میداند. وی معتقد است که حل معقولانه و سریع این مشکل و نابود کردن تروریستها در این منطقه نیز “از طریق سیاست خردمندانه دولت تاجیکستان” امکانپذیر است.

دورنماي رخداد

چندی پیش  در حمله گروهی مسلح به کامیونهای وزارت دفاع در 19 سپتامبر دست کم 28 نفر نظامی کُشته شدند. دولت تاجیکستان گروههای وابسته به علی بیدکی و عبداللهرحیماف، ملقب به ملا عبدالله را عاملان اصلی این حمله دانسته و علیه آنها عملیات گستردهای را آغاز کرد. سخنگوی وزارت کشور روز پنجشنبه ژانویه (16  دی 1389)  به بی بی سی گفت که بر اساس تحقیقات مقدماتی کارمندان انتظامی، عبداللهرحیماف، ملقب به “ملا عبدالله”، در منطقه رشت است و عملیات نیروهای انتظامی برای بازداشت وی ادامهدارد. محمدالله اسدالله یف: “در این عملیات مشترَک یکجا با کارمندان پلیس، کارمندان کمیته امنیت ملّی تاجیکستان هستند و برخی از فرماندهان مخالفین پیشین نیز با کارمندان انتظامی همکاری میکنند(2).

این حوادث حکایت از یک عزم عمومی و وحدت همگانی در تاجیکستان جهت رویارویی با حرکات خشونتآمیز و افراط گونه علیه دولت دارد. حرکات خشونتبار و رادیکال گروههای مخالف با همهی آثار مخربی که داشته اما ناخواسته سبب وحدت و اجماعی همگانی مابین گروههای داخلی و حتی خارجی، هر چند کدام با اهداف متفاوتی، جهت برقراری ثبات و امنیت ملی شده است. از اینرو دور از انتظار نیست که این روند سبب تقویت نهاد دولت و به دنبال آن گام نهادن در مراحل موفقی از ثبات امنیتی را به همراه داشته باشد.

در یک نگاه آسیبشناسانه میتوان بیان کرد که این فرآیند گذار به دموکراسی در تاجیکستان هنوز از عقبه و بستری مستحکم برخوردار نیست و برخی اصول اولیه آن از جانب حکومتمداران رعایت نمیشود. به عنوان مثال: اصلاحيههاى اخير قانون اساسى به رئيس جمهور اجازه داده است كه دوباره تا2020 میلادی قدرت را در اختيار داشته باشد و همچنین تاجيکستان تنها كشور آسياى مركزى است كه احزاب اسلامى مىتوانند ثبت شوند اما در حال حاضر حكومت در برخی مقاطع تساهل كمترى نسبت به آنان داشته باشد. تنش‌های اخیر در این کشور با هر انگیزه‌ای که صورت گرفته باشد، دورنمای چندان دل‌پذیری از آینده آسیای مرکزی ترسیم نمی‌کند. به سبب مشکلات مختلف اجتماعی در شرق این کشور در سالهای اخیر اسم علی بیدکی در این منطقه برآمد و وی در میان مردم به عنوان یک تروریست شناخته شد. تا زمانی که مشکلات اجتماعی و اقتصادی در منطقه حل نشود، فرد دیگری به مانند علی بیدکی پیدا می‌شود و سپس، باز به چالشی تبدیل شده و او را در کوهستان باید جستجو کرد. انتخابات اخیر پارلمانی امید به یک جهش بزرگ به سوی مرحله تازه‌ای از دموکراسی در کشور را ایجاد کرد، ولی نتیجه نهایی آن و ابهاماتی که در نهایت وجود داشت، آشکار ساخت که مقامات تاجیک هنوز تا رسیدن به یک جامعه دموکراتیک فاصله دارند.

بنظر میرسد به ثمر نشستن گفتگوهای صلح در آینده منوط به اتخاذ یک برنامهریزیِ منسجمِ بلندمدت، نهادینه شدن فضای دموکراتیک و نگاه چند بعدی به مسائل مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و رفاهی است و سیاستهای یکجانبهگرایانه و مغرضانه در این مسیر از کارآیی چندانی برخوردار نخواهد بود.


1-http://www.bbc.co.uk/persian/world/2010/12/101230_l16_tj_politics 2010.shtml .

2- http://www.bbc.co.uk/persian/world/2011/01/110106_l16_tj_rash t_operation.shtml.

مطالب مرتبط