مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

ایران و مراکش بازگشایي و بازسازي روابط -گفتگو با جعفر قناد باشي

اشتراک

مركز بين المللي مطالعات صلح-IPSC

 

زمان اعلام استقلال مراکش تا دی ‌ماه ۱۳۵۹، روابط تهران و رباط سال‌های پر فراز و نشیبی را از سر گذرانده بود. در‌‌ همان سالی که مراکش اعلام استقلال کرد (۱۳۳۵) سلطان محمد پنجم پادشاه مراکش در پاسخ به دعوت رسمی پادشاه ایران قصد سفر به تهران را داشت که مرگ مجالش نداد اما دهه ۴۰ اوج رفت و آمد‌ها بین تهران و رباط بود. با وقوع انقلاب اسلامي با انتخاب مراکش به عنوان یکی از ایستگاه‌های توقف محمدرضا شاه روابط میان تهران و رباط  تيره شد و سطح روابط در مهرماه ۵۸ به کاردار تقلیل یافت. در ادامه روز اول دی ‌ماه ۱۳۵۹ مناسبات تهران و رباط که مدت‌ها بود به پایان رسیده بود، به صورت رسمی به قطع کامل روابط سیاسی و دیپلماتیک ایران و مراکش بیانجامد.در اين حال هر چند بعد ها اين روابط احيا شد اما روابط دیپلماتیک میان مراکش و ایران در سال ٢٠٠٩ دولت مراکش در مقابل تلاش‌های دولت ایران برای «مخودش کردن اساس مذهبی»، این کشور را مورد انتقاد قرار داده و آن را «مداخله در امور داخلی» خود تلقی کرده بود.در همين راستا با توجه به مذاكرات اخير دو كشور براي بازسازي روابط گفتگويي با جعفر قناد باشي داشته ايم:

 واژگان كليدي: ایران و مراکش بازگشایي و بازسازي روابط, ایران و مراکش بازگشایي

مركز بين المللي مطالعات صلح: روابط چند ساله اخير ايران و مغرب را چگونه  مورد بررسي قرار ميدهيد؟

روابط ايران و مغرب يا مراكش دچار افت و خيز هاي بسياري بوده است. در چند سال گذشته  روابط بنا به دلايل متعددي كه بيشتر به مسائل داخلي مغرب برميگردد  قطع بوده است. در  اسفند 87  مغرب ايران را متهم به دامن زدن به شيعه گرايي در مغرب كرد و حتي معتقد بود سفارت ايرن در اين امر نقش دارد و به گونه يك جانبه و بدون مقدمه روابط با ايران را قطع كرد. البته بسياري در مغرب معتقد بودند كه  مساله شيعه گرايي در مغرب مطرح نيست و سفارت ايران هم نقشي ندارد، بلكه مغرب بنا به دلايل ديگري چون فضاي ملتهب مغرب و نياز به وابسته كردن  مخالفان داخل به خارج از كشور اين رويكرد را برگزيده است. چنانچه در دوران  پدر شاه كنوني مغرب ايران را متهم به ترويج حركت هاي انقلابي در مغرب كردند و فضايي مسموم  ايجاد نمودند تا گروه هاي اسلامي  نتوانند در صحنه حاضر گردند. يعني عملا مخالفان را به ايران پيوند دادند. اين فضاسازي شاه حسن   موفق شد و  گروه هاي اسلامي و انقلابي را متوقف كردند. در اين حال در دوره اخير هم شاه محمد ششم سعي كرد سناريوي پدر خود را در اين كشور اجرا كند و با  متهم كردن ايران  فضاي نامساعدي را براي اسلام گراها ايجادكند و عملا نيز چنين چيزي رخ داد و فشارهاي بر ضد اسلام گرا ها به اوج رسيد. البته مسائل ديگري هم مطرح  بود. در واقع در زمان  قطع روابط با ايران  دولت هاي غربي نيز مايل به قطع روابط،  خواستار فشار مداوم و انزواي  ايران بودند. در واقع  قطع روابط مغرب با ايران چراغ سبزي هم به  خارجي ها بود. در واقع  پادشاه مغرب تلاش كرد تا خود را همسو با غرب معرفي كند. اين امر موجب پديداري فضاي نامساعد در جهان اسلام و عرب شد. در واقع ايران در مسائل مغرب نه مداخله اي داشت و نه شيعه گرايي را دامن زد. در ادامه با بيداري اسلامي در مغرب اين كشور در مسير تندباد تحولات قرار گرفت و  شاه توانست تا حدي از  اين تندباد نظام را حفظ كند.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: برخي رسانه هاي مراکشی به عدم تمايل مقام های مراکشی در بازگشت سفیر ایران به رباط و روابط در سطح بسیار پايین‌تری اشاره كرده اند. نگاه كنوني مغرب به رابطه با تهران چيست؟

مغرب علاقمند است تا روابطي با ها برقرار كند. يعني اينكه اين روابط  منجر به تقويت موقعيت آنها در داخل  مي گردد. ايران در كشورهاي اسلامي مشهور به گرايش هاي ضد  صهيونيستي و ضدا استعماري و داشتن اسلامي اصيل است. لذا كشورهاي عربي علاقمند هستند تا روابط خود را با ايران ا به رخ مردم خود كشانند و وانمود كنند مخالف استعمار اسرائيل و .. هستند. به علاوه مغرب كشوري  اسلامي و عضو سازمان همكاري اسلامي و جزو عناصر كليدي  اين سازمان هست. آنها مي دانند حضور در مجامعهي چون غير متعهد ها (كه رياست آن با ايران است) روابط با ايران به منزله موفقيت دستگاه ديپلماسي است. از نظر اقتصادي  نيز  تجارب ايران در حوزه نفت و گاز  و واردات  ايران از مغرب چون فسفات ميتواند به اين كشور كمك كند.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: نگاه بازيگران منطقه اي و بين المللي (  اروپا، چين، روسيه و امريكا و…) به افزايش روابط ايران با مغرب چگونه است؟

جهان غرب و عمده بازيگران منطقه اي علاقمند به ايجاد روابط خوب ايران با جهان بويژه كشورهاي آفريقايي و اسلامي نيستند. بويژه از اينكه اين روابط تبديل به روابط ملت- ملت گردد و امكاني براي حضور فرهنگي و  سياسي ما در اين كشورها گردد مي ترسند. در اين حال كشورهاي غربي و ارتجاع منطقه اي تلاش مي كنند مغرب را در صف خود داشته باشند. كشورهاي عربي منطقه تلاش ميكنند تا در يارگيري كشورهايي همراه با آنها را به صفوف خود نكشانيم و يا  از اين كشورها مهره هايي متعادل در نگاه به ايران ايجاد نكنيم.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: راه هاي برون رفت از وضعيت كنوني روابط چيست؟

اين راه حلها مبتني بر ايجاد نوعي حسن نيت است در اين حال فضاي بين المللي هم به اين امر كمك ميكند . فضاي كنوني بعد از بكارگيري ديپلماسي ايراني و موفقيت ها در عرصه منطقه اي به ما كمك كرده و قدرت سخت، نرم و توانايي هاي علمي ما در منطقه سبب شده قدرت ديپلماسي ما تقويت شود. در اين حال اين  فضا براي تقويت روابط مساعد است. مجامع بين المللي نيز فرصت خوبي براي اين همكاري ها است. دو كشور در  حوزه هاي و مجامعه بين المللي بسياري حضور دارند كه مي تواند به  برون رفت از مشكلات كمك كند. در اين حال بسترهاي  اقتصاي و فرهنگي مشترك مي تواند پيش قراول روابط  سياسي باشد. اما اگر از فضاي منطقه اي و بين المللي بگذريم در داخل دو كشور بايد رايزني هاي بيشتري صورت گيرد.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: چشم انداز روابط مغرب و ايران در كوتاه مدت و ميان مدت چگونه است؟

اگر مغرب بخواهد با ساختار پادشاهي همسويي با غرب را دنبال كند و اسلام گراها را محدود و خطوط شبه اسلامي را تقويت كند موجب عدم  نزديك دو نظام به هم ميشود. نظام جمهوري اسلامي  مردمسالار و با  پادشاهي متفاوت است. در اين حال در كوتاه مدت نبايد  منتظر گسترش روابط  دو كشور به معني واقعي باشيم. چرا كه ساختارهاي داخلي مانع اين امر است.  در اين حال اگر مواضع  مغرب با رژيم صهيونيستي بدان گوهه نباشد كه موجب خلل در روابط با ما گردد با توجه به تعديل ها در ساختار سياسي مغرب  در ميان مدت ميتوانيم روابط خوبي داشته باشيم. در اين حال عادي شدن روابط در حد بازگشت سفرا  طبيعي است، اما همكاري مناسب در زماني رخ ميدهد كه ماهيت  حكومت ها به هم نزديك گردد و مواضع بين المللي و منطقه اي هم به هم شباهت هايي داشته باشد.       

 

گفتگو از  فرزاد رمضاني بونش

مطالب مرتبط