مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

اوکراین در رقابت روسیه و آمریکا: موضع جمهوری اسلامی ایران

اشتراک

طهمورث غلامی

مرکز بین المللی مطالعات صلح  – IPSC

مناطقی که میان روسیه و اروپای شرقی و حتی غربی قرار دارد، همواره موضوع تاریخ دیپلماسی بوده اند. بدین معنی که رقابت قدرت های بزرگ اروپایی با با روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ، همیشه سبب شده است که کشورهایی مانند لهستان، اوکراین، چک، اسلواکی و.. به طور اجتناب ناپذیری درگیر این رقابت ها شوند. بعد از شکست ناپلئون در 1815، کشوری مانند لهستان همواره نقطه تعادل میان روسیه از یک سو و قدرت های اروپایی دیگر مانند اتریش، آلمان، فرانسه و انگلستان بود و در موارد زیادی به منظور برقرار موازنه، کشوری مانند لهستان میان قدرت های بزرگ به ویژه روسیه و اتریش تقسیم می شد. این وضعیت در سراسر قرن نوزدهم و تا آغاز جنگ جهانی دوم وجود داشت، به گونه ای که حمله آلمان به لهستان سبب به هم خوردن توازن قوا در اروپا شد و جنگ جهانی دوم و نتایج متعاقب آن را در پی داشت. پس از پایان جنگ دوم و آغاز جنگ سرد وضعیت کاملا متفاوت شد. بدین معنی که اروپای شرقی به بخشی از قلمرو روسیه تبدیل شد و لذا نقطه تعادل میان غرب و شوری دیگر در آلمان غربی، ایتالیا و ترکیه بود. با پایان جنگ سرد و در دهه 1990 که روسیه درگیر مسایل داخلی خود بود، به ظاهر کشورهای اروپای شرقی دیگر از شر رقابت قدرت های بزرگ خلاص شدند و به استقلال رسیدند و آن تنگنای تاریخی پایان یافت. اما این گونه نبود. به محض بازیابی توان روسیه از یک سو و گسترش ناتو و اتحادیه اروپا به سوی شرق از سوی دیگر، بار دیگر کشورهای حد واسط اروپا و روسیه در اروپای شرقی در دیپلماسی ها برجسته شدند. هرچند روسیه از محدوده ای که قلمرو شوروی سابق بود و شامل آلمان شرقی نیز می بود، عقب نشست اما همانند قرن نوزدهم نمی توانست نسبت به نگاه مناطق و کشورهای که با روسیه دارای مرز بودند و خارج نزدیک آن به حساب می آمدند، به غرب و آمریکا بی تفاوت باشد. یکی از این کشورها اوکراین بود که سودای اروپایی شدن و عضویت در ناتو را داشت. از طرفی جریانی در داخل با این میل و خواست مخالف بودند و روسیه را متحد بهتری می دانستند. عدم اجماع میان جریان های سیاسی اوکراین در باره جهت گری سیاست خارجی این کشور( غرب گرایی یا روسیه گرایی) سبب آغاز بحران اوکراین شد. اما این همه ابعاد بحران نبود. بخش مهمی از بحران اوکراین ورود قدرت های بزگ به آن و مشخصا روسیه و آمریکا بود. روسیه با حمایت از جریان روس گرا عملا بخشی از خاک اوکراین را به خود ملحق کرد که آمریکا در مواجهه با این اقدام روسیه صرفا توانست تحریم های چند علیه روسیه وضع کند. رقابت روسیه و ایالات متحده در بحث اوکراین و دلایل و چرایی رفتار روسیه و آمریکا نسبت به این موضوع و نیز موضع جمهوری اسلامی ایران، نسبت به این بحران هدف اصلی این نوشتار است.

کلیدواژگان: بحران اوکراین، روسیه و آمریکا، جمهوری اسلامی ایران و اوکراین، شبه جزیره کریمه

تبیین رخداد

بحران اوکراین از دیدگاه های مختلف مورد توجه قرار گرفته است. یکی از مهمترین این دیدگاه های تأکید بر افول قدرت آمریکا و ظهور قدرت های رقیب مانند چین و روسیه است. بر مبنای این دیدگاه قدرت های بزرگی که به موقعیت برتر می رسند پس از مدتی به واسطه بالا رفتن هزینه های آنها، دچار افول می گردند. در وضعیت افول هر چند همچنان یک قدرت بزرگ هستند اما دیگر مانند سابق قادر به ایفای نقش گسترش قلمرو منافع و یا دفاع از آن نیستند. در این شرایط قدرت های رقیب فرصت را مناسب می دانند و با بهره گیری از ضعف قدرت غالب تلاش می کنند بر قلمرو نفوذ و قدرت خود بیفزایند.

ضعف قدرت غالب و بهره گیری رقبا از فرصت اگر ادامه پیدا کند، ممکن است به تقابل و برخورد نظامی میان آنها منجر شود. در اثر این تقابل است که ساختار بعدی نظام بین الملل (دوقطبی یا چند قطبی) شکل می گیرد. بر مبنای این رویکرد، ضعف ایالات متحده در اثر جنگ های گذشته و بحران های اقتصادی سبب شده است دیگر نتواند از قلمرو منافع خود در اروپای شرقی و آسیای دور دفاع کند. این ضعف سبب شده است که روسیه در مقام یک قدرت بزرگ اجازه سقوط دولت سوریه را ندهد و در اوکراین اجازه عرض اندام به ایالات متحده را ندهد و از این طریق نه تنها قلمرو نفوذ خود را گسترده کند بلکه از آنچه که دارد نیز دفاع کند.

از نگاه دیگری، نظام تک قطبی با محوریت ایالات متحده سبب شده است که دولتی مانند روسیه احساس امنیت نکند و از طریق سیاست های خود در سوریه یا اوکراین به دنبال موازنه جویی در مقابل نفوذ آمریکا باشد. تک قطبی بودن ایالات متحده سبب شده بود که این کشور با بهره گیری از منابع قدرت به حوزه های نفوذ روسیه در سوریه و به ویژه در اوکراین دست اندازی کند و امنیت روسیه را تهدید کند. در این شرایط روسیه در اوکراین که خارج نزدیک آن به حساب می آید تلاش کرده است به اقدامات آمریکا در اوکراین پاسخ دهد و حمایت آمریکا از روی کار آمدن یک دولت غرب گرا و یا عضویت اوکراین در ناتو را با جدا کردن منطقه استراتژیک کریمه پاسخ دهد. بر این مبنا بحران اوکراین پیش از آنکه محصول شرایط داخلی این کشور و تقابل نیروهای داخلی باشد به خاطر الزامات ساختار نظام بین الملل و رقابت های آمریکا و روسیه است. دولت روسیه از طریق موازنه درون گرایانه (تأکید بر منافع قدرت داخلی از طریق فروش نفت و گاز) به آمریکا واکنش نشان داد. مشابه اقدامات ایالات متحده را دولت چین در شرق آسیا و دریای جنوبی چین دارد انجام می دهد.

جمهوری اسلامی ایران

سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نسبت به اوکراین مبتنی بر واقع گرایی و عمل گرایی است که از خصوصیات سیاست خارجی دولت آقای روحانی می باشد. از آنجایی که اوکراین دارای مرز مشترک با ایران نیست و در محیط منطقه ای ایران قرار نمی گیرد و بیشتر انعکاسی از رقابت های دو قدرت بزرگ آمریکا و روسیه است، ایران تلاش کرده است عمل گرایانه با آن بحران برخورد کند. در عملگرایی موجود، آنچه که اهمیت دارد تأمین منافع ملی ایران است. برای تأمین منافع ملی، ایران سیاست بی طرفی فعال و مستقل را در پیش گرفته است و بر اساس جهت گیری عدم تعهد در سیاست خارجی خود تلاش کرده است به نفع هیچ گدام از دول درگیر بحران، به بحران اوکراین ورود نکند.

به لحاظ عمل گرایی، ایران از یک سو در حال تنش زدایی با غرب و آمریکا بر سر برنامه ی هسته ای خود است و لذا نباید در ارتباط با بحران اوکراین موضعی اتخاذ کند که این تنش زدایی در خطر قرار گیرد و موجب سیاست های خصمانه آمریکا و اروپا علیه خود گردد. از طرفی دولت روسیه، همکار و شریک ایران در موضوعات مختلف بین المللی است و لذا ایران در بحران اوکراین می بایست به گونه ای موضع گیری کند که شراکت با روسیه را در معرض خطر قرار ندهد. به این خاطر الزامات واقع گرایی ایجاب می کرد که ایران نه به سود غرب و نه به سود روسیه به بحران ورود نکند و صرفاً در پی تأمین منافع ملی خود باشد که از طریق بی طرفی امکان پذیر می گشت. ایران در این بحران با مستقل عمل کردن و تشویق طرفین به استفاده از راه حل های مسالمت آمیز، تلاش کرده است که نقش سازنده ای بازی کند که این نقش مورد استقبال روسیه و ایالات متحده قرار گرفته است.

دورنمای رخداد

واقعیت آن است که تا زمانی که رقابت میان روسیه و غرب وجود دارد، کشورهای مانند اوکراین همواره موضوع این رقابت خواهند بود و ثبات در این گونه کشورها تابعی از نوسانات در روابط روسیه و غرب و مشخصا ایالات متحده است. در این بحران، دولتمرادان وقت با هوشمندی این واقعیت موجود و اجتناب ناپذیر در رقابت روسیه و غرب را در نظر گرفتند و واکنش مناسب نشان دادند.

مطالب مرتبط