مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

اهداف امريكا و نگاه کرزای به موافقتنامه امنیتی واشنگتن – کابل

اشتراک

 احمد منتظران

 کارشناس مسائل سیاسی بین المللی

مركز بين المللي مطالعات صلح-IPSC

دیپلماسی فشرده همراه  با فشارهای سیاسی  دولتمندان امریکا برای امضای موافقنامه امنیتی توسط رئیس جمهوری افغانستان به عنوان زمینه ساز  تسهیل خروج بخشی از نیروهای این کشور تا سال 2014 از این کشور توسط رئیس جمهوری افغانستان به چالش کشیده شده است . با اینکه موافقتنامه مذکور با رای مثبت مجلس ریش سفیدان لویی جرگه روبرو شده و هنوز مجلس ملی آن را تصویب نکرده است اما آقای حامد کرزای، رئیس جمهور، اعلام نمود  حتی اگر متن این موافقتنامه از سوی لویه‌جرگه و مجلس نمایندگان تائید و تصویب شود، او امضای آنرا به بعد از انتخابات و تصدی رئیس جمهوری بعدی موکول خواهد کرد.

آقای کرزای با اعلام بی اعتمادی به نیات و سیاستهای دولت امریکا با برشمردن  مطالباتی ازجمله الف:  عدم ورورد  نیروهای آمریکایی به خانه های مردم افغانستان ب:  آزادی زندانیان افغانی در گوانتانامو ج:  از سرگیری گفت‌وگوهای صلح با طالبان  از سوی امریکا ، تاکنون برای امضای این توافقنامه مقاومت کرده است . رئیس جمهوری افغانستان بخوبی از  ابعاد حقوقی – امنیتی – نظامی و حیثیتی مترتب بر  امضای این توافقنامه واقف می باشد . حتی ناظران سیاسی بر این باورندکه آقای کرزی از عدم امضای این توافقنامه اهداف انتخاباتی و آینده و سرنوشت سیاسی  طیف خویش را نیز بشدت مد نظر دارد زیرا امضای این موافقتنامه می تواند موجبات نوعی تیره روزی و نیز آینده مبهمی را برای  وی برقم زند آیندگان  او ر ا کنار مبارزان تاریخ در برابر قدرتهای اشغالگر ( انگلیس و شوروی ) سازش کار خوانده و اورا در این راستا بی آبرو سازند . با اینکه  آمریکایی ها از هر روشی و شیوه ای برای قانع کردن دولت افغانستان استفاده کرده و حتی خانم  سوزان رایس، مشاور امنیت ملی باراک اوباما، هشدار داد که اگر این توافقنامه تا پایان سال کنونی میلادی امضا نشود، آنها مجبور خواهند شد برای خارج کردن همه نیروهایشان از افغانستان برنامه ریزی کنند و این امر ثبات و امنیت افغانستان را به مخاطره می افکند،  اما تاکنون آقای کرزای تاکنون بدلایل زیادی متقاعد نشده است این توافقنامه امنیتی را امضاء کند .

شالوده اصلی توافقنامه امنیتی واشنگتن – کابل برای :  1- حضور درازمدت یا دائمى نظامیان آمریکائى در افغانستان قانونی شده و بین 500 تا 10 هزار نیروی آمریکایی برای کمک به مبارزه با شبه نظامیان القاعده و طالبان و آموزش ارتش ملی افغان در افغانستان باقی خواهند مانند.2- پایگاه‏هاى نظامى در هر نقطه از افغانستان که آمریکا بخواهد ایجاد شده و از  9 پایگاه نظامی در افغانستان ،دو پایگاه در منطقه مرزی ایران دایر خواهد شد.3- آزادى عمل نظامیان آمریکایی براى انجام هر گونه عملیات نظامى.4- مجاز بودن نظامیان آمریکائى در استفاده از هر نوع سلاح دفاعى و تهاجمى در افغانستان.

بطور کلی و در حقیقت مواد مربوط به حقوق قضائی راجع به تخلفات سربازان امریکا در سرزمین افغانستان نوعی کاپیتولاسیون و مصونیت قضاوت قضائی را  عملا ایجاد می کند که آقای کرزای با فهم و درک ابعاد آن قادر نخواهد بود با توجه به این که چنین توافقنامه ای در عصر پهلوی در کشور همسایه آن یعنی ایران منجر به اعتراضهای عمومی و ایجاد یک انقلاب اسلامی  شد، مبادرت ورزد.

برخی از تحلیل گران سیاسی احتمال قوی میدهند این قرارداد با اصلاحات جزئی در مجلس نمایندگان‏، پیش از انتخابات تصویب شود و حامد کرزی  نیز در موقعیتی نیست که در مواضع خود بیشتر از این مقاومت کند. از طرفی درک اکثریت جامعه سیاسی و امنیتی افغانستان بر این است که آمریکا به راحتی از افغانستان خارج نخواهد شد و اگر مقاومت بیشتری در این راستا بروز داده  شود، آمریکایی ها هزینه امنیتی این کشور را مضاعف خواهند کرد. عده ای معتقدند اگر آمریکا  از خاک افغانستان خارج شوند، طالبان می تواند به سادگی به قدرت رسیده و کابل را دوباره تصرف کند که در نهایت پاکستانی ها پیروز اصلی این میدان خواهند بود، هر چند  جنگ تمام نخواهد شد .اما می تواند ابعاد جنگ  از مناطق شرق و جنوب پشتون نشین به منطقه شمال و مرکز قومیت های غیرپشتون منتقل  شود. بنابراین جنگ به سادگی پایان نخواهد پذیرفت، بلکه جغرافیای آن تغییر خواهد کرد. در واقع اگر چه نارضایتی هایی در جامعه افغانستان نسبت به تداوم اشغالگری موجود است، ولی اخراج آمریکا از کشورشان را سخت و پرهزینه می بینند.

بطور کلی یکی از مهم‌ترین اهدافی که امریکا از طریق توافقنامه امنیتی با  افغانستان دنبال می کند، مهار و محدود کردن دولت های ایران، روسیه، پاکستان و چین است . ابعاد ژئو استراتژیک  افغانستان و محصور بودن این کشور در همسایگی ایران، پاکستان و چین از یک سو و روسیه با واسطه آسیای مرکزی موید این نظریه است .حضور پایدار در افغانستان این امکان را به ایالات متحده می دهد  که همزمان نه تنها حوزه نفوذ دولت های یادشده را محدود کند، بلکه علیه آنها چالش امنیتی ایجاد کند. لذا این امر یکی از دلایل نگرانی ایران، روسیه، پاکستان و چین از این موافقتنامه است.خصوصا ایران که بطور مشخص مخالف اصلی امضای چنین ترتیبات امنیتی میان کابل – واشنگتن است و آقای کرزای نیز به این حقیقت بارها اذعان کرده است. در بعد ديگري تاسیس و فعالیت  سازمانهای  اطلاعاتی –امنیتی ایالات متحده در افغانستان که کارویژه و ماموریت اصلی آنها عملیات جاسوسی و جمع آوری اطلاعات از کشورها و مناطق پیرامون افغانستان بوده است. پروازهای روزانه هواپیماهای بدون سرنشین امریکا  بر فراز کشورهای ایران، پاکستان، چین و مناطق پیرامونی روسیه بی اعتمادی و اهداف مشکوک و ویژه ایالات متحده از ماموریت اصلی سازمان امنیتی – اطلاعاتی این کشور ، که مبتنی بر عملیات جاسوسی به شکل جدیدی از ایران و چین است.  تاسیس تکنولوژی های مخابراتی نسل سوم و چهارم در افغانستان توسط امریکا که قادر است به راحتی خطوط تلفن که از تکنولوژی های نسل اول و دوم استفاده می کنند را شنود کنند. از دلایل عمده نگرانی ایران، روسیه، پاکستان و چین از موافقتنامه امنیتی امریکا و افغانستان است. که در کنار موارد مذکور این امکان فراهم می شود که با بهره گیری از مسائل مذهبی و قومی موجود در منطقه، در امور داخلی کشورهای یاد شده دخالت کند.

بطور مشخص جمهوری اسلامی ایران به دلایل ذیل با امضای این توافقنامه مخالف می ورزد :

– با توجه به اینکه حفظ بی‌طرفی افغانستان در معادلات منطقه‌ای که همواره بخش مهمی از سیاست منطقه ای ایران بوده تصویب این موافقتنامه منجر به تثبیت حضور نیروهای آمریکایی بعد از سال 2014 و به تبع آن تهدید منافع و امنیت ملی ایران خواهد شد.

– نوعا تصویب موافقتنامه امنیتی سبب ناخشنودی جمهوری اسلامی ایران شده و حتی سبب کاهش روابط ایران باافغانستان خواهد شد. از طرفی آمریکا مانع جدی در جهت توسعه سرمایه گذاری ها، فعالیت شرکت ها و بانک های ایرانی در افغانستان شده است و این امر در روابط ایرانی – افغانی تنش آور است .

– حضور دائمی آمریکا در افغانستان حتی به شکل غیرمستقیم سبب تقویت تنش‌های داخلی و قومی افغانستان، افزایش اقدامات خشونت گرا و به تبع آن کند شدن روند دولت‌سازی و در نهایت تداوم بی ثباتی و ناامنی در مرزهای طولانی شرقی ایران می شود.

ملاحظات و نظرها :

با نگاهی به تاریخ تحولات افغانستان درمی‌یابیم که مردم افغانستان هم با سه قدرت جهانی (انگلستان، شوروی و امریکا) در سه مقطع حساس تاریخی جنگیده‌اند و به نوعی مبارزه با اشغالگر خارجی  بخشی از فرهنگ سیاسی و راهبردی مردم این کشور را شکل می دهد. این مردم نه تنها به صورت عینی و ذهنی مبارزه های سخت و نفس گیر با قدرت های استعمارگر را یاد گرفته اند، بلکه این موضوع منشا بسیاری از اندیشه ها و اعمال افراط گرایانه نیز شده است. از طرفی با توجه به بازیگران متعدد،  چشم‌انداز روشنی برای پایان مجادلات ملی، منطقه ای و بین المللی این کشور قابل تصور نیست و از سوی دیگر ژئوپولتیک این کشور در پیوند با مناسبات قدرت در نظام بین الملل قرار گرفته است . این شاخصه ژئوپولتیکی باعث شده است که این کشور مدام در معرض تجاوز و اشغال قدرت های بین المللی (از جمله انگلستان، شوروی و در شرایط کنونی امریکا) قرار گیرد.

شاخصه های مهم ژئوپلیتکی این کشور‎ یعنی واقع شدن در محیط امنیتی روسیه، چین، هند، پاکستان، ایران است و به واقع کمین استراتژیک منطقه مهم خاورمیانه و آسیای مرکزی نیز محسوب می شود. به همین جهت هر قدرت بین المللی برای امکان سنجی و بازی های ژئوپلیتیک نسبت به رقبا، سرزمین افغانستان را در کانون توجه خود قرارمی دهد.از طرف دیگر، با نگاهی به ماهیت و تبار مبارزان صحنه افغانستان، تنوع قابل توجهی در میان آنها به چشم می خورد . از این میان  می توان به دسته های چریکی و جنگجویان  قفقاز شمالی و آسیای مرکزی تا جهان عرب و شبه قاره هند، تا القاعده و بن لادن  در  افغانستان را جستجو کرد که در این کشور حضور داشته و فنون ستیز و مبارزه و جنگ و عملیاتهای جنگی را آموخته و پیش برده اند و لذا صحنه اجتماعی و فقر فرهنگی و آشوب و مبارزه به گونه ای در عدم تکمیل فرایند دولت- ملت سازی در این کشور سبب گشته تا گروه های قومی و سیاسی همواره « ستیزش را بر سازش ها » ترجیح دهند.

بطور کلی سیاستهای استاندارد دو گانه امریکا ، بی اعتمادی دولت افغانستان و برخی کشورها از جمله ایران ، نامشخص بودن نیات و راهبردهای کلان امریکا در منطقه ، استفاده ابرازی از تروریسم توسط امریکا برای حضور در معادلات منطقه ای و حفظ و تاسیس پایگاههای متعدد در این مناطق با اهمیت برخی از تحلیل گران سیاسی را معتقد کرده که تأسیس پایگاه های دائم نظامی امریکا در افغانستان مغایر با ترتیبات امنیتی منطقه ای است و علاوه بر آن می تواند درگیری ها در این کشور را طولانی کند. و از طرفی با توجه به راهبرد کلان و  ادعاهای طالبان مبنی بر ادامه جنگ با نیروهای خارجی تا زمان خروج همه آنها از افغانستان ، این نگرانی وجود دارد که حضور دائمی بخشی از نظامیان امریکایی در این کشور در چارچوب تاسیس پایگاه های دائم ، می تواند خشونت و ناامنی در افغانستان را برای سال های متمادی تداوم بخشد.

بطور کلی با وجود گروه های مبارز و جنگجو و داوطبان مورد حمایت تکفیری – سلفی حمایت شده از سوی عربستان و برخی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس ، چشم انداز روشنی از صلح و امنیت در افغانستان دیده نمی شود و عوامل و شرایط محیط امنیتی این کشور به تقویت بی ثباتی نیز کمک می کنند. به همین جهت مسایل افغانستان با توحه به  کشمکش بازیگران منطقه ای و بین المللی  همچنان باقی است زیرا برای گروههائی  راهبرد«  نبرد برای نبرد » تداوم خواهد یافت. بدین خاطر است آقای حامد کرزای به تنهائی نخواهد توانست توافقنامه امنیتی را امضاء کند . از این رو بنظر میرسد با خلاء نیروهای امریکائی و ناتو بایستی  ترتیبات امنیتی جدیدی با حضور قدرتهای  بزرگ منطقه ای همانند ایران و با حضور چین و روسیه و هند و پاکستان بدور از یک جانبه گرائی نیروهای غربی ( امریکا و ناتو ) خواهد توانست  برای آینده افغانستان مطرح باشد. تا آینده و ثبات سیاسی – نظامی و امنیتی افغانستان فقط و فقط توسط نیروهای امنیتی افغانی تامین گردد.

 واژگان كليدي: کرزای و موافقتنامه امنیتی واشنگتن  کابل، موافقتنامه امنیتی واشنگتن  کابل، اهداف امريكا از موافقتنامه امنیتی واشنگتن  کابل، اهداف  نگاه کرزای از موافقتنامه امنیتی واشنگتن  کابل

 

مطالب مرتبط