مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

انتقال مسئولیتهای امنیتی به دولت افغانستان: بایدها و نبایدها

اشتراک

جواد بخشی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد

مهمترین بحثی که محافل سیاسی و اجتماعی و عموم مردم افغانستان را به خود مشغول داشته، بحث از امنیت و ثبات در این کشور است. به اعتقاد تحلیلگران، امنیت به عنوان پایه اساسی ثبات، بازسازی، تحکیم حاکمیت، رشد و توسعه هر کشور و اجتماعی به شمار می رود. در روزهای اخیر بحث خروج نیروهای نظامی ناتو از افغانستان وارد مرحله جدیدی شده و این موضوع بر پیچیدگی مسایل امنیتی افغانستان افزوده است. در کنار این موضوع، پروسه انتقال مسئولیت های امنیتی به نیروهای افغان، به عنوان یکی از پروسه های افغانی سازی امور، تاکنون سه مرحله را برای انتقال مسئولیت های امنیتی طی کرده است و بنا است مراحل چهارم و پنجم آن نیز طی برنامه از قبل معلوم شده اجرایی شود. حال این سوال مطرح می شود که آیا می توان به انتقال این مسئولیتهای امنیتی با توجه به شرایط نیروهای افغان خوشبین بود؟

واژگان کلیدی: افغانستان، مسئولیت های امنیتی، خروج نیروهای ناتو، همسایگان افغانستان

تحلیل رخداد

از زمان حمله آمريكا به افغانستان در سال 2001 شهروندان افغان و مشاركت‌كنندگان جهاني با اين سئوال روبرو بوده‌اند كه چگونه دولتي را بسازند كه بتواند به دهه‌ها تعارض و خشونت در افغانستان پايان دهد. همچنین همواره این سوال مطرح بوده که نقش نیروهای داخلی افغانستان در روند امنیت سازی چیست؟ از سال گذشته که نخستین مرحله انتقال قدرت به نیروهای افغان آغاز شد و دولت افغانستان مصمم شد تا مسوولیت تامین امنیت را از نیروهای ناتو به نیروهای داخلی منتقل نماید، بحث های بسیاری در مورد واگذاری امنیت به نیروها افغان به وجود آمد و برخی کارشناسان، آن را گامی بسیار مثبت و ارزشمند تلقی کردند زیرا نشان از توانایی و اعتماد به نفس نیروهای داخلی افغانستان داشت و نیز برخی آن را دلیلی بر عدم توجیح حضور بیگانگان در خاک افغانستان دانستند. برخی تحلیلگران نیز این سوال اساسی را مطرح کردند که آیا نیروهای افغان، توانایی پذیرش این امر را دارند یا خیر؟ موافقان این طرح بر این باورند که افغانستان به هر صورت می خواهد که صاحب امور خود در تمام ساحات امنیتی باشد و نمی توان به این دلایل که افغانستان شاید آماده باشد یا نباشد اجازه دخالت و نفوذ به نیروهای خارجی و اشغالگر داد ولی دسته دوم هم با توجه به ضعفهای ساختاری و امکاناتی نیروهای افغان معتقدند نباید تنها به نیروهای داخلی متکی بود و نیروهای ناتو بایستی به تعهدات خود در قبال افغانستان پایبند بوده و با انجام برنامه های آموزشی و پرداخت تعهدات مالی خود، نیروهای افغان را هم آموزش دهند و هم تجهیز نمایند تا این نیروها بتوانند با اقدامات تروریستی طالبان مقابله کنند. به هرصورت تاکنون 2 مرحله از روند انتقال مسئولیت‌های امنیتی از نظامیان خارجی به نیروهای امنیتی افغان عملی شده است. در این 2 مرحله، امنیت بیشتر مناطق و ولایاتی که تا اندازه‌ای از امنیت خوبی برخوردار بودند، به نیروهای افغان واگذار شده است. فروردین سال 1390 بود که کرزی در سخناني اعلام كرد كه نيروهاي نظامي اين كشور كنترل هفت منطقه را در اختيار خواهند گرفت. پنج ماه پس از اولین مرحله واگذاری تأمین امنیت مناطق مختلف افغانستان به نیروهای افغان، دولت این کشور، مرحله دوم این روند را انجام داد که بر اساس آن امنیت نیمی از جمعیت این کشور توسط نیروهای افغان تأمین می‌شد. در این مرحله، امنیت ولایات “بلخ”، “دایکندی”، “تخار”، “سمنگان”، “کابل” و “نیمروز” به نیروهای افغان واگذار خواهد شد. با وجود بحثها و نظرات متفاوتی که درباره میزان موفقیت این دو مرحله در محافل مختلف وجود داشت، دولت افغانستان اصرار زیادی را برای شروع مرحله سوم داشت. تا اینکه روز ۲۴ اردیبهشت شروع مرحله سوم برنامه انتقال مسئولیت امنیتی به نیروهای افغانستان اعلام شد. با اجرای این مرحله، مسئولیت امنیت ۱۱ ولایت به صورت کامل و مراکز همه ای ۳۴ ولایت افغانستان، به نیروهای داخلی این کشور واگذار می شود. در این راستا، ارزگان، کاپیسا و پروان به عنوان ولایتهایی هستند که همه واحدهای اداری آنها تحت پوشش این مرحله از برنامه انتقال قرار می‌گیرند. با اجرای این مرحله، ۷۵ درصد جمعیت افغانستان، در مناطق تحت پوشش مرحله سوم واگذاری مسئولیت امنیتی به نیروهای داخلی افغانستان سکونت دارند. حامد کرزی دستور داده است که کمیسیون انتقال پس از این توجه خود را بیشتر بر برنامه‌ریزی برای اجرای مراحل چهارم و پنجم این برنامه متمرکز کند. بر اساس اعلامیه دفتر آقای کرزی، در این دو مرحله عمدتا مناطق مرزی شامل خواهد بود. برنامه واگذاری مسئولیت امنیتی از نیروهای بین‌المللی به نیروهای داخلی، تا پایان خروج تدریجی نیروهای خارجی در سال ۲۰۱۴ میلادی، در سراسر افغانستان اجرا خواهد شد. دولت افغانستان تاکید دارد که متحدان غربی آن باید تقویت نیروهای مسلح افغانستان را برای به دوش گرفتن مسئولیت تامین امنیت، در اولویت داشته باشند و کمکهای بیشتری در اختیار این نیروها قرار دهند.

به اعتقاد برخی کارشناسان افغانی، روند سوم انتقال مسئولیت‌های امنیتی از نظامیان خارجی به نیروهای افغان نسبت به 2 مرحله گذشته متفاوت و پرچالش خواهد بود زیرا در این مرحله از انتقال، مناطقی که تحت پوشش قرار می‌گیرد، راه‌های سخت و دشوار دارند و رسیدگی لازم در آنجا مشکل است. همچنین امضای پیمان استراتژیک کابل- واشنگتن و احتمال واکنش مخالفان مسلح و حامیان این گروه در برابر امضای این پیمان، چالش دیگری در برابر مرحله سوم انتقال مسئولیت های امنیتی از نظامیان خارجی به نیروهای امنیتی افغان است. در این میان دولت افغانستان سعی نمود تا از یک طرف وارد گفتگو با طالبان شود و از سوی دیگر گفتگوهایی را با حزب اسلامی انجام داده است.

هرچه به زمان خروج نیروهای بین المللی از افغانستان نزدیک می شویم، نگرانی از وضعیت این کشور در بیشتر می شود. این نگرانی ها از سویی به علت عملکرد حکومت افغانستان در آستانه خروج نیروهای بین المللی است و طرح این سوال که آیا حکومت افغانستان برنامه ریزی و تعهد لازم را برای انتقال موفقیت آمیز این کشور برای مرحله بعدی یعنی افغانستان در نبود نیروهای بین المللی از خود نشان داده است یا خیر و از سوی دیگر مشکلاتی است که در افغانستان وجود دارد و حل آنها بدون کمک جامعه جهانی و همسایگان افغانستان میسر نیست. نیروهای نظامی افغانستان که مسئولیت تامین امنیت را به عهده دارند در حال حاضر با مشکلات جدی روبرو هستند که می توان به کمبود نیروهای کافی ولازم، ضعف در آموزش و تجهیزات و عدم توانایی دولت افغانستان جهت تجهیز لازم این نیروها اشاره کرد. طبق نظر کارشناسان، برای تجهیز و آموزش لازم این نیروها به حدود 4 میلیارد دلار در سال نیاز است.

به هرحال و با وجود تمامی این مسایل در این نکته جای هیچگونه شکی نیست که واگذاری امنیت به نیرو های داخلی افغانستان، یک اقدام بسیار مهم و دست‏ آورد عمده برای این کشور می باشد. انتقال تامین امنیت، در حقیقت نمادی از توانایی های همه جانبه دولت افغانستان را برای یک مدیریت و اداره مستقل و توانمندی لازم و نمادی از موفقیت شکل گیری یک دولت باثبات در این کشور است. موضوع انتقال تامین امنیت فقط جنبه نظامی ندارد،‌ به موازات آن بر عهده داشتن سایر مسئولیت ها را در بخش ها و زمینه های دیگر را هم شامل می گردد. اگر در كشوري ثبات سياسي و امنیتی به نحو مطلوبي تأمين نگردد بدون ‌شك يكي از شرايط اوليه و اساسي دستیابی به دولت باثبات دچار نقصان مي‌گردد.

دورنما

در مورد توانایی نیروهای افغان هنوز هم تردید های وجود دارد که آیا این نیروها توانایی های لازم درتامین امنیت افغانستان را دارند یا ندارند. برای آنکه این تردید ها برطرف گردد و یک اعتماد همگانی شکل بگیرد افغانستان نیازمند آن است که در زمینه تجهیز و تقویت نیروهای ارتش و تربیت نیروهای پلیس این کشور اقدامات لازم انجام گیرد. این امر با توجه به ادامه پیکارجویی و اقدامات تروریستی طالبان و سایر گروه های مخالف صلح در این کشور ضروری به نظر می رسد زیرا شرایط امنیتی افغانستان در چند سال گذشته بی ثبات و متزلزل بوده و اقداماتی همن که در راستای مبارزه با گروه های مخالف دولت به انجام رسیده موفقیت آمیز نبوده و اقداماتی مشابه آنچه در ماه گذشته در کابل و چندشهر مهم افغانستان رخ داد بازهم امکان وقوع دارد. نکته دیگر اینکه تقویت نیروهای امنیتی به تنهایی نمی تواند در تامین امنیت و ثبات کارگر افتد، بلکه فاکتور های دیگر نیز دراین زمینه نقش اساسی دارد. به نظر می رسد اگر دولت افغانستان بتواند در امر مبارزه با فساد اداری و اقتصادی هم به طور جدي وارد عمل شود و این امر می تواند قدمی دیگر در راه ایجاد امنیت در آن کشور باشد و باید همزمان با امنیت نظامی و اطلاعاتی پیش رود.

برخی از تحلیلگران، خروج نیروهای بین المللی و اتکای نیروهای امنیتی افغانستان به کمک های خارجی و ضعف این نیروها در زمینه های مختلف و در نهایت بی برنامگی دولت افغانستان و کشورهای کمک کننده برای دور جدید حیات سیاسی افغانستان، را عاملی تقویت کننده وضعیت بی ثباتی و ناامنی در افغانستان می دانند ولی می توان راه های زیر را برای تقویت امنیت در این کشور پیشنهاد داد: راهکار اول مشارکت در اجرای کامل طرح های پیشین و وعده های کشورهای غربی جهت کمکهای آموزشی و مالی برای نیروهای امنیتی افغانستان، دوم پذیرفتن نقش همسایگان این کشور بویژه ایران و پاکستان در تثبیت وضعیت افغانستان و ترغیب این بازیگران منطقه‌ای برای ایفای نقش مثبت در جهت تقویت پروسه صلح در افغانستان. و سومین کاری که باید انجام شود، ارتباط منظم با بازیگران مطرح در پروسه سیاسی افغانستان در دو سطح داخلی و خارجی و تقویت و توسعه روابط سازمان‌های بین‌المللی و منطقه‌ای حاضر در افغانستان است.

مطالب مرتبط