مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

القاعده و وضعیت کنونی گفتگو با خانم مرضیه ابوذری کارشناس مسائل القاعده

اشتراک

علی رمضانی بونش
مرکر بین المللی مطالعات صلحIPSC


در یک سال گذشته بر خی براین  نظر ند که تحولاتی نوین در راستای استرا تژی هاو تاکتیک های القاعده  و زیر شاخه های آن در سطح جهان بوجود امده است  نگاه شما در این مورد چیست ؟آیا القاعده با توجه به حضور  بیشتر در کشورها ومناطق متعدد در حال افزایش قدرت است ؟

در واقع هدف اساسی القاعده رسیدن به حکومت فقهی سلفی واحیای خلافت اسلامی است و بر این مبنا فلسفه وجودی آن « گسترش » با بهره گیری از عنصر« جهاد» است. در این راستا گسترش در این ایدئولوژی به دو شکل انجام می گیرد.نخست گسترش افقی: بر این مبنا سرزمین های تحت کنترل القاعده باید  افزایش پیدا کند و فعالیت آنها در نقاط مختلف اعم از کشورهای اسلامی و غیراسلامی زیاد شود دراین راستا تشکیلات القاعده در حال گسترش در عراق، لبنان، ترکیه،هند، کشورهای افریقایی و.. است.دوم گسترش طولی یعنی بعد از استقرار در یک کشور، القاعده به دنبال کیفیت بخشی، سازماندهی تشکیلات نظامی، افزایش قدرت در نهادها و تشکیلات قدرت و به عبارت دیگر رخنه در ساختار قدرت است.گذشته از این امروز می بینیم که القاعده با توجه به شرایط بیرونی حاکم بر این تشکیلات و بوجودآمدن فرصت های جدیدی تاکتیک القاعده نیز تغییر می یابد تاکتیک هایی همچون:

  1. ایجاد منابع جدید و وسیع مالی از طریق گروگان گیری غربی ها، ربودن کشتی هاو  قاچاق مواد مخدر و..

2- بهره گیری از مشکلات مردم بومی و کمک به آنها در راستای جذب آنها به تشکیلات خود مانند ایجاد سازمان امداد رسانی به مردم سیل زده پاکستان یا حفرچاه و کمک به مردم بومی افریقا

3- تاسیس مدارس مذهبی بخصوص در افریقا و جذب نیرو

4- تلاش در راستای دستیابی به اقلیت اسلامی مهاجر در اروپا و جذب جوانان افراطی درشاخه های این تشکیلات.


با  توجه به وقوع سیل در پاکستان و ناتوانی  دولت این کشور  در رسیدگی به مناطق قبایلی وشمال غربی این کشور آیا  میتوان تصور کرد که القاعده ومتحدان آن در حال بازسازی قدرت خود در مناطق شمال غربی این کشور هستند ؟

بله، دقیقاً این اتفاق افتاده است شاید بتوان سیل پاکستان را سیاسی ترین سیل دنیا از این حیث قلمداد کرد که علاوه برتبعات گسترده اجتماعی و اقتصادی، تبعات سیاسی گسترده ای نیز به دنبال خواهد داشت.به گونه ای که بخش های سیاسی، نظامی و القاعده در پاکستان تلاش کردند از این حادثه طبیعی بیشترین استفاده سیاسی را ببرند تا بتوانند دولت را در مواردی چون وقوع سیل (ناتوانی در ایجادسد) و  در نتیجه افزایش تلفات و مهار آن وکمک رسانی به مردم آسیب دیده ناتوان جلوه دهند.در این راستا به نظر می رسد القاعده ومتحدان آن با تغییر تاکتیک در این شرایط و با تاکید بر« امداد رسانی» به جای « جهاد» توانسته است در رقابت با دولت و حزب مردم وحتی بخش نظامی، توجه مردم آسیب دیده را بیشتر به خود جلب کند و شرایط را برای حضور جدی تر خود را فــراهم سازد. آنها با استفاده از شرایط طبیعی سیل ( از بین رفتن راهها و پل ها) آشنایی با مسیرهای صعب العبور، ناامن کردن منطقه برای امداد رسانان خارجی، تاسیس سازمان امداد رسانی، متهم کردن کشورهای اسلامی به عدم کمک کافی و تبلیغ ناتوانی دولت توانسته اند درلوای کمک به سیل زدگان – بخصوص در روستاها و در میان فقرا- نفوذ گسترده ای داشته باشند.بنابراین پیش بینی می شود سیل پاکستان علاوه بر سرعت بخشیدن به تحولات این کشور،در زمینه نقش پاکستان در حمایت از طالبان شفافیت خواهد بخشید و شرایط مساعدتری برای ظهور قدرتمند القاعده و متحدان آن را در پاکستان فراهم خواهدساخت.


چندی پیش قاسم الريمي ‘ رهبر نظامي گروه القاعده در يمن روز خبر تشكيل يك ارتش را به منظور آزادسازي اين كشور از دست آنچه كه ‘ صليبيون و عوامل ملحد آنان ‘ خواند اعلام كردبه نگاه شما توان ایفای نقش القاعده در یمن تا چه حدی است و آیا القاعده میکوشد تا از  یمن به عنوان پایگاهی مطمئن برای حضور در آفریقا بهره گیرد ؟

به نظر می رسد القاعده توانسته است گسترش افقی و عمودی خوبی در افریقا و بخصوص یمن داشته باشد. این واقعیت وجود دارد که افریقا یکی از مکان های امن برای القاعده است وتوان آن را دارد که حتی بعد از افغانستان، پایگاه اصلی این گروه قرار گیرد.علاوه بر این در بخشی های وسیعی از افریقا شرایط بسیار مساعدی برای گسترش القاعده وجود دارد مناطقی چون مناطق مرزی، صعب العبور و مناطقی که به دلیل ضعف حکومت مرکزی هیچ گونه نمایندگی دولتی و امنیتی در آن دیده نمی شود همین طور مناطق فقیرنشین این کشورها که بیکاری گسترده جوانان از مشکلات اساسی آنهاست، این نوید را به گروههای القاعده می دهد که می توانند اعضای خود را از میان آنها انتخاب نمایند مثلاً تاسیس مدارس دینی در یمن و ترویج مسایل مذهبی در این راستا قابل ذکر است.گذشته از این القاعده در قاره افریقا توانسته است در حوزه مالی قدرت چشمگیری حاصل کند آنها با الهام از الگوی طالبان در قاچاق مواد مخدر و همچنین روش های جدید گروگان گیری غربی ها و باج خواهی از آنها توان مالی گسترده ای ایجاد نموده اند آنها حتی با ارتباط با قبایل محلی و ازدواج با آنها و مساعدت به مردم فقیر توانسته اند توجه مردم بومی را نیز به  خود جلب کنند این موفقیت ها القاعده را در موقعیتی قرار داده که بعضی از کشور را از جمله اسپانیا، فرانسه و حتی دولت افغاستان با تشکیل « شورای عالی صلح » وادار به باج دادن وپذیرفتن واقعیت خود نموده اند.در این بین شاید بتوان گفت این گفته « قاسم الریمی » مبنی بر تشکیل ارتش چندان دور از واقعیت نباشد و باید توجه داشت که این ارتش نیاز نیست مانند ارتش یک دولت پرتعداد باشد بلکه کوچک اما با ساختارکاملا سازمان یافته که اهداف تروریستی آنها را در بخش های وسیعی از افریقا و یا حتی کشورهای غربی دنبال کند و به خوبی می تواند امنیت غرب را متزلزل سازد.همانطور که درمورد احتمال ورورد بسته های مشکوکی از یمن حالت فوق العاده ونگرانی گسترده ای در آمریکا وانگلیس ایجاد کرد.

به نظر میرسد صدها نفر از اعضاي شوراي بيداري (مجمع شيوخ سني متحد آمريكا) در عراق در ماه هاي گذشته به القاعده   پیوسته اند به نظر شما بعد از  موفقیت های گذشته  امریکا ودولت بغدادبر ضد القاعده آیا  القاعده قصد بازگشت حداکثری در عراق را دارد ؟

قبلا یکی از عملیات های موفقیت آمیز برعلیه القاعده در عراق شکل گرفت و با تشکیل شوراهای بیداری و عملیات ویژه دولت عراق از نفوذ و قدرت این شبکه تا حد زیادی کاسته شد.اما با خروج نیروهای آمریکایی دولت عراق کنترل آنها را برعهده گرفت در حالی که به نظر می رسد امکانات لازم جهت پوشش همه این نیروها را نداشته باشد.دلیل این امر ناشی ازناتوانی دولت در انجام تعهدات به اعضای این گروه ذکر می شود.همچنین  قدرت گرفتن دولت شیعه در عراق باعث ناامیدی تعدادی از افراد رادیکال این شورا شده و مهمتر از آن تلاش های زیاد القاعده برای جذب دوباره این افراد و تطمیع مالی روسای آنها زمینه جدایی این افراد و پیوستن به القاعده را فراهم آورده است.بنابراین به دلیل ساختار بین المللی القاعده و حمایت مالی خارجی از آن و شرایط به وجود آمده در داخل زمینه برای تجدید قوای القاعده در عراق در راستای فلسفه« گسترش» فراهم شده است.


با توجه به اینکه جندالشام و فتح الاسلام دو گروه قوي وابسته به القاعده در لبنان هستند در چند هفته گذشته نیز اخبار وگزارش هایی مبنی بر ورود شمار فراواني از القاعده به لبنان  رسیده است  به نظر شما  نگاه القاعده به لبنان چیست و آیا القاعده می کوشد تا ایفای نقشی نوین در معادلات سیاسی لبنان بر عهده گیرد ؟


همانطور که اشاره شد هدف القاعده « گسترش » است. بنابراین قابلا پیش بینی است که القاعده بخواهد زمینه های حضور گسترده خود را در لبنان افزایش دهد.البته در مورد خاستگاه جندالشام وفتح الاسلام.دو دیدگاه وجوددارد.دیدگاه اول که معتقد است آمریکائیها و صهونیستها با همکاری عربستان این گروههای سنی را برای مبارزه با قدرت حزب الله شیعه بوجود آورده اند. و تشکیل این گروهها همان الگوی القاعده افغانستان برای لبنان ست و از این منظر وجود این گروهها  توجیه حضور نیروهای خارجی برای تامین امنیت اتباع خود و مبارزه با هژمونی حزب الله است.

دیدگاه دوم با توجه به استراتژی اساسی القاعده برای «گسترش» وهمچنین فشار خارجی برآنها در عراق و افغانستان، لبنان به لحاظ طبیعی بستر مناسبی برای فعالیت القاعده است چرا که لبنان یک کشور آزاد عربی با اقوام و طوایف گوناگون است و فعالیت احزاب و گروههای مختلف با توانمندی نظامی در این کشور فرصت مناسبی برای گسترش القاعده است. علاوه بر آن با توجه به وجود اردوگاههای فلسطینی در لبنان زمینه برای گروههای وابسته به القاعده دراین کشور که در این زمینه فعالیت می کنند فراهم بوده و این دو گروه توانسته اند در ترور شخصیتهای   لبنان، درگیری با ارتش لبنان واکنش نشان دهند.

مطالب مرتبط