مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

البرادعي در قامت يك مصلح اجتماعي يا رهبر سياسي؟

اشتراک

اباذر براری
مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC


محمد البرادعي در 17 ژوئن سال 1942 در “قاهره ” مصر متولد شد. به نظر مي رسد شباهت زيادي ميان محمد البرادعي با پدرش مصطفي البرادعي وجود داشته باشدچرا كه “مصطفي البرادعي ” پدر وي  وكيل بود به كانون وكلاي دادگستري مصر رفت و با حكومت “جمال عبدالناصر ” رئيس‌جمهوري مصر به نزاع پرداخت.  واينك محمد به تاسي از پدر بعد از آن كه در رشته حقوق تحصيل كرد اينك علم مخالفت با حسني مبارك ريئس جمهور مصر را برداشته است. وي با “آيدا الكاچف ” كه گفته مي‌شود اصالت ايراني دارد ازدواج كرد و حاصل اين ازدواج دو فرزند به نام‌هاي “ليلا ” و “مصطفي ” است . كه هر دو در لندن زندگي مي كنند.

محمد البرادعي در سال 1962 مدرك ليسانس خود را از دانشگاه قاهره در رشته حقوق كسب كرد و مدرك تحصيلات تكميلي خود (DEA) را در موسسه فارغ‌التحصيلي مطالعات بين‌المللي “HEI ” در ژنو و مدرك دكتري را در رشته حقوق بين‌الملل در دانشكده حقوق “نيويورك ” در سال 1974 كسب كرد.
او كار اجرايي خود را از  سال 1964 در وزارت امور خارجه مصر آغاز كرد. وي در آنجا در مأموريت‌هاي دائم مصر در سازمان ملل متحد در نيويورك و ژنو در زمينه موضوعات سياسي، حقوقي و كنترل سلاح شركت كرد.

از سال 1974 تا 1978 به عنوان مشاور ويژه در وزارت امور خارجه مصر مشغول به كار بود. در سال 1980، وي به عنوان يكي از مقام‌هاي ارشد در زمينه برنامه حقوق بين‌الملل در موسسه آموزش و تحقيق سازمان ملل متحد فعاليت مي‌كرد. از سال 1981 تا 1987 به عنوان استاديار حقوق بين‌الملل در دانشكده حقوق دانشگاه “نيويورك ” تدريس ‌كرد.

در سال 1984 البرادعي عضو ارشد دبيرخانه آژانس بين‌المللي انرژي اتمي شد كه در آنجا بين سالهاي 1984 تا 1993 به عنوان مشاور حقوقي آژانس و بين سالهاي ١٩٩٣ تا 1997 به عنوان دستيار مديركل روابط خارجه فعاليت ‌كرد. البرادعي همچنين يكي از اعضاي “انجمن حقوق بين‌الملل ” و “جامعه آمريكايي حقوق بين‌الملل ” است.  البرادعي در اول دسامبر 1997 به عنوان مدير كل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي برگزيده شد و جانشين  هانس بليكس  سوئدي شد. وي براي يك دوره چهارساله ديگر بين سالهاي 2001 تا 2005 براي دومين بار به عنوان مديركل آژانس برگزيده شد و سومين و آخرين دوره رياست وي در آژانس تا نوامبر 2009 تمديد شد. چند موضوع مهم در دوران دبير كلي البرادعي در آژانس در دستور كار قرار داشت  از جمله بازرسي ازعراق قبل از حمله آمريكا به اين كشور در مارس 2003 و تنش‌هاي موجود بر سر برنامه هسته‌اي ايران.

البرادعي در مورد عراق معتقد بود صدام تلاشي در جهت احياي برنامه اتمي خود نداشت و اين ادعا كه در صدد بود تا از نيجريه سوخت وارد كند صحت نداشت. از سوي ديگر البرادعي در برنامه اتمي ايران به شدت تحت فشار غرب به ويژه آمريكا قرار داشت. چراكه وي در تمامي ٢٠ بيانيه خود در باره برنامه هسته اي ايران بر صلح آميز بودن آن تاكيد داشت و همين امر موجب ناخشنودي آمريكا را فراهم كرده بود. تا جايي كه در سومين دوره انتخاب البرادعي، آمريكا با كانديداتوري وي مخالف بود و به او راي مخالف داد اگرچه با راي مثبت ديگر اعضاي آژانس او سومين دوره دبيري آژانس را در نوامبر ٢٠٠٩ به پايان برد.
در ٧ اكتبر 2005، البرادعي و آژانس بين‌المللي انرژي اتمي به طور مشترك برنده جايزه صلح نوبل به علت تلاش براي جلوگيري از استفاده از انرژي هسته‌اي براي اهداف نظامي و دادن اين اطمينان كه انرژي هسته‌اي صلح‌آميز به امن‌ترين روش ممكن استفاده مي‌شود، كسب كرد.وي تمامي جايزه خود را براي ساخت يتيم‌خانه‌اي در زادگاه خود در قاهره صرف كرد.


دبيركلي آژانس بين المللي انرژي اتمي و موفقيت در اين پست و كسب جايزه صلح نوبل از البرادعي چهره اي موفق و بين المللي به وجود آورد. او با ورود به عرصه سياست مصر عملا در جهت تغيير سيستم موجود در مصر برآمد ونوك پيكان حركت خود را تلاش براي بركناري حسني مبارك قرار داد.

محمد البرداعي  پس از پايان دوران دبير كلي در آژانس روز جمعه ١٩ فوريه ٢٠١٠ به مصر بازگشت و در فرودگاه قاهره مورد استقبال برخي از اعضاي اخوان المسلمين، تعدادي از جوانان وبلاگ نويس طرفدار تغيير و نيز روشنفكران قرار گرفت. اين عده با در دست داشتن پلاكاردي خواستار جواب مثبت البرادعي براي نامزدي در انتخابات رياست جمهوري سال 2011 مصر بودند. دولت مصر پيشتر استقبال رسمي از البرادعي را ممنوع كرده بود. برخي اعتقاد داشتند بازگشت البرداعي به مصر بزرگترين چالش براي  حسني مبارك طي 30 سال زمامداري وي مي باشد. البرادعي پيشتر در مصاحبه اي دموكراتيك تر شدن قانون انتخابات در مصر را پيش شرط حضور در انتخابات رياست جمهوري به عنوان نامزد مستقل اعلام كرده بود.محمد البرادعي درحالي وارد مصر شد كه از همان ابتدا شعار تغيير در ساختار سياسي مصر را مطرح كرد. وي در سخنان خود روند كنوني مصر را غيرقابل پذيرش دانسته و خواستار تغييراتي در اين عرصه شده است. بر همين ادعا نيز وي شعار تغيير در ساختار قانوني و سياسي مصر را شعار انتخاباتي خود قرار داد.

پيش از شكل گيري اعتراضات همگاني اخير، عمدتا سه ديدگاه در مورد دلايل و اهداف حضور البرادعي در جرانات سياسي مصر وجود داشت:

نخست آن كه وي همان طور كه در بيانات خود اظهار مي داشت خواستار تغيير و دگرگوني اساسي در حكومت و شيوه زمامداري مصر است و بر اين اساس گروههاي مخالف با اجتماع حول وي مي توانستند به انسجام در جهت مقابله با حكومت مبارك بپردازند. اين امر در ذات خود اشكالاتي به همراه داشت چرا كه تمامي مخالفين دولت مبارك حاضر نبودند به البرادعي اعتماد كنند. به ويژه گروههاي اسلامي از آن جا كه وي را فردي سكولار مي دانستند به عنوان مثال حاضر نشدند در انتخابات پارلماني ٢٠١٠ در حاليكه وي در دور اول، انتخابات را تحريم كرده بود از وي حمايت كنند. البته در اين جا البرادعي بالقوه دو هدف مي توانست داشته باشد اول به دست گيري قدرت و اعمال تغييرات مورد نظر به شكل مستقيم كه البته حكومت مصر به شدت با آن مخالف بود. البرادعي اگر در اين جهت موفق نمي شد مي توانست با اعمال فشار به دولت از طريق رهبري مخالفين و افكار عمومي در جامعه مصر دولت را به اعمال تغييرات در جهت بهبود وضعيت اقتصادي، دادن آزادي هاي سياسي و مدني و… وادار نمايد.

دومين نگاهي كه به حضور البرادعي در معادلات سياسي مصر مي توانست مورد توجه باشد. وجود او به عنوان يك فرصت براي حسني مبارك بود. به اين معنا كه البرادعي عليرغم اظهارات خود در نهايت به همكاري و همسويي با حكومت مبارك تن خواهد داد. به ويژه از آن جهت كه در سال جاري حوادثي نظير انتخابات رياست جمهوري نيز در پيش است و مذاكرات صلح خاورميانه نيز در برهه حساسي قرار خواهد گرفت. لذا مبارك نيازمند آرامش در داخل است به اين ترتيب حضور البرادعي مي تواند به چند طريق به مبارك كمك كند اول اين كه البرادعي با برجسته كردن مسئله انتخابات و حواشي آن توجهات را از مسائل اساسي تر و چالش بر انگيز تر دور خواهد كرد. از سوي ديگر البرادعي و وجهه بين المللي او سبب خواهد شد او مديريت مخالفت ها و اعتراضات داخلي را بر عهده بگيرد و مطابق خواست خود اجازه بروز تحولات را بدهد. بعلاوه اين كه حضور او و نوع برخورد حكومت مصر با وي مي تواند ادعاي مبارك مبني بر وجود دموكراسي در مصر را تاييد كند.

نگاه سومي كه مي توان در مقطع ابتدايي حضور البرادعي در مصر را برشمرد كه البته غير واقعگرايانه و تا حدودي دور از ذهن است و آن اين كه حضور البرادعي تلاش و گزينه اي از سوي آمريكا براي دو هدف است: اولا بالابردن وجهه خود در جامعه مصر كه در آن جا بسيار منفور است ثانيا از وجود البرادعي و تحركاتي كه او به وجود خواهد آورد در جهت اعمال فشار بر مبارك در جهت پيگيري بيشتر اهداف آمريكا به ويژه تسريع در روند صلح خاورميانه استفاده كند.

آن چه تا اين جا اشاره شد به مقطع حضور او و پيش از اقدامات عملي در حوادث سياسي مصر بر مي گشت. او با موضع گيري هاي خود در اين مقطع يك ساله نشان داد سناريوهاي دوم وسومي كه در مورد او مطرح شده بود دور از ذهن و غير واقع بينانه بود. او مشخصا يك هدف داشت تغيير در ساختار سياسي مصر و سرنگوني حسني مبارك. البرادعي در اين راستا رياست جمعيت ملي براي تغيير را بر عهده گرفت. بر اين اساس با توجه به تحولات اخير در مصر سوال اساسي اين است كه آيا البرادعي به قدرت دست خواهد يافت يا نه؟ اگرچه در اين شرايط سخت است در مورد آينده قدرت در اين كشور سخن گفت در واقع ايفاي نقش البرادعي بستگي به روند تحولات اخير در مصر دارد اما مي توان تصور نمود كه او در بهترين حالت با سرنگوني حكومت مبارك و به شرط رضايت گروههاي برجسته مخالف به قدرت دست يابد. و از سوي ديگر با تسلط حكومت مصر بر شرايط و سركوب اعتراضات و با شرط عدم اعمال محدوديت همچنان در قالب اپوزيسيون به ايفاي نقش بپردازد.

بازگرديم به سوال ابتدايي كه آيا البرادعي را مي توان يك مصلح سياسي اجتماعي دانست يا بايد وي را رهبر جريان سياسي حاكم در مصر بدانيم؟ اگرچه با توجه به جهت گيري ها و مواضع او به نظر مي رسد شخصا به دنبال به دست گيري رهبري سياسي و اعمال تغييرات و اصلاحات در اين قالب مي باشد. اما مولفه هاي بسياري بر اين امر اثرگذار است. كه بخشي تقويت كننده و بخشي به عنوان مانع در مقابل او مطرح است. اما به اجمال بايد آينده سياسي مصر تا حدودي از ابهام خارج شود تا بتوان از چگونگي ايفاي نقش البرادعي سخن گفت.

مطالب مرتبط