مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

اقتصاد سیاسی  مجتمع های نظامی-صنعتی و بازتاب مناسبات آن در نسل کشی غزه (2024-2023)

اشتراک

 دکتر ابوالفضل آنائی

پژوهشگر روابط بین الملل

مرکز بین المللی مطالعات صلح -ipsc

 

دیباچه سخن

قتل عام و نسل کشی ملت فلسطین از روز نکبت(1948)به یک مسئله متعارف رسانه ای و روزمره بدل شده است. این رویداد چرخه ای  در طول 75 سال ظهور موجودیت رژیم فاشیستی اسرائیل بازتاب یک مسئله بنیادی سیاسی در تحولات نظام جهانی مدرن است: «الگوهای فاشیستی و همه نمودهای آپارتاید و نژادپرستانه مسلط آن در ساخت قدرت سیاسی سرمایه داری مدرن می تواند به سهولت برای پیشبرد منافع سیستم هژمونیک، ساز و کارهای متناظر و همگرا با آن و منافع نیروهای همدست با هژمون نسل کشی و پاکسازی قومی را در پوشش شعارهای ریاکارانه و تهی از سرشت انسانی و اخلاقی به یک پدیده متعارف بین المللی بدل نماید. متناظر با چنین اقداماتی کانون های اصلی قدرت رسمی و پنهان تمدن سرمایه داری غرب کل دستگاه ایدئولوژیک و صنعت فرهنگ جهانی را در خدمت توجیه این سنخ از جنایات سازمان یافته و هدفمند قرار می دهند». فجایع ضدانسانی جاری در نوار غزه بعد از عملیات طوفان الاقصی که در نوع خود بی نظیر است، مصداق عینی همین آشفتگی سیاسی و اخلاقی در فضای رسانه های ارتباط جمعی و سیاست بین الملل است.

 

از حیث تاریخی چنین می نماید سلب مالکیت از مالکان تاریخی سرزمین فلسطین، تحمیل مهاجرت اجباری و آوارگی و سرانجام قتل عام ملت فلسطین توسط نیروهای تهاجمی نئونازی صهیونیستی در سرتاسر سرزمین های اشغالی بسان بخشی از یک پروژه  کنترل و دربرگیر سیاست  جهانی تمدن غرب در حول محور هژمونیک امریکایی ارزیابی می شود. در این سپهر می توان ریشه یابی  پاکسازی قومی غزه را نه از عملیات پارتیزانی گروه های مقاومت فلسطینی در 7اکتبر2023 بلکه از روز نکبت استخراج نمود. ریشه یابی این بحران هولناک انسانی  بدون واکاوی اقتصاد سیاسی نسل کشی و پیکربندی آن در متن روابط نظام هژمونیک امریکایی نمی تواند انگیزه و غایت نسل کشی  و پاکسازی قومی متداول ملت فلسطین  در سرزمین های اشغالی بویژه نوار غزه را آشکار نماید. از سوی دیگر یافتن بدیل انسانی وضع موجود و گذار از اشغالگری و تشکیل دولت مستقل فلسطینی که با سقوط الهه صلح امریکایی  پیوند مستقیم دارد، بررسی و شناخت نیروهای موثر در تامین بقای اسرائیل و تقویت رفتارهای تهاجمی فاشیستی آن علیه ملت فلسطین در پرتو نقد اقتصاد سیاسی نسل کشی غزه مسیر خواهد بود. در این واکاوی یکی از متغیرهای عمده در جنگ افروزی رژیم فاشیستی صهیونیستی یعنی منافع و نقش مجتمع های نظامی-صنعتی در محور اصلی تحلیل جای خواهد گرفت.

بحث اصلی

در این چشم انداز سوژه عمده ای که از زمان تهاجم سازمان یافته و هدفمند ارتش رژیم فاشیستی اسرائیل برای نسل کشی و پاکسازی قومی در کانون تحلیل های سیاسی است حمایت ظالمانه و گستاخانه دولت ایالات متحده از اقدامات رژیم فاشیستی اسرائیل در امحاء آثار تمدنی و قتل عام شهروندان عادی و غیر مسلح فلسطینی بویژه در نوار غزه است. در این سپهر صرفنظر از اهداف راهبردی کارگزاران نسل کشی در موجودیت صهیونیستی، فهم متغیرهای خارجی در تشدید و تقویت رفتارهای سادومازوخیستی ارتش فاشیستی اسرائیل و همدستی ایالات متحده بواسطه ارسال حجم سنگین تسلیحات و حمایت های مالی به سرزمین های اشغالی برای تعمیق و توسیع شعله های جنگ بر ضد ملت فلسطین از همه ابعاد پراتیک سیاسی و نفوذ در ژرفای اقتصاد سیاسی نسل کشی غزه امری تعیین کننده است.

از این منظر آنچه به سیاست خارجی دولت جو بایدن در پیوند با اسرائیل مربوط می شود ابعاد پنهانی حمایت های مالی و تسلیحاتی  است که این موضوع ارتباط تنگاتنگی با منافع دولت پنهان و یکی از مولفه های آن یعنی مجتمع های نظامی-صنعتی را در کانون تحلیل حاضر جای می دهد.  تا جایی که پروبلماتیک متن حاضر در قالب جامعه شناسی سیاسی ساخت قدرت و اقتصاد سیاسی انباشت در ایالات متحده را برجسته می نماید عملکرد نیروهایی است که در بازتولید اجتماعی و سیاسی هژمونی سرمایه های مالی و تسلیحاتی و تکاپوی نظام مند در تداوم روند گفتمان استثناگرایی امریکایی نقش تعیین کننده دارد. این نکته بازتاب منافع پلوتوکراسی حاکم بر ساختارهای قدرت و ثروت در ایالات متحده که کرانمندی مرزهای ملی را درمی نوردد و تضادهای مافیایی و منافع انحصاری دولت پنهان را به عرصه سیاست خارجی و دفاعی هدایت و بازتولید می کند. این روند یک نتیجه معین در دیالکتیک روابط خارجی  و بازتولید سرمایه داری ایالات متحده را به یک متافیزیک حضور غایت شناسانه بدل نموده است: «اقتصاد میلیتاریستی و جنگ افروزی ممتد برای سلطه گری و تضمین سود سرمایه های مالی و صنعتی» (Holden 2016).

به کلام دیگر منافع و بقای مجتمع های نظامی-صنعتی و نفوذ لابی برآمده از این نیروی پنهان سیاسی-اقتصادی و نظامی-امنیتی در کنگره و کاخ سفید در ایالات متحده بدون بازتولید روابط هژمونیک در ساخت نظام جهانی و توسعه تجارت تسلیحاتی و استمرار سیکل اقتصاد میلیتاریستی درون و فراسوی مرزها ملی امکان پذیر نخواهد بود. در این سپهر می توان شرایطی را در ساخت قدرت سیاسی ایالات متحده مشاهده نمود که برونداد آن نفوذ و اثربخشی تصمیمات و اقدامات لابی های صهیونیستی در مجتمع های نظامی -صنعتی و هدایت این اثربخشی به کمیته های تخصصی سیاست خارجی و دفاعی کنگره برای تصویب منابع مالی و تسلیحاتی به منظور پشتیبانی از امنیت ملی و منافع منطقه ای رژیم فاشیستی صهیونیستی متحقق می گردد. پر واضح است که نوک پیکان امنیت ملی موجودیت فاشیستی اسرائیل مترادف با توسعه اشغالگری و ایجاد شهرک های صهیونیست نشین و قتل عام ممتد ملت فلسطین براساس یک راهبردی جنگی بازداندگی هسته ای است (می یریشایمر و والت 1388).

در این راستا فشارهای آشکار و نهان لابی های صهیونیستی بویژه AIPAK و رهنمودهای راهبردی نهادهای مطالعاتی مانندWINEP به نهادهای رسمی قانونگذاری و اجرائی و لایه های مختلف دولت پنهان همانند مجتمع های نظامی-صنعتی بسان فضای اصلی در تضمین حمایت سیستم سیاسی ایالات متحده  از فاشیسم اسرائیلی عمل می نماید. این روند  بواسطه منافع مستقیم مجتمع های نظامی-صنعتی با تاثیرگذاری بیشتری می تواند دورن ساخت قدرت رسمی پلوتوکراسی حاکم بر واشنگتن نفوذ تعیین کننده اعمال نماید.

آنچه در بقا و تقویت این روابط موثر است وجود بافت پیچیده و درهم تنیده ای از عناصر و گروههای متفاوت و متعارض از نیروهای فعال در ساخت قدرت و فضاهای تولید ثروت در ایالات متحده است. بنظرمی رسد ژنرال های عالی رتبه پنتاگون، مقامات ارشد دستگا های اطلاعاتی و امنیتی، کارگزارن سیاسی و لابی های صاحبان سرمایه های صنایع  تسلیحاتی عوامل موثر در برخورداری مالی و انتفاع شغلی از بحران های امنیتی و نظامی جهانی شمرده می شوند. این گروه از نخبگان فاسد حاکم در ایالات متحده کارگزارانی هستند که همزمان بصورت منفرد یا در قالب هماهنگی های گروهی یا نهادی با دریافت مزایای مالی و غیرمالی از لابی های موازی یا مستقل در کنگره و کاخ سفید سیاست تجارت و حمایت تسلیحاتی و مالی از اسرائیل و هر فضای بحرانی ژئوپلیتیکی نظام جهانی را تامین و تضمین می نمایند (Guyénot 2014). تا جائیکه بحث تمدن زدایی اسرائیل در غزه را در کانون تحلیل قرار دهیم سمت و سوی سیاست خارجی واشنگتن در خاورمیانه عمیقا در نفوذ لابی های صهیونیستی بوده و نقوذ یا همکاری آنها با مجتمع های نظامی-صنعتی بخش لایتجزای تامین منافع رژیم فاشیستی اسرائیل و رویکرد خاورمیانه ای  ایالات متحده را رقم می زند. در این سپهر تداوم جنگ و صدور تسلیحات از ایالات متحده به سرزمین های اشغالی پیوند منافع مجتمع های نظامی-صنعتی را با لابی های مسلط در دولت پنهان تقویت نموده و در محتوای این روابط مافیایی مزایای سیاسی، حقوقی، اجتماعی و اقتصادی نیروی مقوم در بازتولید بقای دولت پنهان و رابطه پیچیده آنها با ضرورت سودآوی بلند مدت سرمایه داری در پیوند با سرمایه های مالی ، صنعتی و خدماتی شمرده می شود (Ambinder and Grady 2013). بنابراین بحران سازی و امنیت زدایی از فضاهای ژئوپلیتیکی در فضاهای ماوراء بحار،  فرآیند ضروری برای مداخله و حضور نظامی-امنیتی ایالات متحده بمثابه محور اصلی سیاست خارجی و دفاعی  پیکربندی شده از سوی محافل تصمیم سازی قدرت در ساخت قدرت آن دولت شمرده می شود.

این کنش بین المللی واشنگتن اغلب تحت شعارهای کلیشه ای با عنوان دمکراسی بشردوستانه، توسعه، حقوق بشر، مبارزه با تروریسم و مقابله با رژیم های دیکتاتوری نامسئول در سیاست و حقوق بین الملل ردای همیشگی در بحران سازی هژمونیک امریکایی در نظام جهانی بعد از جنگ جهانی دوم بوده است. در این محتوا عمق فاجعه بار این روابط مافیایی نهفته در ساخت قدرت ایالات متحده و نقش تعیین کننده دولت پنهان و مجتمع های نظامی-صنعتی در تصمیمات حیاتی سیاست خارجی آن را می توان در سه مرتبه وتوی قطعنامه شورای امینت از سوی ایالات متحده با هدف  ممانعت از آتش بس انسان دوستانه در نسل کشی غزه(اکتبر2023 فوریه2024) ادراک نمود (United Nations, Press,Meetings Coverage 2024) (New York Times 2024). این اقدام هرچند در حدود اختیارات حقوقی کذایی و ضداخلاقی فصل پنجم منشورملل متحد انجام می گیرد، اما ابعاد سیاسی آن با پیوند منافع مستقیم و غیرمستقیم کانون های قدرت و ثروت ایالات متحده و نفوذ موثر لابی های تسلیحاتی هدایت می گردد. در غیر اینصورت هیچگونه ادله عقلانی و اندیشه راهبردی بلند مدت نمی تواند رای به تداوم تمدن زدایی و پاکسازی قومی علیه شهروندان کاملا بی دفاع فلسطینی را بدست ارتش فاشسیتی اسرائیل صادر نماید.

در این سپهر پیچیده روابط قدرت در ایالات متحده پشتیبانی گسترده مالی، تسلیحاتی و قراردادهای پنهانی صادرات جنگ افزار میان کمپانی های تسلیحاتی امریکایی مانند لاکهید مارتین، نورٍثروپ، بوئینگ و غیره،  مسافرت ناگهانی جو بایدن به سرزمین های اشغالی در بحبوبه جنگ ضد فلسطینی، تلاش گسنرده دولت او برای تصویب حدود14 میلیارد دلار در کنگره برای استمرار در  حمایت از رژیم صهیونیستی در تداوم نسل کشی مردم غزه بعد از عملیات طوفان الاقصی (Knutson 2023)، سندی انکار ناپذیر در اهمیت نقش مجتمع های نظامی-صنعتی و پیوند آن با لابی های دولت پنهان را بیش از پیش افشا می نماید. در حالی بررسی تصویب این حمایت روند نامتعارف سیاسی و حقوقی را در کنگره سپری می نماید که اسرائیل از بدو تاسیس بزرگترین حمایت خارجی اقتصادی و نظامی را از ایالات متحده در حدود 300 میلیارد دلار دریافت نموده است (Masters, et al. 2024).

جنبه دیگری از مداخله پیچیده و پنهانی مجتمع های نظامی-صنعتی در تهاجم فاشسیتی صهیونیست ها به نوار غزه، بازتابی از بحران گذار هژمونیک ایالات متحده و شکست پروژه ناتوسازی اوکراین از سوی محافل دولت پنهان و بازیگران آنها در کاخ سفید و کنگره را آشکار می نماید. در این سازوکار بنظر می رسد همانند تجارب تاریخی  پیشین گذارهای سیکل های هژمونیک، منافع ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیکی ایالات متحده در ایجاد جنگ های فرسایشی مدت دار در فضاهای ژئوپلیتیکی متعارض با قدرتهای رقیب در سه منطقه بحرانی شرق دوره حول کره شمالی و چین، مجاورت روسیه در شرق اوراسیا و سرانجام قوس شکننده هارتلند نظام جهانی یعنی خاورمیانه در حال وقوع است.

بنظر می رسد سیاست تهاجمی و تشدید رقابت تسلیحاتی واشنگتن در فضاهای ژئوپلیتیکی  سه گانه مذکور بدون آسیب پذیر نمودن ساختار امنیتی، ایجاد عدم  توازن نظامی و سرانجام جنگ افروزی با راهبرد تخلیه زرادخانه تسلیحاتی رقبا با هدف بلند مدت ایجاد جنگ سرد نوین از طرق جایگزینی جنگ افزارها  و ایجاد تله مکشی برای دولت های ضد هژمون که هدف نهایی آن ایجاد جنگ های متکثر، پراکنده و ترکیبی-پیچیده منطقه ای است، می تواند بستری برای تامین بلند مدت منافع اقتصادی و سیاسی مجتمع های نظامی-صنعتی برای پیشبرد گسترده تجارت جهانی تسلیحاتی و تقویت سیکل اقتصاد میلیتاریستی بمثابه یکی از متغیرهای تعیین کننده در بازتولید ساختاری اقتصاد سرمایه داری و سیاست خارجی و دفاعی امپریالیستی در سده بیست و یکم است.

این راهبرد اخیر از دهه1990 الگویی برای ایجاد انسداد یا تعلیق کوتاه مدت از سوی محافل قدرت ایالات متحده در گذار  به سیکل هژمونیک جهانی پساامریکایی بوده است. در این چشم انداز فاجعه انسانی پاکسازی قومی در غزه و کرانه باختری بدست ارتش اسرائیل و با همدستی ایالات متحده  بواسطه جنگ افروزی و حمایت مالی، لجستیکی و تسلیحاتی آن می تواند بمثابه بخشی از واکنش راهبردی ایالات متحده در شبکه سازی جنگ های منطقه ای با هدف ایجاد پیوند پیچیده با جنگ ها و بحران های سایر مناطق ژئوپلیتیکی نظام جهانی در تشدید نیروهای پراکنده ساز نظام جهانی ارزیابی گردد. به کلام دیگر بحران سازی در ساختار نظام جهانی و درگیری نمودن همه دولت های مستقل در بحران های سیستمی جهانی یک راهبرد دیرینه در مدل مدیریتی و سیاستگذاری هژمونی لیبرال در روابط خارجی واشنگتن بوده است (والت 1400). در این راستا شکست پروژه نئونازی های اوکراین در تحقق بخشی به پروژه ناتوسازی طراحی شده از سوی پنتاگون و سیا و اقدامات بحران ساز ایالات متحده در مسئله تایوان و تحریکات علیه کره شمالی در شرق دور می تواند ارتباط تنگاتنگی با تمایل ایالات متحده در حمایت مالی و تسلیحاتی از کابینه نسل کشی نتانیاهو برای توسعه بحران های سیستمی جهانی با راهبرد القا فشارهای همه جانبه به قدرت های منطقه ای مانند ایران و رقبای دیگر از جمله چین و روسیه برای گسترش جنگ های منطقه ای داشته باشد. اما کل این فرایند در کانون ساخت قدرت ایالات متحده  بدون فشارهای لابی دولت پنهان و مجتمع های نظامی-صنعتی امکان تداوم و تحقق پذیری نخواهد داشت.

 

 

Bibliography

Ambinder, Marc, and D. B. Grady. 2013. Deep State: Inside the Government Secrecy Industry. New Jersey: Wiley.

Euro-Med Human Rights Monitor. 2024. Statistics on the Israeli attack on the Gaza Strip(07 October-03February2024). Website, Geneva: https://euromedmonitor.org/en/article/6135/Statistics-on-the-Israeli-attack-on-the-Gaza-Strip-%2807-October—03-February-2024%29.

Guyénot , Laurent . 2014. JFK-9_11 50 Years of Deep State-Progressive Press (2015). San Diego: Progressive Press.

Holden, Paul . 2016. Indefensible: Seven Myths that Sustain the Global Arms Trade. London: Zed Books.

Knutson, Jacob. 2023. What to know about U.S. aid to Israel. Website, axios, 1.

Masters, et al., Jonathan. 2024. “U.S. Aid to Israel in Four Charts.” Council on Foreign Relations (Council on Foreign Relations) https://www.cfr.org/article/us-aid-israel-four-charts.

New York Times. 2024. Middle East Crisis,U.S. Vetoes U.N. Resolution Calling for a Cease-Fire in Gaza. Website, New York: New York Times.

United Nations, Press,Meetings Coverage. 2024. Security Council Fails to Adopt Resolution Demanding Immediate Humanitarian Ceasefire in Gaza on Account of Veto by United States. Website, New York: https://press.un.org/en/2023/sc15519.doc.htm.

United Nations,Human Rights Commission, Office of the commissioner. 2024. Israel/oPt: UN experts appalled by reported human rights violations against Palestinian women and girls. Website, New York: https://www.ohchr.org/en/press-releases/2024/02/israelopt-un-experts-appalled-reported-human-rights-violations-against.

می یریشایمر, جان جی., and استیون ام. والت. 1388. گروه فشار اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا. تهران: نشر فرزان.

والت, استفن. 1400. جهنم نیات خوب؛نخبگان سیاست خارجی امریکا و افول برتری ایلات متحده. تهران: انتشارات ابرار معاصر.

مطالب مرتبط