دکتر احمد رشیدی نژاد
پژوهشگر ژئوپلیتیک
مرکز بین الملی مطالعات صلح – IPSC
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در دیدار با گروهی از فعالان پرمخاطب فضای مجازی در آمریکا سخنانی بر زبان آورد که بهروشنی نشان میدهد میدان نبرد امروز دیگر تنها در جغرافیای نظامی خلاصه نمیشود. او رسانههای اجتماعی را «خطرناکترین سلاحهای جنگی» توصیف کرد و بهطور خاص تیکتاک را در خط مقدم این نبرد دانست. نتانیاهو همچنین از نقش پلتفرم ایکس (توییتر سابق) سخن گفت و تأکید کرد که باید با ایلان ماسک، که او را «دوست اسرائیل» خواند، برای مدیریت این فضا گفتوگو شود. او مدعی شد که کارزار «مخدوش کردن چهره اسرائیل» توسط سازمانهای غیردولتی متعددی پشتیبانی میشود و بر لزوم مقابله با این موج از طریق اینفلوئنسرها تأکید کرد. این سخنان در واقع اعترافی آشکار به اهمیت جنگ روایتها در عصر دیجیتال است.
اگر در گذشته توپ و تانک سرنوشت جنگها را تعیین میکردند، امروز این کار را ویدئوهای کوتاه، هشتگها و روایتهای منتشرشده در شبکههای اجتماعی انجام میدهند. سیاست در جهان امروز بیش از آنکه بر بنیان واقعیتهای عینی و محاسبات سرد نظامی و اقتصادی استوار باشد، در سایۀ روایتها و بازنماییها شکل میگیرد. در واقع، آنچه ما بهعنوان «واقعیت» میشناسیم، اغلب محصول روایتهایی است که توسط دولتها، رسانهها و نخبگان سیاسی ساخته و پرداخته میشوند. رسانهها و ابزارهای فرهنگی نقشی اساسی در بازتولید و تثبیت این روایتها دارند و به همین دلیل میتوان گفت عرصۀ سیاست و روابط بینالملل، بیش از هر چیز، صحنۀ نبرد روایتهاست؛ نبردی که در آن تصویر سازی، واژهپردازی و بازنمایی، جایگزین توپ و تانک میشوند یا دستکم مکمل آنها هستند.
در این راستا، صهیونیسم نیز از آغاز پیدایش خود بر مفاهیمی چون «قوم برگزیده» و «سرزمین موعود» تکیه کرده است. این مفاهیم در طول زمان بازتفسیر شدهاند تا توسعهطلبی اسرائیل نه صرفاً یک استراتژی سیاسی، بلکه یک «حق تاریخی و الهی» جلوه کند. خاخامهایی چون هرش خالیشر و ایزاک کوک بازگشت به سرزمین مقدس و تشکیل دولت یهودی را مقدمهای برای رستگاری نهایی و ظهور ماشیح دانستند. در این بازخوانی ایدئولوژیک، «قوم برگزیده» به معنای برتری نژادی و «سرزمین موعود» به معنای حق اشغال و گسترش قلمرو بازتفسیر شد. امروزه نیز طرح «اسرائیل بزرگ» که حتی بخشهایی از ایران و شبهجزیرۀ عربستان را در بر میگیرد، بازتاب همین نگرش است. چنین ایدئولوژیای، همانند بسیاری از روایتهای تاریخی دیگر، از دین و فرهنگ بهعنوان ابزاری برای مشروعیتبخشی به سلطه و خشونت استفاده میکند. رخدادهای غزه در سال ۲۰۲۳ و پس از آن، برجستهترین نمود این رویکرد است. آمارها از دهها هزار کشته و صدها هزار زخمی حکایت دارند که اکثریت آنان زنان و کودکاناند. بیش از ۹۰ درصد خانهها و زیرساختهای غزه ویران شده و میلیونها نفر آواره شدهاند. بیمارستانها، مدارس و اردوگاههای پناهجویان بارها هدف بمباران قرار گرفتهاند. کشتار بیمارستان المعمدانی و بمباران اردوگاه مواصی تنها نمونههایی از این جنایاتاند. سازمانهای حقوق بشری و حتی کمیسیونهای سازمان ملل بارها این اقدامات را مصداق نسلکشی و جنایت جنگی دانستهاند. با این حال، اسرائیل با بازنمایی فلسطینیها بهعنوان «تروریست» تلاش میکند این جنایات را توجیه کند و رسانههای غربی حامی نیز در بسیاری موارد این تصویر را بازتولید میکنند. جنگ غزه در روایت رسمی اسرائیل صرفاً نبردی علیه «تروریسم» معرفی میشود، در حالی که تصاویر و روایتهای مردمی از غزه واقعیتی دیگر را به نمایش میگذارند.
بدین ترتیب سخنان نتانیاهو درباره نقش اینفلوئنسرها بیانگر این است که، اسرائیل بهدنبال بسیج ارتشی از کاربران پرمخاطب است تا روایت رسمی خود را در فضای مجازی بازتولید کنند. این همان چیزی است که میتوان آن را «دیجیتالسازی پروپاگاندا» نامید. پیامدهای این تحول روشن است: تشدید سانسور و دستکاری افکار عمومی با برچسبهایی چون «تروریسم» یا «اطلاعات نادرست»، تضعیف صدای قربانیان که روایتهایشان در میان انبوه محتوا و الگوریتمهای دستکاریشده به حاشیه رانده میشود، و جهانیشدن پروپاگاندا که روایتها را در لحظه به سراسر جهان مخابره میکند. نبردی که در جغرافیای خاورمیانه محدود نشده، و از طریق شبکههای اجتماعی در فضای مجازی بهسرعت روایتهای متضاد را به اروپا، آمریکا، آسیا و آفریقا منتقل میکنند. در این بین، در حالی که اسرائیل میکوشد روایت خود را بهعنوان روایت غالب جا بزند، تصاویر و روایتهای مردمی از غزه، ویدئوهای کوتاه از ویرانیها، شهادت کودکان و فریادهای مادران توانستهاند افکار عمومی جهانی را بهشدت تحت تأثیر قرار دهند. این همان نقطهای است که جنگ روایتها به اوج خود میرسد: جایی که حقیقت و تبلیغات در میدان دیجیتال با یکدیگر خواهند جنگید. برنده کسی است که روایت او بتواند نهتنها در رسانههای رسمی، بلکه در ذهن و قلب مردم جای بگیرد. روایتی که بتواند اعتماد عمومی را جلب کرده، فراتر از مرزها شنیده شود. در چنین شرایطی، هر تصویر، هر جمله و هر شهادت شخصی میتواند به سلاحی در میدان نبرد مبدل شود؛ نبردی که نتیجهاش نه فقط در میدان جنگ، بلکه در آیندهی افکار عمومی جهان رقم خورده، و وجدان جهانیان را بیدار خواهد کرد.
جمعبندی
سیاست معاصر بیش از هر زمان دیگری به میدان «نبرد روایتها» بدل شده است. سخنان نتانیاهو درباره تیکتاک و ایکس نشان میدهد که اسرائیل بهروشنی دریافته است که جنگ تنها در میدان نظامی جریان ندارد، بلکه جنگ اصلی در عرصۀ افکار عمومی، فضای مجازی و هژمونی فکری است. این اعتراف آشکار میسازد که رسانههای اجتماعی به سلاحهای اصلی در نبرد روایتها تبدیل شدهاند؛ سلاحهایی که میتوانند خشونت و اشغال را بپوشانند یا برعکس، صدای قربانیان را به گوش جهانیان برسانند. در این باره، رخدادهای غزه نشان بیانگر این حقیقت هستند که تبلیغات در میدان دیجیتال بهطور مستقیم با یکدیگر درگیرند. در حالی که اسرائیل با بسیج اینفلوئنسرها و دستکاری الگوریتمها میکوشد روایت خود را غالب کند، روایتهای مردمی و تصاویر خام از ویرانیها توانستهاند افکار عمومی جهانی را به چالش بکشند. تجربه امروز هشدار میدهد که اگر این روایتهای تحریفشده بدون نقد و افشا رها شوند، چه تاثرات میدانی مخربی را می توانند به جای بگذارند. بنابراین تنها راه مقابله، بازشناسی و به چالش کشیدن این روایتهاست تا حقیقت بر تبلیغات غلبه کند و صدای مردم تحت ستم خاموش نماند.