دکتر علی بمان اقبالی زارچ
کارشناس ارشد یوراسیا
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
در قرن بیست و یکم تحولات بین المللی سرعت زیادی بخود گرفته و کشورها و رهبران سیاسی ای موفق هستند که در اتخاذ تصمیمات خود از تمامی مولفه های چابکی و پویایی بهره مند بوده و توانمندی لازم برای بهره گیری از تغییر جزیی راهبرد و انتخاب تنوع تاکتیک های لازم بر اساس منافع کلیدی ملی و تعیین کننده کشور خود داشته باشند و در این فرایند مسکو و آنکارا قابلیت چشمگیری را به نمایش گذاشته است.
منطقه بالکان و پیرامونی سه دریای سیاه ؛ مدیترانه و اژه تنوعی از کشورها با فرهنگ، دین، ملل و اقوام مختلف است و بحران های تاریخی زیادی در منطقه تجربه شده که خیلی هم منجمد نیستند و همیشه می توانند دوباره در منطقه وسیع تری از شرق و مرکز اروپا فوران کنند. این روزها فرضیه های مختلف و بعضا” نگران کننده در کشورهای شرق ، از جمله اینکه در صورت حمله روسیه؛ ناتو نیروهایی را از انگلیس؛ رومانی؛ لهستان و غیره برای دفاع از اوکراین می فرستد و کشورهای منطقه مبالغ مهمی برای خریدهای نظامی اختصاص داده اند در حالی که این کشورها در بحبوحه یک بحران بیماری همه گیر کوید 19 نیازهای فوری دیگری نیز دارند که در رسانه ها به وفور به آنها پرداخته می شود..
البته این ایده که روسیه می تواند و یا حتی می خواهد به اوکراین حمله کند ، اگرچه نمی توان آن را کاملاً منتفی دانست ، اما بسیار بعید بوده و در واقع ، حتی در این وضعیت فرضی ، مداخله مستقیم نیروهای ناتو به نفع کی یف نخواهد بود. اما به هیچ وجه به این معنی نیست که نباید در درازمدت نگران تغییرات و جهش های عمده ژئوپلیتیکی باشیم که در حال حاضر شاهد آن هستیم؛ جهش هایی که معماری روابط بین الملل در سراسر جهان از جمله معادله امنیتی در اروپا و حتی بقای مدل لیبرال دموکراسی را زیر سوال می برد و اکثر بازیگران سیاسی و تحلیلگران معتقدند که گویی وضعیت موجود از پایان جنگ سرد همچنان معتبر است. ، البته از نظر رویکرد بسیار متفاوت با زمان رقابت بین آمریکایی ها و شوروی سابق و با پیچیدگی بیشتر می باشد؛ اگر چه برخی نیز با خروج نظامی آمریکا از منطقه معتقدند که رقابت اصلی از منطقه مهم اوراسیا رخت بربسته و لوکوموتیو نزاع جهانی با محوریت آمریکا و چین به سمت شرق آسیا و دریای زرد در حرکت است.
شبه جزیره بالکان با احاطه شدن توسط دریاهای آدریاتیک، اژه و دریای سیاه به لحاظ قدرت دریایی و با توانایی اتصال شمال و جنوب اروپا از دریای بالتیک تا مدیترانه به واسطه قدرت زمینی از اهمیت ژئوپلیتیکی خاصی برخوردار است. بدون شک باید صربستان را قلب چالشهای منطقه بالکان در نیم قرن اخیر بدانیم. منطقه بالکان اکنون با چالش های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و نظامی روبرو است. وضعیت سیاست داخلی و اقتصاد ضعیف کشورهای بالکان غربی از مدتها قبل مانع توسعه اتحادیه اروپا به این منطقه شده است. در عین حال این منطقه به محلی برای رقابت روسیه؛ چین؛ ترکیه و غرب تبدیل شده و غربی ها در قالب اتحادیه اروپا و سازمان ناتو تلاش گسترده ای را برای کشاندن کشورهای بالکان غربی به اردوگاه غرب صورت می دهند. در مقابل روسیه تلاش می کند ضمن مخالفت با حضور و نفوذ گسترده غرب، مانع از پیوستن کشورهای این منطقه به ناتو شود. این در حالیست که چین در قالب 1+18 همکاری گسترده ای با کشورهای منطقه دارد و ترکیه نیز نیز در این منطقه سرمایه گذاری قابل توجه نموده و مبادلات تجاری قابل توجه با این کشورها دارد در بسیاری ار موارد بعد از اتحادیه اروپا مهمترین شریک تجاری این کشورها و در برخی موارد در جایگاه سوم پس از اتحادیه و چین است. واقعیت این است که تعاملات ترکیه و منطقه بالکان در تمامی زمینه های سیاسی، امنیتی؛ دفاعی؛ اقتصادی و فرهنگی بویژه توریسم در سه اخیر توسعه شگفت انگیزی داشته و بر کسی پوشیده نیست که آنکارا در رویکرد نئوعثمانی گری تمرکز و توجه اولویتی به این منطقه دارد.
در ماه های اخیر اختلافات در بوسنی تشدید شده و جمهوری صربسکا بیش از هر زمان دیگر در انتظار اجرایی شدن رویای استقلال است و مقامات خارجی در این فرایند با دیدار از بوسنی با جناح های مختلف بوسنیاک؛ صرب و کروات اعلام همبستگی نموده اند. همزمان آلبانی و کوزوو با حذف کلیه نظارت های مرزی و تردد بدون کنترل اتباع طرفین و امضای 19 موافقتانه جدید در نشست مشترک دولتین تیرانا و پریشتینا در اواخر نوامبر 2012 بیش از هر زمان دیگر به سمت همگرایی پیش می روند. با توجه به نامشخص بودن سیاست آمریکا در مورد بالکان و عدم وجود شواهد مثبتی برای گسترش همکاری ها از جانب شرق یعنی روسیه، بهبود آینده این منطقه بحرانی، در راستای منافع اتحادیه اروپا است. در این راستا اتحادیه اروپا فرایندی را برای الحاق کشورهای بالکان غربی به این اتحادیه ایجاد کرده که هدف آن، تطبیق دادن قوانین نهادهای مختلف کشورهای نامزد برای عضویت در اتحادیه اروپا با قوانین این اتحادیه است.
البته اظهارات الکساندرووچیچ رئیس جمهور صربستان است که با تاکید بر بی طرفی نظامی این کشور می گوید: ظاهرا این جمهوری تنها کشور در منطقه غرب بالکان است که چنین قصدی دارد و تحریکات در منطقه افزایش یافته است. به رغم پیوندهای نزدیک صربستان با روسیه بویژه در ابعاد دفاعی و نظامی و نیز پیوندهای دیرینه تاریخی، فرهنگی و مذهبی با توجه به اسلاو بودن و مسیحی ارتدوکس بودن هر دو کشور، اما با توجه به تحولات جدید و واقعیات بیرونی ، مقامات صرب به این جمع بندی رسیده اند که باید آینده کشور خود را در همگرایی با اتحادیه اروپا و پیوستن آن تعریف کنند، بدون اینکه بلگراد بخواهد تا به عضویت ناتو درآید. صربستان در جنوب شرقی اروپا و در قلب شبه جزیره بالکان پیوند دهنده شرق و غرب اروپاست. سفر ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه در 17 ژانویه 2019 به بلگراد پایتخت صربستان که با امضای موافقت نامه های نظامی و اقتصادی به خصوص در زمینه انرژی همراه بوده یک رویداد مهم از سوی آلکساندر ووچیک، رئیس جمهوری صربستان قلمداد شده است..
به نظر می رسد پوتین با استفاده از گره های تاریخی میان روسیه و صربستان نه تنها به دنبال احیای روابط میان دو کشور بلکه بازگرداندن نفوذ مسکو در اروپای شرقی است. در حالیکه پوتین برای چهارمین بار از زمان به قدرت رسیدن در سال 2000 چه در مقام ریاست جمهوری و چه نخست وزیری از صربستان دیدار کرده، از سوی ایالات متحده در مقام ریاست جمهوری فقط در سال 1980 و توسط جیمی کارتر از این کشور بازدید شده است. اما تلاش های اتحادیه اروپا برای نفوذ در بالکان همپای روسیه در سال های اخیر تشدید شده و در رقابت میان بروکسل و مسکو، اگر روسیه در پی آن است که خود را نه فقط به عنوان یک قدرت منطقه ای بلکه به عنوان یک قدرت واقعی جهانی با منافعی فراتر از فضای پسا شوروی بشناساند، اتحادیه اروپا نیز به دنبال هر فرصتی است تا جذابیت ها و توانایی های خود را در گسترش ثبات سیاسی و رونق اقتصادی در اطراف مرزهای اروپایی به نمایش بگذارد.
تمایل روسیه به حمایت از حقوق صرب ها و مسیحیان ارتدوکس در راستای دستور کار اتحادیه اروپا برای دفاع از حقوق اقلیت ها از یک سو و همچنین اجرای پروژه های انرژی روسیه در بالکان همراستای اهداف اتحادیه اروپا برای بهبود شرایط محیط زیست در بالکان با جایگزین کردن گاز طبیعی به جای زغال سنگ از این دست همراهی ها بوده است. با توجه به این امر که هر دو طرف در نگرانی از جنایات تروریستی در منطقه، گروه های جناحی سازمان یافته، فساد مالی و قاچاق مواد مخدر نیز مشترک هستند. براساس اطلاعات مرکز مطالعات دموکراسی (CSD)، صربستان 65 درصد نیازهای گاز طبیعی و بیش از 70 درصد از مصرف نفت خام خود را از روسیه وارد می کند. روسیه در حال حاضر بر تولید داخلی نفت و گاز صربستان غلبه دارد و به طور کامل از طریق شرکت گازپروم بازار سوخت این کشور را کنترل می کند. مهمترین اقدام استراتژیک روسیه در صربستان این بوده که شرکت گازپروم روسیه با مالکیت 56 درصد شرکت نفت صربستان (NIS) توانسته بازار نفت و گاز این کشور را قبضه کند. قابل ذکر آن که شرکت نفت صربستان با مالکیت 29 درصد دولت یکی از بزرگترین شرکت های صادرکننده و سودده این کشور و از شرکت های بزرگ انرژی در جنوب شرق اروپا است. جالب این که در کشاکش چالش گازی روسیه و اروپا؛ مسکو با ارسال گاز برای دوره شش ماهه دیگر با تعرفه های بسیار ارزان موافقت نمود.
در مجموع حساسیت تحولات در منطقه بالکان بویژه کشورهای بوسنی؛ آلبانی و کوزوو و تا حدودی صربستان در ماه های اخیر تشدید شده است؛ موضوعی که بر رقابت قدرت های بزرگ در منطقه تاثیرگذار بوده و هر گونه درگیری و یا بحران جدید در بالکان می تواند عوارض و آثار مخرب زیادی در شرایط سخت کنونی کووید 19 و بحران مهاجرین در مرزهای بالکان غربی و لهستان برای کشورهای منطقه و بویژه اتحادیه اروپا داشته باشد.
واژگان كليدي: تشدید رقابت ,بالکان, آنکارا ,مسکو ,روسيه,بوسني,,تركيه,صربستان,