دکتر حسن کریمی
دکتری جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران و عضو انجمن ژئوپلیتیک ایران
مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC
1- مقدمه
عفرین که به خاطر مزارع زیبای زیتونش در میان سوریها «نگین سوریه» و در میان کردها «بهشت کردستان» لقب گرفته، شهرستانی در گوشه شمال غربی سوریه و یکی از شهرستانهای استان حلب است که بالغ بر 2000 کیلو متر مربع مساحت و نزدیک به 90 هزار نفر جمعیت دارد. عفرین در جریان جنگ داخلی سوریه به تصرف کردها در آمد و از سال 2012 تاکنون تحت عنوان کانتون عفرین به صورت خود مدیریتی توسط کردها اداره می شود. با توجه به تسلطی که کردها بر شرق فرات دارند در صورتی که کانتون عفرین نیز به این مجموعه اضافه شود، کردها صاحب 25 درصد از مساحت 185180 کیلومتری سوریه میشوند. اهمیت و جایگاه ژئوپلیتیکی عفرین به حدی است که تمام نگاههای منطقهای و جهانی را به خود جلب کرده است. قصیده سرایان کرد که تا پریروز از «کرکوک» به دل کردستان و تا دیروز از «کوبانی» به عنوان شهر مقاومت یاد میکردند. امروز از «عفرین» به عنوانگریزگاه فرار از قفس یاد میکنند.بهترین تعبیر ژئوپلیتیکی برای عنوان« فرار از قفس» همان «گریزگاه تنگنای ژئوپلیتیکی» است که عفرین میتواند با فاصله کوتاه خود با دریای مدیترانه و به طور کلی آبهای آزاد عهده دار آن باشد.
عفرین در منطقهای قرار دارد که جز سه نقطه مهم شمال سوریه محسوب میشوند. این سه نقطه استراتژیک شامل«عفرین»، « جزیره» و «منبج» است. این سه نقطه اگر تحت سیطره نیروهای کرد در بیاید زمینه اتصال به کردستان عراق و مناطق کردنشین سوریه و در نهایت موجب اتصال مناطق کردنشین به دریای مدیترانه میشود. در صورت رخ دادن چنین وضعیتی، ترکیه با یک دولت کرد در جنوب خود مواجه خواهد شدو در نتیجه یک زنجیره از کنشها(Actions) و واکنشها(Reactions) مابین دولت کرد و دولت ترکیه به وجود میآید. نگاه به کردستان سوریه(روژئآوا) نشان میدهد که حتی اگر کردها کنترل عفرین را نیز از دست بدهند باز میتوانند در شرق فرات برای خود یک دولت خودمختار تشکیل دهند و چنین دولتی نیز میتواند دوام بیاورد چرا که کردستان سوریه به لحاظ کشاورزی، منابع آب شیرین و برخورداری ار چاههای نفت جبسه و رمیلان در وضعیت مساعدی است به گونهای شهروندان آن میتوانند زندگی به مراتب بهتری حتی از شهروندان کشورهای فقیر و مستقل محصور در خشکی چه در آسیا و چه در قاره سیاه داشته باشند.
ترکیه روز 20 ژانویه 2018 از هوا و زمین کانتون کردنشین عفرین را با هدف بیرون راندن نیروهای کرد موسوم به یگانهای مدافع خلق(ypg) از آن منطقه مورد تهاجم خود قرار داده و بسیاری از زنان و کودکان را به کام مرگ فرستاد و حتی قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را در خصوص آتش بس یک ماهه در سوریه را علیرغم هشدار جهانی مشمول عفرین ندانست. با وجود بالغ بر 40 روز از حمله به عفرین، نمیتوان زمان دقیقی برای پایان این درگیری مشخص کرد.درگیری دومین ارتش ناتو با گریلاهای کردستان که جنگیدن با آنها کاری سخت و طاقت فرساست. حتی اگر امروز هم جنگ به پایان برسد و ترکیه بر عفرین مسلط شود باز این گریلاها(YpG) هستند که برنده واقعی جنگ هستند چرا که اولا ترکیه با تجهیزات ناتو به جنگ با یگانهای مدافع خلق آمد که توان اصلی آنها چیزی است که از آن به نام جنگ چریکی یا پارتیزانی یاد میکنند. در ثانی مقاومت عفرین همچون مقاومت کابونی مساله کردها را از حالت بینالمللی خارج و آن را به یک مساله جهانی تبدیل کرد. نگاه به تحولات شمال سوریه نشان میدهد که در عفرین سابقه زیادی از حضور نیروهای داعش وجود نداشته است و حتی قبل از حمله ترکیه جزء آرام ترین مناطق سوریه محسوب می شد. سئوالی که اینجا مطرح میشود این است که چرا ترکیه به عفرین حمله کرد؟ در پاسخ باید گفت که آنچه که دولت اردوغان را به عفرین کشاند موقعیت مهم ژئوپلیتیکی عفرین از یک سو و ایجاد کریدور اربیل- جزیره- منیج- عفرین- مدیترانه از سوی دیگر است.
2- بحث و بافتههای پژوهش:
آغاز جنگ اردوغان با عفرین را نباید 20 ژانویه 2018 میلادی دانست بلکه باید آغاز آن را مخالفت اردوغان با همهپرسی اقلیم کردستان دانست. آنکارا از حسن نیت واشنگتن اطمینان نداشته و ندارد. رفراندوم به زنده کردن تئوری توطئه آمریکا در مورد ترکیه که به جنگ 1991 خلیج فارس بازمی گردد، کمک کرد به گونهای که آمریکا در آن سالها برنامه ای درازمدت درباره ایجاد کشور مستقل کرد و گسترش آن به استانهای جنوبی ترکیه در دست داشت.اردوغان میگوید که به خوبی آگاه است که بازی که در حال حاضر در شمال سوریه(روژئآوا) در حال انجام است، اهدافی را دنبال میکند.
اولا- جدا کردن ترکیه از خاورمیانه
نگاهی به پروژه خاورمیانه بزرگ که مبتکر آن برژینسکی، طراح آن برنارد لوئیس شرق شناس یهودی و مطرح کننده آن خانم رایس وزیر خارجه بوش پسر نشان میدهد که آمریکائیها گذشته از اینکه در هزاره سوم با طرح یک نظم جدید به دنبال حفظ خود در راس سلسله مراتب هرم ژئوپلیتیکی جهان بودند، خواستار شکلگیری جنگی در خاورمیانه بودند تا به کمک آن بتوانند به قول برژینسکی سایکس- پیکو را دستکاری کنند. در طرح برنارد لوئیس یکی از کشورهایی که قرار بود به وجود آید و بنا بر نظر کارشناسان، آمریکاییترین کشور جهان از مجارستان تا ژاپن بود، ایجاد کشور برای کردها یا همان کشور کردستان بود که شامل اکراد ایران، ترکیه، سوریه و عراق بود. بنابراین تشکیل یک واحد سیاسی – فضایی به نام کردستان حتی به صورت یک واحد خرد در دستور کار واشنگتن بوده است. منتهی به لحاظ ژئوپلیتیکی، مساله نگران کننده برای آمریکا محصور در خشکی بودن کردستان بود. آمریکائیها میترسیدند که افغانستان دیگری، به وجود آید. لذا به منظور ایجاد کردستانی که حداقل به دریا آزاد نزدیک باشد، «رویکرد پروسهای» را در دستور کار خود قرار دادند، به این معنا کاری کنند تا هر طور که شده با توجه به تحولات منطقه، با حمایت از کردهای سوریه از جزیره تا عفرین فاصله کردستان به دریای آزاد را به حداقل ممکن برسانند. لذا با حضور خود در شمال سوریه، تاسیس 5 پایگاه نظامی و ایجاد یک منطقه امن برای اکراد با حضور 2000 سرباز آمریکایی گام اول را برداشتند. در ثانی اقدام به ایجاد یک نیروی 30000 نفری برای برقراری امنیت در مرزهای شمال سوریه نمودند و نهایتا عدهای از افسران و دیپلماتهای کهنهکار و باز نشسته خود را به مناطق تحت سیطره کردهای سوریه آوردند. مجموعه این اقدامات سوای کمکهای نظامی، مستشاری و مالی آمریکاست. آمریکائها در سال جاری میلادی مبلغ 550 میلیون دلار برای کمک به نیروهای امنیتی شمال سوریه اختصاص دادند. در صورت موفقیت چنین طرحی که پروسهای و زمانبر است و فقط از حوصله واشنگتن بر میآید، در مرحله بعدی کردستان عراق نیز به کردستان سوریه در کوتاه مدت مرتبط و در بلندمدت وصل میشود و فاصله آن با دریای آزادبه حداقل میرسد. با تکمیل چنین طرحی گذشته از اینکه مناطق کردنشین ترکیه دستخوش تحولاتی میشود و کردها برای اتصال به دنیای خارج از ترکیه بینیاز میشوند، واشنگتن نیز به مهمترین هدف خود که جدا کردن ترکیه از خاورمیانه است دست مییابد. بدون شک آمریکائیها با توجه به ماندن اسد در قدرت و نقش مهمی که سوریه در کریدور مقاومت علیه اسرائیل دارد، تا زمانی که پای اسرائیل و امنیت این رژیم در میان باشد به هیچ وجه سوریه را ترک نخواهند کرد و بهترین نقطه و بهترین دوست برای آنها کردستان و کردهای سوریه هستند که میتوانند در صورت حمایت واشنگتن از آمال آنها، مطمئنترین و وفادارترین دوست برای آمریکا در شمال سوریه باشند. لذا اردوغان و دولتمردان ترک این مساله را به خوبی درک کرده و پس از تشکیل نیروی امنیتی 30000 نفری توسط آمریکا حساس شده و عملیات شاخه زیتون را کلید زدند،عملیاتی که پایان آن مشخص نیست.
اما چرا آمریکا از کردها در عفرین حمایت نمیکند، معادله دیگری است که جواب آن در طی پروسهای که آنها دارند مشخص میشود زیرا آنها از یک سو برنامههای خود را به صورت حساب شده و بدون درگیر شدن با دیگر ابرقدرتها و قدرتهای منطقهای به پیش میبرند و از سوی دیگرترکیه بازیگر توانمندی در منطقه خاورمیانه و غرب آسیا است که هم حلقه اتصال غرب به شرق و هم مسیر عبور انرژی از نیمکره شرقی به نیمکره غربی است لذا اگر غرب در برخورد با سیاست های جنگ طلبانه “اردوغان” رییس جمهوری ترکیه تندی چندان به خرج نمی دهد،به سبب جایگاه ژئواستراتژیک ترکیه در جغرافیای سیاسی است.ترکیه خوب می داند استفاده از عنوانی همچون مبارزه با تروریسم بیارزش شده است اما زمانی که با موقعیت جغرافیایی خود سیاست ورزی میکند،غرب و شرق قدرتمند را در آچمز سیاسی قرار می دهد. روسیه را با موضوع انتقال گاز و مسیر امن انرژی به پای میز مذاکره می کشاند و غرب و اروپا را به بهانه بستن مرزهایش به روی مهاجران مجبور به نرمش می کند.پس موقعیت ژئواستراتژیک ترکیه همان معادله بدون جواب آمریکا و حربه اصلی امتیازگیری ترکیه از قدرت ها است.
دوم- همسایه شدن کردستان با اسرائیل
آنچه که باعث نگرانی ترکیه شده است،رابطه پنهانی میان اکراد و دولت تلاویو است چرا که در سال گذشته میلادی، به هنگام برگزاری رفراندوم تنی چند از شخصیتهای سیاسی کرد به اسرائیل رفته و از نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل خواسته بودند که از نفوذ خود استفاه کرده و در سفر خود به واشنگتن پرزیدنت ترامپ را به حمایت از رفراندوم مجاب کند. اگرچه نتانیاهو در واشنگتن از حق کردها برای استقلال حمایت کرد،اما در آمریکا، تصمیم،«تصمیم شخصی» نیست، بلکه کار استراتژیک، مطالعاتی و برنامهدار است. لذا آمریکا از استقلال کردستان عراق حمایت نکرد چرا که با استقلال کردستان بسیاری از برنامههای آمریکا در منطقه به هم میخورد. کردستان عراق، محصور در خشکی و مساله اول آمریکا نیست، بلکه مساله اول آمریکا تامین منافع ملی این کشور در خاورمیانه است و تمامی برنامهها باید زیر مجموعه منافع ملی آمریکا باشد. منافع ملی امریکا یکی حمایت از اسرائیل و موجودیت آن است که در میان دریایی از اعراب گیر کرده است و از سال 1948 میلادی تا کنون بالغ بر 140 میلیارد دلار به این رژیم کمک کرده است.
بنابراین اسرائیل دغدغه آمریکا است و لابیهای یهودی فعال در (کی استریت) واشنگتن روی مغز سیاسیون آمریکا رژه میروند و اجازه نمیدهند که آنها یک لحظه از اسرائیل و امنیت آن غفلت کنند. لذا یکی از اهداف آمریکا در سوریه کاهش فاصله میان اسرائیل و کردستان به حداقل زمانی و مکانی است به گونهای که گذشته از اینکه کردستان به هارتلند ژئوپلیتیکی اسرائیل تبدیل شود، اسرائیل به راحتی بتواند با کمک تسلیحاتی و مالی به کردها و تقویت آنها اهداف خود را در منطقه دنبال کند چرا که در جریان شورش ایلول(1975- 1962) کردها بر علیه دولت عراق، اسرائیل به منظور کمک به کردها ناچار بود که به علت فاصله جغرافیایی دست به دامان ایران شود. لذا باایجاد یک دولت خودگردان درشمال سوریه فاصله میان کردستان و اسرائیل به حداقل کاهش پیدا کرده و اسرائیل راحتتر به آنچه که در نظر دارد، میرسد. بنابراین نگرانی اردوغان از کنترل کردها بر عفرین و ایجاد یک واحد فضایی به هم پیوسته خودمختار که میتواند کانونی برای ترویج آرا و اندیشههای اوجلان باشد، به لحاظ ژئوپلیتیکی به جاست و هرکس دیگری هم بود در حمله به عفرین درنگ نمیکرد.
سوم- ترس از جهانی شدن مساله کردها
در محافل سیاسی و ژئوپلیتیکی همیشه از مساله کردستان به عنوان یک مساله بینالمللی نام برده میشود، اما تحولات خاورمیانه بخصوص ظهور داعش در عراق و سوریه و نقش فعالی که اکراد بخصوص پیشمرگان و گریلاها در نابودی داعش داشتند، مساله کردها را بیش از حد جهانی کرد چرا که تا قبل از این اتفاقات، با وجود کیمیا باران حلبچه و ماجرای انفال در اواسط دهه 1980 میلادی، کسی جز سازمانهای حقوق بشری حاضر به دلسوزی و حمایت از اکراد – قوم بدون کشور- در خاورمیانه نبود. اما با ظهور داعش، کردستان جهانی شد. به گونهای که گذشته از اربیل که میزبان بسیاری از شخصیتهای سیاسی،دیپلماتیکی و نظامی دنیا بود، روسای مشترک کانتونهای شمال سوریه حداقل در فرانسه مورد استقبال فرانسوا اولاند رئیس جمهور اسبق فرانسه و از اعضاء شورای امنیت قرار گرفتند. فرانسه از زحمات آنها در مبارزه جهانی با تروریسم و اقدام به ایجاد کانتون خودمدیریتی و برگزاری انتخابات درکشور جنگزده سوریه تقدیر به عمل آورد. چنین تقدیری از کردها برای کشورهای منطقه بخصوص ترکیه که بالغ بر 30 میلیون کرد دارد و کردهای این کشور دل خوشی از دولت ترکیه ندارند و در صدد حداقل خودمختاری از این کشور هستند، آزار دهنده بود چرا که در صورت تداوم این موفقیت و تشکیل یک کردستان خودمختار از جزیره تا عفرین و نزدیکی کردستان به آبهای آزاد، مساله کردها و حق استقلال آنها به عنوان یک واحد سیاسی مستقل، کاملا جهانی شده و کشور دیگری حداکثر در نیمه دوم قرن 21 بر روی نقشه سیاسی جهان رویت خواهد شد و آن وقت ترکها دیگر مجبور نیستند که برای مبارزه با کردها به قول یکی از نمایندگان آ ک پارتی به سفر مریخ بروند چرا که کردستان همسایه دیوار به دیوار آنهاست؛ کردستانی که درست است که با دریای آزاد فاصله دارد، اما غنیترین منبع آب شیرین جهان را در اختیار دارد.
به طور کلی در مبارزه جهانی با تروریسم بود که جهان فهمید کردها کیستند؟ و کردستان کجاست؟ فارغ از هر نتیجهای که حاصل شود کردها در این 4 سال، آنچه که پیشینیان کرد در یک قرن گذشته نتوانستند بکنند،انجام دادند. بدون شک آینده واقعی خاورمیانه نه در بیتالمقدس، بلکه در کوههای کردستان رقم خواهد خورد. اینکه آیا ترکیه در عفرین به اهدافش میرسد و آینده کردها در سوریه چه میشود؟ به بازی ابرقدرتها بستگی دارد.چرا که ابرقدرتها در پیمان سور(1920)، جمهوری مهاباد(1946) و جنگ دوم خلیج فارس(1991) آنچه که باید میکردند، انجام ندادند. اما باید گفت که مساله کردها در هزاره سوم وارد فاز جدیدی شده است. لذا باید منتظر ماند و دید که آینده سوریه به کجا منتهی میشود و کردها در کجای معادله قدرتهای جهانی قرار دارند.
3- نتیجهگیری
عفرین در منطقهای قرار دارد که اتصال آن به کانتونهای جزیره و منیج میتواندزمینهساز اتصالکردستان سوریه و در نهایت کردستان محصور در خشکی به دریای مدیترانه شود. مسالهای که برای کردها یک گریزگاه ژئوپلیتیکی و برای اردوغان یک کابوس است چرا که تشکیل این کریدور ارتباطی که در برنامه آمریکا نیز هست از یک سو گذشته از تحریک کردهای ترکیه، باعث جدایی ترکیه از خاورمیانه میشود و از سوی دیگر ضمن کاستن از فاصله میان کردستان و اسرائیل به عنوان دو دوست، باعث جهانی شدن مساله کردها و ایجاد یک واحد سیاسی- فضایی به نام کردستان بر روی نقشه سیاسی آتی جهان خواهد شد.
واژگان كليدي: اردوغان، کابوسی،كردستان سوريه، عفرین