مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

اختلاف اسرائیل و ایالات متحده بر سر برنامه ی هسته ای ایران

اشتراک

طهمورث غلامی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد

یکی از ابعاد و ویژگی مسئله ی هسته ای ایران این است که در چگونگی مواجهه با آن میان طرفین درگیر در مسئله ی هسته ای ایران در جبهه مقابل اختلاف نظر وجود دارد. یک بعد این اختلاف، اختلاف های روسیه و چین با ایالات متحده است. چین و روسیه مخالف تحریم ها و اعمال فشارها علیه ایران خارج از چارچوب شورای امنیت هستند و گفتگو را بهترین راه حل مسئله ی هسته ای ایران می دانند. بعد دیگر اختلاف، اختلاف دولت های اروپایی با ایالات متحده است. دولت های اروپایی و مشخصاً اتحادیه اروپا اگر چه در اعمال فشارها و تحریم های خارج از چارچوب سازمان ملل با ایالات متحده آمریکا همراهی کرده اند، اما درباره ی این که ایالات متحده را در استفاده از گزینه ی نظامی علیه ایران مورد کمک قرار دهند، دچار تردید هستند. بعد سوم اختلاف، به اختلاف های ایالات متحده و اسرائیل در چگونگی مواجهه با مسئله ی هسته ای ایران بر می گردد. در این باره، دولت ایالات متحده قائل به وجود برخورد فرایندی و تدریجی با مسئله ی هسته ای ایران و فرصت دادن به تحریم ها و اعمال فشارها است. در مقابل اسرائیل با نگاهی پروژه ای قائل به برخورد سریع، فوری و قاطع با برنامه ی هسته ای ایران است و لذا از گزینه ی نظامی حمایت می کند.

نخست وزیر اسرائیل در راستای همراه کردن آمریکا با گزینه های مدنظر خود، بارها به ایالات متحده سفر کرده است. اما پاسخی که از ایالات متحده شنیده است، این است که اسرائیل نباید به اقدامات یکجانبه متوسل شود و کاملاً با ایالات متحده همراه و هماهنگ باشد. در گذر زمان و با تشدید مسئله ی هسته ای ایران، اختلاف اسرائیل با ایالات متحده مدام در حال افزایش است. به گونه ای که عده ای قائل به وجود روابط سرد و تنش آلود بین بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل و باراک اوباما رئیس جمهور دموکرات آمریکا هستند. سؤالی که اینجا مطرح می شود این است که چرا اسرائیل به سیاست های ایالات متحده در رابطه با مسئله ی هسته ای ایران اعتماد ندارد و با ناکارامد دانستن آن سیاست ها قائل به این است که بایستی سیاست هایی که اسرائیل آنها را مطلوب می شمارد عملیاتی و اجرا گردد. در این نوشتار تلاش می شود به منابع بی اعتمادی اسرائیل به ایالات متحده پرداخته شود.

کلید واژگان: اسرائیل، ایالات متحده، ایران، مسئله ی هسته ای.

تحلیل رخداد

–       عدم درک: اسرائیل معتقد است ایالات متحده آمریکا قادر نیست درک بکند که در صورت هسته ای شدن ایران، اولین کشوری که امنیت آن به صورت جدی در معرض خطر و چالش قرار خواهد گرفت اسرائیل است و نه ایالات متحده. زیرا فاصله ی ایران و متحدینش نسبت به اسرائیل بسیار نزدیک تر است تا فاصله ی ایران با ایالات متحده آمریکا. از این رو ایالات متحده با دست کم گرفتن فعالیت های هسته ای ایران و بیان این که ایران تا ساخت بمب اتم فاصله ی زیادی دارد، عملاً این فرصت و امکان را به ایران می دهد که با سرعت بیشتر در مسیر هسته ای شدن حرکت کند. در گذشته نیز دولت کلینتون و جرج بوش اعلام کردند که اجازه نخواهند داد کره ی شمالی هسته ای شود و نسبت به امنیت متحدین منطقه ای خود مانند کره ی جنوبی و ژاپن متعهد اند. اما آنچه که اتفاق افتاد، آزمایش بمب اتمی کره ی شمالی در دوره ی حاکمیت نئومحافظه کاران در ایالات متحده بود و هم اکنون نمی توان مدعی بود که ژاپن یا کره ی جنوبی، در مقابل بمب های اتمی کره ی شمالی دارای امنیت هستند. تجربه ی کره ی شمالی باعث شده است که مقامات اسرائیلی به این ادعای ایالات متحده مبنی بر این که هسته ای شدن جمهوری اسلامی ایران را تحمل نخواهند کرد، اعتماد چندانی نداشته باشند. از طرفی اسرائیل به خاطر نزدیکی که با ایران و متحدین منطقه ای جمهوری اسلامی ایران دارد، فعالیت های هسته ای ایران را با بدبینی بسیار بیشتری نسبت به آمریکا رصد و دنبال می کند. بدبینی اسرائیل باعث شده است که رسیدن به یک درک مشترک با ایالات متحده در رابطه با مسئله ی هسته ای ایران بسیار دشوار گردد. هر چند ایالات متحده نیز به فعالیت های هسته ای ایران بدبین است، اما غلظت بدبینی این کشور نسبت به اسرائیل بسیار کم تر است. نگاه کم تر بدبینانه ی ایالات متحده باعث شده است که اسرائیل بسیار بدبین، به این نتیجه و باور برسد که ایالات متحده قادر نیست الزامات و دغدغه های امنیتی اسرائیل را درک بکند.

–       اختلاف در خط قرمزها: خط قرمز اسرائیل در رابطه با فعالیت های هسته ای ایران این است که به هیچ وجه حاضر به پذیرش غنی سازی اورانیوم در داخل خاک ایران نیست. زیرا به زعم آنها، توانمندی ایران در غنی سازی اورانیوم باعث می شود که آنها هر وقت اراده کنند، غنی سازی اورانیوم را به 90 درصد برسانند و لذا بمب اتم تولید بکنند. در مقابل ایالات متحده این نوع نگاه را ندارد و حتی نشان داده است که حاضر است در صورت انجام برخی از اقدامات توسط ایران، فعالیت غنی سازی در ایران را حداقل با درصد پایین بپذیرد. زیرا طبق مفاد ان پی تی، به لحاظ حقوقی، آژانس و ایالات متحده قادر نیست مانع فعالیت غنی سازی اورانیوم در ایران شود، اگر این فعالیت ها در راستای مصارف صلح آمیز باشد. جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده است که جهت مصارف پزشکی و سوخت کشتی ها و زیردریایی های خود نیازمند است که در داخل کشور خود به غنی سازی اورانیوم بپردازد و این خواست کاملاً قانونی می باشد. اگر ایالات متحده بخواهد مانع این خواست حقوقی ایران شود، در آن صورت ممکن است اجماع ایجاد شده علیه ایران فروبپاشد. اجماع نسبی ای که ایالات متحده علیه ایران ایجاد کرده است، بر این مبنا است که غنی سازی اورانیوم در ایران در راستای مقاصد نظامی است و نه به خاطر نفس غنی سازی اورانیوم.

 لذا بر خلاف اسرائیل، خط قرمز برای ایالات متحده، غنی سازی اورانیوم در ایران نیست. ایالات متحده خط قرمز را برای خود جایی تعریف کرده است که ایران عملاً تصمیم بگیرد به دنبال تولید بمب اتم حرکت بکند. از طرفی اسرائیل، ایالات متحده را به عدم ثبات در خط قرمزها متهم می کند و به همین خاطر به خط قرمز فعلی که ایالات متحده برای خود تعریف کرده است نیز اعتماد ندارد. زیرا به موازات گسترش فعالیت های هسته ای ایران به زعم مقامات اسرائیلی، ایالات متحده نیز مدام از خطوط قرمز خود عدول کرده است. در دهه ی 1990 میلادی، ایالات متحده اساساً حاضر به پذیرش فعالیت های هسته ای ایران نبود. در نیمه ی اول دهه ی اول 2000، ایالات متحده ضمن پذیرش فعالیت هسته ای ایران، غنی سازی اورانیوم را در داخل خاک ایران نمی پذیرفت و آن را خط قرمز خود تعریف می کرد. اما به تدریج ایالات متحده حاضر شده است که غنی سازی اورانیوم را نیز در ایران بپذیرد. اگر غنی سازی اورانیوم در ایران برای ایالات متحده یک خط قرمز می بود، با شروع فعالیت غنی سازی در ایران، ایالات متحده به خاطر نقض خط قرمز خود می باید اقدامات جدی و شدیدی علیه ایران انجام می داد. اما این گونه نشد. بر این اساس است که اسرائیل معتقد است به خط قرمز فعلی که ایالات متحده هم اکنون تعریف کرده است نیز نباید اعتماد چندانی داشت. زیرا پیشرفت در فعالیت های هسته ای ایران می تواند ایالات متحده را در مقابل واقعیتی قرار دهد که این کشور مجبور به پذیرش آن خواهد بود. بدین خاطر است که اسرائیلی ها معتقدند که اگر هر چه سریع تر تأسیسات هسته ای ایران از بین نرود، دیگر زمان برای اقدامات بعدی بسیار دیر خواهد بود.

دورنمای رخداد

بر مبنای منابع اختلافی فوق، اسرائیل معتقد است که سیاست تحریم و اعمال فشار مانع پیشرفت در فعالیت های هسته ای ایران نمی شود و لذا گزینه ی نظامی باید در اولویت قرار گیرد. در مقابل ایالات متحده معتقد است که با توجه به مخاطرات جدی گزینه ی نظامی علیه فعالیت های هسته ای ایران، سیاست تحریم و همراه کردن جامعه ی جهانی علیه ایران بهترین و کم هزینه ترین راه است. واقعیت آن است که اختلاف اسرائیل، اروپا و چین و روسیه با ایالات متحده خود باعث می شود که در اجماعی که علیه فعالیت های هسته ای ایران ایجاد شده است، زمینه های بسیار وسیعی برای شکاف و فروپاشی آن اجماع وجود داشته باشد. ایالات متحده به خوبی می داند که در صورت استفاده از گزینه ی نظامی، نه تنها همراهی کشورهای اروپایی محل تردید است، بلکه همراهی حداقل روسیه و چین را نیز در شورای امنیت از دست خواهد داد. بدین خاطر اصرار ایالات متحده مبنی بر در اولویت نبودن گزینه ی نظامی باعث می شود که در آینده شاهد اختلاف نظر بیشتر اسرائیل با ایالات متحده ی آمریکا باشیم. عدم حمایت اوباما از گزینه های مدنظر اسرائیل باعث شده است که هم اکنون لابی اسرائیل در آمریکا به دنبال حمایت از رقیب جمهوری خواه اوباما یعنی میت رامنی باشد. زیرا وی بیان کرده بود که اگر اسرائیل به تأسیسات هسته ای ایران حمله کند برایش قابل درک خواهد بود و در عین حال از گزینه ی حمله ی هوایی به تأسیسات هسته ای ایران که مطلوب و خواست اصلی اسرائیل است نیز حمایت کرده است. بر این مبنا به نظر می رسد که در صورت پیروزی باراک اوباما، اختلاف و شکاف میان اسرائیل و ایالات متحده در رابطه با مسئله ی هسته ای ایران بسیار بیشتر خواهد شد و در صورتی که میت رامنی، پیروز انتخابات آمریکا بشود، باید شاهد نزدیکی دیدگاه ها و مواضع آنها در رابطه با فعالیت هسته ای ایران بود. 

مطالب مرتبط