فاطمه خادم شیرازی
پژوهشگر و مدرس دانشگاه جامع علمی کاربردی
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
توافق اخیر محور سه جانبه مصر- الجزائر و سوریه به منظور احیای اتحادیه عرب ، نشان می دهدکه تحولی بزرگی در خاورمیانه و شمال افریقا دربین کشورهای عربی درحال شکل گیری است. بنظر می رسد عامل این حرکت ، حضور و نفوذ ترکیه و نفوذ و سلطه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در این مناطق است.
اتحادیه عرب یک سازمان بینالمللی منطقهای ، شامل ۲۲ کشور عربی زبان که از۱۰ کشور آفریقایی و ۱۲ کشور آسیایی ، و عمدتاً از کشورهای عربیِ جنوب غرب آسیا و شمال آفریقا در قاهره تشکیل شده است. از لحاظ ساختاری، اتحادیه عرب جزء نادر سازمانهای بینالمللی است که به جای عنصر جغرافیایی همکاری، از عنصر اشتراکات قومی و نژادی و در بین مجموعه کشورهای عربی ـ اسلامی تأسیس شده است. گرچه دو هدف اساسی و یک هدف افزایش همبستگی از جمله آزادی از سلطهی بیگانگان، اشتیاق عمومی ملتها و دولتهای عرب برای نیل به وحدت، افزایش همبستگی دولتهای عربی و همکاری در زمینههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و….موجب شکلگیری اتحادیهی عرب در سال ۱۹۴۵شد.اما اتحادیهی عرب، در عمل چندان موفق نبوده است.
این اتحادیه نه تنها نتوانست به وحدت دولتهای عربی کمکی کند، بلکه در برخی از موارد، مانع وحدت نیز شده است (مانند اتحاد دولتهای مصر، سوریه، لیبی، یمن). اختلافهای شدید، اهداف و منافع متضاد در امور داخلی و سیاست خارجی، بین رژیمهای حاکم بر این کشورها ، اتحادیهی عرب را به صورت یک سازمان ناتوان و ضعیف درآورده است.
کشورهای حوزه خلیج فارس ودر راس آن عربستان از ضعف اتحادیه عرب استفاده کرده و توانسته بود با حمایت آمریکا و همکاری امارات، کشورهای عربی را تحت سلطه قرار دهد. غير فعال بودن الجزائر طي يک ربع قرن اخير به دليل ناتواني هاي نظام بوتفليقه و اختلاف بر اساس هویت های سه گانه «اسلامی»، «عربی» و «آمازیغی» همگي الجزایر را به انزوا کشاند. با تغییر نظام ، و با آمدن تبون از نسلی متفاوت از دیگر رهبران پیشین ، حضور الجزایر در مجامع سیاسی کشورهای عربی پررنگ تر شده است.
دولت مصر نیز در حال خروج از انزواي سياسي و امنيتي ، ناشي از تشديد بحران سد النهضه که با توطئه اسرائيل و آمریکا انجام گرفته ، می باشد. حدود ۹۰ درصد از منابع آبی مصر از رود نیل تامین می شود. منافع استراتژیک، ژئوپلیتیک و اقتصادی مصر به دلیل نیاز به آب برای کشاورزی، صنعت و تأمین آب شرب ۹۰ میلیون نفر ، اهمیت نیل به عنوان شاخص امنیت ملی در این کشور را به روشنی نمایان می کند . از طرفی اتیوپی نتوانسته از موقعیت ژئواستراتژیک خود به عنوان یک کشور بالادستی به لحاظ در اختیار داشتن منابع آبی فراوان، که حدود ۸۶ درصد از آبی که به سد آسوان می رسد از ارتفاعات این کشورسرچشمه می گیرد، بهره گیرد.
احداث سد النهضه توسط اتیوپی توازن قوا در حوزه رود نیل را بکلی تغییر خواهد داد. این سد بزرگترین طرح تولید برق از آب رودخانه نیل در قاره آفریقاست و عظمت آن، مبنای اصلی نامگذاری این پروژه به نام نهضت و یا رنسانس بود؛ زیرا این سد می تواند تحول مهمی در کشور اتیوپی ایجاد کند .اتیوپی بر آن است تا با ساخت این سد به بزرگترین تولید کننده برق در قاره آفریقا تبدیل شود.
مصر ، سودان و اتیوپی هریک برای ادامه حیات و توسعه زیرساخت های اقتصادی خود بشدت به منابع آبی نیل نیازمندند. عدم دسترسی هر یک به منابع آبی که مستقیما با توسعه اقتصادی آنها در ارتباط است می تواند بحران بزرگی در حوزه اقتصادی و مهاجرت ایجاد کند. عدم توافق این سه کشور در خصوص تقسیم منابع آب رود نیل می تواند سرآغاز جنگ بر سر آب در آفریقا باشد.
مصری ها اسراییل را عامل ساخت این سد می دانند. زیرا نقشه ها و تحقیقات مربوط به این سد توسط کارشناسان اسراییلی انجام گرفته ، و اسراییلی ها به طور مستقیم یا غیرمستقیم در صدد تامین هزینه ساخت این سد برآمده اند تا بتوانند جهت تامین آب مورد نیاز خود در فلسطین اشغالی بخشی از آب نیل را از آن خود کنند.
مصر و الجزایر بعد از چند دهه متوجه شدند که بخاطر مشکلات داخلی و منطقه ای ، دو اتفاق مهم در کشورهای عربی رخ داده است:
الف) گسترش نفوذ و حضور کشورهای فرامنطقه ای چون ترکیه، قطر و ایالات متحده در کشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا
ب) هژمونی شدن کشورهای عربی خلیج فارس توسط عربستان، درحالی که این کشور با شاخصهای مشخص و سطح تسلیحات نظامی ،پس از مصر و الجزایر جایگاه سوم را داراست، ولی در میان کشورهای منطقه خلیج فارس همچنان جایگاه نخست را دارد.
ترکیه از جمله بازیگران خارجی است که تلاش گستردهای برای اثرگذاری بر تحولات لیبی کرده ، تا جایی که منجر به واکنش بسیاری از کشورها از جمله مصر، الجزایر، امارات، عربستان و یونان شده است. اگرچه هدف ترکیه از حضور نظامی در لیبی، حمایت از دولت مرکزی این کشور اعلام شده، اما رویکرد ترکیه در تحولات لیبی از دلایل متعددی ناشی میشود که از عمدهترین آنها میتوان به دو دلیل اقتصادی و سیاسی اشاره کرد. در بعد سیاسی ترکیه در صدد تثبیت جایگاه خود در لیبی و تعمیق نفوذ در این کشوراست چون از این راه می تواند الف: از امکانات مناسبتری برای مقابله با مصر و تقویت اخوانیهای این کشور برخوردارشود: از تونس به عنوان یک پایگاهی آفریقایی می تواند برای تقویت متفقین ترکیه در تونس و الجزایر استفاده کند.
هدف اصلی رویکرد سیاسی ترکیه به لیبی ، یک رویکرد ترکیبی است ،در این رویکرد ایجاد نظم جدید منطقهای مبتنی برارتقاء ترکیه از یک بازیگر منطقهای به بازیگر برتراست تا بتواند هم حمایت اسلامگرایان میانه رو درمنطقه را بدست آورد و با این کارتبدیل به یک الگوی حکومتی جدید در خاورمیانه شود. از بعد اقتصادی نیز ترکیه بهدنبال کنترل آب های مدیترانه است .
مصر توافق لیبی با آنکارا بر سر حریم دریایی را «غیرقانونی و غیر الزام آور» می داند. چرا که مصر در منطقه شرق دریای مدیترانه دارای حوزههای گازی مشترک با لیبی است .لذا عربستان ،امارات ، مصر و برخی از کشورهای حوزه خلیج فارس چون مایل نیستند که گروه اخوان المسلمین به قدرت برسد، لذا از نیروهای ژنرال حفتر به عنوان بازیگر نیابتی در لیبی استفاده کرده اند.
الجزایر هم از ماجراجویی ترکیه اظهار نگرانی کرده و قاچاق تسلیحات به لیبی را، برای حمایت و تقویت گروههای تروریستی در الجزایر می داند. مقامات مصر به مسئله لیبی بسیار اهمیت می دهند و در قبال ورود نیروهایی تروریسم که برای جنگ در کنار دولت وفاق به ریاست فایز السراج وارد لیبی شدند و از حمایت ترکیه برخوردارند، بسیار نگران است.به همین دلیل مصربا اتحاد الجزایروسوریه درصدد احیای اتخادیه عرب برآمده است.در حالی که همین اتحادیه از سال ۱۳۹۰ تاکنون عضویت سوریه را به حالت تعلیق درآورده است.این احیا وزمزمه های آن از سوی مصر و الجزایر باعث شد، در سال ۱۳۹۷ برخی کشورهای عربی از جمله امارات و بحرین مواضع خود در قبال دمشق را به طور کامل تغییر داده و سفارت خود در دمشق را ، بازگشایی کنند.
قطعا نزدیک شدن سوریه ، مصر ، الجزایر ، تونس و لیبی به یکدیگر اردوغان را نگران می کند . چون ترکیه از دو جناح در تنگنا قرار می گیرد.از یک طرف حضور روسیه که عملیات نظامی در خاک سوریه باعث شد که روسیه، به مرکز سیاست خاورمیانه بازگردانده شود و روابط این کشور، از جمله در عرصه نظامی را با کشورهای منطقه فعال کند. عملیات نظامی در سوریه، بی ثباتی در منطقه و همچنین تمایل برای متنوع سازی روابط و عدم وابستگی صرفاً به واشنگتن عواملی بودند که توجه کشورهای منطقه را به سمت تجهیزات نظامی روسیه سوق دادند. و مقامات روسیه روی توسعه همکاریبا الجزایر و مصر متمرکز شدند. هرچند این کشورها ممکن است با تغییر حکومتها و رهبران نظامی جهتگیریهای بیشتری به سمت غرب هم داشته باشند.
واز طرفی دیگر مصر با قدرت نظامی اول در منطقه ،اگربه از حمایت از سوریه با روسیه هماهنگ شوند، نه تنها ترکیه در سوریه شکست خواهد خورد ، بلکه با تقویت نیروی مخالف ترکیه در لیبی ، جایگاه سیاسی و اقتصادی این کشور تضعیف خواهد شد.
چشم انداز
عدم فعال بودن اتحادیه عرب در طول بیست سال ، مهم ترین دستاورد مواضع و تصمیماتی که کشورهای عربی براساس آن اتخاذ کردند: تعلیق عضویت سوریه ، «مشروعیت بخشی» به دخالت های نظامی برای تغییر «نظام» سوریه ، حمایت از حملات هوایی ناتو به لیبی, توطئه آمريکا براي تجزيه سوریه، فاصله گرفتن عراق از نقش عربي خود به دليل بحرانهاي داخلي و تروريسم را در کارنامه دارد.
مصر در نظر دارد با احیای اتحادیه عربی ، نقش رهبري کارآمد و تاثيرگذار را دوباره در کشورهای عربی برعهده گیرد. با خروج مصر و الجزایر از انزوا ، یک تغییر بنیادی ایجاد خواهد شد، و نقشه ائتلافهای سیاسی و نظامی در کل منطقه خاورمیانه عوض خواهد شد. لذا تسلط عربستان و امارات بر کشورهای عربی ، پایان خواهد یافت. نظام حاکم برسوریه با بازگشت به اتحادیه عرب تقویت خواهدشد ، و اسراییل در برابرقدرت جهان عرب قرار خواهد گرفت، و فلسطین از پشتیبانی تمام کشورهای عربی برخوردار می شود. شاید مهم ترین نتیجه این روابط نزدیک محدود کردن ترکیه و افزایش انزوای منطقه ای آن به ویژه در خاورمیانه باشد.
با احیای اتحادیه عرب ، مواضع سیاسی روسیه نیز در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا تقویت خواهدشد. چون روسیه، برخلاف سیاست آمریکا که سیاست حضور دائم در خاک کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را در پیش گرفته، برای تقویت روابط خویش با کشورهای این منطقه از الگوی همکاریهای نظامی- فنی ، کمک به ایجاد ساختارهای تامین امنیت کشورهای منطقه، به منظور حل و فصل مشکلات داخلی و خارجی استفاده میکند.
واژگان كليدي: احیا، اتحادیه عرب ، انزوای، ترکیه ، خاورمیانه ، شمال آفریقا، فاطمه خادم شیرازی