مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

ابعاد گوناگون دیپلماسی فرهنگی و ضرورت بهره گیری ایران از آن در سیاست خارجی خود

اشتراک

احمد آدینه وند

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC


بیان رویداد

برای سالیان متمادی قدرت نظامی تنها ابزار کشورها برای پیشبرد منافع خود بود آنها با کسب و ذخیره قدرت نظامی و تقویت نیروهای نظامی خود با به خدمت گرفتن با کیفیت ترین ابزار های نظامی در راستای  دستیابی به اهداف خود سعی و کوشش می کردند و هر اندازه در افزایش قدرت نظامی خود کامیاب تر بودند با سهولت بیشتری می توانستند سوداهای خود را برآورده سازند و موقعیت خود را ارتقاء بخشند و بر جایگاه خود در میان کشورهای دیگر بیفزایند.

اما در عصر حاضر استفاده از نیروی نظامی به عنوان برجسته ترین نماد قدرت سخت افزاری  برای کسب استیلا و نفوذ در میان ملت های دیگر کارایی خود را از دست داده و هیچ ملتی دیگر زیر بار ظلم و اشغال نظامی نمی رود و تسلیم نیروی نظامی کشورهای دیگر نمی شود. در کنار کاهش روز افزون اهمیت و کارایی قدرت سخت  آنچه که امروزه در روابط بین کشورهای نظام بین الملل امتیاز زیادی دارد و از جمله عناصر و مؤلفه های اصلی قدرت یک کشور محسوب می گردد ظرفیت قدرت نرم آن کشور در محیط بین المللی می باشد. محیط امروز بین المللی که دوران گذار خود را طی کرده و به تعبیر جوزف نای عرصه انتقال تدریجی قدرت از شرق به غرب می باشد بیش از هر چیز پذیرای مؤلفه ها و کاربست های دیپلماسی عمومی و فرهنگی می باشد.

تحلیل رویداد

ديپلماسي در واقع فن مديريت تعامل با جهان خارج از سوي دولت‌ها است قطعا ابزارها و مكانيسم‌هاي متعددي براي اعمال اين مديريت مي‌توان به كار گرفت. ملاحظات سياسي، اقتصادي و امنيتي سه حوزه سنتي بنيادين و كلاسيك در عرصه بين‌الملل است كه سياست خارجي كشورها در آن اعمال مي‌شود. با اين حال به باور بسياري از انديشمندان و صاحب نظران عرصه بين‌المللي به طور عام و پس از پايان جنگ سرد به طور خاص، فرهنگ و مولفه‌هاي فرهنگي ركن چهارم سياست خارجي را تشكيل مي‌دهد كه در بسياري از مواقع لايه‌هاي زيرين سه حوزه ديگر نيز از آن منبعث مي‌شود.  در عصر كنوني از فرهنگ به‌عنوان قدرت نرم در سياسيت خارجي بحث مي‌شود كه عنوان ديپلماسي فرهنگي به آن مي‌دهند و به معناي استفاده از ابزارها و مكانيسم‌هاي فرهنگي براي معرفي و انتقال فرهنگ و تمدن يك سرزمين به سرزمين و فرهنگ ديگر است. از همین روست که سرمایه گذاری های کشورها در زمینه دیپلماسی عمومی و فرهنگی بسیار افزایش یافته و اقبال به این نوع از ابزارهای استیلا و نفوذ نرم اهمیت فراوان یافته است.در این میان توجه به دیپلماسی فرهنگی و نقشی که در جهت تأمین اهداف و منافع یک کشور ایفا می کند بسیار ضروری می نماید

هدف اساسي ديپلماسي فرهنگي ارائه ديدگاه روشن و موجه نسبت به فرهنگ ارزشي و رفتاري نظام براي بازيگران مختلف عرصه بين‌الملل شامل: دولت‌ها، سازمان‌هاي دولتي ببن المللي و غير دولتي، نهادهاي جوامع مدني و افكار عمومي است به اين ترتيب بيهوده نيست كه نفوذ و اثر‌گذاري را دو هدف اصلي ديپلماسي فرهنگي مي‌شمارند. بسياري از نظريه‌پردازان ديپلماسي فرهنگي را نمونه بارز و اعلاي اعمال قدرت نرم مي‌دانند كه به كشورها امكان و توان نفوذ در طرف مقابل از طريق عناصري چون فرهنگ، ارزش‌ها و ايده‌ها مي‌دهد. ژوزف ناي نظريه‌پرداز معاصر روابط بين‌الملل قدرت نرم را در تعارض با قدرت سخت يعني تسخير كردن از طريق نيروي نظامي مي‌داند.

براي تعريف ديپلماسي فرهنگي بايد روابط فرهنگي را مورد توجه قرار دهیم كه به خودي خود انجام مي شوند و شامل يك سري برخوردهاي انساني مي شوند كه با فيلم ها، رسانه ها، تجارت، توريسم، ازدواج بين اقوام، هنرهاي تجسمي، شركت در دانشگاه هاي خارجي، كتابها، بحث هاي ميان همسايگان و برخوردهاي تصادفي گسترش مي يابند. ديپلماسي فرهنگي از سوي ديگر تنها هنگامي آغاز مي شود كه يك كشور و نهادهاي آن وارد صحنه شوند و تلاش كنند تا حدي كه مي توانند اين جريان فرهنگي دو طرفه را به نحوي مديريت نمايند كه منجر به پيشرفت وسيع منافع ملي ترجيحا در دو سوي مرزها شود. برخي از روابط فرهنگي به ما فرصت هايي را نشان مي دهند و برخي ديگر موقعيت هاي يادگيري را به ما خاطرنشان مي كنند.

به طور خلاصه ديپلماسي فرهنگي عبارتست از”تلاش براي درک، مطلع ساختن، مشارکت دادن وتاثيرگذاري بر مردم ديگر کشورها و تبادل ايده ها ،اطلاعات، هنر و ديگر جنبه هاي فرهنگ ميان ملت ها به منظور تقويت تفاهم متقابل. بنابراين  مي توان  ديپلماسي فرهنگي را به عبارتي خلاصه تر به “ابزاري براي تامين منافع و مصالح ملي – ديني يک ملت يا فرهنگ” تفسير کرد.

دیپلماسی فرهنگی در واقع تأمین منافع ملی با استفاده از ابزارهای فرهنگی است. پیشبرد منافع ملی با به کارگیری ابزارهای فرهنگی ممکن است نتواند جایگزین سایر ابزارها همانند ابزارهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و… شود، اما می تواند مکمل آنها باشد. امروزه حتی قوی ترین کشورها نیز ترجیح می دهند تا آنجا که ممکن است از شیوه های فرهنگی برای تأمین منافع خود استفاده نمایند.

دیپلماسی فرهنگی به عنوان «تبادل افکار، اطلاعات، هنر و دیگر جنبه های فرهنگ میان ملت ها و مردمانشان برای ترویج درک متقابل» توصیف شده است.

دیپلماسی فرهنگی امروزه به عنوان یک اصل اساسی و تأثیرگذار در عرصه روابط بین الملل مورد پذیرش قرار گرفته و سیاستمداران جهان، راه برون رفت از مشکلات بشری را حاکمیت فرهنگ در مناسبات بین المللی می دانند. از همین رو است که همزمان با تلاش های گسترده سیاسی، حرکت های فزاینده ای برای تحقق حاکمیت و همکاری های فرهنگی در گوشه و کنار جهان صورت می گیرد

ولی با تحولات گسترده ارتباطی،مرزها و محدودیت های ارتباطی بین مردم، حکومت ها و دولت‌ها از بین رفته است. امروزه پنهان کردن واقعیات سیاسی از دید مردم دنیا در هیچ کشوری آسان نیست  تعدادی از عوامل که می توانند در پیشبرد دیپلماسی فرهنگی موثر باشند عبارتند از:
1- پیشینه غنی، تاریخی و تمدنی وفرهنگی .
2- زبان و ادبیات ، آثارفرهنگی و مکتوب مشاهیر ، نویسندگان، شعرا و هنرمندان .
3- دستاوردهای فرهنگی و علمی مانند، جوایز بین المللی، ترجمه و چاپ آثار ادبی و فرهنگی و انتشارات .
4- تربیت و آموزش کارشناسان خبره در امور دیپلماسی فرهنگی و ارتباطات عمومی.
5- بهره گیری از نخبگان ،فرهیختگان فرهنگی و علمی در عرصه دیپلماسی فرهنگی در روابط بین الملل.
6- ارتباط مستمر با مراکز علمی دانشگاهی و حوز وی و بهره گیر ی از آنان به منظور انتقال پیام فرهنگی از طریق دیپلماسی فرهنگی .
7- بهره گیری بیشتر و به روز از فن آوری جدید دنیا مانند، شبکه های اینتر نت ، ماهواره وشبکه های جهانی رادیو و تلویزیونی در راستای دیپلماسی فرهنگی.
8- اطلاع رسانی به موقع روابط عمومی از آخرین تحولات در روابط فرهنگی .
9- معرفی اندیشمندان و مشاهیر هر کشور به مخاطبان عمومی

10- انتخاب مسوو لین سیاست خارجی پس از اینکه مشخص شد یک عنصر فرهنگی هستند.
جملگی می توانند در پیشبرد اهداف فرهنگی و دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی موثر باشند .

با گذشت سه دهه از حضور جمهوري اسلامي ايران به مثابه کنشگري فعال در عرصه نظام بين الملل، بررسي ابعاد مختلف حوزه هاي فعاليت اين بازيگر نسبت به دهه هاي نخست امکان بيشتري يافته است. عرصه ديپلماسي و خصوصا ديپلماسي فرهنگي يکي از عرصه هايي است که تحليل و بررسي آن لازمه برنامه ريزي و تصميم سازي براي تنظيم پويش هاي رفتاري سياست خارجي  است. شناخت روندها و برآيندهاي سي ساله، يکپارچگي و گسست هاي موجود ، شناخت علل و عوامل موفقيت ها و ناکامي هاي اين عرصه از جمله مسايلي است که  بايستي بدان پرداخته شود تا جمهوري اسلامي ايران براي حضوري پويا در محيط بين الملل بتواند به صورت پيوسته و منسجم به سمت  دست يابي به اهداف و منافع خود حرکت کند. جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری که ظرفیت های عظیم تمدنی و فرهنگی داشته و با اتکا به همین مؤلفه ها می تواند دیپلماسی فرهنگی فعالی را ایفا کند می بایست به این عرصه توجه بسیار بیشتری داشته باشد

از جمله نکات قابل توجهی که کشورها بايد درباره دیپلماسی فرهنگی مورد ملاحظه قرار دهند  چگونگي تفكر ديگر كشورها نسبت به آن کشور می باشد.به گونه ای که چنانچه کشوری از سوی افکار عمومی کشور دیگر به دیده منفی نگریسته شود از قدرت نرم آن کاسته می شود.در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران به سبب حاکمیت کشورهای غربی که دیدگاه مثبتی درباره جمهوری اسلامی ندارند و نیز سلطه صهیونیسم جهانی بر  رسانه های جهانی که بالجمله سعی در مغشوش نمودن سیمای جمهوری اسلامی ایران وارائه تصویر کشوری مخالف و اخلالگر در زمینه صلح بین المللی دارند.دچار زحمت و ایجاد مزاحمت برای آن شده است امری که لازم است مسئولان کشورمان با آگاهی بر آن در زمینه بی اثر نمودن این تبلیغات سخت کوشا بوده و تلاش نمایند تصویری واقعی و مبتنی بر واقعیت های درونی ایران به جهانیان ارائه نمایند.

ایران به عنوان کشوری که دارای تاریخ و پیشینه فرهنگی بسیار طولانی بوده و بنیانگذار یکی از نخستین امپراطوری های تاریخ بشر بوده است همواره نقش مهم و بسزایی در تاریخ تمدن و فرهنگ بشر ایفاء نموده است. بسیاری از مظاهر تمدن نظیر آثار فرهنگی و معماری تاریخی بازمانده از ایرانیان خود گواه روشنی بر این دیرینه باستانی و تمدنی ایرانیان می باشد. با چنین سابقه ای در حال حاضر کشورمان می تواند با معرفی و شناساندن نقش خود در تمدن و فرهنگ بشر هم خود را به جهانیان به عنوان مهد یکی از بزرگتریت تمدن های بشری بشناساند و هم برای خود سیما و جلوه ای مطلوب و روشن در نزد جهانیان و در افکار عمومی آنان ایجاد نماید.

تاریخ ایران مملو از نام های بزرگی است که هرکدام در زمینه ای از فرهنگ  و تمدن خدمات بی شماری را به فرهنگ جهانی ارائه نموده اند .ایران مهد و زادگاه سبک نوینی از ادبیات ،معماری ,پزشکی و بسیاری دیگر از دانش های بشری و دانشمندانی بوده است که آثار متعدد و پر شماری را از خود به یادگار نهاده اند. میراث فرهنگی و علمی این بزرگان عرصه فرهنگ و علم برای سالیان متمادی در بزرگترین دانشگاهها و مراکز علمی و فرهنگی در اقصی نقاط دنیا خصوصا در اروپا محل بحث و فحص و تدریس بود.بدون تردید، نام ایران به دلیل شهرت هنر و خصوصا ادبیات آن برای قرون متعدد در صدر محافل علمی و فرهنگی جهان می درخشیده است .در شرایط کنونی لازم است ایرانیان ضمن آشنایی با این مفاخر خود در راستای تعامل از جایگاه یک کشور صاحب تمدن و فرهنگ، با ممالک دیگر بکوشند تا شان خود را در میان کشورهای صاحب فرهنگ و تمدن یافته و احترام جهانیان را نسبت به خود بر انگیزند.

ایران همچنین باید با سرمایه گذاری مناسب نسبت به در اختیار گرفتن رسانه های نوین و معتبر اقدام نماید و با راه اندازی شبکه های تبلیغاتی و اطلاع رسانی نظیر ماهواره ها و رسانه های نوشتاری ،از آنها در جهت رساندن پیام خود و آگاه سازی افکار عمومی دنیا از وضعیت واقعی ونیز نیل به جایگاه حقیقی خود در سطح جهان در عرصه فرهنگ استفاده نماید.همچنین مسئولان ایرانی باید با برقراری تماس و تعامل مناسب با آن دسته از رسانه های جهانی  که از استقلال بیشتری برخوردار بوده و خصومت کمتری با ملت ایران دارند از آنها در راستای رساندن  پیام و ارزشهای خود بهره برداری نماید.

دورنمای رویداد

با توجه به آنچه که گفته شد چنین به نظر می رسد که کشورمان از ظرفیت بالا و مطلوبی در زمینه دیپلماسی فرهنگی برخوردار است از انجا که ایران دارای وضعیت مناسبی از نظر برخورداری از منابع قدرت سخت می باشد لازم است بر قدرت نرم خود نیز بیافزاید و کوشش نماید در این زمینه نیز به جایگاه شایسته خود در عرصه بین الملل نائل آید.در این راستا ایرانیان باید در وهله اول ضمن شناخت داشته های فرهنگی خود،در مراتب بعدی باید به معرفی آن به سایر جهانیان از طریق یک دیپلماسی قوی و کار آمد فرهنگی اقدام نمایند.

مطالب مرتبط