مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

گزارش نشست بررسی تحولات سوریه

اشتراک

نشست “بررسی تحولات سوریه” در دفتر تهران مرکز بین المللی مطالعات صلح با دبیری دکتر “سید حمزه همامی” برگزار شد. در این نشست آقایان دکتر “محمد ایرانی” سفیر سابق ایران در اردن، دکتر “سید سلمان صفوی” رئیس مرکز بین المللی مطالعات صلح و “کامران کرمی” کارشناس این مرکز به ارائه مقالات خود پرداخت.

کارشناسان حاضر در نشست بررسی تحولات سوریه که از سوی مرکز مطالعات بین المللی صلح برگزار شد، با اشاره به نقش بازیگران منطقه ای و بین المللی در این بحران هدف اصلی آنان را نشانه گرفتن محور مقاومت و ایران ارزیابی کردند.

 

خلاصه سخنرانی ها:

 

هدف ایران است در بحران سوریه

دکتر سید سلمان صفوی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

خلاصه

 

ریشه بحران: در بحران سوریه صرفا با یک جنبش مردمی یا اسلامی مستقل علیه حکومت اسد روبرو نیستیم بلکه ریشه های بحران منبعث است ازاوج گیری منازعه بالانس قدرت بین محور مقاومت و بلوک غرب تاثیر بهار عربی و جنبش بیداری اسلامی. 

بازیگران خارجی این بحران عبارتند از غرب(آمریکا، انگلیس، فرانسه، اسرائیل و ترکیه) و ارتجاع عرب(قطر، سعودی، اردن)

هدف غرب و ارتجاع عرب تضعیف  ایران و جنبش مقاومت علیه غرب و صهیونیسم در خاورمیانه است. در صورت سقوط اسد، حزب الله لبنان و ایران هدفهای بعدی غرب هستند.

بازیگران داخلی بحران سوریه اخوانالمسلمین سلفی ها و سکولارهای وابسته به غرب هستند.

نگرانی از دستیابی سلاحهای شمیایی و میکروبی بدست تروریستها در صورت سقوط اسد بخشی از معضل غرب است، لذا

عملیات شناسایی و کنترل نیروهای ویژه غرب برای شناسایی اماکن سلاحهای خاص، کنترل، مصادره و انهدام آنها مدتی است که در اراضی سوریه شروع شده است.

روسیه قدرتمندترین حامی سوریه در بحران کنونی است. سوریه آخرین پایگاه نفوذ روسیه در خاورمیانه است که اگر آنرا از دست بدهد باعث تثبیت نفوذ نیمه انحصاری بلوک غرب  در خاورمیانه خواهد شد.

اشتباهات غرب: اشتباه استراتژیک غرب در بحران سوریه همچون  اشتباه تجربه افغانستان دوره اشغال شوروی است که غربیها مجاهدین را برای بیرون کردن شوروی تجهیز کردند  اما روی کار آمدن طالبان و پدیده القاعده و جنگ کنونی افغانستان حاصل آن شد. اشتباه دوم غرب آن است که فکر میکنند که سکولارها در سوریه به حکومت میرسند در حالیکه بخاطر فضای سوریه و جنبش فعالی که در آنجا پدید آمده است امکان به قدرت رسیدن سکولارها ضعیف است.

موضع ایران با توجه به اینکه ریشه همه مخالفتهای غرب و ارتجاع عربی با حکومت اسد بخاطر حضور فعال حکومت او در محور مقاومت به رهبری ایران است  باید با قدرت از حکومت آقای بشار اسد به صورت همه جانبه حمایت کند و در عین حال اصلاحات سیاسی و اقتصادی در ساختار حکومت سوریه را پی گیری کند و مخالفین غیر وابسته به غرب را دعوت به شرکت در ساختار قدرت سوریه جدید و همکاری با اسد کند.

 

*****

 

 

 

موضوع بحث : نقش بازیگران منطقه ای وبین المللی دربحران سوریه

محمد ایرانی

 

خلاصه مطالب :

مقدمه :

 به دلیل تأثیر تحولات سوریه بر مسائل منطقه ای وبه دلیل جایگاه ونقش سوریه در اهم قضایای منطقه و بالاخره به دلیل موقعیت استراتژیک این کشور در منطقه خاورمیانه، امروز بازیگران منطقه ای وبین المللی یکی از متغیرهای اساسی در تحولات سوریه به شمار می روند. امروز میدان سوریه عرصه رویارویی بازیگران متعددی است. بازیگران این پرونده آن قدر واضح هستند که نیازی به معرفی آن ها نیست درعین حال برای شناخت رویکرد آنان ومیزان نفوذ ونهایتاًً اهداف متفاوت آنان در این ماجرا ناگزیریم به بررسی نقش و تحلیل رفتار این بازیگران بپردازیم. دراین رابطه توجه به موارد زیر راه گشاست:

1-   با توجه به درآمیختگی ابعاد داخلی و خارجی بحران سوریه، موضوع بازیگران داخلی و خارجی این تحولات نیز موضوعی به هم پیوسته و درهم تنیده بوده به طوری که رفتار آنان به گونه انتزاعی و مجزا قابل تبیین و تحلیل نیست. مثال آن شکل گیری و فعالیت شورای ملی مخالفان دولت سوریه در استانبول و تعامل مستقیم آن با ترکیه است و یا همکاری و تعامل دولت دمشق با بخشی از بازیگران و نهادهای خارجی.

2-   طولانی شدن بحران سوریه، بازیگران متعددی را به تدریج وارد این عرصه کرده است. تاکنون هیچ پرونده منطقه ای تا این حد طرف های مختلف بین المللی را درگیر نکرده است حتی پرونده منازعات اعراب واسرائیل ومذاکرات سازش. دراین عرصه بازیگران ونقش آفرینان اصلی به لحاظ ساختاری به سه دسته تقسیم می شوند. بازیگران دولتی، سازمان های بین المللی وسازمان های غیر دولتی.

3-   بحران سوریه، منطقه را وارد دسته بندی نوینی کرده است به طورمثال چین و روسیه و ایران و عراق وتاحدودی لبنان وبرخی سازمان های غیر دولتی در یک جبهه در مقابل دولت های غربی، ترکیه، بخشی از اعراب مثل عربستان سعودی وقطر وبرخی سازمان های غیر دولتی هم چون جریان اخوان المسلمین صف آرایی کرده اند درحالی که برخی از این طرف ها درگذشته نه چندان دور در جبهه مقابل قرار داشتند اما در بحران سوریه به باز تعریف منافع راهبردی خود پرداخته اند.

4-   پیچیدگی پرونده سوریه بسیاری از طرف ها را دچارتعارض وپارادکس کرده است. برخی از این تعارضات پنهان است وبرخی آشکار. هم در جبهه حامیان دولت سوریه این چالش های درونی وجود دارد وهم در جبهه مقابل ومخالفان دولت سوریه. اخوان المسلمین وجنبش حماس در بحث مقاومت، جمهوری اسلامی در بحث حمایت از جهان اسلام یا رهبران سوریه، فرانسه در بحث حمایت از اقلیت های مسیحی منطقه، ترکیه ورژیم صهیونیستی در نگاه امنیتی به اوضاع سوریه و آینده مبهم آن همه با چالش درونی روبرو هستند.

5-   ماهیت مواضع بازیگران خارجی درپرونده سوریه متفاوت از یکدیگر است. به عبارت روشن تر این بازیگران براساس منافع خود در سه سطح “همکاری، رقابت، وتقابل ” با موضوع سوریه در تعامل هستند. بنابراین بروز اختلاف حتی در درون یک جبهه نیز اجتناب ناپذیرو قابل مشاهده است. برخی ازاین اختلافات ناشی از رویدادهای کهنه و دیرینه بوده و با هدف نوعی انتقام گیری درذهن صاحبان آن دنبال می شود. برخی دیگر در پی ارتقاء منزلت وجایگاه استراتژیک منطقه ای است کما این که بخشی نیز متأثر از فشارهای منطقه ای وبین المللی بوده و البته برخی در پی تغییر معادلات راهبردی منطقه هستند. مصادیق تعریف فوق در بررسی بیشتر جزئیات بحث قابل ارائه است.

موضوع اصلی بحث :

تبیین رفتار بازیگران خارجی مؤثر در بحران سوریه در سایه اهداف مورد نظر آنان موضوع اصلی بحث است. نقش ایالات متحده امریکا وروسیه دراین میان از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. غرب تمايل خود را برای مداخله نظامی در سوريه پنهان نکرده است. فعلاً فقط روسيه و چين آن را مهار می‌کنند. دیدگاه نظریه پردازان روسی در مراکز تحقیقات استراتژیک این کشور بر آن است که  واشنگتن در سوريه و منطقه  تمام ابزارهاي  لازم اعم از تجهیزات سخت افزاری وسلاح ویا ابزارهای  نرم افزاری چون رسانه و جنگ روانی را به کار گرفته است .آنجا که حکومت قادر است فعاليت خرابکاران را دفع کند آمريکا و ناتو اسلحه خود را از غلاف بيرون کشيده و به مسلح کردن شبه ‌نظاميان محلی و مزدوران مشغول مي‌شوند. دراین میان سناتورهای امريکائی در تلاش برای تطميع روسيه هستند. عواقب اين روند برای روسيه چگونه خواهد بود؟ همراه با از دست دادن سوريه، بزرگ ترين و تنها متحد باقی مانده آن در جهان عرب، روسيه تمام منطقه را از دست مي دهد. مقاومت فلسطين و لبنان از بخش اصلی حمايت از خود محروم و بطور نهايی اقمار ايالات متحده در منطقه حکمفرما مي‌شوند. دوام آوردن در اين شرايط برای ايران خيلی دشوار خواهد بود. اما سوريه و ايران در واقع سنگرهای خط مقدم جبهه جنوبی روسيه هستند.

طی سالهای اخیر قطب های جدید قدرت در خاورمیانه سر برآورده اند. ترکیه و عربستان ازآن جمله اند. این دو مشترکاًً درپی ساقط کردن دولت بشار اسد در سوریه هستند اما در عین حال منافع متضاد زیادی دارند که مانع از هماهنگی و یا اتحاد آنها در موضوع سوریه خواهد شد. هدف دیگرعربستان از فروپاشی نظام اسد در سوریه تضعیف قدرت منطقه ای و نفوذ ایران در خاورمیانه است تا توازن قدرت را به سود خود تغییر دهد. تحولات دهه اخیر دردو حوزه عربی لبنان وعراق که به سود جمهوری اسلامی دنبال می شود برای حاکمان سعودی قابل تحمل نیست. آن ها دراین رابطه از ابزار اتحادیه عرب برای برخورد با سوریه بهره می گیرند.

راه کارهای بین المللی جدید برای یافتن راه حل هایی دربحران سوریه از جمله فعال شدن کوفی عنان وارائه دوطرح وی که فضای حمایتی مناسبی را در دو جبهه متقابل به خود اختصاص داده نیز مورد بحث وقابل ارزیابی است. گرچه هنوز اظهار نظر در نتایج تلاش های بین المللی عنان زود است اما بروزنشانه های تقابل دوجبهه بین المللی موافق و مخالف موضوع سوریه  بویژه دربحث بقای بشار اسد قابل کتمان نیست. 

 

 ****

بازیگری عربستان در تحولات سوریه؛ تغییر نظم جدید منطقه ای

کامران کرمی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

چکیده

 

رویکرد اصلی عربستان سعودی در خصوص تحولات منطقه ای، حفظ سیاست وضع موجود می باشد. عربستان از زمان به قدرت رسيدن ملك عبدالعزيز آل سعود و تبديل شدن به يك كشور، همواره نوعي سياست  محافظه کارانه مبنی بر پرهيز از تقابل و انعطاف پذيري در سياست‌هاي منطقه‌اي را ميان عرب­ها دنبال كرده است. هدف عربستان سعودي از سیاست حفظ وضع موجود، متعادل كردن پديده‌هاي تندرو انقلابي و جلوگیری از سرایت آنها به داخل کشور بوده است. اما موج تحولات بهار عربی، محیط پیرامونی عربستان را در محاصره­ دگرگونی‌هایی قرار داد که برآیند آن سقوط مصر متحد کلیدی عربستان در محور اعتدال عربی، بحران در حوزه های پیرامونی چون بحرین و یمن، تقابل با افکار تحول خواهانه و موج دموکراسی خواهی در منطقه و شکل گیری چالش و بحران های پراکنده در بعد داخلی بود که تأثیراتی را بر جایگاه عربستان به عنوان بازیگری مهم بر جای گذاشت.

 بنابراین با این وضعیت، تحولات سوریه فرصت مغتنمی بود تا عربستان برای برون رفت از چالش های موجود در رویکردي عربی- غربی تلاش کند تا تغییر رژیم را در سوریه به پیش ببرد که با توجه به ابعاد و اهميت منطقه ای و استراتژیک سوريه و نوع روابط دولت بشار اسد و به خصوص جايگاه آن در محور مقاومت قابل تحلیل است. در واقع عربستان سعودی پس از تحولات بهار عربی در مقابل موج تحولات جهان عرب قرار گرفت و درصدد است تا نظم و گفتمان جدید را که در تضاد با اهداف سیاست خارجی این کشور است، مدیریت نماید. از اینرو تحولات سوریه فرصت مناسبی را برای تغییر این نظم در اختیار عربستان قرار داده است. از سوی دیگر عربستان از زمان روی کارآمدن بشار اسد نگاه مساعدی به تحولات سوریه نداشته است، چرا که سوریه مستقلانه تر از سیاست های عربی عمل نموده است و عربستان از زمان مرگ حافظ اسد با این قضیه درگیر بوده است. در این نوشتار تلاش می شود تا ابتدا اهداف سیاست خارجی عربستان و رویکردهای منطقه ای این کشور مطرح شود، سپس جایگاه و اهمیت سوریه در سیاست های منطقه ای عربستان بررسی شود، در قسمت بعد اهداف عربستان از نقش فعال در تحولات سوریه و تلاش برای تغییر نظم و گفتمان جدید منطقه ای را مورد تحلیل قرار دهیم.

فهرست مطالب

1- اهداف سیاست خارجی عربستان و رویکرد منطقه ای

2- اهمیت سوریه در راهبرد منطقه ای عربستان

3- اهداف عربستان از ورود به معادلات سوریه

4- سازوکارهای عربستان برای مداخله در سوریه

5- دورنما و نتیجه گیری

 

 *****

 

فرپندار های آینده ی سوریه

مهدی مطهرنیا

تحلیل گر و آینده پژوه سیاسی

در آینده اندیشی در دو ساحت آینده پژوهی و آینده نگاری که من در مجموع به آن ها “باریخ شناسی”×، می گویم، آینده های محتمل، ممکن، و مطلوب؛ مورد پروا قرار می گیرد. فردا را می توان در امروز حس کرد و از دیروز باز شناخت. آینده ی مطلوب را می توان بر لبه ی آرزوها بنا نهاد و می توان بر تیغ واقعیت ها باز آفرید. بر همین اساس و بر مینای قرار گرفتن روی تیغ واقعیت ها برای بازخوانی آینده است که می گویم :سوریه را باید کلید فتح “نوهارتلند”×، از تونل عبوری “هارتلند نو”، دانست. ایالات متحده ی امریکا در مقام ابر قدرت بازمانده از سه جنگ جهانی، اول ، دوم، و جنگ سرد جهانی، هم اکنون و بر اساس تجارب به دست آمده از سه جنگ جهانی قبلی به این نتیجه رسیده است که در گام نهم از دکترین های امنیتی خود پس از عبور از هشت دکترین امنیتي با دکترین نهم امنیتی خود “گسترش دمکراسی ارشادی در خاورمیانه”، این منطقه را کاملا فتح و سپس بر مدار اولیت امنیتی خود تسلط برگستره ی پر پهنای باند خاورمیانه “هارتلند نو”،و فلات ایران “نوهارتلند”؛ را برای پیروزی در “جنگ پنهان جهانی “، ضروری می داند. اولویت امنیتی” آمریکا در آینده ی زمان پروای چین دارد؛ اما، “اولیت امنیتی” آمریکا در این زمینه متوجه “نو هارتلند” است. این در حالی است که آمریکا باید برای دستیابی قابل اطمینان به این اولیت و اولویت امنیتی امریکا؛ از مرزهای امنیت آفرین کنش های پرتدبیر، برای کنترل هارتلند نو بگذرد. بر این اساس بر آن است که دو دسته از فرپندارها یا سناریوها را در ارتباط با آینده ی سوریه به شکل مجزا مورد توجه قرار دهد:

1)        فرپندار های اکتشافی

2)        فرپندار های هنجاری

 

فرپندار های اکتشافی:

o          فرپندار گلمپ :

O         1- فرپندار گوریل انگوری و بیگلی بیگلی در شهر گمشده:

2- فرپندار غول آهنی:

o          3- جنگ ترا :

o          4- در جستجوی نمو :

–           فرپندار های هنجاری :

A.        فرپندار فتح اندلس :

B.        فرپندار جنگ تور:

****

مطالب مرتبط