March 30, 2023 – 11:58 am | Comments Off on سیاست خارجی ترکیه؛ روندها و پیش‌رانها

دکتر محمد مهدی مظاهری
 استاد دانشگاه
مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC

سیاست خارجی ترکیه به رهبری حزب عدالت و توسعه،  همواره متاثر از وضعیت و شرایط داخلی این کشور بوده است. البته این الگو تنها مختص به …

ادامه مطلب »
گفتگو

مقالات

خاورمیانه

مقالات تحقیقی و تحلیلی در حوزه خاورمیانه

خلیج فارس

مقالات تحقیقی و تحلیلی در حوزه خلیج فارس

آسیای میانه

مقالات تحقیقی و تحلیلی در حوزه آسیای میانه

صفحه نخست » آسیای جنوبی, ايران, پاکستان, گزیده ها, گفتگو

چالش ها و نگاه بازیگران خارجی به روابط پاکستان و ایران -گفتگو با ماشااله شاکری سفیر پیشین ایران و صاحب نظر مسائل پاکستان

نگارش در May 8, 2013 – 8:58 am
چالش ها و نگاه بازیگران خارجی به روابط پاکستان و ایران  -گفتگو با ماشااله شاکری  سفیر پیشین ایران و صاحب نظر مسائل پاکستان
Share

 مرکز بین المللی مطالعات صلح– IPSC

روابط پاکستان و ایران از گذشته پایدار و چند بعدی ای بوده، اما در چند دهه گذشته با توجه به نوع نگاه بازیگران منطقه ای و بین المللی با فراز و نشیتب هایی همراه بوده است. در سالهای اخیر و با توجه به افزایش فشارها بر ایران در جنبه های اقتصادی و سیاسی تاثیر این بازیگران و عوامل در روابط ایران و پاکستان زنگ دیگری به خود گرفته است. در این راستا با در نظر داشت چالش های افزایش روابط دو کشور در گفتگویی با با ماشااله شاکری سفیر پیشین ایران و صاحب نظر مسائل پاکستان به نوع چالشها و نگاه و نقش بازیگران دخیل در روابط دو کشور ایران و پاکستان پرداخته ایم:

کلید واژگان: روابط ایران و پاکستان، رویکرد امریکا به روابط ایران و پاکستان، نقش شورای همکاری خلیج فارس در روابط ایران و پاکستان، چالش های عدم گسترش روابط ایران با پاکستان، متغیر بحرین در روابط تهران و اسلام آباد

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: پاکستان از گذشته در شمار متحدان آمریکا در  جنوب آسیا بوده  و روابط بین المللی ویژه ای با غرب داشته است. در این حال به نگاه شما نقش و متغیر آمریکا در همکاری ها و همگرایی های پاکستان و ایران چیست ؟

یکی از چالشهای امریکا در آسیا قدرت گیری و مطرح شدن کشور چین از نظر اقتصادی، نظامی و … است که می تواند تهدیدی عمده برای امریکا باشد. طبیعتا چینی ها هم دارای ضریب نفوذ بالایی در آسیا هستند. امریکایی ها اکنون در حال نزدیک شدن به یکی از رقبای سنی پاکستان به نام هند هستند و هند هم دارای مقیاس و اندازه ی بزرگ از نظر  اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است. این نزدیکی موجب نوعی چرخش در استراتژی امریکا در منطقه شده است.

 در گذشته که نظام دو قطبی شرق و غرب بود  هندی ها گرایش به سمت شرق داشتند و پاکستانی ها هم متحد امریکا بودند، اما اکنون با مطرح شدن چین به عنوان قدرت اقتصادی پاکستان گرایش به سوی چینی ها دارد و هندی ها هم به امریکایی ها گرایش دارند. در این حال هم باید گفت به نظر نمی رسد که پاکستان از روابط استراتژیک خود با امریکایی ها حتی اگر بخواهد بتواند دست کشد. چرا که پاکستان دارای ریشه های بسار قوی وابستگی به امریکا است. لذا پاکستان هم به نظر تاریخی و هم از نظر  الزامات سیاسی و اقتصادی به امریکا وابسته است  و در این راستا نوعی بازی با پاکستانی ها انجام میدهد. بنابراین با توجه به نیازی که پاکستانی ها به امریکا دارند ممکن است موجبات دور شدن آنها از ایران بر این کشور تحمیل گردد. در مقابل به هر حال یک سلسله مولفه هایی دیگری در روابط ایران و پاکستان هم وجود دارد که هر چند که امریکایی ها تلاش کنند که پاکستان را از ایران دور سازند نتوانند به طور کاملی پاکستان را از ایران دور کنند. با این وجود این رویکرد امریکا میتواند بر روابط و ایران و پاکستان اثر گذار باشد. به نظر من پاکستانی ها مسیر درستی را محاسبه و اتخاذ کرده اند و نمی خواهند خود را در منطقه جدا از ایران ترسیم کنند. گذشته از این در این فضای پر رقابت نیازهای پاکستانی ها به ایران تا میزانی هست که نزدیکی به جمهوری اسلامی ایران را به نحوی تضمین کند.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: باتوجه به چالشهای کنونی ایران و عربستان نقش عربستان را در هر گونه همگرایی و یا واگرایی پاکستان و ایران چگونه قابل تحلیل و بررسی قرار می دهید ؟

عربستان به عنوان کشوری مطرح، صاحب نام، مرکز سازمان همکاری اسلامی، دارای حرمین شریفین از نوعی قداست در نزد  غاطبه مسلمانان جهان و دولتهای مسلمان برخوردار است. از این نظر عربستان دارای جایگاه قابل احترامی در نگاه مسلمانان جهان است و پاکستانی ها هم از این امر مستثنی نیستند. اما رفتارهای سیاسی و اولویت های سیاسی ریاض دارد ممکن است با رفتار  سیاسی کشورهای دیگر تطابق نداشته باشد و در حالتی از تزاحم یا تعارض باشد. عربستان کنونی به عنوان خواستگاه قرائتی از اسلام به عنوان اسلام سلفی دارای پیامی به جهان اسلام است و جمهوری اسلامی هم با خواستگاه اسلام اهل بیت دارای پیام دیگری است. در این حال گاه این دو پیام در نقاطی با هم روبرو هستند. عربستانی ها طبیعتا پاکستان را به عنوان کشور حیات خلوت خود تلقی میکند. آنان سرمایه گذاری های زیادی در مدارس مذهبی در پاکستان کرده و بیست و پنج هزار مدرسه دینی پاکستانی که عمدتا توسط پولهای عربستانی و مدرسان سلفی آموزش می بینند وجود دارد. محصولات این مدارس هم خیلی با رویکرد ما همخوانی ندارد. این امر شاید مهمترین موضوع و عامل واگرایی سیاست ما و عربستان در عرصه پاکستان است.  در سایر  عرصه ها هم من بعید می دانم عربستان سیاست واگرایانه ای با ما در عرصه پاکستان داشته باشد. البته باید گفت عربستان همچون ایران تمایل دارد که دولت های اسلام آباد دارای مناسبات دوستان و برادرانه با ریاض باشند. باید گفت این دو علاقه الزاما در تعارض با هم نیست،  اما در صورت عدم مدیریت  ممکن است در تعارض با هم باشند.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: در شرایط کنونی آیا می توان گفت ایران با پاکستان در زمینه هایی مانند نگاه به  تحولات خاورمیانه عربی ( مانند رخدادهای بحرین یا سوریه) تعارض دیدگاه دارد؟

نه. پاکستان تقریبا تلاش کرده است در رابطه با تحولات بیداری اسلامی جانبداری ویژه ای نداشته باشد. این کشور در رابطه با مصر، تونس، سوریه و بحرین بیشتر حالت بی طرفانه ای به خود گرفته است. به عنوان نمونه رویکرد پاکستان در مورد سوریه تفاوت بسیاری بین رفتار پاکستان با کشور هایی همانند، ترکیه، قطر و عربستان است. اما مردم پاکستان اینگونه نیستند و بیداری اسلامی را به عنوان تحول بسیار مهمی در جهان اسلام می دانند. چنانچه در همایش های تهران شخصیت های بسیار برجسته مذهبی پاکستان همچون مرحوم قاضی حسین احمد شرکت داشتند. 

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: آیا می توان گفت هدف پاکستان افزایش  نقش در تحولات داخلی افغانستان با نزدیک تر شدن به کشورهای حاشیه شورای همکاری خلیج فارس و کاهش نقش و نفوذ ایران در منطقه است؟

پاکستان در مورد موضوع افغانستان دستور کار ویژه خود را دارد و این کشور دوست دارد در کابل دولتی به قدرت رسد که قرابت و نزدیکی ویژه با اسلام آباد داشته باشد. این رویکرد در گذشته و اکنون مد نظر بوده است. یعنی با توجه به نوع خویشاوندی ها و قومیت های مشترک پشتون که در هر دو کشور به سر می برند، پاکستان متمایل است پشتونهای متمایل به پاکستان در کابل زمام امور را در دست گیرند و دارای روابط حسنه با اسلام آباد باشند. اما باید گفت این امر الزاما به معنی همکاری و همگرایی با کشورهای حوزه خلیج فارسی به دست نمی آید. یعنی هر چند ممکن است کشورهای حوزه خلیج فارسی دارای نوعی دستور کار نزدیک به پاکستان باشند، اما با هم تطبیق ندارد.  پاکستان در مورد روابط با کشورهای خلیج فارسی منافع دیگری داد. مثلا این کشورها بازار کار خوبی برای نیروی کار پاکستانی هستند. اکنون نیز یکی از منابع ارزی پاکستان (که سالی 13 میلیارد دلار) است از نیروهای کار در خارج از کشور  و از کشورهای حوزه خلیج فارس به دست می آید. بنابراین عمده مناسبات پاکستان با این کشورها در همین مقوله است. ضمن اینکه همین کشورها تامین کننده منابع انرژی پاکستان هم هستند. در این حال هر چند برخی از این کشورها از جمله امارات سرمایه گذاری هایی در ( مسکن، مخابرات و.. ) پاکستان میکنند انجام داده اند، اما پاکستان با توجه به هویت و شخصیت خود دارای روابط با کشورهای این حوزه است و موضوع افغانستان آنقدر دارای اهمیت محوری در روابط این کشور با کشورهای خلیج فارس نیست.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: مهمترین چالش های عدم گسترش روابط ایران با پاکستان در چه حوزه هایی نهفته است ؟

پاکستان از سال 1947 که به وجود آمد یک نوع اتصال و اتکا به ایران داشت و بسیار سرفرازانه و ستایشگرایانه از این روابط برادارنه سخن میگفت. یعنی چه در دوران رژیم گذشته و چه در دوره جمهوری اسلامی روابط با  پاکستان خوب بوده است.  در دوره جمهوری اسلامی نوعی تفاوت در رفتار ما بروز کرد. در گذشته رژیم حاکم با رژیم های حاکم بر اسلام آباد در یک راستا و حامی نظامی دو قطبی بودند و از یک سرچشمه فرمان میگرفتند، اما در جمهوری اسلامی استقلال در تصمیم گیری در تهران ایجاد شد. همین  استقلال در تصمیم گیری و رفتار  موجب شد تا در جاهایی با آنچه در اسلام آباد تصمیم گرفته میشود و یا به این کشور تحمیل میشود در یک راستا نباشد و این امر از چالشهایی است که رویکردها را متفاوت میکند. این امر در حوزه های سیاسی رخ میدهد و گرنه ما در حوزه های اقتصادی و فرهنگی مشکلی نداریم. چنانچه نیاز دو جانبه در حوزه اقتصادی وجود دارد و همکاری ها نیز هست. یعنی در جاهایی محدودیت هایی سیاسی تحمیل شده است این محدودیت ها عمدتا در موضوعات سیاسی مانع از گسترش روابط می گردد و ممکن است موجب تفاوت در نگاه ها گردد. جدا از این نیز باید گفت مسائلی مانند  رفتارهای ترویستی و ترورها توسط برخی از عناصر در مرزهای مشترک ما و پاکستان وجود دارد که معلول نوع برنامه ریزی های استکباری است که به آنها میدان داده می شود. در این زمینه باید گفت که دولت پاکستان آن قدرت و سیطره لازم بر بخش های غربی مرزهای خود را ندارد. یعنی این رویکردهای تروریستی و ترورها امری هدایت شده از سوی دولت نیست و ناشی از ناتوانی پاکستان بر تامین امنیت در مرزها با ایران است.

 

گفتگو از: فرزاد رمضانی بونش

 

 

 

Share