مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC
نتایج اولیه شمارش آرای انتخابات پارلمانی پاکستان نشان می دهد حزب مسلم لیگ نواز رتبه نخست در كسب کرسی های پارلمانی را به دست آورده و نوازشریف که پس از نزدیک به 14 سال دوری از قدرت در آستانه تشکیل دولت جدید پاکستان قرار گرفته است. وی در پنج سال گذشته یکی از مهمترین شخصیت های سیاسی منتقد دولت سابق این کشور به رهبری حزب مردم بود. در اين حال براي بررسي علل پيروزي حزب مسلم ليگ، شکست حزب مردم، پيامدهاي داخلي و منطقه اي اين امر گفتگويي با پير محمد ملازهي كارشناس مسائل پاكستان داشته ايم:
واژگان كليدي: انتخابات پارلمانی پاکستان، پیروزی حزب مسلم لیگ، علل شکست حزب مردم، چالشهای داخلی فراروی دولت مسلم لیگ، پیامدهای داخلی پيروزي مسلم لیگ، پیامدهای خارجی تغییر دولت در پاکستان
مركز بين المللي مطالعات صلح: علل شكست حزب مردم و پيروزي حزب مسلم ليگ در انتخابات اخير پاكستان چيست؟
حقيقت آن است كه در انتخابات قبلي حزب مردم با توجه به شرايط بعد از ترور بي نظيربوتو از احساسات تحريك شده به نفع حزب مردم نهايت بهره را برد و در انتخابات پيروز شد. حزب مردم در طول 5 سال حاكميت خود با مسائل اصلي مورد انتظار مردم روبرو بود اما موفق نبود. اگر بوتو زنده بود احتمالا حزب سياست هايي را در نظر ميگرفت كه بر اعتبار حزب بيفزايد، ولي زرداري با توجه به اتهاماتش نتوانست آنگونه كه مردم انتظار داشتند حركت كند. اين امر نقطه ضعف حزب مردم بود. در كنار اين نيز مسائل داخلي حزب و شرايط كلي كشور پاكستان نظير رشد افراط گرايي، تشكيل گروه هايي مانند تحريك طالبان و اتهام آنان به حزب مردم در همكاري با امريكا سبب شد حزب نتواند برخورد قاطعي با گروه هاي افراطي كند. همچنين اختلاف نظر حزب با ارتش درباره افراط گرايي وجود داشت و نوعي دوگانگي موجب تقويت گروههاي افراطي و انجام حمله آنان به مناطق قبايلي شد. در اين حال حمله ارتش به سوات يا مهمترين حمله به سوات تا حدي زيادي اعتبار ارتش را پايين آورد. لذا هم مجموعه شرايط حزب مردم، شرايط پاكستان و همچنين شرايط بين المللي به اين امر كمك كرد تا حزب مردم جايگاه قبلي خود در دوران بوتو نداشته باشد و پايگاهش به سند محدود گردد و در بقيه بخش ها اعتبار قبلي را نداشته باشد. چنانچه حتي احزاب متحد با اين حزب در انتخابات اخير منزوي شدند. در هر حال علت اصلي شكست حزب مردم را بايد در درون خود حزب جستجو كرد.
مركز بين المللي مطالعات صلح: با توجه به جایگاه و آرا حزب انصاف پاکستان علل افزايش جايگاه و توجه به حزب تحريك انصاف پاكستان چيست؟
تحريك انصاف به رهبري عمران خان قهرمان ملي كريكت كشور اكنون دومين حزب انتخابات شد. در انتخابات اخير سه جناج فكري سياسي و فكري و حزبي شكل گرفت. نخست ائتلاف حزب مردم و متحدان. دوم ائتلاف مسلم ليگ شاخه نواز و متحدان و سوم هم ائتلافي كه ارتش تلاش كرد در مقابل دو حزب عمده قرار دهد. در راس ائتلاف ارتش هم دو گروه حزب انصاف عمران خان و ديگر منهجه القران القادري (كه گروهي صوفي است.) قرار داشت. هدف ارتش اين بود كه گروه هاي كوچك را جمع كرده و حول دو جريان گرد آورد و به گونه غيرمستقيم نظاميان قدرت يابند. در اين حال هم بايد دانست كه نخست حزب ارتشبد مشرف با نظر مساعد ارتش فعاليت كرد ولي چون با نظر قوه قضائيه رد صلاحيت شد و ارتش از مشرف نااميد شد متوجه حزب انصاف عمران خان شد و تلاش كرد گروه هاي كوچك داخلي و منطقه اي مختلف را در مقابل حزب مردم و مسلم ليگ قرار دهد. بنابراين حمايت هاي پشت پرده نظاميان عامل مهمي در ظهور حزب انصاف به عنوان دومين حزب قدرمند در پارلمان شد. اگر نواز شريف نتواند اين حزب را جذب حكومت ائتلافي كند اين امر چالشي براي وي است. يعني در رابطه مسلم ليگ و حزب انصاف دو احتمال وجود دارد. مسلم ليگ با حزب انصاف ائتلاف كند و دولت ائتلافي تشكيل دهند. اين امر موجب كاهش تنش با ارتش ميگرد. دوم اگر نواز با احزاب مذهبي چون جماعت اسلامي و جمعيت علماي اسلام ائتلاف كند حزب انصاف به عنوان قويترين مخالف دولت در پارلمان ظهور ميكند و از حمايت نظاميان هم برخوردار خواهد بود.
مركز بين المللي مطالعات صلح: حزب مسلم ليگ توانسته با اختلاف زیاد نسبت به حزب تحریك انصاف کرسی هایی را به دست آورد. در چه صورتي مسلم لیگ حكومتي مستقل تشكيل ميدهد؟
اگر اكثريت قاطع آرا توسط حزب مسلم ليگ بدست آيد نيازي به ائتلاف با احزاب ديگر ندارد و اين امر نياز به حداقل 136 كرسي است. در اين بين نيروهايي كه اين حزب مي تواند با آنها ائتلاف كند يا حزب انصفاف يا نيروهاي مذهبي و مستقل ها است. اما با توجه به رقابتها حزب مردم نمي تواند با آن ائتلاف كند.
مركز بين المللي مطالعات صلح: پاكستان با برخی از مشكلات جدی از جمله كمبود شدید انرژی، افراط گرایی و شبه نظامی گری گروھھای تندرو، فساد مالی و شرایط بد اقتصادی روبرو ست. نواز شریف و حزب متبوع برای هدایت دولت آینده با چه مشکلاتی داخلي روبرو خواهند بود؟
در داخل كشور چند مساله مهم خود را به عنوان چالش نشان داده و نواز هم راهكارهايي براي آن دارد. نخست بحران اقتصادي كشور است. چنانچه در بحران انرژي گاه 18 ساعت در برخي از شهرها خاموشي وجود دارد. اين امر مي تواند تاثيري منفي بر اقتصاد كشور داشته باشد. پنچاب صنعتي است و نياز به برق دارد. لذا بحران اقتصادي چالشي جدي است. دوم جنگ داخلي بين گروه هاي راديكال اسلامي كه توسط سپاه صحابه، تحريك طالبان و.. بدان دامن زده شده است. يعني جنگي فرقه اي بين شيعه و سني وجود دارد. در مورد حل اين مشكل نوازشريف و حزب وي تدابيري را انديشيده و تلاش مي كنند تا از راه گروه هاي ميانه رو اسلامي راه حلي را پيدا كنند. بايد دانست كه تحريك طالبان حملاتي را بر ضد گروه هاي قوم محور و يا احزابي كه از نگاه آنها ضد اسلامي و لائيك هستند انجام دادند و به نواز كمك كردند تا حزب نواز پيروز گردد. نواز همچنين ارتباطات نزديكي با عربستان سعودي دارد. عربستان هم از نظر فكري بر گروه هاي اسلامي تاثير گذار است. مسلم كيگ هم ارتباط خوبي با جمعيت علماي اسلامي مولانا خليل الرحمان دارد. يعني نواز در موقعيت مناسب تري در مقابل حزب مردم هست. به عبارت ديگر حزب مسلم ليگ براي افراط گرايي در پاكستان (كه موجب مشكلاتي در داخل و همچنين بروز مشكلاتي در رابطه با امريكايي ها و حمله پهپادها شده است)از قبل برنامه ريزي كرده و به احتمال قوي در جريان حكومت آينده آنها را عملياتي و راه حل ارائه مي دهد. مشكل سوم تجزيه طلبي در بلوچستان و ارتش آزاد خلق بلوچ كه بر ضد ارتش و دولت مركزي وارد جنگ شده است. اين ارتش به دنبال تجزيه بلوچستان از پاكستان است. بلوچستان 47 درصد خاك پاكستان و مساله اي حياتي براي حزب مسلم ليگ است. نواز در راستاي حل اين مساله هم ديدارهايي با رهبران بلوچ داشته تا آنها را قانع كند تا مشكلات بلوچستان را حل و فصل كند. يعني مسلم ليگ جنبه فدرالي بلوچستان را قبول اما زير بار تجزيه نخواهد رفت اما در هر حال نواز با رهبران بلوچ هم تماس هايي جدي برقرار كرده است و احتمال دارد موافقت با تشكيل دولت موقت توسط يك بلوچ در اين رابطه باشد تا امتيازي به بلوچ ها دهد تا در چارچوب بلوچستان فدرال به خواسته هاي خود رسند .
مركز بين المللي مطالعات صلح: با توجه به وعده نواز شریف برای تنش زدایی از روابط پاکستان و هند، آيا این امیدواری وجود دارد که با مناسبات آنان در مسیر همگرایی جدی قرار گیرد؟
نواز قبل از انتخابات اشاره كرده بود كه اجازه نخواهد داد كه گروه هاي افراطي كشميري مانند لشكر طيبه و حركت المجاهدين از داخل پاكستان به هند رفته و عمليات انجام دهند. سخن نواز به نظر من پشتوانه قوي اي در داخل مسلم ليگ شاخه نواز دارد. يعني مسلم لیگ متوجه شده است که پاکستان در رقابت با هند بازنده شده است و هند بزرگترین قدرت شبه قاره هند است و پاکستان نمي تواند با اين كشور رقابت کند و باید راهی یافت تا با هند مناسبات را اصلاح و جریانهاي کشميری را كنترل کنند. اگر این امر توسط نواز رخ دهد تحول بسيار جدي و بزرگ در حوزه جنوب آسیا رخ می دهد. در كنار اين هم هند آماده کنار آمدن با پاکستان است. همین امر موجب شد که نخست وزیر هند نخستین کسی باشد که پیروزی حزب مسلم لیگ را تبریگ گفت. این امر معنی دار است. مساله دیگرخط دیورند است. اکنون امریکایي ها تمایل دارند تا افغان ها را تشویق كنند تا اين خط را به رسميت شناسند. يعني دو مشكل اصلي پاكستان هند و خط دیورند افغانستان است اما اكنون شرايط منطقه اي و بين المللي به گونه اي پاكستان را امیدوار کرده است تا از این فرصت کوتاه امریکایي ها در خروج از افغانستان به گونه ای معامله را با امريکا و هند و افغانستان انجام دهند. اگر چنين امری انجام گيرد و ارتش هم مانعی ایجاد نکند به نظر من پاکستان از خطر تجزیه و اضمحلال قدرت ملي نجات پیدا کرده و باید شرایط جديدي براي پاکستان ديد. يعني احتمال اینکه پاکستان نقش جدیدي در منطقه به عمده گیرد و در راستا آن چیری که امریکایي میخواهد حرکت کند وجود دارد تا هم از بحران داخلي نجات یابد و هم از بحران تجريه طلبی و تحریك طالبان و فرای نجات یابد.
مركز بين المللي مطالعات صلح: نواز شریف که در پنج سال گذشته همواره دولت سابق پاکستان را به برخورد ضعیف با اقدامات خودسرانه آمریکا در مناطق قبایلی متهم کرد. آیا در بعد سیاست خارجی پاکستان،تنظیم روابط این کشور با چین و ایران به گونه ای دیگر خواهد بود؟
من فکر نمیکنم تغييري در روابط با چین رخ دهد. دو كشور مناسبات استراتژيكي برقرار کرده و همکارهاي نظامی گسترده با هم چون همکاري هاي هسته ای، ساخت هواپیماهاي نظامی، سد سازی و حضور چين در بندر گوادر دارند. بنابراین دو کشور نگرانیهای از سياست هاي هند و امریکا دارند. يعني چين گزینه مهم و غیر قابل چشم پوشی است. يعني هر حكومتي كه در پاكستان وجود داشته باشد این مناسبات را دارد و تا حدي هم مسلم ليگ تنها تصمیم گیرنده در مورد روابط با چین نیست. عین همین امر در مورد روابط با ایران مد نظر است. ایران و پاکستان داراي مرزهاي مشترک، مسائل امنيتي مشترك، قاچاق مواد مخدر و… هستند. با توجه به اينكه ايران كشوري اسلامي است جدا از اینکه چه حزبی در پاکستان و چه حزبی در ایران در قدرت باشد روابط دو کشور برقرار خواهد بود.
گفتگو از: فرزاد رمضاني بونش