سعید شکوهی
مرکز مطالعات بین المللی صلح – IPSC
بیان رخداد
در آگوست سال 2011 و در جریان سخنرانی برای رهبران محلی حزب عدالت و توسعه، رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه در کمال شگفتی حاضران اعلام داشت که همراه با خانواده اش به زودی به موگادیشو پایتخت سومالی سفر خواهد کرد و حامل پیام دوستی و کمک های بشردوستانه ترکیه برای این کشور بحران زده آفریقایی است. وی مقدار کمک ترکیه را 115 میلیون دلار خواند. 9 روز بعد اردوغان وارد موگادیشو شد و اولین رهبر غیرآفریقایی بود که در طی 20 سال گذشته از سومالی دیدن می کرد. هر چند که این اقدام رهبر ترکیه در پرتو تحولات خاورمیانه چندان مورد توجه قرار نگرفت اما بعد مهمی از سیاست خارجی ترکیه را نشان می دهد که درخور توجه و دقت نظر بیشتری است. بعد از این دیدار، ترکیه در این کشور سیاست فعالی را به اجرا گذاشته است و در ماه مارس سال 2012 نیز هیأت دیپلماتیک بلندپایه ای وارد سومالی شدند. بعد از آن بود که پرواز هفتگی استانبول- خارطوم- موگادیشو از سر گرفته شد. اهمیت این سفر آنقدر زیاد بود که آن را با سفر تاریخی ریچارد نیکسون، رئیس جمهور آمریکا در سال 1972 به چین مقایسه می کنند. کوتاه سخن آنکه، اقدام ترکیه در قبال سومالی علاوه بر آنکه اقدامی بشردوستانه محسوب می شود اما اهمیت استراتژيک دیگری برای ترکیه دارد و آن بسط نفوذ آنکارا در دوردست ها و گسترش دسترسی جهانی این کشور است. این امر نشان دهنده تمایل دولت ترکیه برای تبدیل شدن به قدرتی فرامنطقه ای و فراقاره ای است.
واژگان کلیدی: ترکیه- سومالی- قدرت نرم– رجب طیب اردوغان
تحلیل رخداد
سفر یک مقام دولتی به دیگر کشورها و یا ارائه کمک های بشردوستانه برای کشورهایی که دچار بحران هستند در دنیای دیپلماتیک کنونی امری عادی محسوب می گردد. اما سفر اردوغان به سومالی و کمک به این کشور دارای لایه های عمیقی می باشد که نیازمند بازشناسی عمیق و درخور است. این سفر از آن رو درخور تعمق و تأمل بیشتر است که نشان دهنده عزم آنکارا برای درگیر شدن در مسأله ای است که جامعه بین المللی در حدود 20 سال است عاجز از مداخله مثبت و بی میل برای ارائه کمک های قابل توجه است. همین مسأله باعث شده که بسیاری از تحلیلگران از ” استثناگرایی ترکیه” (Turkey’s Exceptionalism) در خاورمیانه سخن به میان آورند و مدعی شوند که “قدرت نرم” ترکیه توانسته است نتایجی را به بار آورد که دیگر کشورها نتوانسته اند با ابزارهای مختلف به این نتایج دست یابند. از این روست که می توان ادعا داشت مسأله سومالی نشان دهنده عزم رهبران ترکیه برای تبدیل شدن به قدرتی فراقارهای است و آنان به خوبی در حال بهره برداری از پتانسیل های قدرت نرم این کشور به منظور پیشبرد اهداف خود کلان خود در نظام بین الملل امروزین هستند.
گفتنی است که طی دو دهه گذشته، سومالی فاقد دولتی نهادینه و قدرتمند مرکزی بوده که بتواند از مرزهای این کشور حفاظت نموده و امنیت را در این کشور جاری نماید. هر چند که سومالی در جامعه بین الملل به عنوان کشوری واحد شناخته می شود اما در عمل، واقعیت به گونه ای دیگر است و حتی می توان آن را به سه بخش با مردمان، دیدگاه ها و اهداف متفاوت تقسیم کرد:
1)در شمال سومالی، مردم پانتلند (Puntland) یک شبه دولت غیررسمی برای خود تشکیل داده اند که کم و بیش شبیه کردستان عراق می باشد؛ 2) در شمال غربی کشور، سومالیلند خود را کشوری مستقل می خواند و 3) موگادیشو و سومالی جنوبی که ظاهراً تحت کنترل دولت فدرال موقت است اما هرج و مرج، ناامنی، جرم و جنایت در آنجا بیداد می کند.
این هرج و مرج و نبود دولت مرکزی قدرتمند که بتواند امنیت را به جامعه برگرداند باعث شکل گیری جنگ داخلی و درگیری های قومی و مذهبی شده است. به جرأت می توان ادعا داشت که وضعیت موجود در سومالی، تبلور عینی اصطلاح “جنگ همه علیه همه” تامس هابز می باشد.
دستاوردهای سفر اردوغان
اما سفر اردوغان به کشور بحران زده سومالی دستاوردهای مهمی برای این کشور داشت که از جمله آنها می توان به این موارد اشاره کرد:
– پیش قراولی در اقدامات بشردوستانه بینالمللی
چندی پس از بازگشت اردوغان از سومالی، وزیر خارجه ترکیه اعلام کرد که یکی ازمهمترین دستاوردهای سفر وی آن بود که این تصور غلط را که “هیچ کس نمی تواند به موگادیشو برود” را در هم شکست. اردوغان پیش قراول این امر بود و نشان داد که بقیه رهبران هم می توانند راه او را ادامه دهند. این امر نقش رهبری را در پیشبرد قدرت نرم یک کشور به خوبی نشان داد. این بهره می تواند برای بهبود پرستیژ و وجهه ترکیه در جامعه بین المللی مغتنم افتد و آن را به عنوان کشوری نوع دوست به جهانیان معرفی نماید.
– تأثیرگذاری بر نگرش و سیاستهای دیگر کشورها و سازمانهای بینالمللی
انجام این سفر به خوبی نشان داد که ترکیه کشوری است که به خوبی می تواند از پس مأموریت های دشوار در اقصی نقاط دنیا برآید. سه ماه بعد از سفر اردوغان بود که بان کی مون دبیر کل سازمان ملل هم در رأس هیأت حقیقت یاب وارد این کشور شد و به دنبال آن وزیر خارجه انگلیس هم جرأت سفر کردن به موگادیشو را به خود دارد. به دنبال این بازدیدهای دیپلماتیک بود که بعد از 20 سال یکی از ورشکسته ترین دولت های دنیا مورد توجه محافل دیپلماتیک و رهبران کشورها قرار گرفت و ترکیه بار دیگر قدرت نرم و استراتژی مناسب خود را به رخ جهانیان کشید.
قدرت نرم نیازمند رهبری کاردان
آنچه که در عمق این سیاست نهفته این است که رهبران ترکیه به خوبی دریافته اند که صرفاً داشتن پتانسیل قدرت نرم نمی تواند به نتایج مثبت و دلخواه منجر شود. آنان به این درک نائل آمده اند که با داشتن رهبری کاربلد و سیاست شناس است که می توان از داشته های قدرت نرم بهره گرفت. آنان گفته های تئوریک جوزف نای را به خوبی در عالم عمل به اجرا در می آورند که معتقد است “در دنیای تجارت، روسای هوشمند آگاه به این هستند که رئیس بودن صرفاً به معنای دستور دادن نیست. بلکه باید قدرت رهبری را داشته باشند و بتوانند دیگران را طوری جذب نمایند که کاری را انجام دهند که آنان می خواهند”. سیاست اردوغان نسبت به سومالی نشان دهنده بینش کارآمد و درست او نسبت به پتانسیل قدرت نرم ترکیه در سطح بین المللی است که باید با رهبری کاریزماتیک گونه او همراه باشد تا بتواند به نتیجه برسد.
با این وجود، اهداف ترکیه از فعال نمودن سیاست خارجی خود در آفریقا زمانی مشهود تر می شود که آن را از چارچوب ژئوپلیتیکی به ارزیابی بنشینیم.
1- یافتن جای پایی در شمال آفریقا
هر چند اقدامات ترکیه نسبت به سومالی در قالب کمک های بشردوستانه جلوه داده شد اما این کمک ها دستاوردهای چشمگیری برای ترکیه داشته است. این کشور در راستای سیاست کلان خود برای تبدیل شدن به قطب قدرت فرامنطقه ای توانست جای پایی در شمال آفریقا برای خود بدست آورد. همچنین توانست قدرت نرم خود را در این منطقه به نمایش گذاشته و آن را تقویت هم نماید که خود می تواند فرصت مانور بیشتری را برای ترکیه در این منطقه به وجود آورد.
2- افزایش مشروعیت داخلی و بین المللی دولت اردوغان
علاوه بر اینکه سفر به سومالی باعث شد که ترکیه و خصوصاً نخست وزیر آن در جامعه بین المللی به شکل قابل توجهی مورد تمجید قرار بگیرند، مشروعیت داخلی حزب عدالت و توسعه را نیز در جامعه داخلی ترکیه به شدت افزایش داد. بر اساس نظرسنجی که موسسه نظرسنجی پیو (Pew Research Center) انجام داده است بیش از 62 درصد مردم این کشور این اطمینان را به رهبران اسلام گرای خود دارند که سیاست درست را اتخاذ می کنند. همچنین بر اساس نتایج همین نظرسنجی، اکثریت مردم ترکیه معتقدند که ” تحت رهبری اردوغان، ترکیه نقش قاطعانه تری را در امور بین المللی ایفا نموده و شخص نخست وزیر در حوزه سیاست خارجی نمره مثبتی از مردم خود گرفته است”.
همین اعتماد مردم به شخص نخست وزیر باعث می شود که مشروعیت دولت افزایش یافته و وی بتواند با فراغ بال و با قاطعیت بیشتری به کار خود ادامه دهد. همچنین مشروعیت حزب اسلام گرای تحت رهبری وی نیز افزایش می یابد و راه برای در قدرت ماندن آن هموار می شود.
3- کسب وجهه و جایگاه بین المللی
علاوه بر مزیت های پیش گفته در خصوص دستاوردهای سیاست های ترکیه در قبال سومالی، این اقدام هوشمندانه اثر دیگری نیز دارد. ترکیه در سال 2009 با آراء مثبت خیلی از کشورهای آفریقایی به عنوان عضو غیردائم شورای امنیت سازمان ملل برگزیده شد. این کشور با فعال نمودن سیاست خارجی خود در منطقه به دنبال آن است که این اتفاق را دوباره در سال 2015 تکرار نماید. همچنین ترکیه نگاه درازمدتی نیز دارد و آن این است که اگر ساختار سازمان ملل و به تبع آن شورای امنیت سازمان ملل تغییر کند با حمایت های این کشورها بتواند به عنوان قدرتی تأثیرگذار به عنوان عضو اصلی و دائم شورای امنیت نیز انتخاب شود.
دورنمای رخداد
ترکیه روز به روز در حال قدرت یابی در منطقه است. این کشور به لحاظ اقتصادی رشد خوبی را شاهد بوده و بحران اقتصادی جهانی تأثیر منفی زیادی روی اقتصاد آن نداشته است. به همین دلیل توانسته فارغ از مسائل و مشکلات اقتصادی، در دنیای سیاست نیز توانمندی خوبی از خود نشان دهد. استراتژی کلان این کشور تبدیل شدن به قطب قدرت فرامنطقه ای است و برای رسیدن به این امر عمدتاً تمرکز خود را بر داشته های قدرت نرم خود گذاشته است. این کشور معمولاً به سراغ مسائل و موضوعاتی می رود که دیگران در حل و فصل آنها عاجز مانده اند و یا توجهی نشان نمی دهند و بدین ترتیب در پی ایفای نقش هایی است که تکراری نبوده و به خوبی مورد توجه دیگران قرار می گیرد. تلاش برای ایفای نقش میانجیگرانه برای حل و فصل اختلافات منطقه ای و بین المللی و کمک های انسان دوستانه به کشورهای بحران زده و مغفول مانده ای چون سومالی توانسته است پتانسیل قدرت و توان تأثیرگذاری ترکیه را به خوبی به دیگران نشان دهد، طوری که برخی از کارشناسان حتی پیش بینی کرده اند این کشور در آینده می تواند تبدیل به ابرقدرت بین المللی شود. برخی دیگر حتی پا را از این هم فراتر گذاشته و مدعی شده اند باید چین را فراموش کرد و ابرقدرت بعدی ترکیه است. این ادعاها هر چند اغراق گونه نشان می دهد اما حکایت از آن دارد که این کشور به سرعت در حال پیشبرد استراتژي کلان خویش برای تبدیل شدن به قدرتی درخور احترام است و بنابراین کشورهای همسایه آن از جمله ایران باید با دقت سیاست ها و رفتارهای آن را تجزیه و تحلیل نمایند تا بتوانند سیاست مناسبی را در قبال آن اتخاذ نمایند.