فرهاد نوائی
مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC
فرض اساسي اين مقاله آن است كه موقعيت جغرافيايي آسياي مركزي شرايط مساعد انتقال مواد مخدر افغانستان به منطقه را فراهم كرده است و از اين طريق مسائل و معظلات اجتماعي را به وجود آورده و از طرف ديگر شرايط را براي تقويت گروههاي مجرم و سازمانهاي تروريستي فراهم كرده تا با ترانزيت اين مواد به تقويت خود پرداخته و تشديد بي ثباتي سياسي، اقتصادي و اجتماعي را فراهم كنند.
موقعيت جغرافيايي مناسب منطقه براي قاچاق
به لحاظ تاریخی و جغرافیایی تاجیکستان، قرقیزستان، قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان مناطقی جذاب و مناسب برای قاچاق مواد مخدر به حساب می آیند. این دولتها در میان بزرگترین تولیدکننده گان مواد مخدر و مناسب ترین بازارهای مصرف یعنی اروپای غربی واقع شده اند. این کشورها از یک طرف در همسایگی کشورهای هلال طلایی(Golden crescents ) تولید کننده یعنی افغانستان، پاکستان و ایران قرار دارند و از سوی دیگر از طرف چین به مثلث طلایی برمه، لائوس و تایلند که از بزرگترین تولید کننده گان غیرقانونی تریاک محسوب می شوند وصل می شوند. تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان به ترتیب 1206، 744 و 137 کیلومتر با افغانستان مرز مشترک دارند. ترکمنستان همچنین 992 کیلومتر با ایران دارای مرز می باشد. علاوه بر اینها منطقه فوق الذکر ویژگی هایی دیگر را دارد که آن را مستعد قاچاق مواد مخدر می کند. فروپاشی شوروی و آزاد شدن این کشورها مجموعه ای از مشکلات را برای آنها به ارث گذاشته است که چالش های مرزی مهمترین آنها می باشد. نامشخص بودن مرزها فرصت مناسبی را برای قاچاقچیان مواد مخدر فراهم کرده است تا در نبود یک توافق جامع بر سر مرزها بتوانند اهداف خود را پیگیری کنند. علاوه بر اینها فقر و بی سوادی در منطقه باعث شده تا گروههای مختلف قاچاق شکل بگیرد. اما آنچه که مشخص است با افزایش تدابیر امنیتی از سوی كشورهايي چون پاکستان و ترکیه و به ویژه ایران، افغانستان توانسته به عنوان مهمترین منبع تامین قاچاقیان مواد مخدر عمل کند و از این طریق آسیای مرکزی نیز به عنوان مهمترین مسیر عبور این معامله غیرقانونی به حساب آید. مطابق جدیدترین آمارهای بین المللی افغانستان بیش از 87 درصد مواد مخدر جهانی را تولید می کند و علارغم درپیش گرفتن اقداماتی از جمله حرام اعلام کردن آن توسط طالبان در گذشته و اکنون نیز استفاده از محصولات جایگزین مثل زعفران هنوز این کشور در صدر بزرگترین تولیدکننده گان آن محسوب می شود.
مسیرهای عبور مواد مخدر به آسیای مرکزی
مطابق آمارهاي سازمان ملل متحد21% مواد مخدر توليد شده در اقغانستان از طريق مسير شمالي قاچاق مي شود. مطابق گفته هاي رستم نظرف مدير آژانس كنترل قاچاق مواد مخدر در تاجيكستان، مسيرهاي مختلفي براي عبور مواد مخدر افغانستان به آسياي مركزي وجود دارد:
قزاقستان: مهمترين مسير انتقال مواد مخدر از قزاقستان، دره چو(Chu) مي باشد كه با افزايش نظارت دولت بر اين منطقه، مسير دزامبيل به عنوان منطقه بهينه توسط قاچاقچيان انتخاب شد.
بر طبق اظهارات مقامات محلي مهمترين ابزارهاي انتقال اين مواد از طريق اين كشور، مسير ريلي و از طريق افراد بزرگسال و در درون بسته هاي مسافرتي آنها اكثراً به مقصد مسكو انجام مي گيرد. به علت فقدان ترتيبات مناسب بانكي و كمبودهاي زيرساختي، پول شوئي نيز به عنوان بال مكمل قاچاق عمل مي كند.
قرقيزستان: مهمترين ماده كشت شده در اين كشور، ماري جواناست كه در دهه 90 بيش از چهل هزار هكتار از زمين هاي اين كشور را زير كشت برده بود اما در چند سال اخير و با افزايش معضلات مرتبط اين مواد، دولت كشت آن را ممنوع كرده است. اكثر گروههاي درگير در قاچاق مواد مخدر در اين كشور در منطقه اوش قرار دارند كه ترياك افغانستان را بسته بندي مجدد كرده و به شيوه هاي مختلف به روسيه و اروپاي غربي ارسال مي كنند.
تاجيكستان: اين كشور مسير مهم عبور ماري جوانا و حشيش به اروپا و غرب است. و بهترين مسير براي انتقال مواد مخدر قاچاقي از افغانستان مي باشد. مهمترين مناطق اين كشور براي عبور مواد مخدر عمدتاً منطقه گورونو-بداخشان در جنوبي ترين نقطه اين كشور است و منطقه ي شمالي كه مواد مخدر را از طريق شهر اوش و تاشكند و سپس دوشنبه به اروپا و روسيه انتقال مي دهند.
تركمنستان: اين كشور نيز مسير ترانزيتي مهمي براي گذار مواد مخدر افغانستان به روسيه و غرب به حساب مي آيد. تركمنستان به دليل كوهستاني و بياباني بودن شرايط توليد اين مواد را ندارد در عين حال در مناطق لباب و آحال و نيز ماري، ترياك كشت مي شود. يكي از مهمترين شيوهاي انتقال از ديد مقامات تركمن هتل هاي لوكس غربي و كازينوها مي باشد. به علاوه گروههاي قومي تركمن اين مواد را به شكل سيگار،دم كرده و به عمل آوري مجدد آن به شكل مشروب استفاده مي كنند و مناطق شهري نيز از آن به شكل تزريق استفاده مي كنند. از ديد مقامات دولتي هتل ها و كاباره ها در دست گروههاي تروريستي قرار داشته و وظيفه پولشويي را به عهده مي گيرند. مثال آن يك هتل معروف بود كه مدير ترك آن وظيفه قاچاق مواد مخدر به غرب را بر عهده داشت.
ازبكستان: ازبكستان بخشي از مسير غير مستقيم مهم براي قاچاق مواد مخدر آسياي جنوب غربي به مقصد روسيه و اروپاست. اين كشور با اعمال قوانين سفت و سخت تاكنون محموله هاي زيادي را توقيف و ضبط كرده اند. ازبكستان در واقع مسير عبور مواد مخدر ترانزيت شده از قرقيزستان و تاجيكستان است.
شرايط اجتماعي و اقتصادي قاچاق در منطقه
فاكتورهاي ساختاري دخيل در سطوح بالاي ترانزيت مواد از آسياي مركزي علاوه بر شرايط طبيعي فقر موجود در اين كشورها را نيز در بر مي گيرد. آمارها نشانگر بالا رفتن تعداد زنان درگير در قاچاق از 3 به 10 درصد مي باشد. انور تورايف جامعه شناس مستقل معتقد است قاچاق مواد مخدر در اين كشورها رابطه مستقيمي با فقر دارد و خانواده هاي فقير و بي چيز بيشترين تعداد قاچاق چي را تشكيل مي دهند.موقعيت هاي محدود توسعه اقتصادي و محدود بودن قوانين و نهادهاي اعمال قانون نيز وضعيت را تشديد كرده و اين كشورها را در مقابل فعاليت هاي مجرمانه بسيار آسيب پذير كرده است. فساد كه از ديد كشورهاي منطقه تا زمان سقوط شوروي بسيار گسترده بوده است با فروپاشي آن مانع مهمي براي حكمراني خوب و تسهيل كننده قاچاق از اين منطقه شده است. تنش هايي كه ناشي از عناصر ثبات زداي جامعه به ويژه گروههايي كه حول محور مذهب و قوميت شكل گرفته اند نيز توان همكاري براي بهبود امنيت مرزها تحت تاثير قرار داده است. مهاجرت هاي كاري كه افراد زيادي را در حركت مداوم نگه مي دارد كانال هاي مساعدي براي انتقال مخفيانه مواد مخدر فراهم كرده است. اما مهمترين شاخص تاثير گذار بر ترانزيت مواد مخدر، ظرفيت پائين نهادهاي اجراي قانون در منطقه است. اين نهادها به واسطه فقدان منابع، آموزش و تجهيزات ناكافي و نيز فساد درون سازماني داراي عملكرد ضعيفي هستند. زاكر خودزيايف معتقد است ناكافي بودن سطوح اعمال قانون در منطقه عامل مهم تشديد قاچاق مي باشد.
هزينه هاي اجتماعي قاچاق در منطقه
مطابق آمارهاي بين المللي بيش از يك ميليون نفر در آسياي مركزي در حال حاضر هروئين افغانستان را مصرف مي كنند. رشد استفاده از هروئين به شيوه تزريقي عامل اصلي گسترش ايدز در منطقه بوده است. اين آمارها نشان مي دهد كه تعداد 52000 نفر در منطقه مبتلا به ايدز مي باشند كه علت اصلي آن گسترش استفاده از مواد مخدر و سهم بالاي نوع تزريقي آن در ميان كاربران و نيز استفاده از سوزن هاي مشترك براي تزريق مي باشد. در سال 2004 بيش از 70 درصد موارد جديد ايدز در قزاقستان بر اثر تزريق مواد مخدر انجام شده بود. علاوه براين افزايش جرائم مرتبط با مواد مخدر از ديگر هزينه هاي اجتماعي مي باشد كه اين يكي خود تاثيرات امنيتي فزاينده اي را براي دولتها به همراه آورده است. از اين ميان قزاقستان بالاترين ميزان جرائم مرتبط با قاچاق مواد مخدر (66 درصد) را به خود اختصاص داده است. از مجموع 10423 مورد، 9191 مورد آن مرتبط با قاچاق مواد بوده است در عين حال تعداد اين تخلفات نيز به نسبت سالهاي آغازين دهه اخير افزايش يافته اند. در خصوص تاجيكستان نكته جالب اين است كه علارغم اينكه بيشترين مسيرهاي عبور براي قاچاق از افغانستان را داراست و بيشترين مواد انتقالي به روسيه و اروپا از اين كشور مي رود اما در ميان كشورهاي منطقه كمترين جرائم ثبت شده را داراست. در اين ميان شهرهاي دوشنبه و گورونو- بداخشان بيشترين سهم را دارند. درمورد تركمنستان داده هاي دقيقي در دست نيست اما جرائم ثبت شده در ازبكستان نشان مي دهد كه از مجموع 8834 نفر دستگير شده در ارتباط با قاچاق مواد مخدر، 5490 نفر محكوم شدند و از اين ميان 2305 نفر به واسطه فروش مواد به زندان رفتند. بيشتر اين تخلفات نيز در شهرهاي تاشكند و سپس سمرقند و خوارزم اتفاق افتادند. از جمله پيامدهاي ديگر اين معضل بالا بودن هزينه هاي بهداشتي معتادان بوده است كه مطابق داده هاي گروههاي محلي 80 درصد بالاتر از افراد معمولي بوده است. به علاوه پيامدهاي منفي جدي را براي ثبات اجتماعي، اقتصادي، سياسي و قانوني و فرايند اصلاحات دموكراتيك در پي آورده است. ارتباط ميان قاچاق مواد مخدر و جرائم سازمان يافته و نيز مزاياي فراوان حاصل از اين عمل براي قاچاقچيان، آنها را قادر كرده تا فساد را افزايش داده، كارايي تلاشهاي اجراي قانون را عقيم و فرايند ايجاد دولت هاي قانونمند و دموكراتيك را بي اثر سازند. همچنين مانع بزرگ اقتصاد سالم و دموكراسي هاي نوظهور در منطقه شده است.
پيوند ميان قاچاق مواد مخدر و تروريسم(Norco-Terrorism )
اصطلاح ناركو-تروريسم اولين بار توسط رئيس جمهور پرو در سال1983 به كار برده شد و در كوتاه مدت رواج زيادي در ادبيات سياسي يافت و به عنوان يك سلاح قوي در جنگ تبليغاتي عليه تروريست ها، مجرمين سازمان يافته و شورشيان و حتي دولتهاي مستقل به كار رفت. اين اصطلاح به پيوند ميان قاچاق مواد مخدر و تروريسم اطلاق مي شود. اما واقعيت آن است كه اين دو گروه با هم تفاوتهاي ماهوي دارند: اساساً تروريست ها گروهي انقلابي با اهداف سياسي مشخص هستند كه درصدد برانداختن حكومت و يا تغيير وضع موجود مي باشند. اما گروههاي مجرم و قاچاقچيان مواد مخدر محافظه كارند و در مقابل تحول و تغيير، خواهان ثبات و حفظ وضع فعلي اند. درحالي كه گروههاي تروريستي آماده عمليات انتحاري و فدا كردن خود براي هدفشان هستند، قاچاقچيان منفعت محور هستند. اما در عين حال دو گروه مشابهت هايي نيز با هم دارند: هردو مخفيانه و زير زميني هستند استفاده از زور و ارعاب و كشتار غير نظاميان و گروگان گيري، ترور و پول شوئي از نقاط مشترك آنهاست. در ارتباط با فرضيه اين مقاله، زماني كه يك گروه تروريستي دست به قاچاق مواد مخدر بزند آنوقت ناركو-تروريسم مفهوم پيدا مي كند. عنصر اصلي و اساسي اين پيوند در آسياي مركزي در جنبش اسلامي ازبكستان(IMU) نمود پيدا مي كند. مصداق هاي عمليات هاي اين گروه نيز مويد اين امر است. بمب گذاري در تاشكند، گروگان گيري چند شهروند ژاپني و يك افسر قرقيز و درخواست 2 ميليون دلار براي آزادي آنها نشان دهنده تركيب دست يابي به اهداف سياسي با كنش گروههاي مجرمين سازمان يافته است. مناطق مورد هدف جنبش اسلامي ازبكستان، تدابير مورد استفاده و زمان حمله نشان دهنده اهميت قاچاق مواد مخدر براي اين گروه است. كاهش درآمدهاي مالي اين گروهها را وادار كرده تا تامين نيازهاي خود را در جاي ديگري جستجو كنند و از اين طريق به خريد مهمات و تسليحات سبك اقدام كنند. سئوال اساسي اينجاست كه اگر اهداف سياسي مورد نظر اين گروه است چرا بلافاصله بعد از دستگيري چهار ژاپني درخواست پول كردند. به علاوه شواهد نشان مي دهد كه نظاميان اين جنبش مسيرهايي را به كمك افراد مهم هر منطقه مانند اركينبايف در منطقه اوش در قرقيزستان ايجاد كرده اند. در اگوست 2009 حمله نظاميان اين جنبش در مناطق زير كشت مواد در افغانستان اتفاق افتاد. در واقع IMU به طور استثنايي در جايي اسكان يافته كه كنترل ترانزيت مواد مخدر ازافغانستان به آسياي مركزي را در اختيار دارد. همچنين پيوندهاي نزديكي با القاعده و طالبان دارد. گروه اخير با در دست داشتن ايالت هلمند در افغانستان بيشترين خريدهاي تسليحاتي خود را از طريق حشيش و ترياك اين منطقه انجام مي دهند. در مجموع IMU با در اختيار داشتن مناطق مرزي آسياي مركزي با افغانستان باعث تشديد ترانزيت مواد و به تبع آن افزايش بي ثباتي منطقه شده است. در اين زمينه نيز توافق جامعي ميان مقامات كشورهاي مذكور وجود دارد كه انتقال اين مواد به منطقه اوش تحت كنترل گروه مذكور است. در راستاي انطباق مفهومي ناركو-تروريسم بر جنبش اسلامي ازبكستان، اينترپل نيز اين گروه را سازماني دو رگه ناميده كه منافع بزهكارانه آن اغلب بر منافع سياسي اش برتري دارد و نيز در تداوم بي ثباتي منطقه براي تضمين مسيرهاي عبور مواد مخدر سود مي برد.
جمع بندي و نتيجه گيري
از مجموع گفته هاي بالا مي توان به اين نتيجه رسيد قاچاق مواد مخدر در منطقه مشكلي است كه بسترهاي اقتصادي، سياسي و اجتماعي و نيز موقعيت جغرافيايي در شكل گيري آن دخيل هستند. بنابراين مقابله با آن نيز نيازمند استراتژي چندوجهي است. تقويت نهادهاي مدني و بهبود موقعيت هاي اقتصادي و نيز اعمال قوانين سخت تر براي قاچاقچيان مواد مخدر مي تواند در كاهش اين معضل كمك كند. در غير اينصورت و با تداوم وضعيت فعلي گرايش افراد بيكار به سمت ترانزيت مواد بيشتر شده و بي ثباتي و ناامني را در پي مي آورد. چيزي كه بيش از همه براي قاچاقچيان ايده آل تلقي مي شود. تشديد بي ثباتي نيز به بازتر شدن مرزها مي انجامد و روند انتقال مواد را سرعت مي بخشد. همین عوامل باعث شده تا سازمان امنیت و همکاری اروپا نشستی را در 30 نوامبر 2010 را با محوریت قاچاق مواد مخدر تشکیل دهد. سازمانی که مختص اروپا نیست و اکثر کشورهای بزرگ جهان را در بر می گیرد.