مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

عبور از بن بست بغداد؛ ماموریتی مشترک با اهدافی متفاوت

اشتراک

عبور از بن بست بغداد؛ ماموریت دشوار سفرای جدید ایران و آمریکا

 

اردشیر پشنگ

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC
www.peace-ipsc.org


عراق پس از دوران صدام حسین، دارای نظامی پارلمان محور شده است و اینک پنج ماه از انتخابات پارلمان دوم آن سپری میشود اما احزاب و گروههای پیروز در انتخابات هنوز نتوانستهاند به توافقی جدی برای تشکیل دولت ائتلافی جدید این کشور دست یابند و لذا بغداد همچنان در یک بن بست سیاسی به سر میبرد. در این بین دو دولت جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا که مهمترین بازیگران تاثیرگزار منطقهای و فرامنطقهای در کشور عراق به شمار آمده و از یکسو رقیب هم بوده و مواضعی تخاصم آمیز نسبت به هم دارند و از سوی دیگر هر دو از متحدین اصلی گروههای عمده شیعی و کرد در این کشور محسوب میشوند طی روزهای اخیر دست به تغییراتی دیپلماتیک زده و سفرای پیشین خود در بغداد را تعویض و افراد کارکشتهتری را روانه سرزمین افسانههای هزار و یک شب کردهاند. همزمانی این تغییرات دیپلماتیک بازتاب گستردهای در میان رسانههای منطقه و بخصوص کشورهای عرب زبان داشته است. برداشتهای اولیه اینگونه است که هریک از این دو کشور رقیب ماموریتی مشترک اما با فرمولی متفاوت به سفرای جدید خود دادهاند و آن تلاش برای عبور بغداد از بن بست سیاسی فعلی و تشکیل دولت جدید بر اساس منافع ملی کشور متبوعشان است.

جیمز سفیر جدید آمریکا در بغداد

«جفری جیمز» از جمله کارکشتهترین دیپلماتهای وزارت امورخارجه آمریکا محسوب میشود که روز پنجشنبه گذشته با تایید پیشنهاد اوباما از سوی مجلس سنای ایالات متحده رسماً به عنوان سفیر جدید این کشور در عراق معرفی شد. وی متولد ماساچوست بوده و از نظر علمی دارای دکترای تاریخ از دانشگاه نورث ایسترن (1969)، فوق لیسانس مدیریت و بازرگانی از دانشگاه بوستون (1977) و دیپلم زبان فرانسه از دانشگاه پاریس است. وی همچنین به زبانهای آلمانی، فرانسه و ترکی تسلط داشته و آشنایی نسبتاً خوبی نیز با زبان عربی دارد.

از نظر سوابق اجرایی و دیپلماتیک نیز جیمز سوابق متعدد و درخشانی در کارنامهاش دارد از جمله در خلال سالهای 1969 تا 1976 به عنوان یک افسر عالیرتبه ارتش آمریکا در ویتنام و آلمان غربی خدمت کرده است. اما وی از سال 1977 وارد وزارت امورخارجه شده و طی 33 سال اخیر به عنوان یکی از مسئولین و دست اندرکاران برجسته بخش خاورمیانه فعالیت کرده است و در این بین پستها و تجارب بسیار مهمی کسب کرده است که از جمله میتوان به ماموریت او در خلال سلهای 1996 تا 1999 به عنوان معاون فرستاده امریکا در کویت و حضورش به عنوان دیپلمات در نمایندگیهای آمریکا در عدن، تونس، بغداد و آدنا اشاره کرد همچنین وی مشاور ویژه کالین پاول در امور شرق دور و مشاور ویژه کاندولیزا رایس در امور عراق،از مشاوران ارشد کاخ سفید در امور خاورمیانه در زمان جورج بوش و در دولت اخیر اوباما سفیر ایالات متحده در ترکیه بوده است. اما از جمله نکات قابل توجه آن برای جمهوری اسلامی ایران این است که جیمز به مانند همتای جدید ایرانیاش از جمله دیپلماتهای آمریکایی مذاکره کننده با ایران در بغداد بوده است و به مدت دو سال نیز (2006 تا 2007) مسئول سیاستگذاری ایران در وزارت امورخارجه آمریکا بوده است. در نتیجه میبینیم که کهنه سرباز آمریکایی با اندوختههای زیادی عازم بغداد ،بزرگترین سفارتخانه آمریکا در جهان، میشود تا تلاش نماید که گره از کلاف سردرگمی که عراقیها بدور خود بافتهاند، بگشاید!

داناییفر سفیر جدید ایران در بغداد

«حسن داناییفر» نیز سفیر جدید ایران در عراق است هرچند در زمستان سال گذشته بحث سفارت وی مطرح گردید اما این مهم را هفته پیش با تقدیم استوارنامهاش به جلال طالبانی رئیس جمهور عراق در بغداد عملی نمود. داناییفر جانشین «حسن کاظمی قمی» میشود که در شش سال اخیر سفیر جمهوری اسلامی ایران در بغداد بوده است. برخی از رسانههای عربی و غربی مدعیاند وی متولد متولد بغداد است و از جمله ایرانیان مقیم این کشور بوده که در دهه 1970 میلادی توسط صدام حسین اخراج شدهاند و سالها در اردوگاههایی که در مناطق کردنشین ایران از سوی محمد رضا شاه پهلوی ایجاد شده بود زندگی کرده است و به همین دلیل به زبان کردی مسلط شده و از این زمان قرابت و نزدیکی نیز با بسیاری از مقامات کرد عراقی پیدا کرده است. اما داناییفر تولد خود در بغداد و در نتیجه بودن در میان معاودین را تکذیب میکند اما بر داشتن ارتباطات و شناخت گسترده از کشور عراق چه در بخش کردی و چه بخش عربی تاکید دارد. (البته لازم به ذکر است برای رفع این شبهه، هنوز نام و زندگینامه داناییفر به عنوان سفیر در سایت سفارت جمهوری اسلامی در بغداد ثبت نشده است!)

از نظر علمی داناییفر دارای لیسانس اقتصاد و مدرک کارشناسی ارشد مدیریت استراتژیک است وی با روی کار آمدن دولت اصولگرای محمود احمدی نژاد در سالهای اخیر به عنوان یکی از مشاوران رئیس جمهوری در حوزه اقتصاد فعالیت کرده است. در رابطه با عراق نیز گفته شده است که چندی متصدی میز عراق در وزارت امورخارجه بوده است و از جمله دیپلماتهای ارشد ایرانی در سفارت بغداد و از جمله در مذاکرات مستقیم با ایالات متحده آمریکا محسوب میشود. داناییفر در چند سال اخیر همچنین به عنوان دبیر ستاد توسعه اقتصادی ایران و عراق به تلاش برای تعمیق روابط اقتصادی دو کشور دست زده است وی چندی نیز رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات بوده است. و گفته میشود از جمله دست اندرکاران راه اندازی کنسولگری ایران در شهر اربیل بوده است. وی از دیگر فعالیتهای اجراییاش را به شرکت در ساخت سد کرخه، حضور در کارهای اقتصادی قرارگاه خاتم الانبیا و نیز معاونت اداری مالی مجمع تشخیص مصلحت نظام اشاره نموده است.

مواضع دو سفیر:

اوباما در بیانیه رسمیاش که طی آن جفری جیمز را به سنا معرفی کرده بود اشاره کرده بود که آمریکا با چالشهای بزرگی روبرو است. و مطمئناً یکی از این چالشها عراق و بی ثباتی روبه فزاینده سیاسی این کشور است. به نظر میرسد انتخاب ناگهانی جیمز به دلیل عدم رضایت آمریکاییها از کریستوفر هیل، سفیر پیشین خود در عراق است که نتوانست در چینش فضای پس از انتخابات پارلمانی عراق موجب همگرایی گروههای مختلف این کشور شود.

هنوز سفیر جدید آمریکا به اعلام موضعی رسمی نپرداخته است اما مهمترین ماموریت پیش روی وی قطعاً زمینه سازی فوری برای تشکیل دولت جدید عراق خواهد بود امری که هر لحظه تاخیر و درنگ در آن باعث افزایش بیش از پیش تهدیدات امنیتی و بی ثباتی گسترده سیاسی در عراق میشود. در خصوص مواضع جیمز در قبال ایران باید به یکی از مصاحبههای وی در چهار سال گذشته بازگشت که در آن موقع وی اتهاماتی مبنی بر دخالتهای مخرب ایران در عراق و حمایت از ناامنی در این کشور را وارد کرده بود. البته در عین حال در آن مقطع که وی مسئول سیاست گذاری وزارت خارجه امریکا در قبال ایران بود یکی از حامیان گفتگوی مستقیم میان دو کشور در بغداد بود امری که چند ماه بعد اتفاق افتاد و بر حسب اتفاق وی و داناییفر نیز به عنوان دیپلماتهای دو کشور در آن حضور داشتند.

اما داناییفر سفیر جدید ایران اعلام داشته است که ماموریت اول وی تعمیق روابط اقتصادی ایران با عراق است در همین زمینه وی طی ماههای اخیر حضور فعالی در همایشهای اقتصادی مشترک دو کشور داشته است. در خصوص عبور از بن بست فعلی سیاسی عراق وی از بروز نشانههایی برای حل آن خبر داده است. اما احتمال مذاکره مجدد و مستقیم ایران و آمریکا در بغداد را بعید دانسته است.

اشتراک نظر دو کشور در نگاه استراتژیک و بلند مدت در عراق:

اگر مواضع دو کشور را بدون دخالت حضور هریک از آنها در کشور عراق، فقط در قبال عراق ارزیابی کنیم خواهیم دید که دو دولت از منظر استراتژیکی و بلند مدت دارای موضع مشترکی هستند. امریکاییها به عنوان مهمترین حامی فرامنطقهای عراق بدنبال آن هستند تا نظام مورد نظر خود که نظامی دموکراتیک و فدرالی است را در این کشور تثبیت نموده و زمینههای ترقی عراق به عنوان کشوری الگو برای دیگر کشورهای خاورمیانه را فراهم سازند این بدین معناست که آمریکاییها حداقل در کوتاه و میان مدت خواهان حفظ یکپارچگی کشور عراق هستند. (به دلیل حضور افرادی مانند جو بایدن که معاون اوباما بوده و در برخی از مواضع خود تجزیه عراق را بهترین راهکار برای این کشور دانسته بود نمیتوان با قطعیت گفت که آمریکاییها در بلند مدت خواهان یکپارچگی عراق هستند.) همین مسئله هدف اول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از سال 2003 تا کنون در قبال تحولات عراق بوده است. ایران در استراتژی بلند مدت خود صرفنظر از کیفیت و میزان قدرت دولت مرکزی عراق خواهان حفظ تمامیت ارضی این کشور است. از طرف دیگر با حمله آمریکا به عراق یکی از دشمنان سرسخت ایران یعنی صدام حسین و رژیم بعثی برکنار شدند و در سایه این تحولات شیعیان و کردها که از همپیمانان ایران محسوب میشوند بر سریر قدرت تکیه زدند. این تغییرات در عراق به هیچ وجه مورد خوشایند اعراب منطقه نبوده و نخواهد بود به همین دلیل اینان استقبال سردی از دولت جدید این کشور کردند در حالیکه ایران خواهان تقویت عراق در میان اعراب به عنوان یک متحد جدید است و لذا برای خود نقش یک حامی برای عراق تعریف کرده است امری که آمریکاییها خود دنبال آن بوده و با وارد آوردن فشار به سایر کشورهای عربی خواهان پذیرش عراق جدید هستند لذا میبینیم این دو رقیب دارای اهداف استراتژیکی کمابیش یکسانی در قبال عراق هستند.

مواضع دو کشور در قبال دولت جدید:

مسئله جالب توجه دیگر این است هرچند ایران در پیش از انتخابات شاید بیشتر از شنیدن خبر پیروزی ائتلاف ملی عراق (شامل مجلس اعلا و جربان صدر) استقبال میکرد اما بعد از اعلام نتایج و تحولاتی که رخ داد اینک از حامیان تداوم نخست وزیری «نوری مالکی» است و بارها گروههای شیعی را برای ایجاد اتحاد و اعلام موضع مشترک فراخوانده است. این در حالی است که هرچند امریکاییها نیز به مانند ایران خود را مبری از دخالت در عراق میدانند اما بنا بر برخی اظهارات مقامات و شخصیتهای سیاسی عراقی، آنان نیز خواهان تداوم صدارت وزیران نوری مالکی هستند. پس میتوان در اینجا نیز موضع مشترک دیگری از دو کشور رقیب را مشاهده نمود.

اما نقطه تمایز دو کشور به کیفیت ائتلافهای تشکیل دهنده دولت بر میگردد ایران حتی الامکان بدنبال افزایش وزن شیعیان و اتحاد و یکپارچگی آنان است و به احتمال زیاد از قدرت گیری ائتلاف العراقیه که مواضعی سکولار و بطور خفیف پان عربی دارد، خوشحال نخواهد شد لذا خواهان وفادارای شیعیان به فراکسیون همپیمانی ملی و ائتلاف آنها با کردها هستند. اما امریکا ترکیبی دیگر را برای ائتلاف پیگیری میکند آمریکاییها خواهان مشارکت همه گروهها از جمله سنیها در دولت جدید هستند زیرا حضور آنها را برای بهبود امنیت این کشور و افزایش ثبات سیاسی در داخل و پذیرش عراق در میان دیگر کشورهای عربی را لازم می دانند. به همین دلیل ترکیبی از ائتلاف دولت قانون، العراقیه و فراکسیون همپیمانی کردستان مورد ایده آل آمریکاییهاست در چنین وضعیتی دیگر گروه عمده شیعی یعنی ائتلاف ملی عراق تبدیل به اپوزیسیون شده و به نوعی باعث میشود که خطوط ائتلافها از مرزهای قومی و مذهبی فراتر رود و این مواضع سیاسی باشد که گروهها را در کنار هم قرار داده یا دور کند نه هویت قومی و مذهبی. فشار زیاد الوصف آمریکاییها به جریان صدر در دو سال گذشته که از طریق دولت نوری مالکی انجام شد از دیگر وجوه تمایز میان سیاستهای ایران و آمریکا در عراق است. امریکاییها بدنبال آن بودند تا یکبار دیگر تجربه لبنان و وجود یک حزب الله مسلح دیگر اینبار به اسم «جنبش صدر» در عراق تکرار نشود لذا با افزایش فشار و درگیری نظامی موجب خلع سلاح طرفداران صدر و حتی خروج مقتدی صدر رهبر آن از عراق شدند. این در حالی است که ایران بطور عمومی خود را حامی نیروهای مختلف شیعی عراق دانسته و به همین دلیل در دو سال اخیر میزبان صدر بود.

نتیجه گیری:

هرچند گفته میشود دوره کاری سفیر پیشین ایران به طور طبیعی به اتمام رسیده است، اما تغییرات همزمان دیپلماتیک ایران و آمریکا در عراق حاکی از تلاش مضاعف دو کشور برای حل بن بست سیاسی فعلی این کشور بر اساس فرمولهای مد نظر خودشان است. حال باید دید این تکاپوهای این دو دولت منطقهای و فرامنطقهای پر نفوذ در عراق تا چه میزان در سیاست عملی گروهها و ائتلافهای مختلف این کشور برای حصول به توافق در خصوص تشکیل دولت جدید تاثیر خواهد گذاشت؟ مسئلهای که عدم حل آن حتی منجر به صدور بیانیه شورای امنیت شده و زمزمههای دخالت این شورا برای حل این معضل را تقویت کرده است.

مطالب مرتبط